رویداد۲۴ لیلا فرهادی: ۱۲ هفته پیش با درگذشت مهسا امینی اعتراضاتی شروع شد که در ابتدا ویژگیهای زنانه داشت، اما در ادامه طبقات مختلف جامعه را درگیر کرد. نشریه بریتانیایی گاردین یادداشت تحلیلی مفصلی به قلم «کریستوفر دبلاژ» منتشر کرده و اعتراضات اخیر ایران را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده است. او معتقد است پاسخ به بسیاری از سوالات مربوط به آینده اعتراضات در ایران ممکن نیست، اما یک چیز غیر قابلانکار است و آن تغییرات اساسی است که در ایران رخ داده است. اهمیت این گزارش به نحوه نگرش دستکم یکی از موثرترین رسانههای بریتانیا و احتمالا فضای سیاستگذاری انگلستان به اعتراضات ایران است.
ایران در یک دهه گذشته بارها درگیر اعتراضات بوده است و جمهوری اسلامی تا کنون توانسته بود در مقابل اپوزیسیون بایستد، با این حال این بار به نظر میرسد مقاومت و همبستگی بیشتری در بیان مخالفان جمهوری اسلامی وجود دارد و ایران وارد یک دوره اعتراض متوالی شده که جمهوری اسلامی را مجبور کرده در برابر موج خشم عمومی از خودش دفاع کند.
هر روز تظاهرات جدیدی اتفاق میافتد؛ چه در دانشگاهها یا خیابانها و قبرستانها در زمان تشییع کشتهشدگان. این جنبش بدون نام، بدون رهبر، متنوع و سازگار است. این منبع عظیم و تاکنون مورد بهرهبرداری قرار نگرفته بود -نارضایتی پنهان زنان از شهروند درجه دوم بودن- و اکنون به یک منبع قدرتمند تبدیل شده که در حال حاضر موفقیتی را هرچند قابل برگشت به ثمر رسانده است.
برای اولین بار از اول انقلاب، تعداد قابل توجهی از زنان در شهرهای سراسر کشور بدون حجاب به کار خود میپردازند. روز ۱۳ آذر دادستان کل کشور اعلام کرد که پلیس گشت ارشاد «تعلیق شده است». این تصمیم نشان میدهد که سیاست مقامات ایران برای چشمپوشی از حضور زنان بیحجاب، که از ابتدای اعتراضات آغاز شده بود، دائمی شده است. بسیاری از ناظران در شبکههای اجتماعی با تردید به این تصمیم نگاه کردهاند و آن را ترفندی برای ایجاد تفرقه و تضعیف مخالفان میدانند.
به گزارش رویداد۲۴ ترس و احتیاط معمولاً در میان افرادی وجود دارد که چیزی برای از دست دادن دارند. این ویژگی در مورد جوانان ایرانی صدق نمیکند. اکثر معترضان در اواخر نوجوانی یا ۲۰ سالگی خود هستند. آنها بخش زیادی از عمر خود را صرف تماشای افزایش تورم، کاهش ارزش ریال و کمرنگ شدن چشمانداز ازدواج، خرید یک آپارتمان و یک ماشین -سه گانه موفقیت جامعه ایران- کردهاند.
