رویداد۲۴ نهم دی یادآور انتخابات ۸۸ است؛ انتخاباتی که در آن نیروهای اصلاحطلب و میانهرو به دنبال آن بودند که ریاست جمهوری احمدی نژاد را یکدورهای کنند. دوازده سال بعد از آن روز به این مسئله میپردازیم که آیا نیروهای اصلاحطلب، پلن مشابهی برای ۱۴۰۴ دارند؟ اساسا در میان همه نیروهای اصلاحطلب یا میانهرو، فردی وجود دارد که بتواند سال ۱۴۰۴ را همچون سال ۸۸ صحنه سیاسی کشور را دستخوش تغییر کند؟ آیا اصلاح طلبان این توانایی را دارند که یکبار دیگر برخیزند و در چهار سال باقیمانده تا ۱۴۰۴ آنچنان به بازسازی خود دست بزنند و ارزشهای خود را یکبار دیگر تعریف کنند که بتوانند اقبال عمومی را به دست بیاورند یا دستکم بتوانند گزینهای در حد رقابت به رئیسی داشته باشند؟ جریان اصلاحطلب البته دارای شاخهها و نحلههای گوناگون است. در این گزارش وضعیت چهرههای موثر پنج جریان مهم اصلاح طلبان را بررسی میکنیم.
جریان خط امام در انتخابات ۸۸ با دو چهره موثر صحنه گردان اصلی انتخابات بود. حصر موسوی و کروبی، شکاف بزرگی بین این جریان و حاکمیت ایجاد کرد و برنامههای مفصل صداوسیما و رسانههایی همچون فارس و تسنیم در سالگرد ۹ دی نشان داد این شکافها به مرور زمان بیشتر هم شده است. نامه موسوی خوئینی به رهبر انقلاب در تابستان ۹۹ و نامه جمعی از فعالان سیاسی در بهار ۹۹ و نامه محرمانه سیدمحمد خاتمی، آخرین تلاشهای این جریان برای اثرگذاری و البته حفظ مواضع و جایگاه بود که همگی بدون پاسخ باقی ماند. بعید است این جریان بتواند در انتخابات بعدی اثرگذار باشد. اگر قرار به حضور باشد، سیدحسن خمینی احتمالا تنها گزینه اجماعی این جریان است که در آنهم در انتخابات ۱۴۰۰ با توصیه رهبری پا به عرصه نگذاشت و با این وصف بعید است در انتخابات بعدی هم ورود کند.
کارگزاران سازندگی همانطور که پیشبینی میشد با درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی دچار گسستهای زیادی شد. حتی فرزندان آیت الله هم در فقدان پدر به اختلاف برخوردند. استعفاهای متعدد در حزب و خروج کرباسچی بعد از بیش از ربع قرن از دبیرکلی حزب، نشان از عمق اختلافات میان کارگزاران است. رد صلاحیت مکرر نامزدهای این حزب در انتخابات ریاست جمهوری اخیر (محسن هاشمی و اسحاق جهانگیری) هم حاوی این پیام بود که کارگزاران در اعتمادسازی با حاکمیت شکست خورده است. شکست همتی و لیست یاران هاشمی در انتخابات مجلس هم نشان داد این حزب در ارتباط با بدنه حامیان هاشمی هم موفق نبوده است. گزینه جدی آنها برای انتخابات ۱۴۰۴ احتمالا اسحاق جهانگیری است که عموما برای مسئولیتهای جدید، اشتیاق زایدالوصف دارد.
جبهه مشارکت هم مثل کارگزاران در ربع قرن گذشته افول کرده است. حزبی که نیمی از اعضای شورای مرکزی آن یا در کابینه بودند یا جز رهبران مجلس ششم و چهرههایی مثل دانش آشتیانی و شریف زادگان، با وجود حضور در کابینه، عضو علی البدل شورای مرکزی آن میشدند، بعد از ربع قرن در وضعیتی قرار گرفته که نزدیکترین حزب به آن یعنی اتحاد ملت در حد یک حزب معمولی اصلاح طلب شده و جریان شاخصتری نسبت به انبوه احزاب اصلاح طلب نیست.
