صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

چهارشنبه ۰۱ شهريور ۱۴۰۲ - 2023 August 23
کد خبر: ۳۲۶۰۰۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۷ - ۲۳ آذر ۱۴۰۱
تعداد نظرات: ۴۱ نظر

مادر امیرحسین رحیمی متهم ۱۵ ساله‌ اعتراضات اخیر: وکیل تسخیری اصلا با من حرف نمی‌زند/ هنوز ساچمه‌ها در بدن امیرحسین باقی مانده

مادر امیرحسین رحیمی، متهم ۱۵ ساله گفت: وکیل تسخیری امیرحسین اصلا با من حرف نمی‌زند و با تندی برخورد می‌کند.


رویداد۲۴ روزنامه اعتماد نوشت: مادر امیرحسین رحیمی متهم ۱۵ ساله‌ای که ۲ ماه زندانی است از مشکلات و مطالباتش گفته و اعلام کرده وکیل تسخیری با آنان تند برخورد می‌کند.

به گزارش اعتماد، «خانم من نمی‌دانم درباره کدام پرونده صحبت می‌کنید؟ پرونده‌های زیر دست من زیاد است. احتمالا هرچه که در پرونده لازم بوده، من نوشته‌ام.» این عباراتی است که وکیل تسخیری امیرحسین رحیمی، زندانی ۱۵ ساله رخداد‌های اخیر در پاسخ به الهام نجف، مادر امیرحسین مطرح کرده است. عباراتی که نشان می‌دهد، روند بررسی حقوقی به پرونده‌های افراد دستگیر شده در رخداد‌های اخیر براساس خواسته و مطالبات خانواده‌ها پیش نمی‌رود.

روایت امروز درباره مادرِ سرپرست خانواری است که ناچار می‌شود خودروی زیر پایش را برای تامین هزینه پول پیش یک سرپناه حداقلی بفروشد و زمانی که فرزندش در رخداد‌های اعتراضی پس از مرگ مهسا امینی دستگیر می‌شود و قاضی وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی برای آزادی‌اش تعیین می‌کند، امکان تامین پول وثیقه را نداشته است. هر زمان که درباره این فقدان صحبت می‌کند، بغض گلویش را می‌فشارد و طنین صدایش به لرزه می‌افتد. روایت امروز، روایت پسربچه‌ای است که ۱۵ آذر جشن تولد ۱۵ سالگی خود را نه در جمع خانواده، بلکه در کانون اصلاح و تربیت پشت‌سر گذاشته است. مادر امیرحسین در گفتگو با «اعتماد» از همه مشکلات، نگرانی‌ها، دلهره‌ها و تنهایی‌هایی می‌گوید که طی این ماه‌ها او را گرفتار ساخته است.

خانم نجف، امیرحسین چند ساله است، چه زمانی دستگیر شد. یک شرحی از پرونده می‌دهید؟

امیرحسین ۱۵ سال دارد. ۲۱ مهرماه در فردیس کرج بازداشت شد. یک هفته از او بی‌خبر بودیم و هر جا که مراجعه می‌کردیم اسمی از او نبود. بعد از یک هفته هم به کانون اصلاح تربیت زندان کچویی منتقل شد. دو ماه است در این زندان حضور دارد. پرونده امیرحسین در بازپرسی شعبه ۸ دادسرای عمومی کرج بود، قاضی برایش ۵۰۰ میلیون تومان وثیقه برید که ما نتوانستم این مبلغ را تهیه کنیم. هر چقدر هم التماس کردیم که این رقم را به کفالت بدل کنند، بازپرس قبول نکرد. هر اندازه تلاش کردیم با شرایط ساده‌تری- مثلا فیش حقوقی- اجازه داده شود امیرحسین تا زمان دادگاه بیرون بیاید، باز هم اجازه ندادند. گفتند اتهامات سنگینی به او وارد شده و نمی‌توانند تخفیفی بدهند. آنجا هم بازپرسی و بازجویی شد و نهایتا قرار نهایی‌اش صادر شد و به دادگاه انقلاب شعبه یک کرج ارسال شد. امروز هم (سه‌شنبه) قرار بود بازپرسی امیرحسین توسط قاضی آصف‌الحسینی انجام شود.

