صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

چهارشنبه ۰۳ مرداد ۱۴۰۳ - 2024 July 24
کد خبر: ۳۰۹۱۷۸
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۰ - ۲۲ خرداد ۱۴۰۱
تعداد نظرات: ۱۷ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

ناسیونالیسم ایرانی چگونه اقوام گوناگون را تحقیر می‌کند؟

در سال ابتدایی انقلاب، گروهی که حامی خودمختاری استان خوزستان بودند، سفارت ایران در لندن را اشغال کردند. دلایل این حادثه با محور نگاه ناسیونالیستی ایرانی به اقوام مختلف را در ایران گزارش بخوانید.

رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر ثبت شده در روز چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ (۳۰ آوریل ۱۹۸۰) که چند مرد مسلح که خود را «گروه الشهید»، از طرفداران خودمختاری استان خوزستان در ایران می‌نامیدند، سفارت ایران در لندن را اشغال کردند و خواستار آزادی چند نفر از همفکران خود شده بودند.

تنوع قومی در ایران بسیار زیاد است و زبان، دین و فرهنگ‌های گوناگونی در سراسر کشور وجود دارند. این تنوع کم‌نظیر از طرفی باعث پویایی فرهنگی و ادبی در فلات ایران بوده است و از طرف دیگر باعث درگیری‌های سیاسی و نظامی فراوانی شده است که این درگیری‌ها بیشتر از همه در دوران معاصر تاریخ ایران رخ داده‌اند.

این اقوام، همچنین دارای همانند‌هایی در بیرون مرز‌های ایران هستند که همین امر باعث بسط درگیری‌ها به کشور‌های مجاور و نزاع بین ایران و دیگر دولت-ملت‌های منطقه نیز شده است. اختلافات قومی در دوران معاصر، بیش از همه به واسطه اختلاف با قدرت مرکزی رخ داده است که اقوام و اقلیت‌ها را با قوه قهریه زیر نفوذ و قدرت خود گرفته و آن‌ها را از حق تحصیل به زبان مادری و تکریم فرهنگ و آداب بومی خودشان محروم کرده است. از طرف دیگر، نابرابری اقتصادی و تجمیع ثروت در مرکز نیز به نارضایتی اقوام مختلف دامن زده است.

از اوایل قرن چهارده هجری که رضاشاه پهلوی ایران را با سرکوب نیرو‌های بومی ضد مرکز تبدیل به یک دولت-ملت کرد، اقوام و گروه‌های اتنیکی از حقوق خود محروم شدند و حقوق سیاسی و اجتماعی آن‌ها سرکوب شد. این اتفاق در راستای ایدئولوژی نوظهوری رخ داد که ناسیونالیسم نام دارد و اساسا با مفهوم میهن دوستی متفاوت است.

ناسیونالیسم ایرانی در بنیان، واکنشی به استعمار اروپا بود که به تدریج رشد کرد و بدل به نوعی نژاد‌گرایی شد. ناسیونالیسم گونه‌ای ایدئولوژی ستیزه‌جو به حساب می‌آید که هدف اصلی آن تحلیل بردن تکثرات مختلف فرهنگی و قومی در کلیتی انتزاعی به نام «ملت» است.

دولت‌های ناسیونالیستی این کار را اولا با قوه قهری و سرکوب نظامی انجام می‌دهند و در کنار آن از تبلیغات و پروپاگاندا نیز استفاده می‌کنند. در دوران رضاشاه پهلوی نیز از طرفی مناطق خودمختار و مبارزان علیه دولت مرکزی سرکوب شدند و به تبع آن گفتمان آریایی‌گرایی، ایران باستان‌گرایی و پان‌ایرانیسم در نظام آموزشی و تبلیغات دولتی جاگیر شد.

در این روند ناسیونالیستی، اعراب بیشترین هدف توهین و تحقیر نژادی بودند و در نگاه رایج پان‌ایرانیسم در برابر اقوام آریایی قرار می‌گرفتند و به عنوان نماد توحش و عقب‌ماندگی توصیف می‌شدند.

