رویداد۲۴ میرا قربانیفر: «قصد دارند کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را واگذار کنند و کانون را پس از حدود ۶۰ سال که از تاسیس آن گذشته است به تعطیلی بکشانند»، این خبر در کمتر از چند ساعت پس از انتشار آن با واکنش گسترده نویسندگان و فعالان حوزه کودک و دلسوزان این عرصه مواجه شد و برخی حتی آن را به نیشتری بر تن نیمه جان ادبیات کودک در ایران توصیف کردند.
شاید در دی ماه سال ۱۳۴۴ زمانی که اولین کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تاسیس شد کمتر کسی تصور میکرد طی کمتر از نیم قرن بعد تعداد این کتابخانهها از مرز ۱۰۰۰ بگذرد و تبدیل به یکی از مهمترین کانونهای فرهنگی و تربیتی برای کودکان ایرانی شود. اما معجره بزرگ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یکی همین بود که نسلی بزرگ از سینماگران پیشرو تا شاعران و حتی روزنامه نگاران را تحویل این سرزمین داد و از مهمترین مراکز فرهنگی برای کودکان بود. به بیان دیگر کانون با هدف آموزش کودکان ایران توسعه یافت و با ایجاد کتابخانههای سیار تلاش میکرد حتی دسترسی کودکان عشایر به کتاب و آموزش را فراهم کند.
سینماگرانی چون بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، امیرنادری، کیومرث پوراحمد و ... در حالی کار خود را با کانون پرورش فکری کودکان آغاز کردند و اولین آثار خود را با سرمایهگذاری این مجموعه بزرگ فرهنگی ساختند که در ادامه هر کدام به چهرههایی درخشان در تاریخ سینمای ایران نیز بدل شدند.
همچنین جمعی بزرگ از شاعران و نویسندگانی و هنرمندانی چون هوشنگ مرادی کرمانی و مصطفی رحماندوست، هنرمندانی، چون نورالدین زرین کلک، فرشید مثقالی، علی اکبر صادقی و ... بسیاری دیگر نیز به مدد سرمایهگذاری کانون در عرصه هنر ایران طلوع کردند و آثاری ارزشمند از خود برجای نهادند.
بیشتر بخوانید: افتتاح تالار رودکی با حضور محمدرضا شاه پهلوی و فرح
به گزارش رویداد۲۴ از جمله مهمترین اهداف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان موارد زیر ارزیابی شده بود
- تاسیس مراکز عرضه کتاب و آموزشهای فرهنگی، هنری و ادبی مخصوص کودکان و نوجوانان در کشور
- تهیه و استفاده از وسایل سمعی و بصری، تدارک وسایل آموزشی، تولید، توزیع، نمایش و فروش فیلمهای سینمایی و تولید تئاتر مخصوص کودکان و نوجوانان
- کمک به توسعه و ترویج ادبیات کودکان و نوجوانان از طریق تشویق نویسندگان،هنرمندان و ناشران و همکاری با آنان
- برگزاری جشنوارهها و نمایشگاههای ادبی، هنری و فرهنگی مخصوص کودکان و نوجوانان
- تولید سرگرمی، اسباببازی، بازیهای رایانهای، عروسک و ...
- ایجاد واحدهای کتابرسانی سیار برای عرضه کتاب به بچهها در روستاها
- همکاری با موسسههای ایرانی و غیرایرانی که با کانون هدفهای مشترک دارند
پس از ۵۷ سال، مدیران فرهنگی دولت سید ابراهیم رئیسی مدعی شده اند که کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان زیانده هستند و باید واگذار شوند! معنای این حرف نیز این است که حدود هزار کتابخانه با بیش از سه هزار نفر پرسنل که به عنوان شاخصترین و موثرترین نهاد مختص کودکان و نوجوانان شناخته میشود و فرزندان این مملکت را پرورش داده و احتمالا قرار بوده که در ادامه نیز پرورش دهد را به دلیل عدم سودآوری به تعطیلی میکشانند.
دریغ بزرگتر نیز این است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیران فرهنگی دولت سید ابراهیم رئیسی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان یک «بنگاههای اقتصادى» نگاه میکند که باید سودآور باشد! در حالی که بسیار به درستی شاید معتقد هستند که این بهانهای بیش نیست و با تعطیلی و ادغام کتابخانههای کانون پرورش فکری این مدیران فرهنگی! در نهایت مرغک بیبال و پر کانون را بی دردسرتر میتوانند ذبح کنند.
