رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر ثبت شده در آبان ۱۳۵۶ که محمدرضا شاه پهلوی به دعوت جیمی کارتر رئیس جمهور به کاخ سفید رفت و نشست خبری برگزار کرد. این نشست خبری در حالی برگزار شد که دانشجویان کنفدراسیون ایرانی مقابل کاخ سفید تجمع کرده بودند.
در ۲۲ آبان ۱۳۵۶ محمدرضا شاه پهلوی و همسرش با دعوت رسمی جیمی کارتر به آمریکا سفر کردند. این آخرین سفر رسمی شاه به کشوری دیگر بود و در تاریخ معاصر ایران از اهمیت فراوانی برخوردار شد. در این سفر کارتر قول ارسال سلاحهای پیشرفته به ایران را داد و محمدرضاشاه در مقابل قول داد قیمت نفت را تثبیت کند.
شاه به شدت متاثر از کارتر بود و بر اساس توصیهها و فشارهای وی فضای نسبتا باز سیاسی در کشور ایجاد کرده بود و به زندانها و زندانیان سیاسی رسیدگی جدی کرده بود. در مقابل نیز کارتر بارها از محمدرضاشاه و حکومتش تعریف کرده بود و در سفرش به ایران این کشور را جزیره ثبات نامیده بود؛ جزیره ثباتی که در منطقه پر از خشونت خاورمیانه تحت محمدرضاشاه به شکوفایی اقتصادی و امنیتی رسیده بود. اما این تصور کارتر در سفر شاه برهم خورد. این سفر که قرار بود تضمینی برای قدرت در حال فروپاشی شاه باشد، بیشتر نمایانگر تزلزل جایگاه وی شد.
تصاویر این سفر با شمایل محمدرضا پهلوی در حالیکه همراه با فرح دیبا در محوطه روباز کاخ سفید ایستاده بود و با دستمال اشکهایش را پاک میکرد، در تلویزیون و رسانهها مننتشر شد و بازتاب گسترده داخلی و خارجی یافت. اشکهای شاه حاصل گازهای اشکآور پلیس بود که برای متفرق کردن دانشجویان معترض حکومت پهلوی در برابر کاخ سفید تظاهرات کرده بودند.
ببینید: دیدار محمدرضا شاه پهلوی و کارتر یکسال قبل از انقلاب ایران
دولت آمریکا برای استقبال از شاه سنگتمام گذاشته بود. قبل از ورود شاه، در بسیاری از روزنامههای آمریکایی، اعلانات خریداری شده بسیار بزرگی به چشم میخورد که ورود شاه به آمریکا را «خیر مقدم» میگفت. شاه فردای آن روز در حالی در محوطه کاخ سفید به ایراد سخنرانی پرداخت که تظاهرات گسترده و بیسابقهای علیه وی در مقابل کاخ در جریان بود. در این روز طبق برنامه قبلی قرار بود سخنرانی رئیس جمهور امریکا و شاه ایران در محوطه باز کاخ سفید صورت گیرد که اعتراضات علیه سفر شاه به امریکا آن را تحت تاثیر قرار داد.
دانشجویان مخالف شاه از چند روز قبل برای برگزاری تظاهرات ضد حکومت پهلوی برنامهریزی کرده بودند و با حضور شاه در کاخ سفید این اعتراضات به اوج خود رسید تا جایی که درگیری بین دانشجویان، طرفداران شاه و پلیس در گرفت. این درگیریها کار را به جایی رساند که پلیس مجبور به استفاده از گاز اشکآور شد.
گاز اشکآور بر اثر وزش باد در کاخ سفید پراکنده شد و در چشمان شاه و حاضران رفت. تصویر شاه در حالیکه با دستمال اشکهایش را پاک میکرد در آن زمان بازتاب گستردهای در داخل و خارج ایران یافت و بسیاری از آن به عنوان نشانهای از وضعیت بحرانی رژیم شاه یاد کردند.
