رویداد۲۴ مژده کریمی: بعد از ۴۲ سال بیثباتی و درگیریهای تلخ و فروپاشی دولت افغانستان و بازپسگیری قدرت توسط طالبان بار دیگر به وقوع پیوست. این اتفاق که جهان را مبهوت کرد همچون هر واقعه دیگر در تاریخ ثبت شد. افغانها در بحبوحه هجوم خارجی شورش جنگ داخلی و در دوران قبلی حکومت طالبان زندگی کردهاند. در این گزارش مهمترین رویدادهای کلیدی و تاریخی چهار دهه اخیر افغانستان از جنگ شوروی تا تصرف طالبان روایت شده است.
به دنبال کودتای ۱۹۷۸ افغانستان، ارتش شوروی برای حمایت از دولت کمونیست جمهوری دموکراتیک افغانستان در مقابل نیروهای مجاهدین افغان با افغانستان وارد جنگ شد. ماجرای جنگ از اتفاقات بعد از کودتای ثور آغاز شد؛ ماجرا از این قرار بود که ظاهرشاه پادشاه افغانستان در سال ۱۹۷۳ برای عمل جراحی چشم به ایتالیا رفته بود و داوودخان از این فرصت استفاده کرد و با کودتایی بدون خونریزی حکومت پادشاهی را ملغی اعلام کرده و خود رئیس جمهور افغانستان شد.
محمد داوود خان پنج سال بر افغانستان حکومت کرد و دو برنامه متمرکز اقتصادی را پیش برد که به رشد پنجاه درصدی نیروی کار منجر شد. اما اختلاف وی با چپگرایان باعث شد در سال ۱۹۷۹، همزمان با انقلاب اسلامی ایران، انقلابی کمونیستی در افغانستان روی دهد که به «انقلاب ثور» معروف است.
کمونیستهای افغان برنامه مدرنسازی کشور را به سرعتی بیشتر از ظاهرشاه و امان الله خان تعقیب میکردند، اما یک سال بیشتر از حکومت آنها نگذشته بود که ایالات متحده آمریکا و جنگجویان مذهبی علیه مدرنیته در افغانستان متحد شدند و جنگ داخلی افغانستان آغاز شد.
ایالات متحده به تازگی از جنگ ویتنام خلاص شده بود و افکار عمومی و منافع ملی اجازه حضور ارتش آمریکا در افغانستان را نمیداد. بنابرین آمریکاییها سلاح و مهمات جنگی برای مجاهدان افغان ارسال کردند. شوروی نیز به صورت کامل بر افغانستان مسلط شد و فرد مورد اعتماد خود را به جای دبیر کل حزب دموکراتیک خلق به ریاست حکومت برگزید.
برژینسکی مدام با نمایندگان مجاهدان دیدار میکرد. در یکی از این دیدارها به نقطه مشترک آمریکا و مجاهدین نیز اشاره کرده بود: «ما از اعتقاد عمیق شما به خدا را آگاهیم و اطمینان داریم نبردتان همراه با موفقیت خواهد بود. آن سرزمین متعلق به شماست و روزی به آن باز خواهید گشت، زیرا مبارزهتان به پیروزی منجر میشود و بار دیگر خانهها و مساجدتان را باز خواهید یافت، زیرا هدفتان صحیح و خدا در کنار شماست.»
بیشتر بخوانید: تاریخ معاصر افغانستان / بنیادگراهای طالبان چگونه به قدرت رسیدند؟
به گزارش رویداد۲۴ در سال ۱۹۸۰ ببرک کارمل به عنوان حاکم تحت حمایت شوروی افغانستان منصوب شد. گروههایی از مبارزان چریکی که به مجاهدین معروف بودند، به مخالفت و جهاد علیه کمونیستهای افغانستان پرداختند. ایالات متحده قبلاً به گروههای مجاهدین افغان کمک میکرد و عربستان سعودی در دهه ۱۹۸۰ به طور مخفیانه از طریق پاکستان تسلیحات به مجاهدین ارسال میکردند.
