رویداد۲۴ لیلا فرهادی: اگر این روزها اخبار مذاکرات وین را دنبال میکنید، به یک نام جنجالی میرسید؛ کسی که او هم همچون دیگر اسلافش معتقد است تحریمها کاغذپاره است و اگر تحریمها رفع نشود، اتفاقی نمیافتد! این فرد اتفاقا با همین دیدگاه مشاور تیم مذاکره کنندگان ایران هم هست! محمد مرندی
محمد مرندی در دولت ابراهیم رئیسی یک بار دیگر از پستوهای دانشکده جهان درآمده و تحت عنوان مشاور تیم مذاکره کننده هستهای ایران در وین اظهار نظرهای جنجالی میکند. او اخیرا در یک مصاحبه رسانهای گفته «ضربالاجل طرف مقابل ارزشی برای ما ندارد چرا که حتی اگر به فرض طرف مقابل از برجام خارج شده و مکانیسم ماشه اجرا و چند قطعنامه علیه ایران احیا شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟»
تصور مرندی از اینکه با بازگشت قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران اتفاق قابل ملاحظهای برای مردم کشور رقم نمیزند انتقادات بسیاری را به دنبال داشته است. اما محمد مرندی کیست که چنین بیپروا سخن میگوید و ادامه تحریمها برایش موضوع بزرگی نیست؟
محمد مرندی رئیس سابق دانشکده مطالعات جهان در واقع فرزند علیرضا مرندی وزیر بهداشت دولت میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی و مشاور امور بهداشت و درمان رهبری است. مهندس مهدی بازرگان شوهر عمه همسر علیرضا مرندی است. شهید بهشتی پسرخاله مادر بزرگ علیرضا مرندی است. مرندی با حبیب الله چایچیان معروف به حسان شاعر باجناقند.
علیرضا مرندی سال ۹۲ در مصاحبهای در مدح میرحسین موسوی گفته بود: «مهندس موسوی زمانی که نخستوزیریاش تمام شد چند روز بعد از دفتر ایشان وقتی گرفتم و رفتم و سعی کردم حتی دستش را ببوسم و تشکر کنم از اینکه این فرصت را به من داد تا به نظام خدمت کنم.»
او در آن سال گفته بود با هاشمی و احمدینژاد در ارتباط نیست و با آیت الله خامنهای هم در حدی که برای خواندن نماز به اقامه رهبری در بیت حاضر میشود، در ارتباط است. علیرضا مرندی در جایی درباره بیوگرافی خود گفته بعد از پیروزی انقلاب «خانه و مطب و سه خودروی خود» در آمریکا را فروخته و به همراه همسر و سه فرزندش که در مدت اقامت ۱۵ ساله در آمریکا به دنیا آمده بودند به ایران برگشته است. مرندی یک بار دیگر پس اولین دوره وزارت بهداشتش در دولت میرحسین موسوی، به دلیل آنچه به گفته خودش «اوضاع قلبی نامساعد و نبود پزشک حاذق» بود با هزینه دولت به آمریکا منتقل شد و حدود سه ماه تحت نظر پزشکان در آمریکا بود. او در حالی که در آمریکا دوران فرصت مطالعاتیاش را میگذراند یک بار دیگر به عنوان وزیر بهداشت دولت موسوی معرفی شد. علی اکبر ولایتی خبر نامزدی او به عنوان وزیر بهداشت را سه روز قبل از جلسه رای اعتماد مجلس به صورت تلفنی داده و گفته چرا هنوز در آمریکا هستی؟
محمد مرندی آقازاده علیرضا مرندی، متولد سال ۱۹۶۶ در ریچموند آمریکاست و تا ۱۳ سالگی هم در آمریکا زندگی کرده است. او به همین واسطه شهروند آمریکا و دارای پاسپورت ایالات متحده آمریکاست. خانواده مرندی در شش سالگی محمد به شهر دیتون ایالات اوهایو در آمریکا و یک محله ثروتمند سفیدپوستنشین مهاجرت میکنند.
مرندی میگوید در این دوره به دلیل اینکه او عملا سفیدپوست محسوب نمیشده، از نژادپرستی رنج برده است. محمد مرندی بعد از ۱۳ سال به ایران برگشته و به این دلیل که بعد از انقلاب همه مدارس بین المللی تعطیل شده بودند محبور شده مستقیم به یک مدرسه عادی برود. او در این مرحله وارد مدرسه علوی تهران شده است. خودش میگوید: «زمانی که به ایران برگشتم فارسی بلد نبودم و این یکی از مشکلات بزرگم بود.»
