رویداد۲۴ تحریکات انتخاباتی اصلاحطلبان روزبهروز افزایش مییابد و احزاب اصلاحطلب آرامآرام نامزدهای خود را معرفی میکنند؛ چنانکه در همین چند وقت اخیر حزب اعتماد ملی، حزب کارگزاران و حزب ندای ایرانیان از نامزدهای خود رونمایی کردند. البته وضعیت درباره حزب کارگزاران قدری متفاوت است؛ به نحوی که هنوز به طور قطعی مشخص نیست این حزب مانند دیگر احزاب اصلاحطلب بنای حضور با نامزد غیراصلاحطلب دارد یا آنکه میخواهد برخلاف سیاست ائتلافی سالهای ۹۲ و ۹۶ از یک نامزد اصلاحطلب حمایت کند.
روز گذشته محسن رهامی اعلام کرد که کارگزاران تصمیم خود را گرفته است و میخواهد از لاریجانی حمایت کند: «اخباری رسیده که تأیید میکند احتمالا لاریجانی از سمت حزب کارگزاران وارد میدان انتخابات شود». چند روز قبل هم علی صوفی اعلام کرد که نیروهای کارگزاران به دیدار لاریجانی رفتهاند: «اکنون احزاب تا حدی فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کردهاند. برخی احزاب مانند کارگزاران سازندگی بیشتر فعالیت میکنند و برخی احزاب مانند اتحاد ملت کمتر و حتی شنیدهام که کارگزاران با تعدادی شخصیتهای اصلاحطلب و غیراصلاحطلب برای انتخابات ۱۴۰۰ دیدار داشته است. گویا اعضای کارگزاران به دیدار افرادی، چون آقایان ظریف، اردکانیان و لاریجانی رفتهاند و حتی اخیرا آقای لیلاز بحث حمایت از نامزد نظامی را مطرح کرد. کارگزاران بیش از آنکه به وجه اصلاحطلبی نامزدها توجه داشته باشد، به میزان رأیآوری افراد توجه میکند».
البته هنوز این سخنان از سوی کارگزاران تأیید یا تکذیب نشده است و مشخص نیست تصمیم نهایی این حزب چه خواهد بود؛ هرچند پیشتر افرادی، چون علیمحمد نمازی، از اعضای کارگزاران گفته بود درصورتیکه مجبور باشیم از لاریجانی حمایت میکنیم یا محمد عطریانفر در روزنامه سازندگی نوشته بود: «برخی صاحبنظران سیاسی از کاندیداتوری آقای لاریجانی سخن میگویند یا تأکید میکنند که ایشان قرار است بنا بر حمایت اصلاحطلبان وارد صحنه شوند. باید تأکید کنم که آقای لاریجانی ازمنظر تاریخی، متعلق به جریان اصولگرایی است، اما حداقل از سال ۸۴ تا امروز رفتار، منش و نوع سیاستورزی ایشان شباهتهای زیادی به رویکردهای اصلاحطلبانه داشته و تجربه سه دوره مجلس ایشان هم نوعی رضایتمندی را از سوی اصلاحطلبان در کنار خود دارد؛ لذا عطف عنایت به امثال آقای لاریجانی زمانی میتواند مطرح باشد که اصلاحطلبان از ارائه نیروی متحد و مشترک میان احزاب متبوع خود دچار امتناع و یا محرومیت شوند».
هرچند آخرین اظهارنظر سخنگوی کارگزاران یعنی مرعشی درباره این موضوع همانی است که در گفتگو با «شرق» گفته بود: «کارگزاران نامزد حزبی دارد و نیازی ندارد از آقای لاریجانی حمایت کند. ضمن احترامی که برای آقای لاریجانی قائلیم، اما در حزب کارگزاران کوچکترین بحثی درباره حمایت از او در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده نداشتهایم. حزب کارگزاران که بیشترین ظرفیت را برای معرفی نامزد دارد، حتما از یک نامزد غیرحزبی و حتی غیرجبههای حمایت نمیکند». اگر کارگزاران از علی لاریجانی حمایت کند، طبیعی است که اختلاف نظری میان این حزب با دیگر احزاب عضو مجمع اجماعساز به وجود میآید، زیرا در مدت اخیر بسیاری از احزاب اصلاحطلب اعلام کردهاند که تحت هیچ شرایطی ولو عدم ارائه نامزد از کاندیدای غیراصلاحطلب حمایت نمیکنیم؛ برای مثال اخیرا محمدعلی ابطحی یک روز بعد از جلسه مجمع روحانیون مبارز گفته بود: «اصلاحطلبان از لاریجانی حمایت نمیکنند و بحثی هم در محافل اصلاحطلبی بر لاریجانی مطرح نیست». یا اسماعیل گرامیمقدم با اشاره به نظر اعضای مجمع اجماعساز درباره سیاست ائتلافی گفته بود: «درحالحاضر همه اعضای شورای هماهنگی معتقدند که باید با نامزد اصلاحطلب در انتخابات حاضر شد و آنهایی که هنوز بر موضع ائتلاف تأکید میکنند، باور دارند این گزینه باتوجه به شیوه بررسی صلاحیتها از سوی شورای نگهبان میتواند در دستور کار باشد و آنها نیز در وهله نخست معتقدند باید با نامزد کاملا اصلاحطلب وارد انتخابات شد. درحالحاضر موضع اکثر احزاب اصلاحطلب این است که اگر نامزدهای اصلاحطلبان ردصلاحیت شوند، حتی به قیمت آنکه اصلاحطلبان نامزدی ارائه نکنند به سمت ائتلاف با نامزد غیراصلاحطلب نخواهند رفت». به هر روی باید دید که در نهایت اولا تکلیف کارگزاران و ثانیا تکلیف اصلاحطلبان با علی لاریجانی چه میشود.
