صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

شنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 19
کد خبر: ۳۲۵۳۹۴
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۲ - ۱۶ آذر ۱۴۰۱
تعداد نظرات: ۲۴ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

سمت درست تاریخ یعنی چه و تبعات هولناک این ایده چیست؟

یکی از ایده‌هایی که در کشاکش بحران‌ها و اعتراضات سیاسی مطرح می‌شود، این است که «باید در سمت درست تاریخ ایستاد»، اما این ایده از کجا آمده است و آیا اساسا می‌توان به چنین رویکرد‌هایی دل خوش کرد؟ رویداد۲۴ در این گزارش نشان داده که طرح چنین ایده‌هایی از جانب هر گروه و تفکری که مطرح شود، چه پیامد‌های هولناکی در حذف دیگران دارد؟

رویداد۲۴ علیرضا نجفی: «تبلیغات حکومتی بر امری که درآینده خواهد آمد، تاکید می‌کنند. تمام آن‌ها از توده‌ها می‌خواهند که در راستای آن «آینده فرضی» مسیر و جایگاهی درست اتخاذ کنند. کسانی که «سمت درست تاریخ» نیستند از جمله دشمنان و مزدوران تلقی می‌شوند. به همین دلیل می‌توان ایده‌هایی چون تاریخ [پیشرفت‌باورانه]، توسعه و الگوی پیشرفت را همچون دشمنی پیکارجو علیه خود در نظر بگیریم.» کارل اشمیت، انقلاب جهانی حقوقی

«قوانین حکومت توتالیتر [تمامیت‌خواه]، بی‌آنکه خود را با رفتار انسان‌ها درگیر کند، قوانین تاریخ یا طبیعت را مستقیما در مورد نوع بشر اعمال می‌کند و دعوی آن دارد که اگر این قوانین به درستی اعمال شوند نوعی تمدن و نوعی انسان جدید به‌وجود خواهد آمد. این چشم‌داشت از قوانین تاریخ یا طبیعت، در پشت داعیه فرمانروایی جهانی همه حکومت‌های توتالیتر نهفته است. سیاست توتالیتر، مدعی تبدیل نوع بشر به یک حامل خطاناپذیر و فعال قانونی تاریخی است، که انسان‌ها بیش از این تنها می‌توانستند تابع منفعل و لاقید آن باشند.» هانا آرنت، ریشه‌های توتالیتاریسم

مفهوم تاریخ پیش از ظهور مسیحیت

واژه‌هایی چون «پیشرفت» و «تمدن‌سازی» از عبارات پرتکرار پروپاگاندای دیکتاتورهاست. پیشرفت در اینجا به معنی رسیدن به غایت تاریخ و ساختن تمدنی نوین و به‌کلی متفاوت از دیگر تمدن‌هاست. متفکرانی چون هانا آرنت، کارل اشمیت، والتر بنیامین و کارل پوپر «برداشت پیشرفت‌باورانه از تاریخ» را اساس حکومت‌های توتالیتر و جوامع بسته می‌دانند.

مفهوم تاریخ پیش از ظهور مسیحیت مبتنی بر درک خاصی از زمان بود. زمان چیزی نبود جز چرخه زایش، زوال، مرگ، و نهایتا زایش مجدد که در طبیعت دیده می‌شود و نمود آن را می‌توان در گردش فصول مشاهده کرد. رویداد‌های تاریخی در نظم کیهانی مقرر شده بودند و به صورت ادواری تکرار می‌شدند. در این دیدگاه عالم نه آغازی داشت و نه انجامی؛ انسان و طبیعت در گردش زایش و زوال بودند و غایتی در تاریخ وجود نداشت. اما با ظهور مسیحیت، نگاهی تازه به تاریخ و زمان پدیدار شد.

بنابر اصول عقاید مسیحی، جهان رو به هدفی در انتهای تاریخ می‌رود و این هدف، «غلبه خیر بر جهان» است. در صحنه پایانی تاریخ، بشر نیروی خیر با شکست قوای شر، که در مسیحیت با عنوان «دجال» از آن یاد می‌شود، تاریخ را به انجام خواهد رساند. این غایت در یک لحظه آنی، که هیچکس از تاریخ آن خبر ندارد و با مداخله‌ای الهی رخ می‌دهد، فهم پیشرفت‌باورانه از تاریخ در قرن هفدهم ظاهر شد و تا ابتدای قرن هجدهم بدل به فهم تاریخی رایج در تمام اروپا شد.

