رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر ثبت شده در دهه سی که ایرج پزشکزاد سوار بر خودروی شخصیاش دیده میشود. او در این زمان مدیرکل روابط فرهنگی وزارت امور خارجه بود و تازه کار نویسندگی را آغاز کرده بود. او ابتدا داستانهای کوتاه برای مجلهها مینوشت و نوشتههای ولتر، مولیر را هم ترجمه میکرد. پزشکزاد هنگام کار در وزارت امور خارجه، ستون طنز به نام «آسمون ریسمون» در مجله فردوسی داشت که در آن مطلب خود را مینوشت.
ایرج پزشکزاد از هنرمندان قدرنادیده ایران بود. کمتر نویسندهای مانند وی خلق و خوی ایرانیانیان را چنین هنرمندانه، دقیق و جذاب ترسیم کرده است. شاهکارش دایی جان ناپلئون یکی از آثار ماندگار کمیک در تاریخ ادبیات ایران است که مورد استقبال طیف وسیعی از اقشار و طبقات اجتماعی قرار گرفته است. کمتر اثر ادبی در دنیای معاصر قادر است رضایت نخبگان و عامه مردم را به صورت توامان جلب کند و این اتفاق نادر در رمان دایی جان ناپلئون و البته با اقتباس درخشان ناصر تقوایی از آن صورت گرفته است.
بیشتر بخوانید: ناصر تقوایی اسطوره منزوی سینمای ایران
ایرج پزشکزاد در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمده و رشد کرد. پدرش پزشک بود و مادرش شاهزاده فکری ارشاد دختر مویدالممالک فکری ارشاد. مویدالممالک از مهمترین روزنامهنگاران و نمایشنامه نویسان عصر مشروطه بود و فرزندان و نوادگانش اغلب به واسطه تسلط به زبان فرانسه در وزارت خارجه استخدام میشدند. تعدادی از اعضای این خاندان نیز مشغول کارهای هنری شدند، از جمله معزدیوان فکری دایی ایرج پزشکزاد نویسنده و کارگردان سینما که از پایهگذاران تئاتر معاصر ایران بود.
پزشکزاد تحصیلات خود را در ایران و فرانسه و در رشتهٔ حقوق دانش تکمیل کرده و به مدت پنج سال در ایران به قضاوت در دادگستری مشغول بود. پس از آن به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و تا وقوع انقلاب در آنجا مشغول به کار بود. وی فعالیت ادبی خود را با ترجمه آثار مولیر و ولتر آغاز کرد و در ستون طنز مجلات مختلف از جمله مجله فردوسی مشغول به نوشتن شد.
پزشکزاد در سال ۱۳۳۳ کتاب طنزی تحت عنوان «حاج مم جعفر در پاریس» نوشت که روایت خاطرات طنز او از همراهی به عنوان مترجم و راهنمای یکی از تجار ثروتمند تهران و مالک چندین مغازهٔ خواروبارفروشی و صابونفروشی در سفر به پاریس است. اولین رمان وی نیز «ماشاءلله خان در دربار هارون الرشید» بود که رمانی طنز تاریخی به حساب میآید.
آغاز کار پزشکزاد با ولتر و مولیر در زندگی حرفهای وی بسیار مهم است. این دو نویسنده و روشنفکر تاثیرگذار فرانسوی در عصر روشنگری میزیستند و در آثارشان سعی در نقد و نفی خرافات، عقبماندگی و دفاع از عقلانیت و ارزشهای مدرن داشتند اما این کار را به گونهای انجام میدادند که طیف گستردهای از مردم با آثارشان ارتباط برقرار کنند.
به گزارش رویداد۲۴ ولتر در دوران حیات خود یکی از مشهورترین افراد اروپا شد و بهواسطه حملهاش به خرافات چنان تاثیری بر جوامع بشری گذاشت که دوران حیات وی را «عصر ولتر» در تاریخ مینامند. پزشکزاد استفاده از ژانر کمدی برای نقد فرهنگ و اوضاع اجتماعی را از روشنگران فرانسوی فرا گرفته بود و آن را با تسلطش بر ادبیات ایران و شناخت دقیقش از روحیات مردم درآمیخته بود. این امر باعث موفقیت و ماندگاری وی شد و در سال ۱۳۴۹ و با انتشار رمان دایی جان ناپلئون به اوج رسد.