این گفتمان ضد انسانی و غیرعلمی به حدی بود که در آثار روشنفکران آن دوران نیز دیده می‌شد. نویسندگانی که در پی نقد دین و ریشه‌یابی علل عقب‌ماندگی ایرانیان بودند، به دلیل شناخت اندک از تفکر عصر مدرن و ساده‌سازی مسائل تاریخی و اجتماعی، به نوعی نژادپرستی روی آوردند که تبعات آن هنوز هم ادامه دارد. اما طبعا ناسیونالیسم تنها در ایران شکل نگرفت.

ناسیونالیسم ایدئولوژی مسلط دوران پس از جنگ جهانی اول است و تا کنون هم با قدرت باقی مانده است. در جهان عرب نیز، ناسیونالیسم با ایده‌های نژادپرستانه پای گرفت و پان‌عربیسم پس از دوران جمال عبدالناصر به گرایش سیاسی مسلط جهان عرب تبدیل شد.

در دهه شصت و هفتاد قرن بیستم، اغلب دیکتاتور‌های جهان عرب در پی سروری و رهبری کل جهان عرب بودند و اغلب می‌خواستند به قدرتی همپای امپراتور‌های عثمانی برسند.

صدام حسین نیز در همان ابتدای رسیدن به قدرت چنین سودایی را در سر می‌پروراند و حزب بعث تبلیغاتی پان‌عربیستی به راه انداخته بود که به مناطق عرب‌نشین ایران نیز رسید.

به گزارش رویداد۲۴ در فاصله سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۴ سال‌های تنش‌های مرزی میان ایران و عراق که در خلال آن تحرکات پان‌عربی در خوزستان بخشی از عملیات ایذایی عراق به شمار می‌آمد، توافقنامه ۱۹۷۵ الجزایر میان دو کشور باعث فروکش کردن این تحرکات شد. اما در همین دوران نیز گروه‌های جدایی‌طلب در خوزستان حضور داشتند و پس از سقوط حکومت پهلوی و در زمانی که قدرت مرکزی در ایران از هم پاشیده بود، این گروه‌ها نیز فعال شدند که معروف‌ترین آن‌ها جبهه دمکراتیک خلق عرب اهواز و خلق عرب مسلمان بودند.

این گروه‌ها خواهان تدریس به زبان عربی در مدرسه‌ها و اولویت دادن به صرف درآمد نفتی خوزستان در همان استان، و انتصاب مسئولان عرب برای ادارات دولتی در خوزستان بودند و دیری نگذشت که میان این گروه‌ها و اعضای سپاه پاسداران درگیری ایجاد شد.

مجموعه درگیری‌هایی که در سال ۱۳۵۸ در خوزستان رخ داد، بیش از همه چیز با اقدامات افراطی دریادار سیداحمد مدنی که از طرف دولت موقت به عنوان به عنوان استاندار خوزستان برگزیده شده بود و به گفته اطرافیانش معتقد بود تمام اعراب را باید سلاخی کرد.


بیشتر بخوانید: شیخ خزعل؛ مردی با میراث مبهم: خیانت یا استقلال؟


مدنی که مدتی بعد از این دوران به جاسوسی متهم شد و به آمریکا گریخت، درست زمانی که درگیری‌ها در خوزستان رو به پایان بود سخنرانی کرد و چنین سخنانی گفت: «هر نیرویی را که ضدانقلابی بود درهم می‌شکنیم و هیچ حوصله تلاش‌های ضدانقلابی را نخواهیم داشت. خلع سلاح را ما در خوزستان به این صورت عمل می‌کنیم که سلاح را از دست آدم‌های غیرمسئول در بیاوریم و آن را فقط در اختیار کسانی که پاسداران انقلاب اسلامی هستند و مؤمن به انقلاب اسلامی می‌گذاریم.»

این سخنان و اقدامات دیگر مدنی و اطرافیانش، باعث ایجاد درگیری میان فعالین سیاسی عرب و سپاه شد و یکشنبه خونین خرمشهر را رقم زد؛ ۵۰ نفر کشته و ۴۰۰ نفر مجروح شدند. پس از پایان درگیری نیز صادق خلخالی به خرمشهر رفت و احکام اعدام برای فعالان عرب صادر کرد.