فهم پیشرفت‌باورانه از تاریخ در ایدئولوژی‌های سیاسی

به گزارش رویداد۲۴ متفکران عصر روشنگری به ایده غایت‌مندی تاریخ حالتی تدریجی دادند و محور آن را به‌جای خدا بر انسان نهادند. انسان از دید متفکران روشنگری مدام در حال پیشرفت است و هر آینه بر تمامی نقایص خود، حتی بیماری و مرگ، غلبه خواهد کرد.

این فهم پیشرفت‌باورانه از تاریخ در ایدئولوژی‌های سیاسی مدرن نقش مهمی ایفا کرد. برداشت‌های عامیانه از مارکسیسم، غایت تاریخ را نوعی جامعه آرمانی «کاملا برابر» که در آن کار مزدی وجود ندارد، تصویر می‌کردند. لیبرال‌ها «غلبه بازار و تجارت بر دولت و جامعه» را تحقق آزادی و پیروزی نهایی تاریخ می‌دانستند. فاشیست‌ها غایت تاریخ را «سروری ملت برتر بر سایر ملل» اعلام می‌کردند و نازی‌ها نیز «ظهور ابرانسان» را هدف تاریخ می‌دانست.

به این ترتیب دید پیشرفت‌باورانه به تاریخ نوعی منجی‌گرایی را تقویت می‌کرد که علاوه بر انواع حکومت‌هایی که اشاره کردیم در حکومت‌های تئوکراتیک نیز وجود دارد. واضح است که در تمامی این انواع گوناگون حکومت، معناهایی چون «غایت تاریخی» هدفی والا تصور می‌شد که جان و آزادی انسان‌ها در برابر آن ارزشی ندارد و همه چیز باید در راه تحقق آن «سرکوب» شود.

کارل پوپر چنین فهمی از تاریخ را «تاریخ‌گرایی» می‌نامد. در قاموس پوپر، تاریخ‌گرایی عبارت است از رویکردی به دانش‌های اجتماعی که فرض می‌کند پیشگویی تاریخی در واقع هدف اصلی این دانش‌هاست و این هدف به وسیله کشف آهنگ‌ها یا نمونه‌ها، قانون‌ها یا گرایش‌هایی که در بنیاد گسترش تاریخی جا دارند، قابل حصول است. ایدئولوژی «تاریخ‌گرایانه» قصد دارد راهی را که از پیش برای بشریت مقدر شده را بپیماید و نشان دهد.

پوپر می‌نویسد: «تاریخ‌گرایان می‌کوشند قانون‌های گسترش تاریخی را بفهمند. اگر در این کار موفق شوند البته خواهند توانست گسترش تاریخی آینده را نیز پیشگویی کنند. بدین سان خواهند توانست سیاست را بر بنیادی استوار قرار دهند و به ما اندرز‌ها و راهنمایی‌های سیاسی بدهند که کدام یک از فعالیت‌های سیاسی محتمل، ما را به موفقیت می‌رساند و کدام یک به شکست می‌انجامد و بر این پایه سمت و سوی درست و غلط تاریخ را معین کرده و دست به سرکوبی آن‌هایی که در سمت غلط این تقدیر تاریخی ایستاده‌اند بزنند.»

هانا آرنت نیز این برداشت از تاریخ را اساس «ارعاب در جوامع توتالیتر» می‌داند: «ارعاب تام، یعنی همان گوهر حکومت توتالیتر، برای انسان‌ها و حتی به خاطر سرکوبی آن‌ها نیز وجود ندارد، بلکه این ارعاب بیشتر برای آن است که حرکت به سوی غایت تاریخ را تسریع کند. توتالیتاریسم با ریسمان آهنین ارعاب، تکثر انسان‌ها را نابود می‌سازد تا انسان واحدی پدید آورد؛ انسانی مطیع و ایستاده در سمت درست تاریخ.»

