رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر ثبت شده در فروردین ماه سال ۱۳۴۲ که محمدرضا شاه پهلوی شخصا آرامگاه نادرشاه بزرگترین پادشاه سلسله افشاریان را افتتاح کرد.
نادرشاه افشار به صورت دردناکی به قتل رسید. وی در سالهای پایانی عمر واقعا دیوانه شده بود و اطزافیانش را شکنجه میکرد و انسانهای بیگناه را گردن میزد. همین امر باعث شد بسیاری در توطئه قتلش شرکت کنند و نهایتا شبانه به چادرش ریختند. نادر خشمناک از جای برخاست و شمشیر کشید. پایش در ریسمان چادر گیر کرد و درافتاد. تا خواست برخیزد، صالح خان ضربتی وارد آورد و یک دست او را قطع کرد. سپس محمد خان قاجار سر نادر شاه را از تن جدا ساخت.
نادر مزار و آرامگاه خود را در زمان حیاتش آماده کرده بود، آرامگاهی نزدیک مرقد امام هشتم شیعیان. اما وی را در آنجا دفن نکردند. وی در تهران دفن شد و برج و بارویی روی قبرش نساختند و هیچکس به قبر سادهاش اعتنایی نمیکرد. مردم در زمان نادر در سراسر ایران جشن گرفته بودند چرا که از شر حاکم ظالمی رها شده بودند که تمام ثروت کشور را در راه جنگ و کشور گشایی صرف کرده بود.
بیشتر بخوانید:
نادر شاه افشار؛ ماجراجوی نظامی منطقه که اسطوره ناسیونالیسم ایرانی شد
افتتاح سعدیه توسط محمدرضا شاه پهلوی
بازسازی آرامگاه فردوسی در دوره رضا شاه پهلوی
محمدرضا شاه پهلوی در مراسم عزاداری ماه محرم
به گزارش رویداد۲۴ در دوران جدید و با شکل گیری دولت-ملت و ناسیونالیسم در ایران، آرامگاه نادر دوباره مورد توجه قرار گرفت. عبدالحسین تیمورتاش که طرح بازسازی آرامگاه فردوسی را مطرح کرده بود برنامهای نیز برای ساخت آرامگاه برای نادرشاه ارائه داد.
سلیمان میرزای اسکندری نیر با استقبال از این طرح در مجلس چنین خطاب کرد: «بهترین پولى که از بودجه ما خرج مىشود، پولى است که از براى یادگار این شخص بزرگ خرج مىشود که مملکت ما را در یک موقع خیلى خطرناکى خلاص کرده و از براى مملکت ایران متصرفات خیلى بزرگ تهیه نموده است و حقیقتاً تا وقتى که اسم ایران هست باعث افتخار ایران و ایرانیان است.»
با تصویب این طرح آرامگاه نادر توسط والی خراسان ساخته شد و استخوانهای وی به آنجا منتقل شدند. این ساختمان تا سال ۱۳۳۵ پابرجا بود تا اینکه محمدرضا شاه پهلوی تصمیم گرفت آرامگاه باشکوهتری برای نادر بسازد. به دستور شاه بازسازی شروع شد و تا سال ۱۳۴۲ به طول انجامید. شاه هزینه زیادی برای بازسازی آرامگاه نادر کرد و برای افتتاح آنجا خود شخصا به مقبره رفت و بر سر مزار نادر دسته گل گذاشت.
علاقه محمدرضا پهلوی به نادر و پیگیری ساختن مزار وی بیهوده نبود. وی میخواست خود را ادامه دهنده راه او و جانشین به حق این پادشاه مقتدر جا بزند. محمدرضاشاه مشروعیت سیاسی و اجتماعی نداشت. بنابرین به دنبال مشروعسازی تاریخی جایگاه خود بود، بویژه که این اتفاقات بعد از کودتای ۲۸ مرداد رخ میداد و گروههای سیاسی ترقیخواه دخالتهای شاه در حکومت را نامشروع میدانستند.
این رسم دیرینه شاهنشاهی در ایران بوه که هر کدام از حکمای جدید بر سر کار میآمدند سعی داشتند خود را به خاندانهای سلطنتی باستان متصل کنند. از داریوش کبیر تا قاجاریه این شجرهنامهسازی و جعل هویت در ایران رواج داشت و محمدرضاپهلوی هم در ساحت نمادین با تکریم از شاهان مقتدر ایرانی همین کار را میکرد. وی خود را ادامه دهنده کار کوروش کبیر میدانست و نظام سیاسی ایران را میراث دارد ۲۵۰۰ سال پادشاهی. اما اشتباهش اینجابود که در دوران مدرن و عصر بر باد رفتن تمام اتوریتههای باستانی این کار را میکرد.
به تعبیر فلاسفه تاریخ محمد رضاشاه دچار یک نوع آناکرونیسم _نابهنگامی، زمان پریشی_ شده بود. عصر جدید دوران خودآیینی انسان و خروج از صغارت شاه و سلطنت بود و احیای سلطنت و باستانگرایی معنایی جز ارتجاع نداشت.