مشکلاتی که در زندگی هر فردی رخ میدهد و فشارهای روانی که به او وارد میشود، میتواند با گذر زمان به مشکلات روانی جدی تبدیل شود و برخی موارد به بروز اختلالات شخصیتی منجر شود؛ بنابراین افرادی وجود دارند که به دلیل وجود شرایط گوناگون در زندگی خود، به برخی از اختلالات شخصیتی مبتلا میشوند.
البته باید بدانید که تشخیص یک مشکل روانشناختی به عنوان اختلال شخصیت کار هر کسی نیست و روانشناس و روانپزشک متخصص باید آن را اعلام کند. اختلال شخصیت انواع گوناگونی دارد که در هر فرد به شکل خاص و در نتیجه شرایط ویژهای برای فرد بروز میکند.
اختلال شخصیت اسکیزوتایپی یکی از انواع اختلالات شخصیت خارج از مرکز است. اگر STPD داشته باشید، رفتار و طرز رفتار شما ممکن است برای دیگران عجیب به نظر برسد. در حالی که STPD در طی اسکیزوفرنی است، افراد مبتلا به STPD معمولاً روان پریشی را تجربه نمیکنند.
فراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال معمولاً خرافاتی هستند، عقاید عجیبی راجع به وقایع و دل مشغولیهای متفاوت با خردهفرهنگ خود دارند، اشتباه وقایع را تفسیر میکنند و حتی معنای شخصی به اتفاقات میدهند.
بیشتر بخوانید: اختلال شخصیت پارانوئید یا بدبین را بشناسید
تصور کنید که فردی خودش را دلیل سیل و زلزله و دیگر حوادث بداند. بهعنوانمثال مرگ یک چهره مشهور را اینطور تفسیر کند «او مُرد، چون من به عکس او نگاه کردم» یا «در فلان شهر زلزله آمد، زیرا من خواستم به آن شهر سفر کنم.»، این افراد هر رویداد را به خود ربط میدهند.
افراد مبتلا به این اختلال شخصیت احساسات، رفتار و گفتاری غیرعادی دارند، معمولاً روابط ضعیفی با دیگران دارند و به غیر افراد خانواده دوست نزدیکی با کسی ندارند.
باور دارند دارای نیرویی جادویی و ماورایی هستند، بهعنوانمثال خود را دارای حس ششم، قدرت کنترل ذهن و … میدانند و تصور میکنند دیگران قدرت و ارادهای در برابر خواسته آنها ندارند.
به دلیل چنین تفکراتی احتمال اینکه جذب گروهای جادوگری، طالعبینی و یا فرقههای مذهبی خاصی شوند زیاد است. در گفتگو با آنها صحبتهای عجیبوغریبی میکنند، ولی گفتههایشان با اینکه غیرمنطقی است، قابلفهم است.
علائم STPD شامل موارد زیر است:
تصور میشود که علت اصلی این اختلال، وراثت است؛ چراکه بسیاری از علائم ناهنجاریهای مغزی اسکیزوفرنی را در خود دارد.
این بیماری بیشتر در بین کسانی دیده میشود که بستگان درجه یک آنها مبتلا به اسکیزوفرنی یا اختلالات روانپریشی دیگر باشند. علاوه بر ویژگیهای خانوادگی، عوامل محیطی به ویژه تجربیات دوران کودکی نیز ممکن است در بروز این اختلال نقش داشته باشند. این عوامل عبارتند از:
افرادی که اختلال شخصیت اسکیزوتایپی دارند، همانند سایر اختلالهای شخصیت هیچ تمایلی به درمان ندارند؛ و تا زمانی که مجبور نشوند و زندگی آنها را بهشدت تحتتأثیر قرار ندهد، اقدام به درمان نمیکنند. آنها هیچ نیازی به تغییر در خود احساس نمیکنند.
درمان اختلال شخصیت اسکیزوتایپال مستلزم درمانگری است که در درمان اختلالهای شخصیت، مهارت و تجربه دارد. رابطه مبتنی بر اعتماد بین مراجع و درمانگر به آهستگی و کندی صورت میپذیرد، زیرا این افراد از هرگونه ارتباط اجتماعی با افراد از جمله درمانگر احتراز میکنند. درمان اختلال شخصیت اسکیزوتایپال غالباً امیدوار کننده نیست.
