رویداد۲۴ جو بایدن اندکی بیش از یک هفته است که رئیس جمهوری آمریکا شده، اما هیچ شواهدی دال بر عمل او به وعده بازگشت به توافق هسته ای 2015 با ایران مشاهده نمی شود. در حالی که ایالات متحده و ایران هر دو علنا از بازگشت به برجام حمایت کرده اند، اما هر دوی آنها اصرار دارند که طرف دیگر باید گام اول را بردارد. در حالی که لفاظی ها بین دو طرف گرم گرفته، مشکل «چه کسی گام اول را برمی دارد» در دیپلماسی برنامه هسته ای ایران پررنگ تر شده است.
واشنگتن و تهران هر دو سازوکاری را برای احیای برجام پذیرفته اند: انطباق در برابر انطباق. این رویکرد به همان اندازه که به نظر می رسد، ساده است: هر دو طرف به سادگی و بدون هیچ پیش شرطی به همه تعهدات برجامی خود عمل می کنند. ایرانی ها دیگر بر لزوم جبران خسارت از سوی آمریکا اصرار نمی کنند و طرف آمریکایی هم به استفاده از تحریم های دونالد ترامپ به عنوان «اهرم فشار» برای گرفتن امتیاز از ایران خودداری می کند. زمانی که دو طرف به انطباق کامل بازگشتند، امکان مذاکرات درباره دیگر اختلافات فراهم می شود.
اگرچه این رویکرد بسیار ساده است، اما این سوال که کدام طرف باید اولین قدم را بردارد، همچنان حل نشده باقی مانده. تونی بلینکن، وزیر خارجه دولت بایدن، بدون ارائه هیچ توجیه خاصی گفت که وقتی ایران به تعهدات خود بازگردد، ایالات متحده نیز چنین خواهد کرد. به این معنا که بر عهده ایران است که اولین قدم را بردارد. ایران هم اینطور استدلال می کند که ابتدا ایالات متحده از توافق خارج شده و آن را نقض کرده و در نتیجه، منطق حکم می کند که ابتدا ایالات متحده به تعهداتش برگردد.
به نظر می رسد دیپلماسی حتی پیش از شروع، متوقف شده؛ همینطور است؟
مباحثات درباره اینکه کدام طرف اولین گام را بردارد، بیشتر به موضع گیری مربوط می شود تا شرایط عملی. اعضای گروه بایدن هنوز به طور کامل مشخص نشده اند؛ این احتمال وجود دارد که بایدن اصلا شرایط برداشتن اولین گام را نداشته باشد. در همین حال، مطرح کردن «تاخیر در اقدام» به عنوان موضع گیری شدیدالحن در مذاکرات می تواند باعث شود که بایدن در دید مخاطبان داخلی قدرتمند به نظر برسد.
اگرچه هر دو طرف آمریکایی و ایرانی می دانند که به شدت به توافق هسته ای نیاز دارند، اما هیچ یک نمی خواهند که در بازگشت به برجام زیادی مشتاق به نظر برسند. بنابراین، موضع گیری سختگیرانه به عنوان بخشی از مذاکرات عمومی می تواند برای هر دو طرف مفید باشد.
بیشتر بخوانید: میراث خطرناک ترامپ برای بایدن/ آیا بازگشت به برجام کار سادهای است؟
اصرار عمومی تهران مبنی بر اینکه ابتدا واشنگتن باید اقدام کند، ممکن است بیش از حد سخت گیرانه به نظر برسد؛ اما به مخاطبان داخلی در ایران نشان می دهد که دولت روحانی ساده لوح نیست. با توجه به خیانت ترامپ به توافق، در حال حاضر موضع گیری نرم یا اعتماد بیش از اندازه تهران به واشنگتن به روحانی یا جواد ظریف هیچ کمکی نخواهد کرد.
اما حتی اگر این موضع گیری عمومی چیزی فراتر از موضع گیری باشد، همچنان دلایلی برای خوش بینی وجود دارد. در مذاکرات اولیه بر سر برجام نیز بحث درباره اینکه «کدام طرف اول چه کاری انجام دهد» زیاد بود. با این حال، آن زمان دو عامل در خنثی سازی این رویکردها تاثیر داشتند: هر دو طرف اراده سیاسی کافی برای حل مشکل داشتند و هر دو از زمان کافی برای دستیابی به راه حل های خلاقانه برای مشکلات برخوردار بودند.
اکنون، اراده سیاسی وجود دارد، اما زمان محدود است. اراده سیاسی وجود دارد چون پیوستن مجدد به توافق به منافع ملی دو طرف بستگی دارد.
از دیدگاه واشنگتن، برجام نه تنها مسیرهای تهران به سمت بمب اتم را مسدود می کند، بلکه گامی ضروری است که به ایالات متحده امکان می دهد رد پای نظامی خود در خاورمیانه را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. به علاوه، آغاز تلاش های دیپلماتیک برای تنش زدایی از درگیری های منطقه ای از سوریه گرفته تا یمن، ممکن نخواهد بود مگر زمانی که برجام احیا و اختلاف هسته ای به عنوان یک نقطه اصلی تنش بین ایالات متحده و ایران برداشته شود.
از دیدگاه تهران، برجام تنها یک راه برای لغو تحریم های اقتصادی فلج کننده نیست، بلکه راهی برای توان بخشی سیاسی و اقتصادی ایران در منطقه و جهان خواهد بود و به کارزار 40 ساله واشنگتن برای مهار و منزوی کردن جمهوری اسلامی پایان خواهد داد.
از این رو، دلیل چندانی دال بر نبود اراده سیاسی در دو طرف وجود ندارد. اما زمان، مساله متفاوتی است. مخالفان سیاسی تندرو روحانی در مجلس ایران قانونی را تصویب کرده اند که اگر ایالات متحده تحریم ها را تا پایان این ماه میلادی لغو نکند، ایران غنی سازی 20 درصدی اورانیوم را آغاز می کند. به علاوه، انتخابات ریاست جمهوری ایران در اواسط ژوئن سال جاری برگزار می شود. بنابراین، فصل سیاسی به طور جدی در سال جدید پارسی (نوروز) در ماه مارس آغاز می شود و پس از آن، مذاکرات برای احیای برجام احتمالا به یک فوتبال سیاسی تبدیل خواهد شد که مذاکرات جدی را تا زمان روی کار آمدن رئیس جمهوری جدید در ایران غیرممکن خواهد ساخت. بدین ترتیب، اگرچه اراده سیاسی در هر دو سو وجود دارد، اما زمان یافتن راه حل های خلاقانه کوتاه است.
با این حال، به یک دلیل بسیار ساده فضای خوش بینی بیشتر از بدبینی است: خطر از دست رفتن آخرین فرصت برای احیای توافقی است که منافع و امنیت آنها را تامین می کند، بسیار بالا رفته است.