جالب اینجاست که اغلب تظاهراتکنندگان علیه شاه ایران کسانی بودند که توسط دولت و برای تکمیل تحصیلات به ایالات متحده فرستاده شده بودند. دولت شاه هزینه قابل توجهی برای سفر این دانشجویان به اروپا و آمریکا کرده بود و تصحیلات فراوانی برای کسانی که قصد ادامه تحصیل در غرب را داشتند در نظر گرفته بود. با این اوصاف شاه هیچ تصورش را نمیکرد که همین دانشجویان علیه وی قیام کنند.
از اواخر دهه سی و بهویژه با آغاز دهه چهل، مواضع انتقادی جنبش دانشجویی نسبت به حکومت پهلوی و شخص شاه شدت یافت و موضعگیریهای آن تندتر شده بود. این امر به دلایلی چون کودتای ۲۸ مرداد، سرکوب نهضت ملی، فراگیری چپگرایی و مارکسیسم بین دانشجویان و اختلاف طبقاتی رخ داده بود.
حکومت شاه با سرکوب دانشجویان و ملیگرایان و به طور کلی نیروهای مترقی، راه را بر ورود آنها به سیاست و اصلاحات دموکراتیک بسته بود. اما پیشرفتهای اقتصادی و آشنایی روزافزون ایرانیان با غرب ایجاب میکرد که توسعه سیاسی نیز به توسعه اقتصادی اضافه شود؛ دانشجویان و روشنفکران بیرون ماندن از سیاست و دیکتاتوری فردی را نمیپذیرفتند، اگر چه همانها نیز به پیشرفتهای مدنی و اقتصادی دهههای چهل و پنجاه اذعان داشتند.
درگیریهای متعدد با رژیم شاه موجب رادیکالیزه شدن جنبش دانشجویان خارج از کشور شد؛ برای نمونه آنچه در زمستان ۱۳۴۰ و بهار ۱۳۴۱ صورت گرفت؛ حمایت دانشجویان خارج از کشور از دانشجویان دانشگاه تهران در بسیاری از شهرهای اروپا و آمریکا با تظاهرات و تحصن در مقابل سفارتخانهها آشکار شد. انجمنهای دانشجویی نیز در کشورهای مختلف فعال شدند و نهایتا در سال ۱۳۵۶ این بزرگترین تظاهرات دانشجویی ضد حکومت پهلوی در آمریکا رخ داد.
پلیس با زحمت بسیار تظاهراتکنندگان را متفرق کرد و حدود ۱۲۰ نفر به شدت مجروح شدند. از طرفی عده کمی از افسران نیروی هوایی ایران که در آمریکا تحصیل میکردند نیز با تظاهرات کنندگان درگیر شدند و درگیریها شدت یافت. شاه که از این اتفاقات بسیار مایوس شده بود در مصاحبه با مطبوعات آن را کار کمونیستها نامید و اعلام کرد ما با اسلام و مسلمانان دوستیم و خود من هم مسلمان معتقدی هستم. تمام مخالفان کمونیست هستند و بنا دارند ریشه ایران و اسلام را نابود کنند.
چند ماه پس از این سفر ناکام شاه به آمریکا، جیمی کارتر نیز به ایران آمد. در تاریخ دهم دی ماه سال ۱۳۵۶ جیمی کارتر در سفری ۱۷ ساعته به همراه ۴۰۰ نفر از همراهانش به کاخ نیاوران آمده بود تا شب سال نو را در کشور وفادار منطقه بگذراند و به محمدرضاشاه دلداری بدهد. این نخستین بار در تاریخ آمریکا بود که رییس جمهور آن کشور شب سال نو را بیرون از آمریکا و کاخ سفید سپری میکرد.