حکومت توتالیتر ادعا می‌کند که قوانین اساسی و موضوعه کشور از ضرورتی تاریخی سرچشمه گرفته‌اند و مشروعیت خود را بر این هدف تاریخی استوار می‌کند. چنین حکومتی هر لحظه آماده است تا مصالح حیاتی یکایک شهروندان را برای آنچه قانون فرابشری یا هدف تاریخی می‌خواند فدا کند. بی‌اعتنایی به قوانین بین‌المللی، مانند حقوق بشر، نیز از همین‌جا سرچشمه می‌گیرد.

آرنت می‌نویسد: «بی‌اعتنایی حکومت توتالیتر به قوانین رسمی بر داعیه مشروعیتی برتر استوار است؛ مشروعیتی که از تاریخ و قوانین فرابشری سرچشمه می‌گیرد. قانونی مسلط بر جهان و یا قانونی الهی که در تاریخ بشر و در قلوب مومنین نمایان می‌شود. حکومت توتالیتر به همین دلیل از تن دادن به قوانین حقیر انسانی سر باز می‌زند.»


بیشتر بخوانید: حکومت‌ها چگونه مجری انحصاری خشونت و سرکوب شدند؟


نگاه به تاریخ در جمهوری اسلامی

این نگاه به تاریخ در دهه‌های پیش از انقلاب اسلامی به ایران نیز وارد شد. تصوری که روشنفکران دهه چهل و پنجاه ایران از سقوط غرب و زوال تمدن غربی داشتند، نطفه‌های نگاه پیشرفت‌باورانه به تاریخ را در گفتمان انقلاب ۵۷ جای داد. فضای فکری و گفتمانی دهه‌های چهل و پنجاه شدیدا متاثر از ایده‌های غرب‌ستیزانه بود. نویسندگانی چون جلال آل احمد، احمد فردید، داریوش شایگان، علی شریعتی و احسان نراقی، تمدن غربی را نماد شر و پوچ‌گرایی می‌دانستند و معتقد بودند غرب به پایان خویش رسیده و به زودی سقوط خواهد کرد.

این گروه مدام از «بازگشت به خویشتن» دم می‌زدند و رسالتی تاریخی برای شرق قائل بودند. بنابر گفتمان این گروه، تمدن غربی شکست خورده و شر محض است و در چنین وضعیتی، شرق یا ایران باید معرف تمدنی نوین باشد و در برابر آرمانشهر غربی، آرمانشهری ایرانی-اسلامی ارائه کند.

آرای روشنفکران غرب‌ستیز بر روحانیون دخیل در انقلاب ۵۷ نیز اثر گذاشت. نگاه پیشرفت‌باورانه به تاریخ را به روشنی می‌توان در نوشته‌های آیت الله مطهری دید. وی درباره پیشرفت تاریخی چنین می‌نویسد: «ما که از طرفی قائل به تکامل تاریخ هستیم، از طرف دیگر فکر و نظر را مشمول قوانین عمومی ماده نمی‌دانیم و از طرف دیگر تاریخ را نتیجه سرنوشت متکامل انسان می‌دانیم. مشیت الهی در مورد هدف تاریخ مؤثر است. تاریخ مقصدی دارد که به سوی آن می‌رود. البته این با فرض این است که ما برای جامعه شخصیت و روح قائل باشیم. تاریخ و پیشرفت جامعه بشری تاریخ در حرکت کلی خود ممکن است با نوساناتی نیز مواجه شود. سیر کلی حرکت تاریخ، تکاملی است و سیر تکامل جبری و تخلف‌ناپذیر است.»

در واقع همانطور که برخی از نویسندگان سال‌های اخیر تاکید کرده اند، آیت‌الله مطهری و تعدادی از تئوریسین‌های انقلاب ۵۷ خود تحت تاثیر آموزه‌هایی که در صدد نقد آن‌ها بودند قرار گرفتند و این نوع نگاه به تاریخ، یکی از این تاثیرات است.

در برابر رویکرد پیشرفت‌باورانه به تاریخ، نوعی رویکرد رهایی‌بخش به نیز وجود دارد که والتر بنیامین فیلسوف برجسته آلمانی آن را وضع کرده است. در این روایت، تاریخ را «سیاسی» و «مملو از امکان‌های مختلف» می‌فهمند و روایت می‌کنند.

تمرکز چنین فهمی از تاریخ، بر شکست‌ها، شکست‌خوردگان و امکان‌های سیاسی و تاریخی طرد شده است. با این فهم تاریخی، گستره‌ای برای اندیشیدن به کثرت نیرو‌های سیاسی درگیر در روند‌های تاریخی شکل می‌گیرد.

