صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 06
کد خبر: ۲۵۹۹۸۲
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۳ - ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۰
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

کودکانی زیر خط ناامنی/ روایتی از آزار جنسی فرزندان والدین معتاد در ازای تامین مواد

داستان غم‌انگیز و تلخ است. مادری که فرزند ۲ ساله خود را در ازای هزار تومان و یا بیشتر در معرض تعرض قرار می‌دهد تا خرج نشئگی‌اش را درآورد. رویداد‌۲۴ دراین گزارش به این موضوع می‌پردازد که توجه ویژه به فرزندان مادران دارای اعتیاد تا چه اندازی ضروری است و اهمیت دارد.

رویداد۲۴  شادی مکی: آیدا دقیقا نمی‌دانست کدام یک از پارتنر‌های جنسی و هم پاتوقی‌هایش پدر فرزند او هستند شاید هم ساناز فرزند یکی از همان مردانی بود که او را بار‌ها و بار‌ها مورد تجاوز قرار داده‌اند. دیگر آب از سرش گذشته بود. جهان او یا در نشئگی می‌گذشت یا در خماری.

اتاقکی را در یکی از همین خانه‌های شلوغ (موسوم به خانه قمر خانم) در یکی از جنوبی‌ترین مناطق پایتخت اجاره کرده بود که دیگر توان پرداخت کرایه آن را نداشت حتی نمی‌توانست شکم خودش و ساناز را سیر کند. برای کار هم طبیعتا پذیرفته نمی‌شد. چند باری به مراکز کاهش آسیب و گرمخانه‌ها سرک کشیده بود، اما نمی‌توانست یک جا بماند به زندگی در کنار کارتن‌خواب‌ها و مصرف کننده‌ها عادت داشت.

هربار تعرض به کودک هزار تومان

 حالا در سن ۳۷، ۳۸ سالگیTمواد، آرام جان و تسلای خاطرش بود و آنقدر در مقابلش عاجز بود که کودکش را هم قربانی آن می‌کرد. وقتی می‌رفت دنبال مواد معمولا ساناز را نزد همسایه‌ها می‌گذاشت، اما بسیاری از همسایه‌ها شرایط بهتری نسبت به او نداشتند و می‌دانست که دخترکش احتمالا از سوی آن‌ها نیز مورد آزار قرار می‌گیرد. اما مواد هر لحظه او را به سوی خودش می‌کشید، امان از وقتی که خمار بود و مواد به او نرسیده بود در این مواقع ناتوان‌تر از همیشه قادر به محافظت از ساناز در برابر مردان پاتوق نبود حوصله هم نداشت. اما گاهی برای چندغاز پول اجازه می‌داد مردانی که اعلام تمایل می‌کردند کودک را لمس کرده و به او تعرض کنند. پرداختی آن‌ها از هزار تومان بود تا کمی بیشتر بسته به سخاوت فرد خواهان تعرض.

اما این روز‌ها خسته، گرسنه و خمار بود. توان خرید مواد را نداشت، با مرکز جامع کاهش آسیب بانوان در پارک شوش آشنا شده بود تحمل آزار دیدن فرزندش را هم نداشت، ساناز یک ماه دیگر ۳ ساله می‌شد و بعد بزرگ‌تر و بزرگ‌تر یاد لبخند‌ها و نگاه‌های هرزه و کثیف مردان متعرض به دخترش که می‌افتاد حالش بیشتر بد می‌شد بالاخره مادر بود و حالا توان از دست داده بود. به مرکز کاهش آسیب اعتیاد رفت تا فرزندش را به جایی امن بسپارد و برود پی روزگار خودش.

سپیده علیزاده مدیرعامل موسسه کاهش آسیب نورسپید هدایت همان فردی است که آیدا فرزندش را روز شنبه ۴ اردیبهشت به او می‌سپارد، او به رویداد‌۲۴ می‌گوید: آیدا گریه می‌کرد، می‌گفت فرزندم را دوست دارم، اما توان نگهداری از او را ندارم، محیط‌ها و پاتوق‌هایی که رفت و آمد دارم برای فرزندم ناامن است، گاهی هم وقتی خیلی خمار می‌شوم اجازه لمس فرزندم را می‌دهم. لنگ ۲۰ هزار تومان پول بود که احتمالا می‌خواست مواد بخرد. شاید قصد فروش بچه را نداشت، اما در حالتی بود که قطعا اگر من ساناز را نمی‌پذیرفتم بچه را به نفر بعدی می‌داد. پس بچه را پذیرفتم و گفتم که او را به بهزیستی می‌سپارم.

