هیچ فرد عاقلی را نمیشناسم که با احمدینژاد ائتلاف کند
رویداد۲۴ در فاصله کمتر از پنج ماه مانده به انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، افراد و گروههای مختلف در حال آمادهسازی خود برای حضور در انتخابات میباشند.
تجربه ناموفق اصلاحطلبان در ۸ سال گذشته شرایط سختی را برای آنها به وجود آورده است و شورای نوپای ائتلاف اصولگرایان هم بازی در این زمین را برای این گروه سخت کرده است.
حال در کنار این دو جریان بزرگ کشور، گروه دیگری وابسته به رئیس دولتهای نهم و دهم، موسوم به جریان بهار این روزها در رسانهها جنجال به پا کرده است. به گفتوگویی با محمدعلی رامین، معاون مطبوعاتی دولت دهم نشستیم تا از حال و هوای محمود احمدینژاد و تفکرات او بیشتر بشنویم.
جریان اصلاحات حرفی تازه یا نیرویی آماده کارزار انتخاباتی در اختیار ندارد
*به صورت کلی صحنهآرایی جناحها و جریانات سیاسی را در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ چگونه میبینید؟
اینبار متفاوتترین صحنه انتخابات ریاست جمهوری در ایران رقم خواهد خورد که چند ویژگی منحصر به فرد دارد؛ اول این که حاکمیت نگرش لیبرالی و گرایش به غرب، تجربه هشت ساله سنگین و تلخی را بر ملت ایران تحمیل کرد و هیچ تدبیری از عقلانیت سیاسی و امیدی به آینده اجتماعی را برای جریان غربگرا باقی نگذاشته است.
دوم، این جریان هیچ برنامه و هیچ نامزد مناسبی برای ادامه سیاست غربگرایانه خود ندارد.
سوم، در عین حال جریان موسوم به «اصلاحطلب»، تاکنون نشان داده که اصولاً اهل اصلاح روش و منش خویش نیست و دنبال جبران اشتباهات خودش نمیرود؛ بنابراین حرفی تازه یا نیرویی آماده کارزار انتخاباتی را فعلا در اختیار ندارد.
* به نظر شما چه نوع رفتار انتخاباتی را اصلاحطلبان دنبال خواهند کرد؟
با عملکرد هشت ساله اخیرشان، احتمالا توان خود را بر «تخریب فضای انتخاباتی» و نیز «کاهش مشارکت سیاسی» متمرکز خواهند کرد. اصلاحطلبان در جنگ روانی با تجربه هستند و استادان با تجربه جهانی دارند.
*به نظر شما به چه نحوی این کار را انجام خواهند داد؟
آنها در جنگ روانی هم با تجربه هستند و هم استادان با تجربه جهانی دارند که عواملی از این جریان را جهتدهی میکنند. نکاتی که در عملکرد پیشین افراد موسوم به اصلاح طلب مکرر دیده شده، مواردی است مانند: پمپاژ تردید در مردم نسبت به آینده کشور، القاء «بیهودگی انتخابات»، تلقین دو گانه «مردم حاکمیت» برای جلوگیری از نجات جامعه از منجلابی که خودشان در هشت ساله اخیر بر مملکت اسلامی تحمیل کرده اند.
تلقین این انگاره به مخاطبان خودشان که «تنها راه درست، عدم مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خودشان» است. حاشیهپردازی با انبوهی از شایعهسازی و جنگ روانی علیه اشخاص و اهداف انقلابیون.
مثل همیشه تشتت و ناهماهنگی میان چهرهها در جبهه اصولگرایان دیده میشود
* وضعیت اصولگرایان را چطور میبینید؟
مثل همیشه، تشتت در برنامهها و ناهماهنگی میان چهرهها بر مجموعه این جبهه مسلط خواهد بود؛ شاید این بار شدیدتر از قبل؛ زیرا هر کدام از اشخاص مطرح، تصور میکند که حتماً «نوبتریاستجمهوری اوست» و کمتر کسی از مدعیان اصولگرایی حاضر میشود، این دوره کنار برود.
* اختلاف مبنایی آنها چیست؟
هیچ! اصولاً جماعت اصولگرا، اختلاف مبنایی و محتوایی با هم ندارند؛ اما کشمکش دائمی پشت صحنه میان «پدرخواندهها» است که البته این بار چهرههای «تازهوارد» و نافرمان نسبت به پدرخواندهها، بیشتر هم خواهند آمد.