این اتفاق و آغاز جنگ ایران و عراق که در جهان عرب به قادسیه صدام معروف شده بود، باعث دشمنی گروه‌های اتنیکی با نظام تازه تاسیس شد. با بسته شدن تمام راه‌های گفتگو، هر کدام از این گروه‌ها در سال‌های بعد به نوعی با حکومت ایران درگیر شدند و اقداماتی، چون بمب‌گذاری و حمله به مراسم رسمی حکومت تا امروز هم ادامه دارد.

گروگان گیری در سفارت ایران در لندن

یکی از اولین اقدامات گروه‌های اتنیکی پس از ماجرای یکشنبه سیاه خرمشهر، گروگان گیری در سفارت ایران در لندن بود. این اتفاق در روز دهم اردیبهشت ۱۳۵۹ رخ داد. در این روز شش مرد مسلح که خود را از عرب‌های استان خوزستان می‌نامیدند، به سفارت جمهوری اسلامی ایران یورش برده و ساختمان سفارت را اشغال کردند و ۲۶ نفر را گروگان گرفتند.

گروه شش نفره خود را «الشهید» می‌خواندند. پس از اشغال سفارت ایران در لندن، مهاجمان در تماسی تلفنی با بخش جهانی خبر بی‌بی‌سی، خواسته‌هایشان را مطرح کردند؛ «آزادی ۹۱ عرب از زندان‌های عربستان (خوزستان)»

آنها گفتند که دولت ایران ۲۴ ساعت مهلت دارد که این ۹۱ نفر را آزاد کند و با هواپیما به لندن بیاورد. «وقتی هواپیما به لندن رسید، ما همراه گروگان‌ها به پایتخت یک کشور عرب در خاورمیانه پرواز خواهیم کرد و در آنجا گروگان‌ها آزاد خواهند شد.»

گروگان‌گیری شش روز طول کشید و در طی این شش روز محوطه مقابل سفارت ایران و بخشی از هایدپارک، آکنده از تظاهرکنندگان هوادار نظام انقلابی ایران بود. در طی این روز‌ها دولت بریتانیا تلاش کرد دولت‌های عرب را واسطه قرار داده و به گروگان گیری پایان دهند، اما موفق نشدند.

در روز ششم، سخنگوی گروگان‌گیر‌ها اعلام کرد اگر نتواند با سفیر یک کشور عرب صحبت کند، یک گروگان کشته خواهد شد. در واقع یک ساعت بعد نیز وابسته عباس لواسانی مطبوعاتی سفارت ایران به دست گروگان‌گیر‌ها کشته شد. به دنبال کشته‌شدن عباس لواسانی، مارگارت تاچر دستور داد عملیات پایان دادن به اشغال سفارت ایران، از پلیس بریتانیا به نیروی ویژه هوابرد (اس‌ای‌اس) منتقل شود.

تاچر تاکید کرده بود که همه گروگان‌ها باید زنده بمانند و همه گروگان‌گیر‌ها باید کشته شوند. کل عملیات نجات پس از یورش نیروی ویژه به درون سفارت، تنها ۱۷ دقیقه طول کشید. نیرو‌های بریتانیایی به داخل سفارت یورش بردند و با کشتن برق آسای پنج تن از شش گروگان‌گیر، گروگان‌ها را آزاد کردند.

در جریان درگیری نیروی ویژه با گروگان‌گیرها، علی صمدزاده دیپلمات ایرانی به دست گروگان‌گیر‌ها کشته شد، و غلامعلی افروز، کاردار و علی دادگر مترجم محلی سفارت، زخمی شدند. تنها گروگان‌گیر جان به در برده از یورش، فوزی بداوی نژاد بود خود را میان گروگان‌ها جا داد و از محل گریخت، اما بعد گروگان‌های آزاد شده، بیرون محوطه سفارت، مقابل هاید پارک، او را شناختند و پلیس هم او را بازداشت کرد.