مدیران تازهنفس حتی نمیدانند که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، با عنوان «سازمان ناسودبر فرهنگی و هنری» تاسیس شده است و مفهوم سازمانهای ناسودبَر یا سازمانهای غیرانتفاعی (Non-profit organization) که به اختصار NPO سازمانهای قانونی رسمی هستند که هدف اصلی آنها پشتیبانی از یک مورد یا موضوع خصوصی یا همگانی، بدون داشتن مقاصد تجاری در کنار آن است.
در حقیقت این سازمانها برای رشد فرهنگی یا مواردی همچون محیط زیست، هنر، ورزش و فعالیتهای بشردوستانه با حمایت دولتها و ردیف بودجه دولتی تاسیس میشوند و قرار نبوده هیچگاه دارای منافع اقتصادی باشند و این یعنی مؤسسه درصورت تولیدِ سود، به کسی سودِ سهام نمیدهد. هیچیک از افرادی که در اینگونه سازمانها کار میکنند، بهطور خاص از کسب سود توسط این سازمان بهرهمند نمیشوند.
حال مدیران وزارت ارشاد دولت سید ابراهیم رئیسی در حالی کمر به نابودی کانون بستهاند که از اهداف تاسیس این کانون تلاش برای ایجاد بستر مناسب کتابخانی و فرهنگسازی برای کودکان در تمام ایران بدون هیچ هزینهای بوده است و حالا پس از حدود ۵۰ سال که از تاسیس این کانون به عنوان «نهاد ناسودبر» میگذرد، مدیرانی در این سرزمین ییدا شدهاند که پشت سمتشان نام فرهنگی را یدک میکشند اما به بهانه «سودده نبودن» کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در پی تعطیلی آن هستند.
این در حالی است که در همان زمان تشکیل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را سازمان ناسودبر فرهنگی و هنری خواندند. به دلیل اهداف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که پرکردن اوقات فراغت، فراهم کردن آموزش و سرگرمی برای آنان بود دو سازمان به کمک کانون آمدند؛ شرکت ملی نفت ایران به دلیل داشتن ثروت و سرمایه ملی و وزارت آموزش و پرورش به دلیل نقش تربیتی و نیروی متخصص در امر آموزش کودک و نوجوان.
این روند تا پیش از انقلاب بر کانون حاکم بود، اما پس از انقلاب و در سال ۱۳۶۰، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان شرکت در اداره ثبت شرکتها و مالکیت صنعتی به ثبت رسید و طبق تصویب نخستوزیری به وزارت آموزش و پرورش الحاق شد.
کانون پرورش فکری، اما برای دههها مامن و پناهی برای کودکان ایرانی بوده است. در روزهای ترس و اضطراب جنگ و دهه شصت شاید بتوان این کانون را یکی از مهمترین عوامل برای حفظ تعادل در زندگی بخش بزرگی از کودکان ایرانی در بسیاری از شهرهای کشور دانست.
کتابهای کانون پرورش فکری، بخش جدا نشدنی از خاطرات دهه شصتیها محسوب میشوند چرا که آنها که به واسطه کتابهای ارسالی کانون، دریچهای از هویت، سنت، فرهنگ، عشق و زیباییشناسی به رویشان گشوده شد؛ انگار که با تکهای از بهشت، کودکیشان را رنگ زده بودند.
کتابخانه نیز، مانند تئاتر، فیلم و موسیقی، بازوی اصلی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده و هست و این کانون که در آذر سال ۱۳۴۴ توسط فرح پهلوی بنیانگذاری و تأسیس شد و لیلی امیر ارجمند نیز مدیریت آن را بر عهده گرفت، در گام اول قصد داشت در هر مدرسهای یک کتابخانه کودکان بسازد. هدف این طرح، اما توسعه کتابخانه و محیط فرهنگی بیشتر در مناطق محروم پایین شهر و شهرستانها بود. در این روند، ابتکارهای زیادی نیز صورت گرفت و با استفاده از انواع وسایل نقلیه، کتابها به نقاط دورافتاده ایران ارسال میشدند. نقاطی که برخی از آنها از ابتداییترین امکانات محروم بودند. جالب است بدانید که اولین کتابخانههای سیار کانون، کامیونهای ارتشی، اتوبوس، ماشینهای سواری و حتی اسب و قاطر بودند.