آنها با بیرون آمدن از قرنطینه دریافتند که جهان خارج از مرزهای ایران غیر قابل دسترسیتر شده است، در حالی که تحریمها همچنان مانع رشد و باعث کاهش قدرت خرید آنها میشوند و دسترسیهای اینترنت همچنان کاهش مییابد. در چنین شرایطی سؤال این است که آیا مخالفان امروز جمهوری اسلامی کمیت، قدرت ماندگاری و قدرت تاکتیکی را که پیشینیانشان فاقد آن بودند را دارند و به عبارت دیگر، آیا این بار متفاوت خواهد بود؟
بیشتر بخوانید: حجاب اجباری چگونه به اختلاف شهروندان با حکومت تبدیل شد؟
جمهوری اسلامی با موفقیتهای اخیرش در مبارزات چند جانبه علیه ایالات متحده جسورتر شده است. در یک دهه گذشته، ایران تسلیحات و مستشارانش را در برابر مجموعهای از دشمنان داخلی و خارجی، از جمله آمریکا، در اختیار بشار اسد رئیسجمهور سوریه، متحد کلیدی جمهوری اسلامی قرار داده است. ایران با ارائه کمکهای مشابه به شبهنظامیان ضد آمریکایی در عراق، به تصمیم جو بایدن برای پایان دادن به ماموریت جنگی آمریکا در آن کشور در سال ۲۰۲۱ سرعت بخشید. ایران موشکهای دوربرد تولید میکند و پهپادهای نظامیاش برای جنگ در اوکراین به پوتین داده است. طبق ارزیابیهای سازمان ملل از ذخایر این کشور، در تمام این مدت جمهوری اسلامی به اندازه کافی برای ساخت بمب اورانیوم غنی شده با درجه تسلیحاتی ذخیره کرده است و در چنین شرایطی بیگانگی ایران از غرب اکنون به تکامل رسیده است.
غرب نفت ایران را نمیخرد. جوانان کشور در گرفتن ویزا برای سفر به خارج از کشور مشکل دارند. ناامیدی ناشی از انزوا از جهان با بی کفایتی مدیریتی در داخل کشور همراه شده است و هر بار اعتراضاتی شکل میگیرد که به سرعت سرکوب میشود.
قبل از شروع اعتراضات ۱۴۰۱ همه میتوانستند پشت تیم ملی فوتبال متحد شوند، اما این جام جهانی نشان داد که ورزش و سیاست اکنون با هم ادغام شدهاند. قبل از بازی ابتدایی ایران مقابل انگلیس، بازیکنان تصمیم گرفتند که سرود ملی را نخوانند حتی حذف ایران از جام جهانی با خوشحالی گروهی در ایران همراه بود.
اگرچه اعتراضات افزایش یافته و حتی با اینکه تعداد معترضانی که خیابان میآیند کمتر شده، اما نمیتوان گفت که نارضایتی کاسته شده است. جمهوری اسلامی در مواجهه با این موضوع از ایده «هراس از تجزیهطلبی» استفاده کرده است و در برخی موارد حتی معترضانی که در شهرهای مثل اصفهان به اعتصابات پیوسته بودند و مغازههایشان را تعطیل کردند، «تجزیهطلب» خوانده است. این موضوه حتی به سوژه طنز تبدیل شده بود و برخی نوشته بودند اگر تنها راهی که اصفهان هم تجزیهطلب باشد، این است که آنها زمین را سوراخ کنند و از آن طرف به مرز جای دیگری وصل شوند!! رسانههای طرفدار دولت اعتراضات سراسری را «توطئه سیاسی» مینامند که توسط گروههای جداییطلب، شعلهور شده اند. با این حال اگر یک چیز بین جمهوری اسلامی و بسیاری از منتقدانش مشترک باشد، آن ضرورت حفظ تمامیت ارضی کل کشور است.
در دورههای با استقرار دولت سیدمحمد خاتمی، که وعده آزادسازی سیاسی و روابط بهتر با غرب را میداد، به جوانان و انقلابیون سابق فرصت داده شد تا خواستههای خود را برای تغییر مسالمتآمیز بیان کنند. اما حقیقت آن است که طیف تندرو در ایران حرف تاثیرگذار را در مورد همه مسائل مهم سیاسی میزنند.
از سال ۲۰۰۵، زمانی که محمود احمدی نژاد جانشین خاتمی شد، ایران فرار مغزها را تجربه کرده است. نظام نسلی از متخصصان و دانشجویان جوان را که ممکن بود به تشکیل یک اپوزیسیون داخلی مؤثر کمک کنند، رها کرد و با این اوصاف، نارضایتی در داخل کشور راهی جز خیابانها نداشت.