او ادامه می‌دهد: وقتی از او پرسیدم برای آینده‌اش چه برنامه‌ای دارد و پیشنهاد دادم به کمپ ترک اعتیاد معرفی‌اش کنیم. جواب داد که حالا من بروم دنبال کار باشم تا یک روزی دنبال دخترم بروم و او را از بهزیستی پس بگیرم. این نوع صحبت‌ها معمولا نشان می‌دهد که برگشتی در کار نیست.

لحظه واگذاری کودک به موسسه نور سپید هدایت

مدیرعامل موسسه کاهش آسیب نورسپید هدایت عنوان می‌کند: با اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی (۱۲۳) تماس گرفته و ماجرا را اطلاع دادم، کارشناسی که با او صحبت کردم با شنیدن شرح زندگی کودک و نام او گفت که پرونده‌ای درباره ساناز در بهزیستی موجود است و همسایه‌ها گزارش‌هایی درباره شرایط نامناسب زندگی او به ما داده بودند، اما کودک را پیدا نمی‌کردیم. گفت پس حالا خیالمان راحت شد که پیش شماست، تا صبح نگهش دارید تا فردا حکم اش را از قاضی بگیریم و بیاییم دنبالش. کودک آن شب را تا صبح پیش ما بود و فردا صبح سازمان بهزیستی با حکم قضایی ساناز را از مرکز ما برد.

او خاطرنشان می‌کند: طی سال‌های فعالیتم، بار‌ها شاهد این موضوع بودم که والدین معتاد از کودک برای حمل و جابه‌جایی مواد مخدر استفاده می‌کنند. می‌دانستم که حتی از اندام نوزادان برای جابه جایی مواد استفاده می‌کنند، یا اینکه کودک را به صورت ساعتی برای گدایی کردن اجاره می‌دهند. متاسفانه کودکانی که والدین معتاد دارند در شرایط بی‌رحمانه‌ای زندگی می‌کنند، اما تا به حال به موردی مشابه ساناز برخورد نکرده بودم که مادر در ازای پول اجازه بدهد تن بچه را لمس کنند. این لمس‌ها و آزار‌ها تخریبی شدیدتر از تجاوز دارد.

این روانشناس درباره شرایط جسمی و روحی ساناز می‌گوید: این کودک به شدت در مقابل اینکه در آغوش گرفته شود، واکنش‌های منفی نشان می‌داد انگار می‌ترسید. او زمانی که به مرکز ما سپرده شد به شدت کثیف بود و مشخص بود در شرایطی غیربهداشتی نگهداری شده است. بدن و لباس‌هایش سیاه و بدبو و موهایش بهم چسبیده و گره خورده بودند. وقتی می‌خواستیم او را استحمام کنیم مقاومت می‌کرد و نمی‌توانستیم با او ارتباط برقرار کنیم. نهایتا نتوانستیم او را حمام ببریم، فقط کمی آرامش کردیم و او خوابید. نکته‌ای که خیلی توجهم را جلب کرد آن بود که این کودک اصلا دنبال مادرش نبود مشخص بود که به نبود او عادت دارد. مادر و فرزند برای هم بی‌تابی نمی‌کردند.


بیشتر بخوانید: زنان نشئه، نوزادان پیش‌فروش شده!/ چرا از مادرانِ معتاد حمایت نمی‌شود؟

آمار اعتیاد کودکان افزایش یافته است/ بهترین راه درمان کودکان معتاد چیست؟


اجبار ناپدری برای تن فروشی کودک

ساناز ۳ ساله، اما تنها قربانی والدین و به‌ویژه مادر معتاد نیست، او تنها کودک بداقبالی نیست که در تله بدسرپرستی گرفتار و مورد آزار جنسی برای تامین مواد والدینش واقع شده است. همین چند هفته پیش هم دخترکی ۱۲ ساله به مرکز جامع کاهش آسیب بانوان ارجاع و درنهایت به بهزیستی سپرده می‌شود.

