رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر تاریخی ثبت شده در فروردین ماه ۱۳۷۴ که حاشیهنشینان اسلامشهر در اعتراض به شرایط اقتصادی و افزایش کرایه مینیبوسها به خیابان آمدند. این اعتراضات با سرکوب شدید مواجه شد.
اصلیترین شعار انقلاب ۵۷، شعار انقلاب مستضعفان بود. انقلاب ۵۷ بنا بود عدالت اقتصادی را در دستور کار خود قرار دهد و کارگران و زحمتکشانی را که تحت ستم سرمایهداری حکومت پیشین بودند، به متن مناسبات اجتماعی و سیاسی بیاورد. گروههای چپگرا و ملیگرا نیز برای همین مقصود با آیت الله خمینی متحد شدند و علیه رژیم شاه جنگیدند.
دهه شصت مصادف بود با جنگ ایران و عراق و حکومت انقلابی با وجود اینکه به وعدههای خویش مبنی بر آزادی سیاسی و اجتماعی وفادار نماند، اما نوعی اقتصاد دولتی را در کشور اجرا کرد که باعث انتفاع گروههایی مانند حاشیهنشینان و روستاییان شد.
در دهه شصت ایران به واسطه جنگ و تحریم، بسیاری از درآمدهای ارزی خود را از دست داد و سطح زندگی مردم تنزل کرد، اما به دلیل رویکرد سوسیالیستی دولت میرحسین موسوی نارضایتی اقتصادی چندان بالا نبود.
بنا به گفته پژوهشگران و جامعهشناسان، ناخرسندی اجتماعی با نابرابری اقتصادی رابطه مستقیم دارد. هر قدر جامعهای نابرابرتر باشد، مردم طبقات پایین سطح زندگی خود را با طبقات بالا مقایسه میکنند و این امر به افسردگی اجتماعی آنان دامن میزند.
در دهه شصت آزادیهای اجتماعی محدود شد و خفقان سیاسی بیش از پیش بود. در عین حال کشور در حال جنگ بود و زندگی روزمره شهروندان در تهدید و تنش مستقیم جنگ قرار داشت. اما با وجود همه اینها برابری نسبی اقتصادی میزان خرسندی اجتماعی را افزایش داده بود و شکاف حکومت و مردم بسیار کم بود.
این خرسندی اجتماعی و برابری نسبی اقتصادی با پایان یافتن جنگ رو به زوال رفت و در دولت هاشمی رفسنجانی که سرمایهداری و خصوصیسازی در کشور به اوج خود رسید، باعث شکاف گسترده طبقاتی شد. سیاستهای اقتصادی دولتهای بعد از جنگ مبتنی بر ورود سرمایه به ایران و خصوصیسازی منابع دولتی بود و به اختلاف طبقاتی دامن میزد و این بر خلاف شعار اصلی انقلاب ۵۷ بود.
ناخرسندی اجتماعی میان مردم با دیدن اختلاف طبقاتی بالا گرفت و از دهه هفتاد به بعد ایران شاهد تظاهرات و اعتراضات خیابانی علیه نابرابری و فقر بود. اعتراضات خیابانی نیمه اول دهه هفتاد همگی از مناطق حاشیهای و فقیر آغاز شده بودند و خصلت طبقاتی آنها را نشان میدادند.
بیشتر بخوانید: نخستین تظاهرات علیه حجاب اجباری در ایران
به گزارش رویداد۲۴ یکی از نخستین اعتراضات در فروردین ماه سال ۱۳۷۴ اتفاق افتاد. پیش از این و در سال ۱۳۷۱ حاشیهنشینان شهر مشهد در اعتراض به تخریب منازلشان توسط دولت اعتراض خیابانی کرده بودند و این دومین موج اعتراضات زمانی انجام میشد که علاوه بر بالارفتن بابرابری، خبرهای اختلاس و دزدی مسئولان نیز در اخبار مطرح شده بود.
روز پانزدهم فروردین سال ۱۳۷۴ نخستین روز سال جدید پس از تعطیلات بود و کارمندان، کارگران و محصلین برای عبور و مرور با مشکل مواجه شده بودند، چراکه دولت کرایه ماشین را از ده تومان به پانزده تومان رسانده بود و رانندگان مینیبوس نیز اعتصاب کرده بودند. این امر باعث بالا گرفتن اعتراضات خیابانی در اسلامشهر و جاده ساوه شد و به زودی مردم منطقه اکبرآباد نیز که از کمبود و قطعی آب رنج میبردند به معترضان پیوستند.
مردم مناطق مذکور از کمبود آب، قطعی برق و آسفالت نبودن خیابانها رنج میبردند و دولت نیز در مقابل مالکیت زمینهای آنان را غیر قانونی میدانست و خدمات شهری را در این مناطق تعلیق کرده بود.
بسیاری از مردم اسلامشهر در تهران کار میکردند و هر روز باید خود را برای کارگری به تهران میرساندند و افزایش ناگهانی کرایهها به ناخرسندی آنان دامن میزد و کارد را به استخوان مردم رسانده بود و به این ترتیب اعتراضات خیابانی در اسلامشهر انجام شد.
کاوه شیرزاد که از شاهدان ماجراست آن روز را چنین وصف میکند: «آن روز من با مینیبوس راهی طرح کاد [کار و اندیشه] بودم، سر راه دیدم در جاده ساوه چند جوان لاستیک آتش زدهاند و فضای عجیبی بود، خیابان را بسته بودند. من پیاده شدم و در کمتر از یک ربع همه چیز شدت گرفت و ناگهان خودم را وسط اعتراضات دیدم. مردم از این روبه آن رو شدند و به ماشینها حمله کرده و ازشان بنزین میگرفتند و جو مثل انقلاب بود.»
هاشمی رفسنجانی در خاطراتش وقایع آن روز را چنین شرح میدهد: «از پیش از ظهر خبر رسید کـه در اسلام شهر و روستاى اکبرآبـاد، جمعـى از مـردم دراعتراض به گران شدن کرایه مینى بوسهاى خط اکبرآبـاد شلوغ کرده اند و دست بـه راهبندان و تخریب زدهاند و با نیروهاى انتظامى درگیـر شدهانـد. تـا عـصر مرتبـاً گـزارش میرسید. با دکتر حسن روحـانى دبیـر شـورای عـالی امنیـت ملـی و علـی لاریجـانى رییس سازمان صداوسیما و علـی فلاحیـان وزیـر اطلاعـات و علـی محمـد بـشارتی وزیر کشور درباره عکس العمل و چگونگی پخش خبر مذاکره شد.»
قرارگاه ثارالله مسئولیت مقابله با شورشها را بر عهده گرفت و نهایتا حدود هزار نفر بازداشت شدند و در مواردی هم اعدام پاسخی بود که برای آنها در نظر گرفته شد. هیچ گاه از تعداد دقیق کشتهها چیزی گفته نشد، اما داریوش فروهر اعلام کرد که حدود پنجاه نفر کشته شدهاند. این آمار البته هیچگاه به تایید نهادهای رسمی نرسید. چند روز پس از حادثه نیز تظاهراتی در حمایت از دولت و در محکومیت معترضان برگزار شد و معترضان اغتشاشگر و اوباش شناخته شدند.