ببرک کارمل پس از نورمحمد ترهکی و حفیظ الله امین سومین رئیس جمهور کمونیست افغانستان بود که البته محبوبیتی بسیار بیشتر از اسلاف خود داشت. کارمل از سه جبهه بلوک غرب، بلوک شرق و اسلامگرایان مورد هجوم بود و همین باعث شد دولت او سقوط کند و دکتر نجیب جایگزین او شود.
کارمل به دلیل اینکه با حمایت شوروی سابق و به ویژه پس از حمله نظامی افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی، در میان اکثریت افغانها محبوبیتی نیافت و اصلاحات او هم باعث کاهش شورش در کشور نشد. با روی کار آمدن کارمل و کشته شدن امین جاسوس بلوک غرب در افغانستان، ایالات متحدۀ امریکا در وحشت از گسترش کمونیسم، در سمت و سو دادن روند مبارزه با شوروی، در افغانستان جدیتر شد.
با ورود کارمل به کابل این چهارمین بار بود که نظام سیاسی افغانستان در طول شش سال تغییر میکرد. از سال ۱۳۵۲ چهار بار در افغانستان کودتا شده بود و نظام سیاسی به واسطه قدرت نظامی تغییر کرده بود. این امر نشانگر نبود جامعه مدنی و نهادهای مردمی و دموکراتیک در افغانستان است.
بیشتر بخوانید: ببرک کارمل رئیس جمهور کمونیست افغانستان
رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۹۸۳ از مبارزان افغان در کاخ سفید استقبال کرد. یونس خالص یکی از رهبران مجاهدین افغان در سال ۱۹۸۷ از دفتر بیضی رئیس جمهور آمریکا بازدید کرد.
سازمان سیا موشکهای دوشپرتاب استینگر را در اختیار مجاهدین قرار داده و به آنها اجازه میداد هلیکوپترهای شوروی را ساقط کنند. بلوک غرب علاوه بر ارسال سلاح و مهمات احساسات مذهبی مجاهدین را نیز تحریک میکرد. از این دوره علاوه بر جنگ، موضوع ترور هم آغاز شد و مجاهدین برای پیروزی در این نبرد، صاحبمنصبان دولتی و اعضای ارتش سرخ را ترور میکردند. از طرفی هم بسیاری از افراطیون از کشورهای دیگر، کسانی چون اسامه بن لادن به افغانستان رفتند تا با کمونیستها بجنگند و همه این وقایع باعث سقوط سوسیالیستها و قدرت گرفتن طالبان در افغانستان شد. طالبان با هر آنچه که آن را مظاهر کفر میدانست به مقابله پرداخت و تمام دستاوردهای مدنیت در افغانستان را نابود کرد.
محمد نجیب الله به عنوان رئیس جمهور جایگزین ببرک کارمل شد. او یکی از محبوبترین روسای جمهور افغانستان بود که پیشبینیهایش از چگونگی حضور بنیادگراهای طالبان خیلی زود محقق شد.
دکتر نجیب در جریان انقلاب ثور شرکت داشت و بلافاصله پس از سقوط دولت به عنوان سفیر افغانستان به ایران آمد، ولی پس از چند ماه ایران را ترک کرد و به دستور حزب به مسکو رفت. فرستادن وی به مسکو از روی محافظهکاری جناح پرچم بود چرا که از نفوذ و قدرت سخنوری وی بیم داشتند.
دکتر نجیب با حمایت شاخه پرچم پس از چند ماه استقرار در مسکو به کابل بازگشت و رئیس سازمان اطلاعاتی «خاد» (خدمات امنیت دولتی در دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان) شد. این دوره از زندگی نجیب را بدترین دوران فعالیت سیاسی او میدانند. شکنجه و کشتار جمعی مخالفان دولت در بسیاری از مناطق افغانستان از جمله کابل به ویژه در میدان تمرینات نظامی ارتش، پلیگون، در شرق کابل، خاد را به دستگاهی بدنام و نجیب را به «قصاب کابل» معروف ساخت و به همین دلیل برخی در این دوره مطالبی با عنوان خیانتهای دکتر نجیب الله مطرح کردند.