با وجود اینکه اعتراضات در حال افزایش بود، اما تهدیدی برای جمهوری اسلامی نبود، زیرا هر یک از جریانهای اپوزیسیون اهداف متفاوتی داشتند. جنبشهایی عظیم، اما صلحآمیز در سال ۱۳۸۷ بعد از انتخابات به وجود آمد، اما این جنبشها هم سرکوب شدند و شرایط به همین نحو تا حضور حسن روحانی ادامه یافت و افزایش قیمت بنزین در سال ۱۳۹۸ جوانان بیکار طبقه کارگر را به خیابانها آورد و صدها نفر در اعتراضات کشته شدند و ناآرامیها پایان یافت.
این که آزادی و زندگی خود را به خطر بیندازید و به جایی نرسید، روحیهتان را تضعیف میکند. همین توضیح میدهد که چرا بسیاری از ایرانیان از سیاست اجتناب کردند و انرژی خود را صرف گذراندن زندگی در شرایط بدتر اقتصادی یا یافتن راهی برای مهاجرت به خارج از کشور کردند. اپوزیسیون چندپاره ایران تا کنون به راحتی سرکوب شده و این همان جایی است که جنبش کنونی را از پیشینیان خود متمایز میکند.
بین کسانی که در ایران به زندگی خود ادامه میدهند و کسانی که در خارج از کشور زندگی میکنند تفاوت چشمگیری وجود دارد. برای تبعیدیهای بیصبر، توافق هستهای و لغو تحریمها راه نجاتی برای جمهوری اسلامی خواهد بود و از این رو آن را غیرقابل قبول میدانند. برای ایرانیانی که در آن جمهوری اسلامی زندگی میکنند، این به معنای بهبود شرایط زندگی است که در سالهای اخیر غیرقابل تحمل شده است. به گزارش رویداد۲۴ هنوز، فراخوانها برای اعتصاب سراسری بازاریان، معلمان و مهمتر از همه کارگران نفت تا حد زیادی مورد توجه قرار نگرفته است. این را نمیتوان تنها نتیجه ارعاب دولت دانست. این یک واقعیت است که، با وجود همه اقدامات شجاعانه معترضان، در صورت فروپاشی نظام که بعید هم به نظر میرسد، هیچ چشمانداز روشنی برای آینده وجود ندارد.
بر اساس یک گزارش داخلی که توسط هکرهای موسوم به بلک ریوارد افشا شده، ۵۱ درصد از ایرانیان خواستار حجاب اختیاریاند و ۵۶ درصد فکر میکنند که اعتراضات ادامه مییابد. اما با چه هدفی؟ اپوزیسیون بدون رهبری مشخص این مزیت را دارد که نمیتوان سرش را جدا کرد. اما با توجه به تنوع اپوزیسیون تا این حد، هر گونه بحث در مورد ایران پس از جمهوری اسلامی، وحدتی را که به این سختی ایجاد شده به خطر میاندازد. در میان انقلابیون امروز، هرکسی که این سوال را مطرح کند که «بعد چه خواهد شد؟» احتمالاً با عباراتی مانند «الان وقت چنین بحثهایی نیست» و «هر چیزی بهتر از این است» ساکت میشود. مقامات نیز نشانههایی از دودلی نشان میدهند و همزمان با اینکه اصرار دارند که «اغتشاشگران» سرکوب شوند، از گفتگو با دانشجویان حرف میزنند.
بعید است که تعلیق گشت ارشاد از سوی دولت منجر به تغییر قانون حجاب شود. جمهوری اسلامی میتواند با این واقعیت زندگی کند که تعداد زیادی از زنان ایرانی بدون حجاب رفت و آمد کنند، اما هرگز قانونی را که بدحجابی را قانونی میکند، نمیپذیرد و هر زمان شرایط فراهم باشد، آنها را مجبور به پوشیدن مجدد حجاب میکند. هر اتفاقی که در چند ماه آینده در ایران بیفتد، یک واقعیت غیر قابل تغییر است و آن اینکه چیزی تغییر کرده است، چیزی اساسی.
چیزی بیشتر نمیشه گفت