بیشتر بخوانید: ناطق نوری نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ میشود؟
خبر دیگر انتخاباتی در جبهه اصلاحات بالارفتن احتمال نامزدی سیدحسن خمینی است؛ بهنحویکه روز گذشته غلامعلی دهقان، از اعضای حزب اعتدال و توسعه (حزب نزدیک به حسن روحانی) در گفتگو با «نامهنیوز» گفته است: «تنها کسی که میتواند اجماع را شکل دهد آقای سیدحسن خمینی است. او مورد تأیید اصلاحطلبان سنتی و پیشرو، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل است. به نظر میرسد اگر آقای سیدحسن خمینی ورود کند، باعث تعالی نظام سیاسی کشور میشود؛ چون او یک مجتهد آگاه به دو مقوله مکان و زمان است و میتواند راهی را که امام خمینی، رهبر فقید انقلاب، در فقه سیاسی شیعه ایجاد کردند، استمرار ببخشد و بسیاری از چالشی فکری، فرهنگی و فلسفی را حل کند. آمدن آقای سیدحسن خمینی باعث امیدواری بخشی از جامعه ایرانی میشود که ما به آنها نواندیشان دینی میگوییم، کسانی که معتقدند دین میتواند در هر زمانی پاسخگوی نیازها باشد. این جریان طی دو دهه گذشته به تدریج ضعیف شد و، چون آقای سیدحسن خمینی متعلق به این جریان فکری است به نظر میرسد این بخش جامعه که از طبقه متوسط شهری هستند، وارد انتخابات میشود. علاوهبر اینکه ایشان میانسال بوده، روحیه جوانی دارد که رهبری بارها به آن تأکید کردند. او میتواند در بین بخشی از جوانان نواندیش و نوگرای جامعه جاذبه ایجاد کند». البته نامزدی حسن خمینی میتواند محل تردید باشد، زیرا اولا او هنوز هیچ موضعی درباره حضور یا عدم حضورش در انتخابات نگرفته است و ثانیا برخی در قبال احتمال نامزدی او موضوع عدم سابقه کار اجرائی او را مطرح میکنند.
موضوع دیگر آن است محسن رهامی در گفتوگوی اخیرش با «برنا» از خودش به عنوان نامزد واحد اصلاحطلبان نام برده است که البته هنوز معلوم نیست ادعای نامزد واحد تا چه حد مورد پذیرش احزاب حاضر در مجمع اجماعساز قرار میگیرد. او در این گفتگو گفته است: «من در دوره اخیر بعد از ملاقات با مقام معظم رهبری ثبتنام کردم تا روزی که روحانی تأیید صلاحیت شد و من نامهای به شورای نگهبان نوشتم و به نفع روحانی، کنار رفتم. در فضای فعلی هم همین سؤال برای همه دوستان ما مطرح است. اگر بدانیم مؤثر خواهیم بود و میتوانیم درصدی در رفع مشکلات کشور مؤثر باشیم، کنار نمیکشیم. مجموعه اصلاحات باید به یک جمعبندی برسد مثل آمریکا که پیش از انتخابات، کمپینهایی تشکیل میشود و به نتیجه واحدی میرسند. اگر چندنفره وارد شویم ماجرای سال ۸۴ تکرار میشود. نداشتن کاندیدای واحد در سال۸۴ اشتباه ما بود. در مورد حضور من هم کارهایی از مدتها شروع شده است و جلسات مستمری هست و اگر فضا فراهم شود بهعنوان کاندیدای واحد به میدان خواهم آمد و کمپینهایی تشکیل شده است».
خبر دیگری که در یکی، دو روز گذشته بازتاب رسانهای زیادی داشته است، موضوع ورود سیدمحمد موسویخوئینیها به مجمع اجماعساز بهعنوان یکی از ۱۰ عضو حقیقی است. مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری، در تشریح ویژگیهای افرادی که میتوانند جزء اشخاص حقیقی مجمع باشند، گفته است: «شخصیت ملی یعنی آدمهای برجسته سیاسی که در این ۳۲ حزب موجود شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیستند؛ مثلا موسویخوئینیها که شخصیت ملی برجستهای است که عضو این دو ۳۲حزب نیست یا امثالهم که من دیگر اسم نمیبرم». موسویخوئینیها پیشتر هم نشانههایی از کنشگریاش در عرصه انتخابات نشان داده بود؛ مشخصا نامهای خطاب به اصلاحطلبان مبنیبر ضرورت حضور در انتخابات نوشته بود که برخی نامه دوم را نوعی فرمان انتخاباتی به اصلاحطلبان تلقی کردند. موسویخوئینیها نیروی بانفوذی در میان اصلاحطلبان محسوب میشود که اگر بخواهد بهطور بیواسطه در میدان باشد، محتمل است که فضای انتخاباتی تحت تأثیر حضورش در انتخابات قرار بگیرد.
مگر قحطی رجال است فقط این بدون سابقه مدیریت انتخاب شود !