بداوی نژاد در دادگاه به قاضی گفت که در بغداد او را فریب داده‌اند و اکنون از آنچه کرده پشیمان است. وی به حبس ابد محکوم شد، اما در نوامبر سال ۲۰۰۸ میلادی پس از ۲۸ سال آزاد شد. 

پس از این ماجرا، مارگارت تاچر نامه‌ای به آیت‌الله خمینی نوشت و خواستار این شد که به پاس فداکاری سربازان بریتانیایی برای نجات شهروندان ایرانی، گروگان‌های آمریکایی در ایران آزاد شوند.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۷
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۵
ناشناس
۱۱:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۵/۱۰
برخلاف برخی نظرها من علیرضا نجفی را تا اندازه ای بی طرف می دانم اما در این مقاله انصاف رعایت نشده وکیل گرایی این نیست که شما می گویید ورضا شاه آن نبود که قضاوت شده
جواد مقدم
۱۵:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۴
این ناسیونالیستی که شما از آن یاد می کنی بیشتر فاشیسم است ، ملی گرا قومیت نمی شناسد و مذهب و دین نمی شناسد ملی گرا شناسنامه و کارت ملی را می شناسد ، ملی گرا تمام مردم کشورش را بدون فرق فرزند خود می داند برای ملی گرا آباد کردن شمال تهران با جنوب بلوچستان فرقی ندارد حالا من نمی دانم اگر در گذر زمان مفهوم ملی گرایی عوض شده تقصیر ما نیست و در افکار والای تاثیری ندارد و ما کار خودمان را می کنیم .
پاسخ ها
ناشناس
۱۱:۵۲ - ۱۴۰۲/۰۵/۱۰
درود بر پدر ومادرت دستکم روی کاغذ «ملی گرایی»همین است که می گویی؛ اگر هم غیر از این بوده دلایل دیگر دارد اینکه ما بخواهیم خانه پدرمان را خراب کنیم نشانه تجزیه طلبی است نه عیب عملکرد ملی گرایی .
محمد علی
۰۳:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۳
اولا من هم با ملی گرایی افراطی مخالفم چه پان ترک و چه پان کرد و چه باستان‌گرایی آریایی اما شما آقای نجفی داری اصل تمامیت ارضی ایران و وجود یک دولت مرکزی قوی رو نقد میکنی که این اشتباهه

ثانیا آقای نجفی برخی گروه های فعال در خوزستان که درباره شون صحبت کردید و‌ از آنها تلویحا حمایت کردید گرایش های پان عربیستی و ناسیونالیستی افراطی دارن و ایضا تروریست و تجزیه طلب هستن و این با ادعای شما مبنی بر مخالفت با ناسیونالیسم مغایرت داره

