رویداد۲۴ ماجرای قتل فجیع مونا حیدری کودک همسر ۱۷ ساله اهوازی توسط همسرش که با بریدن سر و نمایش سر بریده شده در منطقه خشایار اهواز همراه بود بازتاب گستردهای داشت.
بخش بزرگی از جامعه این عمل وحشیانه را مورد نکوهش قرار داده و آن را ناشی از توحش، ارزشهای غلط و نگاه مالکانگارانه نسبت به زنان و عدم کفایت قوانین در حمایت از زنان و مجازات مرتکبین چنین قتلهایی عنوان کرده و مجازات کمرنگ و عجیب قاتل رومینا اشرفی به بهانه حق ولایت پدر بر فرزند و آزادسازی قاتل فاطمه برحی که همزمان پسرعمو و همسر ناخواستهاش بود و با رضایت اولیای دم به راحتی آزاد شد را نمونهای از رفتارهای قضایی دانستند که زمینهساز تکرار زنکشی و فرزندکشی به بهانه آبرو و غیرت میشوند.
اما بخش دیگری از جامعه این رفتار قاتل مونا حیدری و امثال او را قهرمان پنداشته و سعی کردند نوک پیکان انتقاد را به سوی کودکهمسر ۱۷ ساله برگردانده و با این توجیه که او مرتکب خیانت شده است همسر او را محق بر بروز چنین رفتاری جلوه دهند.
اما موضوع وقتی تاسفبار میشود که افراد صاحب تریبونهایی در بدنه حاکمیت دست به توجیه و حتی تایید این رفتار وحشیانه زده و با ایراد سخنانی سعی در پاک کردن رد خون از دستان قاتل کردند.
به گزارش جامعه ۲۴ ، محمدحسین هاشمیان، دبیر کمیسیون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، درباره ماجرای سر بریده شدن مونا حیدری به دست شوهرش در اهواز گفته است: هم قاتل و هم مقتول «به نوعی مظلوم واقع شده» و قربانی فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی شدند.
این فرد و امثال او اگرچه درباره تاثیر فضای مجازی بر اغفال دختر نوجوان احتمالا درست میگویند، اما به نظر میرسد بیشتر به دنبال بهانهای برای تایید و ضرورتبخشی به طرحهایی هستند که قصد دارند دسترسی به فضای مجازی را محدود کنند. چه آنکه به نظر میرسد این افراد بدون اشاره و انتقاد از هنجارهای اشتباه و نگاه مالکپندارانه نسبت به زنان سعی میکنند موضوع را به نقش منفی فضای مجازی در فرار این دختر تقلیل دهند بدون آنکه از زمینههایی که باعث فرار و دل بریدن این دختربچه از خانواده شده است کلامی بگویند یا اینکه قاتل را مورد نکوهش قرار دهند. جالبتر آنکه هاشمیان سعی میکند قاتل را مظلوم هم جلوه دهد.
یک روزنامهنگار و فعال رسانهای درباره مقصر جلوه دادن فضای مجازی نوشت: «اگر فضای مجازی نبود این فاجعه هرگز اطلاعرسانی نمیشد و کسی هم از سر بریده این دختر مطلع نمیشد مثل بسیاری از زنان دیگر.»
در این بین، اما سخنان احمد رهدار، مدیر مؤسسه مطالعات اسلامی فتوح اندیشه که مستقیما از قاتل حمایت کرده و او را مظلوم و دارای غیرت خوانده است از همه اسفبارتر و خطرناکتر است، تفکر و سخنانی که قطعا میتواند نقشی بیبدیل در وقوع زنکشی در روزهای آینده ایفا کند.
او در سخنانی تبعیض آمیز و غیرعقلایی گفته است: «در این قضیه یک مرد ایرانی مورد ظلم قرار گرفته و از شرایط عادی خارج شده و غیرت ورزیده البته ممکن است که در روش بکارگیری این غیرت به خطا رفته باشد، اما اصل مسئله غیرت موجود بوده است.»