بیشتر بخوانید: تاسیس کاخ جوانان در ایران
از آغاز تا به امروز، کانون پروش فکری، تقریبا شبیه به جزیرهای بود که سعی میکرد از گزند سیاست دور بماند و تنها روی خلق آثار فرهنگی و هنری تمرکز کند. اما به نظر میرسد سیاست به همه چیز از جمله کانون پرورش فکری کودکان نیز کار داشت و این مساله را میتوان در تغییر مدیران کانون در دهههای مختلف نیز مشاهده کرد.
هرچند درباره این مساله نیز نظرات متفاوت است، اما شواهد تاکنون نشان داده که کانون پرورش فکری همواره تلاش کرده با بیطرفی و آرامش راه خود را پیش ببرد. چنانچه چاپ کتابی از صمد بهرنگی فعال سیاسی چپگرا که تحت تعقیب نیز بود، در زمره اولین اقدامات حوزه نشر و کتاب در کانون بود. کتابی که از آن خوانشهای سیاسی بسیاری نیز شد، اما این جنجالها برای اعضای کانون اهمیتی نداشت.
نخستین رئیس کانون پس از انقلاب ایران سیدکمال خرازی بود که سعی کرد تعادل را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان حفظ کند. هر چند که دوران کوتاه ۲ ساله وی بسیار نیز پرتلاطم بود. پس از کمال خرازی، اما دوره ده ساله علیرضا زرین آغاز شد، دورانی که هر چند با ثباتتر بود، اما منجر به حذف نویسندگانی چون علی اشرف درویشیان و توران میرهادی از کانون نیز شد.
اما دوران اصلاحات را میتوان دوران شکوه دوباره کانون دانست. دورانی که کانون توانست تا حدود زیادی به حصول اهدافی که از ابتدا برای آن تعیین شده بود نزدیک شود. پس از این دوران، هر چند روند کار کانون با فراز و نشیبی همراه بود، اما همواره رابطه همراه با تعادلی میان روسای کانون که بیشتر آنان حداقل سوابق فرهنگی روشنی داشتند و نویسندگان و شاعران و هنرمندان حوزه کودک برقرار بود و حداقل در هیچ دورهای طرحی چنین که دستور تعطیلی کتابخانههای کانون را صادر شود و مقامات ارشد سکوت کنند، رخ نداده بود.
باید به این نکته مهم توجه کرد که چرا خبر «تعطیلی کتابخانههای کانون» با چنین حدی از واکنش مواجه شده است. در واقع کتابخانههای کانون نقشی کلیدی در این مجموعه دارند چراکه ابتدا کتابخانههای کانون ایجاد شدند و بعد فعالیتهای کانون از دل کتابخانهها جوشید.
برای مثال، شواهد میگویند که ابتدا اعضای کتابخانه ۱۷ کانون در دروازه غار تهران، گروه تئاتر تشکیل دادند. بعد مدیران کانون متوجه شدند نیاز جامعه هدفشان که همان کودکان و نوجوانان بودند چیست. به این ترتیب تئاتر مدرن برای آنها ایجاد کردند. درباره نقاشی و موسیقی و سینما هم به همین ترتیب بود. در واقع نیازها از دل کتابخانهها جوشید و کانون به آنها جواب داد.
کانون دو میلیون عضو داشت، تعدادی از اعضای کانون در شاخههای هنری در سالهای بعد از انقلاب در تلویزیون و سینما درخشیدند و صاحبنام شدند. در واقع در روزهایی که بدنه هنر و به ویژه سینمای ایران به سمت تجاری شدن میرفت، بخشی از هنرمندان و نخبگان که از این وضع ناراضی بودند به کانون پیوستند و بعدها نام و آثارشان، میراث ماندگار تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم شد.
هم چنین باید اشاره کنیم که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پدیده بکری است که مشابه آن تا سالها در کشورهای دیگر وجود نداشته است و بنا به شهادت بسیاری از کارشناسان هیج مدل یا مشابهای برای کانون در خاورمیانه ابدا وجود ندارد. از این جهت ایده تشکیل کانون، طرح بسیار ارزشمندی بوده است و باید در گذر سالها تحول مییافت و پیشرفت میکرد که این اتفاق رخ نداده است و امروز حتی اهداف اولیه آن فراموش شده است.