آنچه از دید مخالفان خاد پنهان مانده مبارزات گسترده نجیب علیه فساد، رشوه و بنیادگرایی دینی بود. نجیب عمدتا با افراد مسلح که توسط پاکستان و کشورهای اسلامی تغذیه میشدند، درافتاده بود و در مقابل اسلحه چیزی جز مقابله مسلحانه کارساز نبود.
شرط اول تشکیل حکومت مدرن، تقویت قوای مرکزی و یکپارچه کردن نقاط مختلف تحت لوای کلیتی یکپارچه، یعنی دولت-ملت است. اغلب دولت-ملتهای مدرن، از جمله ایران، با سرکوب نیروهای مسلح قومی و مذهبی که به دنبال خودمختاری و انحصار قدرت بودند، بوجود آمدهاند.
کشورهای دیگر منطقه پیش از افغانستان این یکپارچهسازی و خلع سلاح گروههای قومی و مذهبی را آغاز کردند که در راس آنها میتوان آتاتورک و رضاشاه را نام برد. اما افغانستان به دلایل متعدد هیچوقت موفق به دولت-ملتسازی نشده بود و فقدان سیاست و دولت مدرن باعث شده بود افغانستان بیشتر به سرزمینی تحت سیطره اقوام و قبایل تبدیل شود تا یک کشور به معنای مدرن کلمه.
بیشتر بخوانید: دکتر نجیب الله آخرین امید صلح در افغانستان
امضای توافقنامه صلح ژنو میان افغانستان، آمریکا، شوروی و پاکستان سال ۱۹۸۸
یک سال بیشتر از ریاست جمهوری نجیب نگذشته بود که ارتش شوروی از افغانستان خارج شد و نجیب سعی کرد در موقعیت جدید سیاست آشتی ملی در پیش بگیرد. سیاست آشتی ملی درصدد اتحاد گروهها و اقدام و مذاهب مختلف در زیر کلیتی به نام ملت افغانستان بود و بهترین موقعیت برای صلح و پیشرفت افغانستان در قرن بیستم به حساب میآمد. در سیاست خارجی نیز توافقنامه صلح ژنو میان افغانستان، اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده آمریکا و پاکستان امضا شد که بر پایه آن نیروهای شوروی خروج خود را آغاز کردند.
مذاکرات البته از سال ۱۹۸۱ آغاز شده بود و تا تا آوریل ۱۹۸۸ ادامه داشت. از سمت افغانستان، شاه محمد دوست و در سه سال آخر آن عبدالوکیل، وزرای خارجه، فرید ظریف و سرور یورش، معاونان وزیر خارجه و محمد نعیم رزمیار، رحیم رفعت، سرفراز مهمند، اکبر خرد، محمد اسحق روشنروان و میاگل، دیپلماتهای افغان سهم داشتند.
جنگ داخلی پس از حکومت طالبان دهه ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱
پس از خروج نیروهای شوروی و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، دولت کمونیست محمد نجیبالله فروپاشید. در سال ۱۳۷۱ خورشیدی، دکتر نجیب تصمیم به کنارهگیری از قدرت و خروج پنهانی از کشور گرفت، اما سربازان تحت امر ژنرال دوستم در فرودگاه کابل مانع خروج او از کشور شدند. زمانی که راه خروج از کشور هم به روی نجیب الله بسته شد، او به دفتر نمایندگی سازمان ملل در کابل پناه برد و حدود پنج سال در آنجا بود. رهبران مجاهدین وارد پایتخت شده و موجی از پناهجویان همچنان به پاکستان و ایران گریختند.
گروههای مجاهدین در سال ۱۹۹۲ وارد کابل شدند؛ پس از آن به زودی درگیریهای مسلحانه در شهر کابل آغاز شد و این جنگها تا پنج سال در کابل و تا ده سال دیگر در مناطق مختلف افغانستان ادامه یافت. ویرانی، خونریزی و آوارگی که این جنگها برای مردم در پی آورد، شماری از مردم به یاد سخنان نجیب الله افتادند که گفته بود اگر قدرت به یک اداره مورد توافق همه افغانها منتقل نشود، در کشور «حمام خون»جاری میشود.