درباره اتهاماتی که در کیفرخواست امیرحسین آمده، توضیح می‌دهید؟

امیرحسین صبح‌ها به مدرسه می‌رفت و بعدازظهر‌ها در دفتر املاک کار می‌کرد. روز دستگیری هم توسط نهاد‌های مسوول به مغازه‌ای که امیرحسین آنجا کار می‌کرد، اعلام شد که باید ساعت ۱۸ و نیم بسته باشند. امیرحسین به من زنگ زد که مامان اینجا خیلی شلوغ است، بیا دنبالم. بچه‌ام نگران بود و از شلوغی می‌ترسید. به سمت مغازه رفتم، متوجه شدم که از فلکه سوم فردیس به بالا اجازه تردد به تاکسی‌ها و خودرو‌ها داده نمی‌شود. من بین فلکه‌های سوم و چهارم ایستادم تا امیرحسین از فلکه دوم به من برسد. خیابان شلوغ بود و ماموران همه جا حضور داشتند. فاصله من با امیرحسین ۲ الی ۳ دقیقه بود. امیرحسین بستنی می‌خرد و به سمت من حرکت می‌کند. خودش می‌گوید، ناگهان ماموران برخورد‌های تند را آغاز می‌کنند و دستگیری‌ها آغاز می‌شود... امیرحسین می‌ترسد و در یک فرصت مناسب فرار می‌کند. ماموران با ساچمه او را می‌زنند. من هم چند متر پایین‌تر منتظر فرزندم ایستاده بودم. به او زنگ می‌زدم، اما جواب نمی‌داد. دلشوره امانم را بریده بود، یکی از تماس‌هایم را جواب داد، از او پرسیدم کجایی مامان؟ گفت: فلکه چهارم، تعجب کردم، چون من هم فلکه چهارم بودم. بعدا فهمیدم، امیرحسین را به مسجد فلکه چهارم بردند. یکی از تماس‌ها را پاسخ داد و یکی از ماموران به من گفت برای بردن بچه‌ات بیا اداره امنیت. ما همه کلانتری‌ها و نهاد‌های امنیتی را گشتیم، هیچ اسمی از این بچه نبود تا یک هفته. اینکه در این یک هفته چه بر سر این پسر ۱۵ ساله رفته است، خودش داستان دیگری است. [اظهارات مادر امیرحسین در خصوص وضعیت او در این ایام در روزنامه موجود است.]

هنوز چند ساچمه در بدن امیرحسین باقی مانده

وضعیت امیرحسین چطور است؟

امروز که ملاقات کابینی داشتم، امیرحسین گفت در سینه و شکم، سر و گردنم احساس درد دارم. یک ساچمه در سر، یک ساچمه در گردن و چندین ساچمه هم در سینه و شکمش باقی مانده است. این ساچمه‌ها ممکن است عفونت کنند و مشکلات جسمی خطرناک برای امیرحسین ایجاد شود. امیرحسین می‌گفت که احساس می‌کند، ساچمه داخل سرش، حرکت کرده و جابه‌جا شده است. می‌گفت، به بهداری کانون گفته است او را به بیمارستان مدنی کرج ببرند و این ساچمه‌ها را در آورند. از وقتی که امیرحسین این حرف‌ها را زده تا همین الان، دلشوره امانم را بریده، نمی‌دانم باید چه کار کنم، تورو خدا مسوولان به سلامتی این بچه رسیدگی کنند.

وکیل تسخیری هیچ کاری نمی کند

آیا وکیل تسخیری پرونده شما به درخواست‌های شما رسیدگی کرده است؟

[وکیل تسخیری امیرحسین، همان وکیلی است که پرونده محمدمهدی کرمی را نیز در دست دارد.]وکیل تسخیری امیرحسین که هیچ کاری نکرده است. من تازه زمانی که برگه پرینت قرار نهایی دادسرا را گرفتم، آنجا فهمیدم که وکیل من آقای [..]است. تازه شماره تماس وکیل را هم نداشتم، به زحمت شماره تلفنش را پیدا کردم و تماس گرفتم، آقای وکیل گفت: «خانم من نمی‌دانم درباره کدام پرونده صحبت می‌کنید؟ پرونده‌های من زیاد است. هرچه که لازم بوده، من احتمالا نوشته‌ام.» گفتم: «آقا شما وجدان داری، می‌خواهم بدانم چه دفاعی از بچه من کرده‌ای؟» به من جواب داد: «خانوم من بیشتر از این نمی‌توانم با تو صحبت کنم.»