مرندی در مصاحبهای با یک رسانه آمریکایی به دلتنگیاش برای تیم فوتبال NFL آمریکا اشاره کرده است. او گفته زمان زندگی در آمریکا طرفدار تیم دالاس کابوی بوده است.
به گزارش رویداد۲۴ مرندی به واسطه تسلطی که به زبان انگلیسی دارد تا پیش از این هم ارگان بیان نظرات جریان اصولگرایی در رسانههای غربی بوده است. او زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد بارها با رسانههای غربی از جمله سی.ان.ان و ان.بی.سی مصاحبه کرده و اعلام میکرد رسانههای غرب صحبتهای احمدی نژاد درباره اسرائیل را درست ترجمه نمیکنند.
از نکات جالب درباره محمد مرندی اینکه، زمانی که کسی از برخی اتفاقات مهم در منطقه خبر نداشت، او به عنوان منبع آگاه درباره آنها اطلاعات میداد؛ از جمله در ماجرای توقیف نفتکش خارجی مطرح شد و کسی اطلاعات دقیقی نداشت. او توضیح داد که «اکنون آن نفتکش با همان کاپیتان و خدمه و تحت حفاظت ارتش آمریکا، توسط نیروی دریایی سپاه توقیف شده است».
حضور مرندی به عنوان شهروند دو تابعیتی در کنار تیم مذاکره کننده شبهاتی در مورد استاندارد دوگانه جریان حاکم در خصوص برخورد با دو تابعیتیها ایجاد کرده است. این در حالی است که شخص مرندی داشتن تابعیت مضاعف را تکذیب کرده است.
حسین دهباشی فعال رسانهای چندی پیش در توییتر خود به تابعیت مضاف محمد مرندی اشاره کرد. او نوشته «در دولت قبل اگر میگفتی توانمندی و تخصص و اعتقاد افراد به ایران مهم است نه محل تولدشان، جلوی آفتاب کباب میشدی که خیر، دو تابعیتی بودن و خصوصا ایرانی-آمریکایی بودن باعث تضاد منافع شخصی است. محمد مرندی بهعنوان شهروند آمریکا، عضو مؤثر گروه مذاکرات هستهای که طرف تخاصمِ اصلی آن آمریکا است. پس چرا معترضان سابق اعتراضی نمیکنند؟ یعنی آیا شهروندی دول متخاصم صرفاً برای مقامات قبیله قبلی مکروه بود و حالا مُباح شده است؟»
دهباشی در ادامه و برای تأکید بر اینکه مرندی، شهروند آمریکا محسوب میشود، ادامه داده است: «چون ممکن است عبارات مقیم و شهروند، سهواً بهجای هم گرفته میشود، تأکید میگردد که آقای محمد مرندی دارنده مجوز اقامت (گرینکارت) نیست. او در مرحلهای بسیار بالاتری شهروند ایالاتمتحده و دارنده شناسنامه و گذرنامه آمریکایی است...»
اشاره تند دهباشی به مرندی واکنش او را در پی داشت. محمد مرندی در توییتر خطاب به دهباشی نوشت «متولد آمریکا هستم. گذرنامه و شماره تأمین اجتماعی آنجا را ندارم. در زمان ظریف، هیچکس از هیچ قبیلهای به حضور بنده در کنار تیم انتقاد نکرد. انشاءالله مثل زمان جنگ حاضر باشم که جانم و آبرویم را قربانی کنم، ولی وظیفه دارم در برابر تخریب دوستان سکوت نکنم.»
دهباشی، اما این پاسخ مرندی را نوعی ابرازِ تجاهل دانسته و پاسخ داده است: «فقط از ایشان بپرسیم آیا بالاخره شهروند آمریکا هستند یا نه؟ و آیا تابعیت دوم و غیرایرانیشان را پس دادهاند؟ و اصلاً بدون گذرنامه چگونه و مکرر به واشنگتن میروند؟»
او ادامه داده است: «آقای محمد مرندی حزباللهی دوآتشه و مطلعی است و اصلاً بحثِ ایشان نیست. امثال ما که به مشاغل او و دیگر دوتابعیتیها اعتراضی نداشتیم. به رشد فوقالعاده رجالی چون مرحوم آیتالله شاهرودی که از ریاست مجلس اعلای شیعیان عراق به ریاست قوه قضاییه و .. رسید نیز معترض نشدیم. چون از منظر عقل، صرفِ متولد شدن در جایی، آدمی را دلبسته یا به قول دوستانِ افراطیمان، مزدور و نفوذی آن کشور نمیکند.»