در سپتامبر ۱۹۹۶، زمانی که طالبان در حال ورود به کابل بودند، احمدشاه مسعود به نجیب فرصتی داد تا از پایتخت فرار کند. اما نجیب الله خودداری کرد و در همانجا ماند. چند روز پس از خودداری نجیب از خروج از کشور، طالبان وی را از سازمان ملل ربود و تا حد مرگ شکنجه کردند و سپس به قتل رساندند.
اختلاف از آنجا آغاز شده بود که گروههای اسلامگرای افراطی و گروههایی که از طرف دولت پاکستان تغذیه میشدند، طرح صلح دکتر نجیب را نپذیرفتند چرا که به چیزی جز حکومت اسلامی راضی نبودند. افراطیون در سال ۱۳۶۸ خورشیدی عملیات بزرگی را با هدف سقوط دولت نجیب در جلال آباد در شرق افغانستان آغاز کردند؛ عملیاتی که با شکست سختی مواجه شد و این شکست نظامی به نحوی این پیام را به مجاهدین رساند که دولت او با وجود خروج ارتش شوروی سابق از افغانستان، همچنان به قوت خود باقی است.
کابل که تا حد زیادی در طول جنگ شوروی در امان بود، مورد حمله نیروهای گلبدین حکمتیار قرار گرفت. بیشتر شهر زیر آوار ماند. موزه ملی را موشک باران و غارت کردند. حدود ۵۰ هزار نفر کشته شدند.
طالبان، دانشجویان جنگجوی افراطی محافظهکار افغان که از گروههای مجاهدین و مدارس علمیه در پاکستان و افغانستان بیرون آمده بودند، شهر قندهار در جنوب افغانستان را تصرف کرده و قول دادند نظم و امنیت بیشتری را بازگردانند. آنها به سرعت تفسیر تند خود از اسلام را در قلمرو تحت کنترل خود تحمیل کردند.
اسامه بن لادن رهبر القاعده که متولد عربستان است، پس از اخراج از سودان، وارد افغانستان شد. ملا محمد عمر رهبر یک چشم طالبان از ورود وی استقبال کرد . پیش از این بن لادن به نیروهای مجاهد افغان در طول سال های جنگ شوروی به عنوان یکی از به اصطلاح «عرب های افغان» که به نبرد ضد شوروی پیوسته بود، کمک کرده بود.
۲۶ سپتامبر ۱۹۹۶
طالبان کابل را تصرف کردند. آنها در شامگاه ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۶ نجیب در ساختمان سازمان ملل متحد بود که نیروهای طالبان به سراغ او رفتند. طالبان او را از سازمان ملل ربوده و به مرگ شکنجه کردند، سپس جسدش را در پشت خودرویی بستند و در خیابانهای کابل به نمایش گذاشتند.
سرنوشت برادر او شاهپور احمدزی نیز همانگونه بود. صبح روز بعد طالبان برای اینکه به مردم نشان بدهند که یک دورهٔ جدید آغاز شده، اجساد نجیب و شاهپور را روبروی کاخ ریاست جمهوری ارگ (چهارراه آریانا) بر روی تیرهای چراغ راهنمایی آویزان کردند.
دهه ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۸
طالبان با به دست گرفتن کنترل بیشتر کشور، حکومت خود را بر افغانها تحمیل کرد. اکثر زنان را از کار منع کردند، جلوی تحصیل و پیشرفت دختران را گرفتند و مجازاتهایی از جمله ضرب و شتم، قطع عضو و اعدام در ملاء عام را اجرا کردند. تنها کشورهایی که به طور رسمی رژیم طالبان را به رسمیت شناختند پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی بودند.
در آگوست ۱۹۹۸، ایالات متحده به تلافی حملات القاعده به سفارتخانههای ایالات متحده در کنیا و تانزانیا، شهر خوست، افغانستان موشکباران کرد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریمهای تروریستی را علیه طالبان و القاعده اعمال کرد. در ماه دسامبر، یک جت مسافربری خطوط هوایی هند که از کاتماندو به دهلی نو می رفت، در قندهار ربوده شد. در این ماجرا طالبان به عنوان میانجی بین هواپیماربایان و مقامات هندی عمل میکرد. آنها تصمیم گرفتند سه تروریست را از زندانهای هند آزاد کرده و در ازای امنیت مسافران آنها را به هواپیماربایان تحویل دهند.