ثالثا آقای نجفی اگر شما منتقد ناسیونالیسم و قوم گرایی افراطی هستید پس چرا مکتب کثیف و یهودی پان ترکیسم رو نقد نمیکنید ؟ شاید چون خودتون پان ترک هستید
ناشناس
۱۵:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۸
آخه این چه تیتری هست؟ ناسیونالیسم ایرانی مایه ی اتحاد و افتخاره شما بگو قوم پرستی
ناشناس
۰۰:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۶
چشم بسته میدونستم که علیرضا نجفی این مقاله رو نوشته . آخه تو با ایران چه مشکلی داری لامصب
پاسخ ها
ناشناس
۰۱:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۹
فقط اونایی که منفی زدن یعنی چی؟
رضا
۱۶:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۳
دیوانه های مثل خلخالی و مدنی و امثالهم که تو مغز پوسیده شون جز عقاید افراطی متعفن گندفکر دیگه ای دیده نمیشه وقتی صاحب پست های حساس شدند هیزم روی آتش قرار دادند موندم چطور اینها خودشونو مسلمان میدونن مگه تو این دین افراطی گری منع نشده؟؟؟
مگه احترام گذاشتن به حق و ارزشهای ادیان و اقوام دیگر توصیه نشده؟؟
کجای اسلام اومده که غیر از شیعه مابقی مذاهب دارای حقوق اجتماعی نیستند و نباید غیر شیعه جایی تو دستگاه حکومتی داشته باشه؟؟؟؟
تفکرات متحجر ایدئولوژیکی بلایی سر فرهنگ و اقتصاد مردم این سرزمین آورد که چنگیز خان نیاورد ...
تو کشورهای غرب گرایش مذهبی واسه زمامداران و حتی رنگ پوست رو اهمیتی نیست بهمین خاطره که بر ما و دنیا حکومت میکنند
رز
۰۹:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۳
ضمن احترام به نظارات نگارنده این متن، گاهی همین ناسیونالیسم باعث اتحاد و یکپارچگی جوامع در برابر قدرتهای خارجی شده است. هر ناسیونالیسمی لزوماً به شوونیسم ختم نمی شود. و در ضمن خوزستان فقط وطن عزیزان عرب زبان نیست ، طیف وسیعی از لرها و بختیاری ها و فارسها ساکن این استان هستند. و البته مسأله هویت دغدغه همه اقوام و گروهها و جوامع بوده است. ایران با وجود تنوع و تکثر و اتحاد همه اقوام زیباست.
پاسخ ها
ناشناس
۲۰:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۴
چه بخواهیم قبول کنیم چه نکنیم. مذهب نفش پیوستگی در جوامع و ایران داشته در قبل از ایجاد دولت مدرن! کسی که در ولایات و ایالات خود دور از پایتخت قدرت ساکن بوده.یا هر نقطه دیگه ای حتی نزدیک پایتخت. اصلا نمیدانسته.شاه کیه نهایتا والی ایالتشو میشناخته یا کد خدای ده شو یا امام جماعت مسجدشو.ملی گرایی و ملت گرایی بعدها بوجود امده
ناشناس
۰۹:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۳
خاک بر سر وطن فروش و کسانی که ایرانی نیستند و خود را به مردم ایران تحمیل کردند
ناشناس
۰۸:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۳
نه تنها گروکانهای آمریکایی آزاد نشدند، دو تابعیتی های بیشماری به گروگان گرفته شدند!
محمدمعصومی
۰۷:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۳
نيرنگ و کاسبی
بازی با اسم خدا
محرمیت نبود
مجرمیت بود
چه حماقتی !
غضب خداست
نایب
۰۵:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۳
همانطور که کلنل پسیان به رضا پالان گفت《تو شرف نداری》
ناشناس
۰۲:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۳
1400 سال اشغال و استعمار ایران را به این حال و روز انداخته
453
۲۳:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۲
در مورد اعراب ایرانی! که ذکر شده بیشترین هدف توهین و تحقیر نژادی بودند! این فقط در مورد عربهای ایران نبوده. در مورد بقیه اقوام هم شامل میشده. بنده خود شاهد این موضوع در همین سایت بوده ام که خانمی که خود را اصفهانی معرفی میکرد چطور یک قوم را لقب(پشت کوهی) میداد.
اینم از برکات دولت ملت سازی کورکورانه و وارداتی آقایان به اصطلاح روشنفکر بوده.از رضاشاه نمیشه ایراد چندانی گرفت چون سواد آکادمیکی و حتی ابتدایی نداشته.
نه به فاشیست.
۲۳:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۲
مقاله خوبی بود.به دلمان نشست!
بجای {ناسیونالیسم ایرانی}مینوشتید {ناسیونالیسم پان فارسی }چرا که افرادی که خودشونو ایراندوست یا پان ایرانسیت معرفی میکنن! منهای در نظر گرفتن اینکه به کدام یکی از اتنیکها تعلق داشته باشند) در افکار آنها هیچ چیزی جزو ابراز علاقه به مظاهر تمدن ایرانی که شناسه آنرا شاهنشاهی هخامنشی و هواداری از کوروش بزرگ یا سلسله های اشکانی یا ساسانی میدانند.وجود نداره.همه چیز فارسی است.از زبان یا تاریخ و فرهنگ بگیر تا اقتصاد یا سیاست و اینجاست که باید احساس خطر کرد که جماعتی با نگاه به اطلاح فرهنگی و تاریخی بخواهد پا به عرصه سیاست شود و حزب تشکیل بدهد و بدنبال ارزوهای توسعه طلبانه برود.
نظرات شما