بیشتر بخوانید: واقعا شش قطعنامه فصل هفت شورای امنیت علیه ایران کاغذ پاره است؟ / پاسخ دیپلمات سابق ایران در نیویورک را بخوانید
ادعای مرندی درباره عدم داشتن گذرنامه آمریکایی عجیب به نظر میرسد. او خود در یک مصاحبه با مجله «گرنیکا» آمریکا از بیان چنین موضوعی ابراز تعجب کرده است. مرندی در این مصاحبه که سال ۲۰۰۸ انجام شده بارها از خودش به عنوان شهروند آمریکا یاد میکند. او در پاسخ به این سوال خبرنگار مجله آمریکایی که چطور بین داشتن پاسپورت آمریکایی و ایرانی و داشتن نظرات منفی نسبت به دولت آمریکا، آشتی ایجاد کرده گفته «من در آمریکا به دنیا آمده ام. چرا باید کسی که نظرات منفی نسبت به دولت آمریکا دارد دست از شهروندی این کشور بکشد؟ چرا حامیان دولت آمریکا اول از شهروندیشان چشمپوشی نکنند؟»
او در ادامه میگوید: «من زمانی که بچه بودم خودم را بیشتر یک آمریکایی میدانستم تا یک ایرانی. مثل هر کس دیگری در مدرسه با پرچم آمریکا بیعت کرده بودم.»
مواضع سیاسی محمد مرندی روشن نیست. او در بخشی از پاسخهایش به دهباشی گفته چرا در زمان ظریف، هیچکس از هیچ قبیلهای به حضور بنده در کنار تیم انتقاد نکرد. مرندی ظاهرا در جریان مذاکرات ۱۳۹۴ در وین حضور داشته است. او در جایی درباره حضورش در وین توضیح داده و گفته در همان سال به او پیشنهاد داده بودند که در تیم مذاکره کننده باشد، اما به دلیل اینکه از ابتدا در جریان مذاکرات در لوزان سوئیس نبوده و اشراف کافی نداشته احتمال داده وزارت خارجه وقت در میانه مذاکرات از پیشنهادش برای پیوستن او به تیم مذاکره کننده پشیمان شود.
ظاهرا مرندی به عنوان یک فرد مستقل در جریان مذاکرات برجام در سال ۹۴ به وین رفت و آمد داشته و خودش به طور مستقل تیمی را برای مصاحبههای رسانهای با رسانههای خارجی جمع کرده بوده تا از مواضع ایران در رسانهها دفاع کنند.
ظریف سال ۹۴ در مراسم تقدیر از محمد مرندی به عنوان رئیس سابق دانشکده جهان در دانشگاه تهران شرکت کرد. وزیر خارجه وقت در این مراسم درباره مرندی گفت اگر ایران در حوزه رسانهای موفق بوده یکی از عوامل آن مرندی بوده که در جریان مذاکرات حضور داشته است.
روزنامه کیهان به مدیرمسئولی حسین شریعتمداری در سرمقالهای که مهر سال ۱۳۹۳ منتشر شده دانشکده جهان به ریاست محمد مرندی را محلی خوانده که «مخفیانه مجریان دیپلماسی عمومی آمریکا» را به ایران میآورد و به شعبه دوم وزارت خارجه شبیه است.
کیهان نام تن از سخنرانان همایش پویایی جمعیت یعنی فیلینت لورت و هیلاری من لورت را به عنوان مجریان دیپلماسی عمومی آمریکا برده بود. محمد مرندی به این سرمقاله کیهان پاسخ داد و از دعوت این دو نفر دفاع کرد. بعد از انتشار دفاعیه مرندی کیهان یک بار دیگر یادداشتی منتشر کرد و جزییات تازهای درباره مهمان برنامه را افشا کرد.
محمد مرندی با این سابقه فعلا مشاور اصلی تیم مذاکره کننده ایرانی است. همیشه برای افکار عمومی این سوال پیش آمده که چگونه فردی که همواره آمریکا را بد شر خالص میداند، خودش شهروند آمریکاست؟ چرا شهروند سوریه و لبنان نیست و دقیقا آمریکا و انگلستان را انتخاب میکنند؟ و مهمتر اینکه چرا اصولگرایانی که تا کنون نسبت به حضور دو تابعیتیها سختترین واکنشها را نشان میدادند، امروز سکوت میکنند و اتفاقا تریبون هین افراد هستند؟
لباس گرم بپوشید سرما نخورید
اروپا خیلی داره سرما میخوره؟