طالبان با رد درخواستهای بین المللی، در روز نهم مارس سال ۲۰۰۱ نیروهای طالبان به فتوای ملا محمد عمر به روی مجسمههای غولپیکر بامیان آتش گشودند تا در شامگاه یازده مارس از دو تندیس تاریخی صلصال و شهمامه تنها دو حفره باقی ماند. تندیسهای بودا در بامیان، تا قبل از آنکه در زمان حاکمیت طالبان تخریب شوند، بزرگترین تندیسهای بودا و بلندترین مجسمههای سنگی در جهان بهشمار میآمدند.
تنش میان طالبان و ایالات متحده در این سالها بسیار زیاد شده بود؛ چنانچه طالبان گروهی از امدادگران غربی به اتهام تبلیغ مسیحیت که از نظر آنان یک جرم بزرگ بود را محاکمه کردند.
احمدشاه مسعود که به دلیل شرکت در قیام تحت تعقیب بود به پاکستان فرار کرد و مدتی آنجا بود. پاکستان به دلیل اختلافات مرزی که با دولت افغانستان داشت، از مجاهدین حمایت میکرد بنابراین در سالهای اول دهه پنجاه بیش از پنج هزار مجاهد به پاکستان رفتند و توسط دولت پاکستان آموزش دیدند. پاکستان از طرفی هم اسلامگرایی رادیکال را در منطقه گسترش داده و حمایت میکرد و به همین دلیل بهترین مکان برای تروریستها و افراطیون بود.
احمد شاه مسعود در پاکستان با گلبدین حکمتیار به اختلاف برخورد. مجاهدین در پاکستان به دو گروه عمده تقسیم شدند؛ افراطیترها به سمت حکمتیار متمایل شدند و دیگران به گرد مسعود و برهان الدین ربانی آمدند. در همین دوران بود که اختلاف مسعود و حکمتیار بالا گرفت و حکمتیار تلاش کرد وی را به قتل برساند.
احمد شاه مسعود رهبر ائتلاف شمال ضد طالبان در ۹ سپتامبر ۲۰۰۱ توسط عوامل القاعده که خود را به عنوان روزنامه نگار تلویزیون معرفی کرده بودند ترور شد.
بیشتر بخوانید: احمدشاه مسعود ؛ قهرمان ملی افغاستان یا قدرتطلب ضد صلح؟
در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نوزده عضو القاعده، چهار هواپیما را ربودند و دو هواپیما را به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک کوبیدند. گروه هواپیماربایان هواپیمای سوم را به پنتاگون واقع در ارلینگتون در ویرجینیا زدند و هواپیمای چهارم هم در محلی نزدیک شنکسویل در ایالت پنسیلوانیا سرنگون شد.
پس از حملات ۱۱ سپتامبر، آمریکا درخواست داشت که بن لادن رهبر القاعده به آنها تحویل شود، اما طالبان از این کار امتناع ورزید. در نتیجه حمله آمریکا به افغانستان آغاز شد. یک ائتلاف به رهبری ایالات متحده عملیات آزادی پایدار را آغاز کرد و طالبان و القاعده را با حملات نظامی هدف قرار داد.
ائتلاف شمالی تحت حمایت ایالات متحده در ۱۳ نوامبر ۲۰۰۱ وارد کابل شد. طالبان از جنوب فرار کرد و در نهایت حکومت طالبان سرنگون شد. حامد کرزی در ماه دسامبر پس از امضای «توافقنامه بن» در مورد دولت موقت توسط گروههای افغان، به عنوان رئیس جمهور موقت معرفی شد.
بر اساس آن توافق، برخی از جنگ سالاران فرمانداران استانها، فرماندهان نظامی و وزیران کابینه و همچنین اعضای ائتلاف شمال نامیده میشدند.