بیشتر بخوانید: غلامعلی دهقان: اصلاحات، اعتدال و اصولگرایان معتدل روی حسن خمینی اجماع میکنند
تفاوت انقلابیون با اصولگرایان
*آیا به صورت قطعی جریان انقلابی یا همان اصولگرا میتواند پیروز این انتخابات باشد؟
شما ظاهراً «انقلابیون» را همان «اصولگرایان» فرض کرده اید، در حالی که بنده چهرههای انقلابی با ویژگی حزب اللهی باورمند به پیگیری آرمانهای انقلاب را از «محافظه کاران مصلحت گرا»، تفکیک میکنم.
*مثل چه کسانی؟ امکان دارد چند نفر را نام ببرید
فعلا مایل نیستم از افراد نام ببرم.
*پس لااقل ویژگی آنها را مشخص کنید تا تفاوت موردنظر شما را درک کنیم.
انقلابیون، هرگز «خوش نشین» و راحت طلب نیستند. انگیزهها و موضعگیریهایشان برای جلب رضایت «دشمنان مردم» نیست. «شرعستیز» و «قانونگریز» و «خودپرست» نیستند. دنبال فریب مردم با تحریک احساسات و سوءاستفاده از آنها نیستند و «دروغگویی» را حرفه خود نمیکنند. «مردمگریز» و «انزواطلب» و «تجملگرا» و اهل «تشریفات» و «رئیس بازی» نیستند.
از «خاندان سالاری» و «باندبازی»، پرهیز میکنند. مستضعفگرایی، محروم نوازی، دلسوزی برای نیازمندان جامعه و در یک کلام «عدالت گستری»، مرام این افراد است. مقاومت در برابر فشار زورگویان، چه گردنکشان داخلی و چه اشرار جهانی، سنت مدیریتی آنهاست.
شجاعت در اقدام، بصیرت در تصمیم گیری، همت برای پیگیری مشکلات، درایت در تشخیص اولویتها، نشاط برای کار و تلاش و انگیزه قوی برای خدمت بی منت به مملکت بزرگ اسلامی و رفتار جوانمردانه با منتقدان شخصی، از مختصات شخصیتی آنهاست.
اما برجستهترین ویژگی انقلابیون، داشتن «امام» و نگرش به ساحت امت اسلامی است و تلاش میکنند تا امنیت و پیشرفت ایران اسلامی را در نقشه جهان اسلام تعریف کنند و با شعار «آزادی و استقلال و عدالت و پیشرفت جمعی» تنازعات متفرقه را به تفاهمات «جهان شمول اسلامی» مبدل سازند. به نظرم اینها مختصاتی است که یک نیروی انقلابی را از سایرین متمایز میکند.
با فرض بر عقلانیت، احمدینژاد در این دوره شخصا داوطلب نخواهد شد
*زمزمههایی از طرف محمود احمدینژاد برای ورود به انتخابات شنیده میشود. به نظر شما آیا احمدینژاد به صورت مستقیم وارد انتخابات میشود یا شخصی را برای حضور معرفی میکند؟
اگر فرض را بر رفتار عقلانی او قرار داده و با عبرت پذیری از تجربه تلخ سال ۱۳۹۶ تصمیمات او را ارزیابی کنیم، قطعاً شخصاً داوطلب نخواهد شد، اما افراد زیادی هستند که او میتواند مورد حمایت خود قرار دهد و نقش آفرین باشد.
*تفاوت احمدینژاد ۸۴ با احمدینژاد ۱۴۰۰ چیست؟
ظاهراً ۱۶ سال پیرتر و به تبع آن با تجربهتر شده است؛ اما فراتر از ظاهر، از منظر اندیشه و انگیزه، شباهت زیادی نمیبینم.
برنامه ریزی جمعی و فعالیت تئوریک برای تشکیل یک دولت آرمانی اسلامی
*از اعضای کابینه دولت نهم و دهم خبر دارید؟ آیا کسی از وزرا هست که در حال آمادگی برای حضور در انتخابات باشد؟
از همکاران فرهیخته و مومن و انقلابی که در حقیقت هر کدام «لوکوموتیو» قطار سریع السیر دولتهای نهم و دهم بودند، دوستان زیادی مشغول برنامه ریزی جمعی و فعالیت تئوریک برای تشکیل یک دولت آرمانی اسلامی هستند؛ یعنی هم کارهای فکری و نظری عالمانهای در حال انجام است و هم از نظر آمادگی برای ورود در انتخاباتی جدی و سازنده، افرادی خودشان را مهیا میکنند.