محض یادآوری برای متولیان فرهنگ و ارشاد، از اهداف تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، پرکردن کمبود آثار و محصولات فرهنگی برای کودکان و نوجوانان بود. حال ۵۷ سال از راهی که کانون پرورش فکری آن را آغاز کرده میگذرد؛ راهی که ثمرات آن بر کسی پوشیده نیست. اما باید از وزارت جلیله ارشاد پرسید از کانون چه سودی موثرتر و ارزشمندتر از میراث ماندگار آن میتوان خواست؟ افرادی چون بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، عباس کیارستمی، امیر نادری، احمدرضا احمدی، حسین علیزاده، پری زنگنه، صمد بهرنگی، فرشید مثقالی، مهدی اخوان ثالث، محمدعلی سپانلو، غلامحسین ساعدی و صدها تن دیگر که آثارشان تا همیشه، سند اعتبار فرهنگ و هنر این مرز و بوم است، از میراث ماندگار و سودی هستند که کانون پرورذش فکری کودکان و نوجوانان برای این سرزمین به یادگار نهاده است.
به گزارش رویداد۲۴ اکنون کانون، بیش از ۱۰۰۰ مرکز فرهنگی ثابت، سیار شهری، سیار روستایی و پستی در سراسر ایران دارد و با ارائه فعالیتهای فرهنگی، هنری با مخاطبان کودک و نوجوان خود ارتباطی چهره به چهره و نزدیک برقرار میکند.
انتشار ۱۴۰ عنوان کتاب با شمارگانی بیش از ۳ میلیون جلد در سال، تولید هزاران دقیقه فیلمهای کوتاه، بلند، زنده، مستند و پویانمایی، تولید دهها عنوان نوار موسیقی، نمایش عروسکی، سرگرمیهای سازنده، اسباببازی و نرمافزارهای آموزشی رایانهای از آن جمله بهشمار میروند. کانون زبان ایران نیز پس از انقلاب به عنوان یکی از زیر مجموعههای کانون مشغول به فعالیت است که با داشتن شعبههای زیادی در سراسر کشور کار آموزش زبانهای فارسی، انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، روسی و عربی را بر عهده دارد.
اما برنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای جداسازی کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و الحاق آن به نهاد کتابخانههای عمومی تازهترین دستاندازی دولت برای مصادره و افزودن سهم خود در این حوزه کلیدی است که متأسفانه با چراغ خاموش نیز دنبال شده و تنها دفتر هیات دولت با انتشار یک خبر کاملاً مبهم و گنگ، نسبت به این تصمیم اطلاعرسانی نارسایی صورت داد.
در این راستا، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با استناد به تبصرههای یک و ۲ ماده یک قانون تأسیس کتابخانهها، به دلیل آن چه «قرابت مأموریتی» کانون و نهاد کتابخانههای عمومی عنوان میکنند، پیشنهاد واگذاری کتابخانههای تحت پوشش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به کتابخانههای عمومی را داده است.
عجیبتر آن که این واگذاری در حالی پیشنهاد شده که ظاهرا، کتابخانههای «آستان قدس رضوی»، امامزاده معصومه در قم، شاه عبدالعظیم، احمدبن موسی، کتابخانه ملی، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، کتابخانه مجلس شورای اسلامی و کتابخانههای تحت عنوان «وقف» توسط نهاد کتابخانههای عمومی اداره نمیشوند!
بیشتر بخوانید: مدارس سپاه دانش در ایران در دهه ۴۰
در حالی از زیانده بودن و عدم سوددهی کانون پرورش فکری کودکان سخن گفته میشود که مجموع ۴۳ دستگاه مذهبی در بودجه سال ۱۴۰۰رقم ۷۲۵۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان بودجه گرفتند که سهم برخی از آنها به طور جداگانه بیشتر از بودجه سازمانهایی، چون ستاد کل بحران کشور بود.
هم چنین تنها بودجه ۵ نهاد فرهنگی مذهبی کشور در بودجه سال ۱۴۰۱ رقمی در حدود ۶ هزار و ۶۹۰ میلیارد تومان برآورده شده است. هم چنین بنا به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس اعتبار لحاظ شده برای سرجمع فصل دین و مذهب در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ در حدود ۲۶۰۰ میلیارد تومان پیشبینی شده است.
گل سرسبد رشد بودجه در یک سال هم صداوسیما بود که طبق لایحه بودجه سال ۱۴۰۱، میزان بودجه آن حدود ۵ هزار و ۲۸۹ میلیارد تومان در نظر گرفته شده و البته میزان بودجه این سازمان در سال ۱۴۰۰، برابر با ۳ هزار و ۳۸۴ میلیارد تومان بوده که نشان دهنده رشدی ۵۶ درصدی تنها در بودجه یک سال صداوسیما از لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ است و فراموش نکنیم که صداوسیما بارها نیز با مجوزهای مربوطه از صندوق ذخیره ارزی نیز برداشت داشته است.