حامد کرزی که تا پیش از آن به عنوان رئیس دولت موقت انتخاب شده بود، به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری هم شرکت کرد. کرزی در این انتخابات به عنوان رئیس جمهوری افغانستان شناخته شد. یکسال بعد یعنی در سال ۲۰۰۵ پارلمان افغانستان پس از برگزاری انتخابات با حضور قانونگذاران از جمله فرماندهان جنگی قدیمی و رهبران جناحها باز شد
طالبان مناطق جنوب افغانستان را تصرف کردند. آیساف ناتو فرماندهی را از ایالات متحده در جنوب به عهده گرفت؛ چیزی که دبیرکل ناتو آن را «یکی از چالش برانگیزترین وظایف ناتو» خواند. در پی حملات طالبان، بار دیگر جنگ در افغانستان آغاز شد.
در سال ۲۰۰۹ کرزی دوباره به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. در این سالها تعداد نیروهای آمریکایی در افغانستان افزایش قابل توجهی یافته بود. به گزارش رویداد۲۴ اوباما البته قول داده بود که نیروهای آمریکایی تا سال ۲۰۱۱ افغانستان را ترک خواهند کرد. در سال ۲۰۱۲ نیز ناتو اعلام کرد که نیروهای جنگی خارجی را عقب خواهد راند و کنترل عملیات امنیتی (درگیری حکومت مرکزی و طالبان) را تا پایان سال ۲۰۱۴ به نیروهای افغان واگذار خواهد کرد. اما این اتفاق زودتر انجام شد و در سال ۲۰۱۳ ارتش افغانستان عملیات امنیتی را از نیروهای ناتو به عهده گرفت و در همان سال دولت اوباما از برنامههای خود برای آغاز مذاکرات صلح رسمی با طالبان خبر داد.
در سال ۲۰۱۴ انتخابات مهمی در افغانستان برگزار شد که در رقیب اصلی یعنی دکتر عبدالله عبدالله و اشرف غنی با یکدیگر رقابت میکردند. آن انتخابات به نفع غنی پایان یافت و البته دکتر عبدالله انتقادات زیادی به آن داشت. با این حال با دخالت ژنرال پترائوس، مناقشه پایان یافت و اشرف غنی به عنوان رئیس جمهور افغانستان و عبدالله عبدالله به عنوان رئیس اجرایی معرفی شدند.
ناتو ماموریت حمایت قاطع خود را برای کمک به نیروهای افغان آغاز کرد. در حالی که طالبان حملات خود را بر نیروهای افغان و آمریکایی و غیرنظامیان افزایش داده و قلمروهای بیشتری را تصرف کردند اما خشونتهای شدید همچنان ادامه داشت و به همین دلیل مذاکرات صلح برای بار دیگر ادامه یافت. اعضای طالبان و مقامات افغان به صورت غیررسمی در قطر ملاقات کرده و بر سر ادامه مذاکرات صلح توافق کردند.
طالبان رسما اعلام میکنند که ملا عمر مؤسس طالبان سالها قبل درگذشته و ملا اختر منصور به عنوان رهبر جدید معرفی شد. او سال بعد در یک حمله هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده در پاکستان کشته شد.
دولت افغانستان به گلبدین حکمتیار رهبر سابق مجاهدین که در سال های جنگ داخلی به «قصاب کابل» شهرت داشت پناه داد.
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، زلمی خلیل زاد سفیر سابق ایالات متحده در افغانستان را به عنوان نماینده ویژه خود برای مذاکره با طالبان منصوب کرد.
سال ۲۰۲۰
پس از انتخابات مورد مناقشه دیگر در سال ۲۰۱۹ اشرف غنی به عنوان رئیس جمهور و عبدالله به عنوان رئیس کمیته مذاکرات صلح دولت در اوایل سال ۲۰۲۰ معرفی شد.
در سال ۲۰۲۰ خشونت در کابل افزایش یافت. داعش مسئولیت برخی از حملات را بر عهده گرفت. در این حملات روزنامهنگاران و فعالان حقوق بشری، ترور و یک زایشگاه و یک مدرسه دخترانه بمباران شدند.