کارتر در کاخ نیاوران سخنرانی مشهوری کرد که به سخنرانی جریزه ثبات مشهور است و در آن ایران را نقطه امن خاورمیانه دانست: «دوستی نزدیک برای دو ملت ما بسیار پرمعناست. این بسیار نیکوست که در شروع سال جدید، ما وقت خود را با کسانی میگذرانیم که نسبت به آنها اطمینان داریم و مسئولیت مشترکی را نسبت به حال و آینده احساس میکنیم. ایران به سبب رهبری داهیانۀ شاهنشاه یک جزیرۀ ثبات در یکی از آشوبزدهترین مناطق جهان است و این واقعیت مدیون شما اعلیحضرت و در نتیجۀ رهبری شماست و همچنین مدیون احترام و ستایش و مهری است که ملتتان نسبت به شما ابراز میدارد. ما در گیتی سرزمین دیگری را نمیشناسیم که اینچنین به ما نزدیک باشد و با آن برای امنیت متقابل نظامیمان برنامهریزی کنیم. ما هیچ کشور دیگری را نمیشناسیم که با آن چنین مشاورۀ نزدیک دربارۀ مسائل منطقهای داشته باشیم که مورد علاقۀ دو کشور ما باشد و هیچ رهبر دیگری نیست که من نسبت به او این چنین احساس عمیق سپاسگزاری و دوستی شخصی داشته باشم.»
پس از پایان سفر کارتر به ایران، نگاه او به شاه و سیاستهایش تغییر کرد و کاملا همدلانه پیش رفت. شاه به کارتر فهماند که اگر زندانی سیاسی در ایران وجود دارد، این به نفع آمریکاست زیرا عمده زندانیان سیاسی کمونیست هستند که آزادی آنها حتی منافع آمریکا را در فضای چپ آن دوره به خطر میاندازد. اینگونه بود که کارتر از شاه حمایت کرد؛ تا آنجا که پس از آن سفر، کارتر انتقادهایی از از تساهل شاه با معترضان هم کرد؛ یعنی سیاستهای اعمال شده را کافی نمیدانست.
بر اساس اسناد پروژه عقاب که عبارت بود از فشار بانک «چیس منهتن» برای حمایت کارتر از شاه بهخاطر ثروت کلانش در این بانک، کارتر به شاه توصیه کرده بود اجازه شلیک به سر و سینه معترضان را بدهد. ظاهرا این درخواست با مخالفت شاه روبرو شد.محمدرضاشاه هیچگاه با کشتار مخالفان و تظاهرات کنندگان مخالفت نکرد، حتی در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷
کارتر هیچ فکرش را نمیکرد که اعتراضات بالا بگیرد و رژیم شاه در خطر سقوط باشد. اما بالاگرفتن اعتراضات در نتیجه «رهبری داهیانه»، کارتر را ترساند و گزارش سالیوان سفیر واشینگتن در ایران مبنی بر بیماری درمانناپذیر شاه، او را مصمم کرد که دست از حمایت وی بردارد.
کارتر نهایتا در جریان کنفرانس گوادلوپ عدم حمایت ایالات متحده از حکومت پهلوی را اعلام کرد و پس از پیروزی انقلاب نیز با ورود شاه به آمریکا به عنوان پناهنده سیاسی مخالفت کرد. تنها زمانی که محمدرضاشاه حال وخیمی داشت و پس از تلاش فراوان وکلایش، دولت آمریکا اجازه حضور محدود شاه در بیمارستانی در نیویورک را داد و شاه پس از مدت کوتاهی اقامت در آمریکا، این کشور را ترک کرد.
به گفته دوستان نزدیک شاه، از جمله اردشیر زاهدی، محمدرضاشاه در ایام پایانی عمر همواره از بیوفایی و نمکنشناسی کارتر و دیگر همپیمانان سابق اش که دست از حمایت از وی برداشته بودند گلایه میکرد. برای وی دردناک بود که هیچ کدام از این شرکا و دوستان سابق حتی حاضر به پذیرفتن وی در کشور خودشان به عنوان مسافر موقت نیز نبودند و مدام به اردشیر زاهدی میگفت: «اردشیر جان؛ این همه کشور در دنیا وجود دارد.یعنی هیچ جایی در دنیای به این بزرگی برای من نیست؟» البته شاه فراموش نکرده بود که انسانهای بسیاری بهواسطه عدم رواداری وی با مخالفان سیاسیاش دربهدر شده بودند و نه در وطن خود و نه در هیچ جای دنیای به این بزرگی جایی برای رفتن نداشتند.