به گزارش جامعه ۲۴ در جامعه ما زنان بسیاری زندگی میکنند که مورد خیانت همسر واقع شده و حتی خیانت همسر را با زن دیگر در یک بزنگاه در اتاق خواب و رختخواب خود به چشم دیدهاند، آیا از نظر افرادی همچون رهدار چنین زنانی نیز مورد ظلم واقع شده و حق غیرت ورزیدن و خروج از شرایط عادی را دارند؟ اگر این زنان مرتکب خشونت و قتل شوند، رهدار و همفکران او از این زنان نیز به عنوان آنچه غیرتورزی میخوانند حمایت خواهند کرد؟ آیا از نظر رهدار خشونت ورزیدن زیر سوال است یا اینکه سبعیت تنها اگر از سوی مردان نمایان شود بدون اشکال است؟
بهتر است مروجان خشونت علیه زنان اگر بر فرض به فکر جامعه و نهاد خانواده هستند این موضوع را بررسی کنند که استفاده از تریبون برای تایید اعمال خشن در راستای سرکوب زنان، ترویج هنجارهای غلط و فاقد ارزش انسانی و مهر تایید زدن بر ملکانگاری زنان تاکنون به چه میزان در پیشرفت جامعه و حمایت از خانواده موثر بوده و به جز پایمردی بیشتر زنان در احقاق خود و فراری دادن زنان و دختربچهها از دل خانوادههایی که تفکرشان گرفتار چنین سخنان پوچیست چه فایده دیگری داشته است؟
با این حال مدیر مؤسسه مطالعات اسلامی فتوح اندیشه، غیرت را مفهوم دینی خوانده که البته همه نوع آن مورد تایید دین نیست و این جنایت وحشیانه را در حد استفاده از یک روش خطا در غیرتورزی تقلیل میدهد. مهرتاییدی بر خودکامگی مردانی که از قشر جهلند.
با دکتر امین امیریان فارسانی، استاد دانشگاه، جرم شناس و پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس درباره زمینههای وقوع چنین قتلهایی به لحاظ مذهبی و اجتماعی گفتگو کردیم.
بیشتر بخوانید: ائتلاف هولناک مالکیت خصوصی و مردسالاری/ چه تفکری به قتل ناموسی میانجامد؟
امیریان فارسانی در اینباره به جامعه ۲۴ میگوید: «در نگاه جرم شناسی یا جامعه شناسی از این نوع قتلها به عنوان قتلهای ناموسی یاد میشود. در این موارد باید دو نکته را مدنظر داشته باشیم. یکی اینکه در زمان پیامبر و در جامعهای که ایشان زندگی میکردند بحث دخترکشی مطرح بوده است که پیامبر به این نوع تفکر معترض بودند و سعی کردند در جامعه عرب جاهلیت به زنان آن جامعه ارزش بدهند. دوم اینکه نه در قرآن و نه در هیچ یک از منابع شرعی و کتب قابل استناد دیگر مانند کتاب الاستبصار و ... هیچ مجوزی مبنی بر کشتن داده نشده است حتی درخصوص قتل فرزند توسط پدر نیز هرگز چنین مجوزی به پدر داده نشده است، اما اگر پدر مرتکب قتل شود قصاص نمیشود که البته باید در جامعه امروز مجازاتهای درخور و متناسب با جرم در چنین مواردی در نظر گرفته شود.»
«باید در مبانی مفهوم را جدا کنیم، اینکه مردی به دلیل اینکه همسر، خواهر یا مادرش تا دیروقت بیرون از خانه هستند و به صورت کلی طبق استانداردهای او رفتار نمیکنند و عضو فعال جامعه هستند براساس تابوهای قدیمی خود را بیغیرت بداند، با مبانی فکری جامعهشناسی ایران همخوانی ندارد، هرچند بهتر است که بگوییم با جامعه شناسی اسلامی هم نمیخواند، زیرا در قرآن صراحتا مواردی تبیین شده است که میتواند این نوع نگاه را زیر سوال ببرد. آیه "لا تجسسوا ؛ در امور دیگران تجسس بیش از حد نکنید" یکی از این موارد است. همچنین در قرآن به اجتناب از سوءظن هم اشاره شده یعنی ما نسبت به طرف مقابلمان نباید سوءظن بد داشته باشیم.»
«حالا اگر خانمی به هر دلیلی مرتکب رفتاری علیه همسرش شد با واژه خیانت آیا شوهر، برادر، پدر، عمو یا اشخاص ثالث مجوز کشتن چنین فردی را دارند یا خیر؟ اسلام چنین مجوزی را به هیچ فردی نمیدهد، ولی در ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی به مرد اجازه داده شده که اگر همسرش را در وضعیت زنا با مرد دیگر دید و این کار بر اساس زور انجام نمیشود میتواند زن را بکشد که البته این قانون نیز قانون مناسبی نیست. اما در خصوص پرونده خانم حیدری به نظر میرسد پای اغفال و فریب در میان بوده است که باز هم مجوزی بر حق کشتن توسط مرد نیست.»