ایالات متحده و طالبان در ۲۹ فوریه در دوحه قطر توافقنامه صلح امضا کردند. دو طرف بر سر شرایطی از جمله خروج نیروهای ایالات متحده و طالبان برای توقف حملات به آمریکاییها توافق کردند. مذاکرات مستقیم طالبان و دولت افغانستان در ماه سپتامبر در دوحه آغاز شد، اما به سرعت متوقف شد و هرگز به شکل جدی از سر گرفته نشد.
۱۴ آوریل ۲۰۲۱
جو بایدن از خروج نیروهای باقیمانده آمریکایی تا ۱۱ سپتامبر خبر داد.
طالبان شروع به تصرف قلمرو در شمال افغانستان کردند. در جولای ۲۰۲۱ نیز نیروهای آمریکایی از میدان هوایی بگرام، مرکز اصلی درگیری های آمریکا خارج شدند و در ماه آگوست ۲۰۲۱ نیز طالبان کنترل شهرها و ولایات کلیدی را اغلب بدون جنگ به دست گرفت. ظرف چند روز، تنها شهر بزرگی که تحت کنترل آنها نبود کابل بود.
در اگوست اشرف غنی فرار کرد و دولت افغانستان سقوط کرد و پایتخت در ۱۵ آگوست تحت کنترل طالبان قرار گرفت. در حالی که افغانهای مستاصل در تلاش برای ترک کشور بودند، هرج و مرج در فرودگاه کابل رخ داد.
ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان در یک کنفرانس مطبوعاتی در ۱۷ آگوست وعده ایجاد یک دولت فراگیر و قوی اسلامی، امنیت برای آژانسهای کمک رسانی و سفارتخانه ها و حقوق زنان برای کار و رفتن به مکتب - در چارچوب تفسیر گروهش از قوانین شریعت را داد.
در۲۶ آگوست همزمان با خروج آمریکاییها و فرار افغانها از کشور بیرون از فرودگاه بین المللی کابل بمب گذاری انتحاری صورت گرفت مسئولیت این حمله را دولت اسلامی عراق و شام – ولایت خراسان بر عهده گرفت. در این رویداد نزدیک به ۲۰۰ افغان و ۱۳ نظامی آمریکایی را کشته شدند.
در ۲۹ آگوست، ایالات متحده دومین حمله پهپادی خود را به بمبگذاران انتحاری داعش انجام داد. در ۳۰ اوت، فرماندهی مرکزی ایالات متحده، ژنرال فرانک مک کنزی، اعلام کرد که آخرین هواپیماها حرکت کرده اند و این نشان دهنده پایان تخلیه نظامی و جنگ آمریکا در افغانستان بود. طالبان آنچه را که «استقلال کامل» نامیده بود جشن گرفتند. برای بسیاری از افغانها به ویژه آنهایی که میخواستند، اما نمیتوانستند کشور را ترک کنند دور تازهای از عدم اطمینان به وضعیت کنونی کشور که بسیار دردناک و طاقتفرسا بود آغاز شد.
سرنوشت و آینده افغانستان هنوز مشخص نیست. فعلا بنیادگرایان طالبان قدرت را به دست گرفتهاند و به شکلی تلخ روند مدرنیزاسیون در افغانستان را به تاخیر انداختهاند؛ مدرنیزاسیونی از اواخر قرن نوزدهم با حکومت کسانی چون امان الله خان آغاز شد و افغانستان رادر دهه شصت و هفتاد میلادی کشوری رو به توسعه و رشد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی برد؛ با این حال از زمان ورود مدرنیته به افغانستان، اسلامگرایان تندرو در پی جلوگیری از آن و بازگشت به ساختارهای قبیلهای و دینی بودند، اما به دلیل فقدان تشکیلات منسجم، پول و اسلحه موفق به شکست حکومتهای مدرنیست نمیشدند. در دهه هفتاد میلادی که بلوک غرب پول و سلاح مجاهدین را تامین کرد و طالبان با حمایت عربستان، ایران و آمریکا به قدرت رسید، تندروهای بنیادگرا بار دیگر قدرت یافتند تا علیه دنیای نو و نهادهای تازه تاسیس مدنی قد علم کنند.