بیشتر بخوانید: از تصمیم شخصی رئیس دادگاه انقلاب تا راه ندادن وکلای متهمان حوادث اخیر به دادگاه


هیچ‌وقت ملاقات حضوری با این آقای وکیل داشتید؟ آدرس دفتر را داشتید؟

آدرس دفترش را به من نداد و هیچ‌وقت با هم ملاقات نکردیم حتی تماس‌های من را هم پاسخ نمی‌داد. زمانی هم که امیرحسین بازداشت شد، به واسطه اینکه درگیر شده و نهایتا فرار کرده بود، فردی که امیرحسین را گرفته بود، برخورد تندی با او داشت [نحوه رفتار با امیرحسین در دفتر روزنامه موجود است.]تصویری که از امیرحسین موجود است، او را یک بچه نحیف نشان می‌دهد. مگر می‌تواند با ماموران درگیر شود؟

امیرحسین ریزجثه و کوچولو است. فقط یک مسافت کوتاه از این سوی خیابان به آن سوی خیابان را فرار کرده بود و همین موضوع باعث عصبانیت ماموران شد. [روایت مادر از نحوه بازداشت امیرحسین در روزنامه موجود است]نهایتا امیرحسین را به خانه‌ای می‌برند که به معترضان پناه داده بود و ماموران این خانه را گرفته و همه بازداشتی‌ها را به آنجا منتقل می‌کردند.

امیرحسین اسم دوستانش را نداده

موضوع کوکتل مولوتف از کجا وارد پرونده پسرتان شده است؟

امیرحسین می‌گوید در آن خانه یک کوکتل مولوتف وجود داشت که آن را در پرونده او قرار می‌دهند. در بازجویی‌ها از امیرحسین می‌خواهند افرادی را معرفی کند که در تهیه کوکتل مولوتف همکاری داشته‌اند. امیرحسین قسم می‌خورد که من سر کار بوده‌ام و اصلا کوله‌پشتی نداشتم، ولی از او می‌خواهند اسم برخی دوستانش را اعتراف کند. پسرم به من می‌گفت مامان اسم کی رو باید می‌دادم؟ اسم کسی را نمی‌دهد، اما بعد از چند روز اعتراف می‌کند که کوکتل مولوتف مال خودش است. [نحوه اعتراف‌ها هم در دفتر روزنامه موجود است.]وقتی با امیرحسین صحبت کردم، گفت: مامان به خدا دست من اصلا به این کوکتل مولوتف نخورده است. می‌خواهم این واقعیت‌ها را بگویم، اما دادگاه اجازه دیدار ما با رییس شعبه یا قاضی را نمی‌دهد.

شما با آقای آصف الحسینی، قاضی پرونده دیدار نداشتید؟

نه والا، هیچ دیداری نداشتم.

وکیل تسخیری با ما به تندی برخورد می کند

وکیل تسخیری به شما نگفته برای این اتهام چه حکمی ممکن است، بریده شود؟

وکیل اصلا با من حرف نمی‌زند؛ با تندی با ما برخورد می‌کند. من با بازپرس شعبه ۷ فردیس صحبت کردم، ایشان به من گفت، بچه شما مظلوم و ریزنقش و کوچولوست. گفت دستش باز نیست، چند اتهام شدید در شعبه قبلی به او بسته‌اند که کار را سخت می‌کند. امیرحسین به من می‌گفت، این آقای بازپرس موقع بازپرسی مدام می‌گفت چرا این اعتراف را کرده‌ای؟ چرا این برگه را امضا کرده‌ای؟ امیرحسین هم می‌گفت... [اظهارات مادر امیرحسین در این خصوص در دفتر روزنامه موجود است]شما سرپرست خانوار هستید؟ غیر از امیرحسین فرزند دیگری دارید؟