«نکته مهم این است که اگر زنی همسرش را در وضعیت خیانت مشاهده کند چه واکنشی میتواند نشان دهد؟ در این زمینه قانونگذار هیچ تصمیمی نمیگیرد، ماده ۶۳۰ تنها گفته "هرگاه مردی زنش را در حال زنا ببیند"، اما آیا اگر زن شوهرش را در حال زنا دید هم میتواند سر همسرش را ببرد؟ چرا غیرت مستقیما روی جنس زن است و برای جنس مرد نیست؟ چرا خیانت برای مرد عیب نیست؟ چرا همیشه خیانت را به زن میچسبانیم درحالیکه خیلی از آقایان خیانت میکنند. در نظام حقوق بین الملل و در نظام حقوق بشر نگاه جنسیتی نداریم.»
«بسیاری از خشونتهای خانگی که در منزل اتفاق میافتد گزارش نمیشوند، زیرا زنان به خاطر تابوهایی که در جامعه وجود دارد درباره این خشونتها سکوت میکنند. مثلا چند سال قبل گفتند که تعدد زوجین ایراد ندارد و یکی از رسانهها نیز از این موضوع حمایت کرد و یک نفر را هم آورد که چهار تا زن دارد و با هم خوب و خوش زندگی میکنند. این نوع نگاه است که ملک دانستن زنان را در جامعه رقم میزند.»
«به صورت کلی تصمیمات احساسی و هیجانی با این باور در جامعه که ما مجوز داریم هر خانمی را به دلیل هر اقدامی که انجام داد بکشیم خلاف مهمترین اصل جهانی حقوق بشر یعنی حیات است که در قرآن کریم نیز به این مهم اشاره شده است لذا اگر فردی باعث اضرار به ما شد میتوانیم از طریق محاکم اقدام کنیم، اما بازهم در بالاترین حالت ممکن هیچ دینی و هیچ مذهبی مجوز کشتن نمیدهد.»
«اینکه دولت و ساختارهای حاکم و ساختار اجتماعی تا چه میزان میتوانند بر افزایش پدیده زنکشی موُثر باشند موضوعی بسیار مهم است به این معنی که اگر استاد دانشگاه، مدیرمسئول یک رسانه یا صاحب فلان تریبون اعلام کند که ارتکاب چنین جنایاتی ایرادی ندارد و کار خیلی خوبی بوده که در راستای حمایت از ناموس یک مرد انجام شده است باعث میشود که با پدیدهای روبهرو شویم که مصداق توحشگرایی است و اگر در گذشته آن هم در جامعه عرب جاهلیت دختران را سقط میکردند و شرم داشتند از این موضوع، امروز هم سر آنان را به نام غیرت و ناموس میبرند.»
«در قرآن راجع به واژه غیرت چندین بار صحبت شده و اشاره شده که "ان الله غیور" یعنی خداوند نماد غیرت است، اما غیرت با تعصب و جاهلیت و افراد را به صلاحدید خود کشتن یکی نیست. غیرت یعنی ما با اعتماد به طرف مقابلمان در صورت لزوم پرسشگری کنیم اینکه فردی جسارت کرده و سر همسرش را ببرد از مصادیق غیرت نیست اصلا در اسلام سر بریدن از گناهان کبیره و بسیار سنگین است، حالا وقتی این فرد آنقدر جری شده که سر بریده همسرش را در جامعه میگرداند اگر این حرکت از مصادیق افساد فیالارض و توحشگرایی در جامعه نیست پس مصداق چیست؟ آیا ما اجازه داریم هر خانمی را که رفتارش مطابق میل ما نبود بکشیم. در صورت ترویج چنین افکاری و ناموس انگاری زنان به تدریج از پدیده همسرکشی به سمت دخترکشی و زنکشی حرکت میکنیم آن هم توسط هر مردی که احساس میکند رفتار خانمی باب میلش نیست و به آنچه غیرت خود میخواند برخورده است».
«در قرآن کریم و حدیث پیامبر، زن به عنوان ناموس در نظر گرفته نشده است یعنی ما در مبانی دینی چنین چیزی که زن را کالا بدانیم وجود ندارد. حتی یکی از مصادیق مهم این موضوع آن است که در عقد نکاح مهریه جزء شرایط عقد نیست پس یعنی زن خرید و فروش نمیشود و اگر مهریه نباشد هم ازدواج به راحتی صورت میگیرد. در حالی که نگاه اسلام به زن همراه با احترام است، اما به نظر میرسد امروز در تعابیری اشتباه به زنان نگاه ابزاری و کالایی میشود. همین نگاه هم با آزادی افراد در تعارض قرار میگیرد یعنی از یک طرف میگوییم ریاست منزل با مرد است و همچنین میگوییم زن باید نفقهاش را باید از مرد بگیرد، زن موقع بیرون رفتن باید از مرد اجازه بگیرد، حق تحصیل و اشتغال زن با رضایت مرد است و... این نوع رفتار باعث آشفتگی و اعتراض زنان به تبعیضهایی میشود که علیه آنان در قوانین تجویز شده است. نگاههای زمینهساز این تبعیضها، زمینهساز قتل ناموسی هم میشود.»