دایی جان ناپلئون روایت چهار پنچ ماهِ آخر زندگی پیرمردی دون کیشوت مسلک و معتقد به تئوری توطئه، در روزهای منتهی به شهریور سال ۱۳۲۰ و اشغال ایران از سوی متفقین است. دایی جان در جوانی افسر بریگاد قزاق بوده که به فرمان لیاخوف مجلس مشروطه را به توپ بسته اما حالا خود را در شمار مجاهدین مشروطه میداند و مبارزی نستوه با انگلیسیها در جنوب و فاتح جنگهای کازرون و ممسنی. وی همچون ناپلئون بناپارت از انگلیسیها متنفر است و رد پای بریتانیای کبیر را در همه حوادث زندگیاش میبیند و به نمایندگی از مردم ایران همه قصور و کاستیها و مشکلات را بر گردن آنها میاندازد.
خود ایرج پزشکزاد در زندگینامه اش نوشته است که به دخالت انگلستان در ایران واقف بوده و میداند که تا چه حد منافع ملی ایران را بر باد داده اند، اما این تصور توطئه همیشگی از جانبِ اجانب، اراده ملی را زمینگیر میکند. نویسنده از آن خوشخیالان نیست که نقش خارجیها را کتمان کند بلکه دایی جان ناپلئون روایت توطئهاندیشی و فرافکنی همیشگی ایرانیان است. اینکه تمام مشکلات و نرسیدنها تقصیر دیگران است و ما منزه و بی عیب و مظلوم و مجبوریم. در قسمتی از رمان داییجان حتی حاملگی قمر از دوستعلی خان چنین میگوید: «این نقشه از لندن دیکته شده، طرحش را این جاسوس هندی بی همه چیز ریخته، نوکر بیناموسش هم اجرا کرده»
پزشکزاد در شاهکار خود علاوه بر تئوری توطئه به خوبی نزاع طبقاتی بین اشراف قجری و طبقه کارمند و کاسبِ مدرن دوره پهلوی را نیز، با تقابل داییجان و شوهر خواهرش، آقاجان که تبار اشرافی ندارد و یک داروساز تجربی است، نشان میدهد.
رمان دایی جان ناپلئون اصطلاحاتی را وارد زبان معیار فارسی کرد؛ از جمله تفکر «داییجان ناپلئونی»، «بهوت افسرده»، «جنگ ممسنی» و «کار کار انگلیسیهاست». ایرج پزشکزاد در زندگینامه خود مینویسد: «این بهوت افسرده را از کسی گرفتم که از پاکستان آمده بود و در حرفهایش از آن استفاده میکرد.»
ابراهیم یونسی البته کتاب دایی جان ناپلئون را نوعی انتحال ادبی میداند. او معتقد است این کتاب بر اساس رمان «زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی» اثر «لارنس استرن» ترجمه شده است. یونسی گفته رمان دایی جان ناپلئون دقیقا کپیبرداری شده و شخصیتها و وقایعش بومیسازی شدهاند. البته یونسی در دورهای کتاب را به گفته خودش «از روی لجبازی» ترجمه کرد تا دست ایرج پزشکزاد را در نوشتن داییجان ناپلئون رو کند.
ایرج پزشکزاد پس از انقلاب به پاریس مهارجرت کرد و فعالیتهای سیاسی خود را با عضویت در نهضت مقاومت ملی و همراهی با شاپور بختیار آخرین نخست وزیر دوره پهلوی ادامه داد. اما این فعالیتها چندان دوامی نداشت و پزشکزاد تا پایان عمر بیشتر اوقات خود را در انزوا به نوشتن و پژوهش اختصاص داد. گاهی در مجامع دانشگاهی سخنرانی میکرد و مقالاتی مینوشت. اما آنچه در اغلب مصاحبهها و اظهاراتش تکرار میشد رنج دوری از وطن و سودای بازگشت به ایران بود. پزشکزاد در سالهای پایانی عمر آرزویی جز این نداشت و احوال غربت زدهاش را در صفحه نخست چاپ دایی جان ناپلئون در خارج از ایران با چنین جملاتی بیان کرد: «مش قاسم را از همه شخصیتهای کتابم بیشتر دوست داشتم. مشقاسم غیاثآبادی که مملکت غیاث آبادش را از همه جا و همه چیز قشنگتر میدید و بیشتر میخواست و، از بخت بد، از آن دور افتاده بود. پس اجازه میخواهم با یادی از مشقاسم جاودانی پرویز فنیزاده، این کتاب به همه آنها که ناخواسته از غیاثآباد بزرگ و عزیزشان، ایران، دور افتادهاند تقدیم کنم.»