اگر جبهه مشارکت سال ۸۴ ادعا میکرد که به اندازه یک کابینه کامل، نیروی کیفی دارد، حالا حزب اتحاد ملت ابدا نمیتواند چنین ادعایی داشته باشد و صحبت کردن از نامرد اختصاصی این حزب، بیشتر به شوخی شبیه است. حتی معرفی چهرههای رادیکالی مثل محمدرضا خاتمی یا مصطفی تاجزاده در انتخابات اخیر هم با استقبال سرد این افراد مواجه شد. اگر قرار باشد این حزب در انتخابات بعدی یک گزینه معرفی کند، احتمالا نامزد احتمالی آنها محمد ستاری فر خواهد بود.
بیشتر بخوانید: پایان لاریجانی و پایان راست میانه/ محافظه کاران ایران به آخرین ایستگاه رسیدند
احزاب کوچک و شخصیتهای غیرحزبی اصلاحطلب، فعلا در ساختاری به نام شعسا (شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان) در سیاست ایران نقشآفرینی خود را ادامه خواهند داد. این جریان در این انتخابات نتوانست برای همتی اجماع ایجاد کند، اما بعید نبود چهرهای مثل عارف، مسجدجامعی، علی طیب نیا، مجید انصاری و... بتوانند رای احزاب اصلاح طلب را برای یک اجماع به دست بیاورند و از فیلتر پیجیده جنتی هم عبور کنند.
به گزارش رویداد۲۴ احزاب و چهرههای رادیکال (تحکیم وحدت، جنبش دانشجویی، حامیان جنبش سبز و...) فعلا روی خوشی به انتخابات نشان نمیدهند. اکثریت این جریان در سال ۸۴ حامی تحریم بود، اما سال ۸۸ ابتدا حول عبدالله نوری و سپس حول کروبی اجماع کردند و بعد از آن حامی حضور در انتخابات بودند. برخی چهرههای آن سال ۹۶ در دفاع از روحانی از زندان بیانیه دادند و چهرههای دیگر آن هم وارد نهادهای انتخابی مصل شورای شهر شدند. چه بسا تحولات سالهای آینده روی تصمیم رهبران این جریان اثرگذار باشد. شاید گزینه احتمالی فعلی برای آنها فردی مثل مصطفی تاجزاده باشد که در کنار او برخی شعارها را مطرح کنند.
رد صلاحیت علی لاریجانی، چنان شوکی به اعتدالگرایان وارد کرد که هنوز از زیر فشار آن خارج نشدهاند. اما آنها یک نقطه قوت دارند. دستکم دو چهره موجه با احتمال بالای تایید صلاحیت که اکثریت مردم هم آنها را میشناسند. محمدجواد ظریف و محمدجواد آذری جهرمی. افرادی که برای افکار عمومی مقصر وضع اقتصادی دولت روحانی نیستند و عملکرد دولت رئیسی هم در مقبولیت بیشتر آنها موثر است.
در ساعات آخر شب ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ حامیان عبدالناصر همتی در شبکههای اجتماعی مینوشتند هر کدام میتوانید با صندوقها قهر نکنید و بروید رای بدهید تا رئیسی رئیس جمهور نشود. وقتی نتیجه انتخابات مشخص شد، ظریفی نوشته بود «جوری میگفتید بروید رای بدهید تا شرایط تغییر کند که ما تصور میکردیم گیر ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار رای هستید! خوب شد دیگران را آخر شبی از خواب بیدار نکردیم.»
همان زمان برخی تحلیلگران سیاسی اینگونه تحلیل کرده بودند که این انتخابات، انتخابات شگفتیساز و معرفی چهرههایی همچون سعید محمد و عبدالناصر همتی و ... نیست و شرایط طوری است که حتما ابراهیم رئیسی رئیس جمهور خواهد شد؛ که البته همین هم شد. حالا که حاکمیت همچنان سالگرد نهم دی را زنده نگه میدارد، یکبار دیگر باید سوال پرسید که آیا میتوان گفت که انتخابات ۱۴۰۴ انتخابات شگفتیساز و یکدورهای کردن ابراهیم رئیسی باشد؟ در شرایط کنونی پاسخ به این سوال منفی است؛ چه آنکه هیچکدام از چهرههایی که در این گزارش مطرح شدند، تا اطلاع ثانوی توان برابری در رقابت با رئیسی را ندارند، اما هیچ چیز هم قطعی نیست.
از همه گروهها قطع امید .
فقط جار وجنجال هیاهوی جریان خاص برای محبوبیت نشان دادن خودشان زیاد است اما واقعیت چیز دیگری است