بله من مادر مجرد هستم. دو فرزند دارم. یک دختر ۱۸ ساله دیگر هم دارم. به بازپرس شعبه ۷ که فرد منعطفی بود، گفتم: آقای بازپرس به من نگاه کن، من خودم نخوردم، نپوشیدم، بچه‌ام را فرستادم مدرسه، فرستادم ورزش، تلاش کرده‌ام بچه‌ام سمت مواد و بزهکاری و خلافکاری نرود. با چنگ و دندان بچه‌ام را بزرگ کرده‌ام. تا به امروز هم هیچ سازمان دولتی، هیچ کمکی به من به عنوان یک سرپرست خانوار نکرده است. یک بار نشده، انجمن زنان سرپرست خانوار به من بگوید، تو که تنها و بدون حامی دو بچه را بزرگ می‌کنی، چطور زندگی می‌کنی؟ این سازمان‌ها و انجمن‌های دولتی با این همه بودجه‌های نجومی، هیچ وقت کاری نکرده‌اند. باور کنید آقا، من با سیلی صورتم را سرخ نگه می‌دارم.

واضح است؛ شما حتی نتوانسته‌اید، پول وثیقه جگرگوشه‌تان را جور کنید؟

من هر چه که داشتم، فروختم تا هزینه زندگی بچه‌هایم را بدهم. همه دارایی من یک ماشین بود، سال قبل آن را فروختم که بتوانم، پول پیش خانه را جور کنم و سرپناهی برای بچه‌هایم مهیا کنم. یعنی دولت نه تنها دردی از ما دوا نکرد، بلکه تورم را افزایش داده و هستی ما را برای داشتن یک سرپناه گرفته است. وقتی قاضی وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی را صادر کرد، التماس کردم که من چیزی ندارم، تو را به خدا وثیقه را کمتر کنید تا بچه من در زندان نماند؛ ولی هیچ کس به داد ما نرسید.

هنوز حکم قطعی برای امیرحسین نداده‌اند. پیش‌بینی از حکم احتمالی دارید؟

بازپرس به من گفته همه چیز به قاضی بستگی دارد. این چند روز که پرونده به شعبه یک دادگاه انقلاب رفته، همه کار ما گریه و زاری بود، چون می‌دانستیم قاضی این شعبه احکام سنگینی می‌دهد. دست به دعا هستیم که در این پرونده معجزه‌ای شود و قاضی رای تندی صادر نکند

بخشی از هزینه های زندگی مان را امیرحسین تامین می کرد

هزینه‌های زندگی شما از چه راهی تامین می‌شود؟

بخشی از هزینه‌هایم را امیرحسین تامین می‌کرد (بغض مادر امیرحسین می‌شکند). در مشاور املاک کار می‌کرد و گاهی اوقات قراردادی تنظیم می‌شد و او هم درآمدی داشت. من مستمری‌بگیر هم هستم و مبلغ بسیار اندکی از این طریق به دستم می‌رسد.