عجیب این که حتی یک بار درباره هیچ کدام از این نهادها و موسسات استدلالی همچون بحران بودجه، زیاندهی یا عدم سودآوری نشده است، اما به شکلی عجیب برای موسسهای که برای کودکان و نوجوانان ایرانی کتاب تهیه کرده و کار فرهنگی میکند و کارنامهای مشخص و درخشان دارد، استدلالهایی چون عدم سود آوری مطرح میشود.
باید توجه کرد بنا به گفته مهدی مشفق معاون توسعه مدیریت و منابع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بودجه کانون پرورش فکری در سال ۱۳۹۹ بالغ بر ۱۹۵میلیارد تومان بود که این رقم در سال ۱۴۰۰ با تلاش و پیگیری مسوولان کانون و مساعدت سازمان برنامه و بودجه کشور و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی به ۳۲۰ میلیارد تومان افزایش یافت و باز وعده داده شده بود که این رقم تا سال ۱۴۰۱ تا ۴۰ درصد افزایش یابد که با احتساب حتی آن ۴۰ درصد رقم کل بودجه کانون پرورش فکری با بیش از ۱۰۰۰ کتابخانه و دهها برنامه ریزی فرهنگی کمتر از ۵۰۰ میلیارد تومان در یک سال است.
حال کافی است بودجه اندک این «نهاد ناسود بر» را با بودجههای چند هزار میلیارد تومانی مقایسه کنید تا ارقام متفاوت را بهتر درک کنید و دستهای پنهان برای به تعطیلی کشاندن کانون را از میان مه و غبار بهانهها راحتتر بتوانیم ببینیم.
اما نتیجه درخواست برای تعطیلی و ادغام کتابخانههای کانون چه خواهد بود؟ در صورت موافقت با این درخواست دولت از سوی کمیسیون مدیریت امور عمومی دولت، تمام کتابخانههای کانون پرورش فکری که تاکنون زیر نظر وزارت آموزش و پرورش بوده از کنترل آن خارج میشوند و تعطیلی و نابودی دستکم یکهزار کتابخانه میراث کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان پایگاههای فرهنگی در سراسر ایران، با نزدیک به ۳ هزار نیروی انسانی، در دستور کار قرار میگیرد!
اما سوال اینجاست که بانیان این پیشنهاد که ادعای اتکا به قانون را دارند، چگونه میخواهند مجوز واگذاری مراکز فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را که شرکت دولتی وابسته به وزارت آموزش و پرورش است به نهادی غیردولتی توجیه کنند؟
از سوی دیگر حتی اگر طرح غلط مساله سوددهی نیز مطرح باشد، این پیشنهاد به معنای تعطیلی کانون است، زیرا با جدا شدن کتابخانهها برخلاف تصور، حجم بزرگی از هزینههای کانون و بخش زیانده آن جدا نمیشود، بلکه اتفاقا محل اصلی درآمد و چرخش چرخه اقتصادی کانون حذف خواهد شد.
در حقیقت تنها بخشی که کانون توسط آن تاحدودی درآمدزایی کرده حذف میشود و به این ترتیب اهداف سیاسی برای بستن درهای کانون احتمالا راحتتر نیز اجرایی خواهد شد.
از سوی دیگر به نظر میرسد که یکی از اهداف در پس پرده این تعطیلیها نه مساله سود و زیان که احتمالا تلاش برای رسیدن به این مقصود است که کودکان مناطق محروم ایران به جای رفتن به سراغ کانون، بیشتر به سوی موسسات ایدئولوژیک و مورد حمایت بروند.
اما اهداف هر چه که باشد حال میتوان گفت که پیشنهاد نابخردانه وزارت ارشاد بار دیگر ثابت کرد، کتاب و کتابخوانی چقدر در این سرزمین غریب است که نهتنها برای ارتقای آن هیچ کنش مالی و معنوی صورت نمیپذیرد بلکه از کالبد نحیف آن انتظار سوددهی وجود دارد و به نیستی نیز تهدید میشود. حال آن که نابود کردن بنیادهای ریشهدار این مرز و بوم و کانونهای انسانساز و خاطرهساز نسلها، ضربه سنگینی بر مسیر رشد، استعدادیابی و پرورش کودکان این سرزمین است؛ همانها که بزرگان انقلاب، آنها را «امیدِ» ایران توصیف کردند.