اما در کشورهای عقب مانده و یا در حال توسعه، افراد پیروز در انتخابات ریاست جمهوری، باید به شناخت قبلی خود از افراد رجوع کنند و یا در مدت اندک باقی مانده تا تشکیل دولت جدید، به رایزنی با اهل فن بپردازند تا گزینههای مناسب وزارتی و معاونتی را برگزینند. اگر بعد از بررسی و جستجو، نزدیکترین گزینه به افکار و شعارهای رئیس دولت، مورد شناسایی قرار گرفت آن هنگام باید منتظر نظر و رای مجلس شد.
شاید برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران باشد که یک رئیس جمهور؛ قبل از انتخاب به ریاست جمهوری، کادری از فرهیختگان را به گرد خود جمع کرده باشد و به فراخور تخصص هر یک، آنان را در مسوولیتهای مختص به خود به کار گمارده و استفاده کرده باشد؛ اگرچه این کادر، در قالبی غیر از حزب و در حالتی کم انسجامتر از آن مشغول به فعالیت بوده باشند.
رئیس جمهور روحانی با سابقه مدیریت مرکز بررسیهای استراتژیک و با بهره گیری از مدیران خوش سابقه و کار کشته، هنگامی که قدم در وادی انتخابات گذارد، میدانست برای وزارتخانههای خود، باید از چه کسانی بهره گیرد.
اشخاصی که سالها با آنان کار کرده بود و آنان نیز میدانستند دکتر روحانی از آنان چه میخواهد. تنها ضعف کار در آنجا بود که شناخت روحانی از افراد، به نفر اول ختم میشد یعنی اگر مانعی در مسیر انتخاب نفر اول، ایجاد میشد باید در انتخاب نفر دوم، ناگزیر به گزینههای معرفی شده توسط مشاوران میاندیشید.
همین موضوع عاملی میشد که افراد معرفی شده در نوبت دوم و سوم، کم کم از اندیشهها و افکار روحانی، دارای قدری فاصله باشند و نتوانند خواستههای رئیس جمهور را به خوبی اجرایی سازند.
سه نمونه حاضر در تایید مطالب بالا، وزارتخانههای آموزش و پرورش، ورزش و جوانان، و علوم، تحقیقات و فناوری است. سه وزارت خانهای که اگر نفرات ابتدایی معرفی شده، حائز رای اعتماد میشدند شاهد تحول فراوانی در درون خود بودند. به واقع؛ فانی کجا و نجفی کجا. یا فرجی دانا و توفیقی کجا و فرهادی کجا. تفاوت از زمین تا آسمان است.
اینک و در ماههای پایانی دولت اول تدبیر و امید و در آغازین ماههای روی کار آمدن مجلس دهم، دکتر روحانی برای بازگشت به برخی آرمانهای ابتدایی دولت و حرکت برخی وزارتخانهها در ریل صحیح خود، دست به تغییراتی زده است که نمایانگر رجوع به گزینههای اولیه و مدنظر خود در ابتدای دولت است.
برای مثال، انتخاب دکتر صالحی امیری برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که سالها همکار دکتر روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک بوده و شخصیتی فرهیخته و عجین با اهل فرهنگ است نیز امید به بهبود شرایط و اوضاع را نمایان میکند؛شخصیتی اصلاح طلب که در مدت مدیریت خود بر کتابخانه ملی، با روی گشاده و بدون کاربست جناحی نسبت به فرهیختگان، پذیرای عالمان و دانشمندان فراوانی بود و به دلیل تجربیات فراوانی که بخش مهمی از آن به دوران مشاورت رئیس جمهوری در دولت سید محمدخاتمی بر میگردد و ارتباط خوبی که با اصحاب فرهنگ و هنر دارد امید میرود اقدامات مثمرثمری را از وی در وزارت ارشاد شاهد باشیم.
در فضای جدید و مجلس جدید و با توجه به تجربیات سه ساله دولت تدبیر و امید، به نظر میرسد دولت بیش از پیش نیازمند شخصیتهایی است که به شعارها و افکار دکتر روحانی، عمیقا باور داشته باشند و بتوانند در حوزه مسوولیتی خود و در تحقق وعدهها، یاری گر دولت باشند حتی اگر نیاز به ترمیم بیشتر کابینه در وزارت خانههایی همانند علوم، تحقیقات و فناوری باشد.