در فهم پیشرفت‌باورانه تاریخ، که لاجرم تاریخ را پیشرونده می‌فهمد، نوعی جبرگرایی وجود دارد. فرض بنیادین جبرگرایی تاریخی این است که وقایع امکان رخ دادن به نحو دیگری را نداشتند و شکست محذوفان نیز گریزناپذیر بوده است. در این روایت از وقایع تاریخی، امکان‌ها و امید‌های گذشته سرکوب می‌شود.

بنیامین بر همین اساس روایت پیشرفت‌باورانه از تاریخ را روایتی برای طرد و انکار شکست‌خوردگان و ترفیع قدرتمندان می‌داند. بنابرین تاریخ در روایت بنیامین در مقام نوعی داور ظاهر شده و پیروزی و شکست را مشروع می‌سازد. بنابرین تاریخ‌نگاری به یک اقدام عمیقاً سیاسی تبدیل می‌شود.

اما ایدئولوژی تاریخی‌گرایی با نوعی تکنولوژی‌گرایی نیز آمیخته است؛ نکته‌ای که نخستین بار توسط کارل اشمیت کشف شد. اشمیت به درستی اشاره می‌کند که تز پیشرفت تاریخی، با بسط تکنولوژی و در قالب تسلط فنی فزاینده در جهان بسط یافت. انسان‌ها پیشرفت در زمینه فناوری را به عرضه سیاست و فلسفه نیز بسط دادند و باور به پیشرفت بدل به ایدئولوژی مسلط قرون نوزدهم و بیستم شد. این ایدئولوژی انسان را نیز مانند ماشین و ابزار فنی تصویر می‌کرد و تبعات سیاسی چنین تصوری وحشت آفرین بود.

اشمیت می‌نویسد: «با این شیوه از بازنمایی انسان، مخالفان سیاسی صرفا به یک اختلال فنی در ماشینی عظیم تبدیل می‌شوند که باید به سادگی شناسایی شده و از بین برود.» اشمیت توضیح می‌دهد که «در عصر مدرن که تفکر فنی غالب است، اصحاب قدرت تمایل دارند سرکوب‌شدگان را صرفا عده‌ای اغتشاشگر نشان دهند و در این نگاه، جامعه چون ماشینی هماهنگ است و مخالفان و معترضان حکومت اشکالاتی موقتی در پیکره عظیم این ماشین هستند.»

اشمیت در اغلب آثار خود به تاثیر فلسفه‌های پیشرفت‌باور تاریخ بر امر سیاسی توجه می‌کند. این تاثیر درباره بسیاری از حکومت‌های تمامیت‌خواه قرن بیستم و بیست و یکم صادق است. هسته اصلی آن را می‌توان به سادگی اینطور بیان کرد: «وضعتی که در آن طرف مغلوب به رسمیت شناخته نمی‌شود؛ وضعیتی که رقیب به جای یک مخالف سیاسی، به عنوان جنایتکار یا حتی دشمن بشریت تفسیر می‌شود.»

در ایران امروز که متاثر از اندیشه‌های تاریخی‌گرایانه معلمان انقلاب ۵۷ است به روشنی می‌توان آرای تاریخ‌گرایانه را در هر دو بعد فلسفی و تکنیکی آن مشاهده کرد. امروز هدف انقلاب، «تمدن‌سازی نوین» معرفی می‌شود و این تمدن‌سازی نوین باید با ابزار فنی و مهندسی میسر شوند. این مساله در تبلیغات حکومتی با عنوان «الگوی اسلامی ایرانی» بیان می‌شود. 

در این نگاه نوعی فرض پوزیتیویستی وجود دارد که بر اساس آن گویی می‌توان جامعه را مانند یک «پروژه فنی» یا یک «ساختمان» از بالا مهندسی کرد و ساخت. نتایج سیاسی و فرهنگی این نگاه نیز روشن است: طرد و انکار الگو‌های سیاسی و فرهنگی غربی و سرکوب مخالفان این «ماشین عظیم»، شرط لازم رسیدن به «الگوی ایرانی- اسلامی» به شمار می‌روند.