آرش و شیدا خواهر و برادری نوجوان هستند. آرش ۱۴ ساله و شیدا هم ۲ سالی از او کوچکتر است. آرش را همه به بی‌جا و پناهی‌اش می‌شناسند. ناپدری یا همان شریک زندگی همراه با اعتیاد مادر، او را از خانه بیرون می‌کند و تنها به شیدا اجازه داده که در منزل بماند، اما ماجرا چیست؟

آرش و شیدا پدر خود را نمی‌شناسند. مادر گرفتار اعتیاد است و چند سالی را با مرد معتادی زندگی می‌کند که بچه‌ها او را به عنوان پدرخوانده خود پذیرفته‌اند. چندسالی این خانواده ۴ نفره با وجود فقر و اعتیاد کنار هم زندگی می‌کنند تا اینکه تحمل مادر از آزار‌ها و خشونت‌های مرد به پایان می‌رسد او خانه را به همراه مرد دیگری ترک می‌کند. بچه‌ها نزد همان مرد قبلی یا به اصطلاح پدرخوانده زندگی می‌کنند. اما کم کم مرد شیدا را وادار می‌کند تا با دوستان و مردانی که به خانه آن‌ها رفت و آمد می‌کنند ارتباط جنسی برقرار کرده و پول مواد یا خود مواد را برای او تامین کند. این مرد در توجیه عمل خود عنوان می‌کرده که من وظیفه ندارم خرج بچه‌های دیگران را بدهم، این‌ها خودشان باید خرج خودشان را در بیاورند.

آرش نوجوان است و به ماجرا پی می‌برد به همین گناه هم پدرخوانده او را از خانه بیرون می‌کند. آرش کارتن‌خواب می‌شود و در این شب‌های سرگردانی نهایتا به موسسه کاهش آسیب نورسپید هدایت معرفی می‌شود. این نوجوان ۱۴ ساله که به شدت نگران خواهر کوچکش است بعد از مدتی به مدیر مرکز اعتماد کرده و ماجرا را برای او شرح می‌دهد.

علیزاده در این رابطه می‌گوید: وقتی با اورژانس اجتماعی (۱۲۳) بهزیستی تماس گرفته و موضوع را اطلاع دادم به من گفتند که درباره این خواهر و برادر گزارش‌هایی از همسایه‌ها دریافت کرده و مطلع هستند که والدین با یکدیگر اختلاف دارند به همین دلیل هم پیگیر شرایط آن‌ها بوده‌اند، اما از شرایط بحرانی حال حاضر این دو کودک و استفاده ابزاری از دختر برای تن‌فروشی خبر نداشتنند. در نهایت هر دو نوجوان به مراکز نگهداری بهزیستی منتقل شدند.

مدیرعامل موسسه کاهش آسیب نورسپید هدایت خاطرنشان می‌کند: بهزیستی خواهر‌ها و برادر‌ها را به دلیل جنسیت‌شان اغلب در کنار هم و در یک مرکز نگهداری نمی‌کند. با توجه به نگرانی شدید پسر نسبت به خواهرش همه دغدغه من آن بود که این دو از هم جدا و در مراکز مختلف نگهداری می‌شوند درحالیکه این خواهر و برادر فقط یکدیگر را داشتند.

کاهش خدمات بستری در شرایط کرونایی

وی عنوان می‌کند: در میزان آسیبی که از ناحیه مادران معتاد متوجه فرزندان می‌شود با میزان آسیبی که فرزندان از طرف پدران معتاد تجربه می‌کنند تفاوت معناداری وجود ندارد. اما نکته‌ای که درباره مادران معتاد وجود دارد آن است که زن مولد است و می‌تواند بار‌ها باردار شود. مادر معتاد و یا آسیب دیده و تن فروش در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرد که ناچار است فرزندش را همراه خود داشته باشد یک مرد معتاد می‌تواند به راحتی به خیابان رفته ومواد مصرف و حتی تزریق کند و اغلب هم امنیت او به خطر نمی‌افتد، نه اینکه مردان آسیب نمی‌بینند، اما شرایط برای آن‌ها از زنان معتاد یا آسیب دیده کارتن‌خواب بهتر است. زن در کنار و در مقابل فرزندانش مواد مصرف می‌کند و آن‌ها را همراه خود به محیط‌های ناامن می‌برد، اما این موضوع درباره پدران کمتر اتفاق می‌افتد.

سپیده علیزاده درباره اینکه آیا حضور فرزند در کنار زن معتاد می‌تواند انگیزه‌ای برای ترک اعتیاد او باشد اظهار می‌کند: قطعا این موضوع بی‌تاثیر نیست، اما نکته آن است که تا در چنین فردی انگیزه‌ای چنان قوی ایجاد شود که بخواهد خود را از شرایط اسفناکش بیرون بکشد و به شرایط مناسبی برسد همچنان کودک در معرض آسیب قرار داشته و از حداقل نیاز‌های خود هم محروم می‌ماند.