«ضروریست فعالان و مددکاران اجتماعی و نظامهای مختلف از زنانی که قربانیان چنین پدیدهها و دستاویزهایی هستند حمایت کنند. جامعهشناسی حقوقی میگوید عملکرد قوانین تبعیضآمیز گاه یک دستاویزی است برای مردان که مرتکب جرم و جنایت شده و با استفاده از این نوع قوانین روی جنایات خود سرپوش بگذارند.»
«به باور من امروز دادستان یا مدعیالعموم باید از حقوق خانمی که در اهواز به قتل رسیده است حمایت کنند، حتی اگر او مرتکب قتل شده است. این فرد نه تنها مرتکب قتل عمد شده که به جنازه میت هم بیحرمتی کرده است که مجازات این نوع رفتارها در قانون پیش بینی شده است. دادستان باید با یک نگاه بسیار مشخص و جامع به موضوع ورود کند تا از این به بعد هر کسی جرأت نکند با هر دستاویز و بهانه، سر فرزند یا همسرش را به بهانه خیانت و غیرت ببرد و او را به قتل برساند حتی توجیه چنین امری هم بیاخلاقیست و هم از حوزه جامعهشناسی و حقوقی خارج است»
«دولت باید با یک نگاه حمایتی و بزهدیده شناسانه در حوزه جرم علیه زنان، از زنان در معرض خطر و آسیب حمایت کند. نکته آن است که باور به غیرت و ملکانگاری زنان مرز ندارد و اگر خانمی مورد تعرض و تجاوز هم قرار بگیرد از نگاه باورمندان به چنین هنجارهایی باز هم خیانت صورت گرفته و زن مقصر است و خودش باعث شده است که به او تجاوز کنند.»
«چنین رفتارهایی رشته و ساختار اخلاقی ما را زیر سؤال میبرد. ما انسانهای متوحشی نیستیم و با چنین ساختاری پیش نمیرویم. رفتار قاتل اهوازی تنها بریدن یک سر نیست بلکه بریدن تمامیت حقوقی افراد است یعنی اینکه ما برای حیات افراد ارزشی قائل نیستیم. سوال من این است که چرا ما قوانین مشخصی وضع نمیکنیم که بتواند جنبه بازدارنده و پیشگیرانه داشته باشد و افراد چنین جرأتی نکنند که دست به قتلهای ناموسی بزنند با هر دلیل و ساختاری. این نکته خیلی مهمی است»
«ما باید در این ساختار به دو نکته توجه کنیم اول اینکه قوانین ما باید بازدارنده باشند که در این حوزه لایحههای تقدیمی دولت و طرحهایی که میدهند بسیار مهم است. از روزی که طرح شدید مجازات اسیدپاشی و طرح تشدید مجازات والد قاتل در مجلس از ٣ تا ١۰سال به ٢٠ سال حبس افزایش پیدا کرد امروزه میزان کشتن فرزندان توسط پدر کمتر شده است.»
«از طرف دیگر باید روی فرهنگسازی متمرکز شویم. دولت باید فرهنگ سازیهای مختلفی در حوزههای مختلف انجام دهد که فردی که خیانت میکند را رها کنید و طلاقش دهید، اما راهش قتل و از بین بردن نیست، چون ما با این کشتن خودمان هم کشته میشویم یعنی در نبود مجازاتهای متناسب با جرم ارتکابی ما دیگران را هم به این مسیر سوق میدهیم که شما هم چنین مجوزی دارید که چنین قتلی را انجام دهید. قوانین نباید بر مبنای جنسیت باشند. در بسیاری موارد مرد تنها به دلیل یک تهمت یا یک عکس فتوشاپ مرتکب زن کشی یا همان قتل ناموسی شده است و بعد هم خیالش راحت است که از طرف طایفه حمایت شده و رضایت میگیرد. اگر قاتل پدر باشد که دیگر هیچ، زیرا قصاص نمیشود. این نوع عملکرد قانون میتواند فرضیه خطرناکی ایجاد کند که هر مردی میتواند در صورت صلاحدید زن یا فرزندش را بکشد و به تدریج این مساله در جامعه مشکل ساز میشود.»