در مقابل نیز معترضان و مخالفان وضع موجود هم هستند که با ایده «ایستادن در سمت درست تاریخ» معتقدند کنش آنها انسانی است اما همانقدر که حکومت‌ها و ایدئولوژی‌های سیاسی در استفاده از این عنوان، به خطا می‌روند، گروه دوم هم چنین کرده‌اند؛ چه آنکه همانطور که گفته شد «سمت درست تاریخ» اساسا برداشتی نادرست از تاریخ است، چراکه تاریخ، درست و غلط ندارد زیرا این برداشت از تاریخ در نهایت به حذف گروه دیگر خواهد انجامید.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
پرستش
۰۱:۰۶ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۶
آره واسه همینم هست که ما به عقب برنمیگردیم!
به دوره سیاه رضا پالانی توتالیتر بی‌سواد که حتی داشت الفبامونو به فنا میداد!
دهقانی
۲۰:۰۲ - ۱۴۰۳/۰۷/۰۹
الحق والانصاف جا دادن این همه خزعبل در یک به اصطلاح تحلیل، کار هنرمندانه‌ای بود! ?
Hamed
۱۵:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۱
عجب ...عجب ...عجب. " تاریخ درست یا غلط ندارد " .‌‌‌‌‌....مگه میشه مگه داریم ....این واقعیت دارد که متاسفانه به علت دوره سوء استفاده از درستی و پاکی و صداقت طیف بسیار وسیعی از نوع بشری با خودفریبی عجیبی و با استناد عملکرد فاعلان و عاملان سوء استفاده گر و بدون توجه و فکر کردن خود آگاهانه به اصل مفهوم درستی بجای طرد نادرستکا آن اصل درستی را انکار کردند و نتیجه این خودفریبی همین جمله میشود " تاریخ سمت درست یا نادرست ندارد » .......این فقط میتواند یک توهم باشد ...حرکت تاریخ علتش همین درست و نادرست بودن است والا فاقد حرکت میشد
ناشناس
۲۳:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۷
شاهکااار بود این مطلب
مهدی
۲۱:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۷
لابد "سمت درست تاریخ جایی است که اول عکستون رو تو ماه ببینند ولی بعد از چهل سال همون مردم با یک انگشت بزند زیر تاج تقدستون" نگارنده بپا تو سمت درست تاریخ برات پلو باقالی پلو عدس سرو نکنند
زحیل
۰۳:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۷
توتلیتر دیگه چیه ننه جان
پاسخ ها
ناشناس
۱۳:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۷
توتالیتر، یعنی تمامیت خواه ، رژیم‌های ایدئولوژیک که اجازه مشارکت احزاب و تفکرات دیگر را در حکومت نمیدن،
ناشناس
۱۷:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
سمت درست تاریخ یعنی مردم .
علی
۱۶:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
عکس بالای متن یادآور سرود سلام فرمانده هستش
ناشناس
۱۲:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
سمت تاریخ ، تاریخ تمامآ درس است و عبرت، سمتی غیر از سمت مردم بودن پایان خوشی نداشته است، چرا عده ای درس نمی گیرند؟
ا
۱۲:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
خلاصه داستان نجفی، آقا قدرت رو بدین دست ما چپولهای استمرارطلب تا با کمی نرمش و وطنفروشی به غرب و شرق مثل داستان برجام از نوع صدبرابر بدتر و فریب مردم، این رژیم رو حفظ کنیم، هرکسی هم که بجز این فکر کنه و بخواد رژیم تغییر کنه و دموکراسی حاکم بشه غلطکرده، بیارم شده بدون سانسور چاپکن
ناشناس
۱۱:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
سمت درست درست تاریخ یعنی مطالعه و دقت در گدشته و موارد مشابه یعنی پرهیز از تندروی و غلبه هیجان و احساسات یعنی در هرحال حق و حقیقت و عدالت رعایت بشود و هیچ توجیهی برای اغراض و کینه های شخصی نشود یعنی مردم خودشان را درست بکنند تا حکومت درست بشود
پاسخ ها
ایرانی اصیل
۲۲:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
دمت گرم...!!!عجب تحلیل چرتی...!!!
ناشناس
۱۴:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۷
حتما باید به نظام فحش بدم تا از نظر امثال تو تحلیل منطقی باشه ؟ تکلیف اونور که معلومه من طرف صحبتم اینور یعنی مردم بود