گفتم اجازه بدهید پسرم را با وثایق کمتر آزاد کنم اجازه نداند

اگر شما روبه‌روی مسوولان ارشد قضایی قرار داشتید، از ایشان چه درخواستی داشتید؟

من به بازپرس امیرحسین هم گفتم، شما خودتان می‌دانید، بازجو‌های شما چگونه عمل می‌کنند و... این منصفانه نیست، اگر خدا و پیغمبر هم وسط بیاورید، وجدان آدم قبول نمی‌کند با یک پسر ۱۵ ساله این طور رفتار شود. بچه من در این داستان‌های اعتراضی نبوده است. اما اگر از زندان بیرون بیاید، امیرحسین به یک آدم دیگه تبدیل شده است. کلی درس تازه از زندان یاد گرفته و حجم عظیمی خشم او را در بر گرفته است. این‌ها حرف‌هایی است که مسوولان باید به آن توجه کنند، اما هر قدر اصرار کردم که من پول ندارم و اجازه بدهید پسرم را با وثایق کمتر آزاد کنم، اجازه ندادند.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۷
ناشناس
۱۵:۰۹ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
آزاد شد که
ناشناس
۱۰:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۴
این نوجوان و آزاد کنید نمیدونم چقدر حرفهای مادرش درسته اما اونچه که مسلمه اینه که قطعا جنایت مرتکب نشده بنابراین آزادش کنید
ناشناس
۰۸:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۴
با رویش لاله ها چ میکنید
ناشناس
۰۸:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۴
اگه کسی دلسوزه مثل علی دایی وثیقه رو ببره بگذاره از زندان دربیاد اینقدر پرحرفی لازم نیست
عرفان
۲۰:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
تو روبه خدا به امام حسین قسمتان می دهم آزادش کنید
پاسخ ها
ناشناس
۱۰:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۴
اسم امام حسین رو نبر اینا بیشتر تحریک میشن بدتر می کنن بگو به یزید ! که پیروش هستن!
نادر
۱۶:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
خاک بر سرتان که از قدرت نمایی در برابر آمریکا و اسراییل رسیدین به قدرت نمایی برای بچه‌های چهارده پانزده ساله!!! ننگ بر شما.
ناشناس
۱۴:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
به این میگن یه طرفه به قاضی رفتن
باران
۱۳:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
هموطنان من یک مادرم واقعا قلبم بدرد اومد ولی به هیچ رسانه یا نهادی دسترسی ندارم لطفا اگر کسی کاری ازش برمیاد پیگیر وضع این بچه باشه
Poorya261
۱۳:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
مادر امیرحسین نگران نباش.نهایتش پرونده پسرت میره زیر دست قاضی صلواتی که اونم آدم منعطف و با وجدانی هست.طنابو میندازه دور گردنش راحتش میکنه. خودتم راحت میشی.
پاسخ ها
همدرد بلوچ مظلوم
۱۸:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
دوست عزیز
اگرچه با ظالم‌ترین موجودات هستی طرفیم
اما هنگام نوشتن نظر ، لطفا حال مادر و سایر نزدیکان این کودک بیگناه را درک کنید.
ناشناس
۰۵:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۴
همدرد بلوچ لطفا شما هم موقع حمایت از جندالله و جیش العدل و سرباز کشی تو استانتون حال مادر و اطرافیان اون سربازان فلک زده ای که از بدشانسی افتادن تو استان شما رو داشته باشید
ناشناس
۱۲:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
به هرحال این مملکت مملکت ولایت است ودر راس آن مقام معظم رهبری هستند ودرمحاکم تحت نظر ایشان به احدی ظلم نمی شود اگر وجود بزرگوارایشان نبود مردم ما هرگز متوجه نمی شدند که اسلام وافعی به چه صورت است
پاسخ ها
محمد مهدی
۱۳:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
بنام خدا.انتقاد با کنایه و متلک گویی اثری ندارد.انتقاد مصلحانه با دلیل و برهان نسبت به رهبری وظیفه هر فردی از آحاد ملت است.لطفا یاد بگیرید چگونه انتقاد کنید.
رضا
۱۳:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
بله باهات موافقم اگه نبودند الان در جایی تقریبا شبیه بهشت داشتیم زندگی میکردیم
ناشناس
۱۴:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
ببند سایبری کوروکر !متملق این ادعا رو حتی علی بن ابی طالب هم نداشت!
برا یه لقمه بیشتر ! همه وجود چرند ت رو به دوزار بیشتر نمی فروختی برو بدبخت فقط عهدنامه مالک اشتر رو با عملکرد سال های گذشته مقایسه کن بعد ببین باید از خجالت بمیری !
فرزاد
۱۵:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
فعلا که مملکت مملکت شما پاچه خوارهاست و ظلم اگر میشه یا نمیشه حقوقدانان مستقل و آزاد دنیا باید نظر بدن نه پاچه خوارها
نادر
۱۶:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
نمی‌دونم از افعال معکوس استفاده کردی یا نه؟؟؟!!!!! بیشتر به افعال معکوس می‌خوره حتا اگه ذوب در ولایت باشی.
همدرد بلوچ مظلوم
۱۸:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
حرف حساب ، با افعال متناسب انتشار.
ناشناس
۱۵:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۷
راست میگی اسلام واقعی همینه
صبور باش
۱۱:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
مادر امیر حسین ،،صبور باش که وکلای تسخیری همان لباس شخصی ها هستند ،،،پدر محمد مهدی کرمی که به اعدام محکوم شده هم میگوید وکیل تسخیری جوابش را نمیدهد ،،،او هم جوان است
پاسخ ها
ناشناس
۱۳:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
آخه مهدی کرمی باسنگ زده توسر اون بسیجیه این بچه چیکار کرده
ناشناس
۱۱:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
ساچمه سربی است باید فورا از بدن خارج شود‌
مازیار
۱۱:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
از دیدگاه اینها امیر حسین رحیمی و ۴۵۰ نفر کشته و ۲۰ هزار زندانی و... اصلا آدم حساب نمیان چیزی هستند در حد مگس . مرد که مرد .آدم کیست شهید عجمیان ؟ شهید آرمان . اینها را اگر بزنی ۵ تا ۵ تا قصاص می کنند و ۱۰ تا تا زندان بعلاوه کتک حسابی .
پاسخ ها
ناشناس
۱۸:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
اینهمه مانور روی چند کشته بسیجی وتکرار ان نشان می دهد سیستم دنبال استفاده گسترده تبلیعاتی از این کشته ها برای پوشاندن کشته شدن ۴۶۰ نفر معترض مردمی است این عملکرد مشکوک است
ناشناس
۲۳:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
آی کیو ۴۶۰ نفر از دو طرف کشته شدن منتهه بعضی به طرز فجیعی کشته شدن
ناشناس
۰۰:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۴
وای کیو الان نزدیک ۵۰۰ نفر فقط از معترضان کشته شدن !
ناشناس
۱۰:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۴
۰۰:۲۷
به گفته اینترنشنال دیگه ، چند تا از کشته ها که خودشون گفتن اسم ما رو چرا بعنوان کشته اعلام کردن ما زنده ایم
ناشناس
۱۱:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
تصویر کاملی از ظلم و بی داد در کشور.
ناشناس
۱۱:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
چرا بچه ۱۵ ساله باید انقدر ول و رها باشه تو فردیس کرج ؟ از اونطرف این بچه و خانواده اش نفهمی کردن چرا باید هنوز زندان باشن آزادش کنید
پاسخ ها
باران
۱۳:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
جناب بنده کسی هستم که در مورد اعدام فردی که با چاقو دو بسیجی را کشته بود گفتم درست بوده اما اینجا یک بچه که پدر بالای سرش نبوده و کمک خرج خانواده بوده همین ایجاب می‌کند با این بچه کاملا با شرایط خاص برخورد بشود اصلا به نظر من دستگیری این بچه کار اشتباهی بوده حالا که شرایطش را می‌دانند باید بگذارند برود پیش مادرش نهایتا یک تعهد بگیرند
ناشناس
۱۴:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
همه که مثل پدران شما از مسولان نیستن بچه هاشون تو کانداوامریکا ول کنن
همدرد بلوچ مظلوم
۱۸:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
چخه ، .. روانی.
ناشناس
۲۰:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
به باران
منم که نوشتم آزادش کنید چرا با دقت نمیخونید ؟