دارو درمانی برای این نوع اختلال همانند سایر اختلالهای شخصیت کارائی ندارد و تنها در صورتی که مراجع از افسردگی رنج میبرد و یا افکار خودکشی دارد و یا برای کاهش حالتهای روانپریشی میتوان از دارو بهره برد. بنابراین، دارو تنها برای اختلالهای همراه اختلالهای شخصیت کاربرد دارد و نه خود اختلالهای شخصیت.
روان درمانی به فرد کمک میکند تا یاد بگیرد با دیگران چگونه ارتباط برقرار کند؛ و با افزایش مهارتهای اجتماعی، فرد فرامیگیرد که چگونه در جمع احساس راحتی بیشتری کند. درمانگر به مراجع میآموزد تا در هر موقعیت، چگونه رفتار کند و نشانههای اجتماعی چه معنایی دارد.
البته باید بهخاطر داشت که اختلال شخصیت اسکیزوتایپال پیشرفت چندانی نخواهند داشت؛ بنابراین باید به آنها آموخت که چگونه تنهایی خود را رضایتبخشتر و مفیدتر سپری کنند. در عین حال، رواندرمانی برروی مشکلات کوتاهمدت مراجع نیز کار میکند.
برخی در برخورد با این دو بیماری تصور میکنند که اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و اسکیزوفرنی دقیقا یکسان هستند. در صورتی حقیقت چیز دیگری میگوید و اسکیزوتایپال و اسکیزوفرنی با یکدیگر متفاوتند.
اسکیزوفرنی نوعی اختلال روانی طولانی مدت و حاد است که میان فکر، احساسات و رفتار فرد بیمار شکافهایی را به وجود میآورد و رفتهرفته فرد را از واقعیت جدا کرده و به سمت هزیان یا توهم میبرد.
بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی احساس میکنند ذهنشان تکهتکه شده و به سمت هذیانگویی میروند. اما در اسکیزوتایپال فرد حفظ روابط فردی، تفکر و فرایندهای رفتاری دچار میشود.
اصلیترین تفاوت میان این دو اختلال روانشناختی، این است که شدت بیماری و طول مدت روانپزشکی آن بسیار زیاد است، اما در اسکیزوتایپال تنها قسمتهای گذرایی از روانپریشی با درجه کمتر وجود دارد.
بسیاری از افراد تصور میکنند هر دو اختلال شبیه به یکدیگر هستند؛ اما این دو تفاوتهایی با هم دارند که در ادامه به بیان آنها میپردازیم. فردی که دچار اختلال اسکیزوتایپال است، در واقع دچار توهم و هذیان نیست و اگر هم باشد شدت و تداوم آن نسبت به بیماری اسکیزوفرنی قابل مقایسه نیست.
در واقع فردی که مبتلا به اختلال اسکیزوتایپال است، شروع توهم در او به دلیل استرس و فشار است که باعث نمایان شدن علائم روانپریشی در او میشود.
فرد مبتلا به اختلال اسکیزوتایپال، نظر و ایده سایر افراد نسبت به نادرست بودن افکار خود را میپذیرد؛ در حالی که فرد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی نظر سایر افراد نسبت به بیمار بودن خود و نادرست بودن طرز فکر و اعتقادش را به هیچ وجه نمیپذیرد.
در ارتباط با اختلال اسکیزوفرنی باورهای عامه اشتباهی وجود دارد. فرد مبتلا به این اختلال دچار تعدد شخصیت نیست. در واقع اسکیزوفرنی یک نوع جنون و بیماری روانی است که در طی آن فرد بیمار نمیتواند تفاوت واقعیت و تخیل را از یکدیگر تشخیص دهد.
در بعضی از مواقع فرد مبتلا به این اختلال، ارتباط خود را با واقعیت از دست میدهد و جهان برای او به یک بازار آشفته از هزاران تصویر و صدا تبدیل میشود.
اخلاق و طرز فکر فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است بسیار مشکوک و ترسناک باشد و شدت این اختلال در هر شخص نسبت به دیگری متفاوت خواهد بود.
جالب است بدانید بیمار مبتلا به اسکیزوتایپال ممکن است در ادامه زندگی خود دچار اختلال اسکیزوفرنی شود.