ناشناس
۰۱:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۸
یعنی مردم خودشان را درست بکنند تا حکومت درست بشود
این مطلب در مورد حکومتهای که خود را نماینده خدا د ر ز مین میبینند صدق نمیکند. چون مر دم از نظر انها سفیه و کودک هستن و نیاز به راهنمایی دارند
ناشناس
۱۰:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
الان که درست فکر می کنم «ایستادن در سمت درست تاریخ» خیلی مهم است منفعت و پیشرفت و پست و مقام فقط در ایستادن در سمت درست تاریخ است.
ناشناس
۰۷:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
دلیل برتری لیبرالیسم، خواستگاه لیبرالیسم است. فرهنگ بریتانیایی مشتاق شنیدن نظرات جدید و مخالف است.
Everything is Culture
ناشناس
۰۶:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
دیکتاتوری، بزرگترین دشمن خودش است: دیکتاتوری ضدفرهنگ است نمی تواند تمدن سازی کند دیکتاور، مردم را بدنبال منیاتش می کشاند و بذات فرهیختگان را از خود می راند و چاپلوسان را گرد خود جمع می کند. دیکتاتوری کارآمد وجود ندارد.
1917
۰۳:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
آقای نجفی شما که این همه به در میزنی که دیوار بفهمه.کنایه به نازیها میزنی به پینوشه و فرانکوو... میزنی که بقیه فاشیستها بفهمن.خیلی هم خوب!
خود شما آزادی به معنای و مفهوم لیبرال قبول داری؟
من بعید میدونم.شما آزادی رو طور دیگه معنی میکنید.
ناشناس
۰۲:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
عاقبت همه دیکتاتور ها و شبه دیکتاتوری ها نابودی است ! اندکی تفکر ! با من من کردن و دشمن دشمن کردن ساله پدر ملت رو درآوردند
صدای مردم
۰۱:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
تاریخ سمت ندارد . این مردمند که سمت دارند . اکثریت مردم . سمت درست تاریخ همان سمت اکثریت مردم است . حتی اگر اشتباه کنند . اما آنهایی که طرف مردم نیستند و وسط باز هستند و می خواهند وسط لحاف بخوابند این گزاره ها و توجیهات را می آورند برای نشنیدن صدای مردم . مردمی که چهل و چهار سال است به هر شکل و زبانی مخالفتشان را نشان داده اند .
اما آنهایی که نمی خواهند بشنوند نمی شوند و هرگز سمت درست تاریخ نمی ایستند . مثال انقلاب ۵۷ ایران و ماجرای هیتلر و حمایت مردم آلمان از هیتلر هم شده است چماقی برای کوبیدن بر سر مردم . که مردم ممکن است اشتباه کنند . قیاس مع الفارق می کنند و حوادث تاریخی را از ظرف زمان تهی می کنند امروز را با چهل سال و هشتاد سال پیش مقایسه می کنند و صغری و کبری میچینند تا خون بچه های مردم را پایمال کنند . مثل دفعات قبل . مثل همیشه .
جرات داشته باشید . یا با وضعیت موجود باشید یا با مردمی که با دست خالی دارند مبارزه می کنند و کشته می شوند . میبینید که حتی اعتصاب بازاریان که به مدنی ترین شکل ممکن انجام می شود را بر نمی تابند .
سمت درست تاریخ بایستید . سمت مردم . که صدای مردم صدای خداست . حتی اگر اشتباه کنند !
پاسخ ها
Amir
۲۱:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۸
نه بنده با شما مخالفم زیرا خدا هیچ وقت اشتباه نمی کند بنابراین حتی اگر اکثریت مردم هم چیزی رو بخوان و اون چیز مخالف خواسته ی خدا باشد باید طرف خدا رو گرفت یکی از دلایلش هم این هست که خدا قطعا نسبت به خیر و صلاح ما آگاه تر از خود ماست حالا این مردم هر کس که می خواد باشه فرقی نداره از بالاترین مقام حکومتی تا پایین قشر و سطح جامعه
ناشناس
۰۰:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
کلا این نویسنده عادت به چرت نویسی دارد! علی شریعتی، شایگان، نراقی، آل احمد، همه را به هم بافته!!
امید
۰۰:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
دست مریزاد،مطلب مفیدی بود.
نظرات شما