این فعال حوزه کاهش آسیب همچنین تصریح می‌کند: با توجه به گران شدن مواد مخدر در کشور به دلیل کرونا، ناخالصی این مواد افزایش یافته و در نتیجه توهم و هذیان ناشی از مصرف این نوع مواد نیز بیشتر شده است، به همین دلیل هم وضعیت افراد معتاد و خانواده‌ها و افرادی که در کنار آنان زندگی می‌کنند بحرانی‌تر شده است. این درحالی است که ما خدمات روانپزشکی مورد نیاز را به این افراد نمی‌دهیم. همچنین در حالیکه میزان عوارض ناشی از مصرف موادمخدر بیشتر شده است، اما میزان بستری‌های مرتبط به این عوارض کاهش داشته است. این شرایط باعث شده که این افراد و فرزندان آن‌ها زودتر به ته خط برسند.

پدران معتاد و رنج فرزندان

سید مالک حسینی رئیس سازمان رفاه، خدمات اجتماعی و مشارکت‌های مردمی شهرداری تهران درباره پدران معتادی که همراه با فرزندان خود به گرمخانه‌ها رفته یا توسط آن‌ها در این مراکز رها می‌شوند به رویداد ۲۴ می‌گوید: ما با چنین مواردی به صورت محدود مواجه شده‌ایم. نخستین بار زمستان سال گذشته بود که یک آقا همراه دختر و پسر خود خارج از تهران توسط همکاران ما مشاهده شد. این خانواده در یک خودرو و در شرایطی بسیار بد گذران می‌کردند. پدر شرایط طبیعی نداشت و فرزندان هم شرایط مناسبی نداشتند. ماجرا هم از این قرار بود که پدر معتاد بود و در جستجوی کار به تهران آمده بود.

وی ادامه می‌دهد: این ماجرا تلنگری شد درباره این موضوع که ما تنها با پدیده مادر و کودک مواجه نیستیم و ممکن است با پدیده پدر و کودک هم مواجه باشیم این مساله باعث شد که ما اولین گرمخانه پدر و کودک را در گرمخانه منطقه ۴ تاسیس کنیم که همچنان دایر است. بعد از این ماجرا در مجموع به اندازه انگشتان یک دست هم چنین مراجعاتی نداشتیم که پدر به همراه کودک به گرمخانه مراجعه کرده باشد. اینکه پدری فرزندش را رها کند هم تا به حال نداشته‌ایم.

به گزارش رویداد ۲۴ فرزندان به صورت معمول همراه همیشگی مادران خود هستند این همراهی به دلایل مختلف فرهنگی، اجتماعی و حتی ارتباط عاطفی خاص میان مادر و فرزند به شدت پررنگ بوده و میان پدران و فرزندان کمتر مشاهده می‌شود. از این رو مادران دارای اعتیاد تا زمانی که تصمیم به ترک اعتیاد و ساماندهی به زندگی‌شان نگرفته‌اند می‌توانند شرایط خطرناکی را برای فرزندان خود ایجاد کنند. شرایطی که از آسیب‌پذیربودن خودشان در درجه اول و خطرناک بودن پاتوق‌ها و مراوداتشان ناشی می‌شود. پدران دارای اعتیاد هم البته آسیب‌های زیادی می‌توانند به فرزندان خود وارد کنند، اما از آنجاییکه معمولا این پدران به راحتی فرزندان خود را نمی‌پذیرند یا اصلا از وجود آن‌ها آگاه نمی‌شوند شاید این آسیب‌ها از ناحیه پدران معتاد کمتر مشاهده می‌شود. از سوی دیگر مادران معتاد می‌توانند اعتیاد را به جنین خود منتقل کنند. بسیاری از معتادان کارتن‌خواب امروز فرزندان مادرانی معتاد بوده‌اند که با اعتیاد به دنیا آمده‌اند  اما کسی به فریاد آنها نرسیده است. 

از سوی دیگر سازمان بهزیستی برای رسیدگی فوری به شرایط کودکانی با والدین معتاد باید بتواند با سرعت عمل بیشتری اقدام کند در این راستا این سازمان باید بتواند بدون کوچکترین تاخیر و تعللی برای گرفتن حکم قضایی و تماس با قاضی مربوطه وارد عمل شده و اقدامات مناسب برای تضمین سلامت کودک را انجام دهد. تا زمانی که اختیارات کافی در این سازمان قرار نگیرد کودکان بسیاری قربانی شرایط بحرانی زندگی والدین خود می‌شوند. کودکانی که اگر فریادرسی نداشته باشند درچرخه آسیب باقی مانده و در روزگار جوانی و بزرگسالی زندگی تلخ‌تر از والدین خود خواهند داشت با این تفاوت که والدین بسیاری از آن‌ها حق انتخاب نحوه زندگی خود را داشته‌اند، اما این فرزندان هرگز از حق انتخابی برخودار نبوده‌اند.

نظرات شما