*از گزینههای جریان انقلاب برای حضور در انتخابات خبر دارید؟ از بین گزینههای موجود به نظر شما چه کسی شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات دارد؟
البته هنوز برای قضاوت نهایی زود است و معلوم نیست که طی ماههای آینده، چه کسانی به دلیل شرایط، از ادامه راه منصرف بشوند و چه افراد جدیدی، از انگیزه و برنامههای خود رونمایی میکنند.
هرکس برنامه عملیاتی تازه و تجربیاتی قابل اعتنا داشته باشد، با نیروهای دانا و توانا وارد شود و صریح و شفاف، مردم را برای پیگیری اهداف بزرگ ملی در گام دوم انقلاب اسلامی فرا بخواند، مورد اعتماد مردم واقع میشود.
جبهه پایداری از لاک انزوا طلبی اجتماعی خارج شود
* نقش جبهه پایداری را در پیشبرد اهداف جریان انقلابی چطور میدانید؟
اگر این دوستان از لاک «انزواطلبی اجتماعی» خارج بشوند و پشتوانه عظیم شخصیتی ممتاز مثل مرحوم آیتالله علامه مصباح یزدی را به درستی مورد بهره برداری قرار دهند و فعالیت جمعی خود را صرفا به لابیگری سیاسی محدود نکنند، وزنه ارزشمندی برای پیشبرد اهداف مردمی و آرمانهای انقلابی خواهند بود.
*جناح مقابل یا همان اصلاحطلبان را چطور ارزیابی میکنید؟
مدعیان پیروی از خط امام خمینی (ره) در سی و دو سال گذشته به مرور، اما بسیار آشکار، دچار «دگردیسی» فکری و رفتاری شده و غالباً هر چه در توان داشته اند برای حذف اندیشه و انگیزه الهی امام خمینی از مملکت اسلامی ایران تلاش کرده اند و امروز بعضی از همین مدعیان، فاصله کمی با «ضدانقلاب» دارند؛ اگر توبهکارانی صادق در میان آنها پرچمدار شوند، شاید ادامه حیات سیاسی این مجموعه در انتخابات ۱۴۰۰، با همه ظلمهایی که به کشور و مردم و انقلاب و نظام اسلامی کرده اند، همچنان به عنوان یک گروه اقلیت اثرگذار تثبیت بشود.
هیچ فرد عاقلی را نمیشناسم که حاضر به ائتلاف سیاسی با احمدینژاد باشد
*اخیرا خبری مبنی بر تشکیل دولت ائتلافی اصلاحطلبان با احمدینژاد منتشر شده یا زمزمههایی در این خصوص پخش شده؛ نظر شما درباره این ائتلاف چیست و به نظر شما چقدر میتواند موفق باشد؟
من هیچ عاقلی را نمیشناسم که حاضر به ائتلاف سیاسی با احمدینژاد باشد. از طرف دیگر اصلاحطلبان از منظر سیاسی دشمنان ذاتی احمدینژاد هستند؛ خاستگاه اجتماعی آنها نیز کاملاً مختلف است و موقعیت سیاسی هر دو طرف هم بحرانی است؛ مگر آن که به قصد تخریب و ناسازگاری با مصالح عمومی بخواهند «توطئه مشترکی» را دنبال کنند؛ که بعید میدانم چنین حماقتی شکل بگیرد.
*نظرتان درباره این چند کلمه چیست؟
محمود احمدینژاد
انسانی که استعدادهایش بسیار فراتر از ظرفیت وجودی او بود و هنگامی که اوج گرفت، بجای ادامه پرواز، خودش را باخت و سقوط کرد.
سعید جلیلی
شخصیتی ولایتمدار و فوق العاده مقاوم در برابر بیگانگان، اما بدون انگیزه برای جلب و جذب نیروهای انقلابی در داخل.
حمید بقایی و اسفندیار رحیم مشایی
افرادی که زائده احمدینژاد شدند و سقوطش را تسریع و تصریح کردند.
شورای ائتلاف اصولگرایان
مجموعهای درهم از انقلابیون و محافظه کاران که هر بار با یک نام جدید، اما اغراض قدیمی، به حذف یک دیگر میاندیشند و در آخر همواره بازیچه پدرخواندهها قرار میگیرند.
انتخاباتی «اخلاقی و عقلانی» که از منظر کیفی «برنامه محور» و از منظر نیروهای انسانی «فداکار و منسجم و پر نشاط» و از جهت انگیزهها، «پیشران گام دوم انقلاب اسلامی» در مطلع قرن پانزدهم هجری شمسی خواهد بود؛ ان شاءالله.