به ۱۴:۴۵
محض اطلاع شما منم از بچگی بدون پدر بزرگ شدم و پدرم از مسئولین نبود بابت تهمتت و اینکه عین آدم کامنتم و تا آخر نخوندی واگذارت میکنم به خدا

به همدرد بلوچ
شما اول تربیت و شعور کامنت گذاشتن و یاد بگیر بعد کامنت بذار چخه بیشتر شایسته تو و اون امام جمعه ایه که پشتش نماز میخونی
ناشناس
۲۳:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
حضرت بچه ۱۵ ساله پسر رو توقفس نمی کنن اصطلاح ول ورهای سرکار توهین به خانواده وخودشه اصلا در این سن بچه ها دنبال استقلال !هویت مستقل هستند وجذب گروه همسالان میشن ! پس نه به بچه مردم ونه به خانوادش انگ نزن فردیس کرج نه هر جای دیگه سیستم چرا باید اونقدر وحشیانه باهمه برخورد کنه که مردم امیدی نداشتا باشن بچه هاشون ازخیابون به خونه بر گردن ! ما از این جور برخوردهای ننگ اور وشرم اور با افراد بیگناه فراوان دیده ایم ! شما هم بهتره نگاهت رو به مردم عوض کنی !
باران
۱۱:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۴
بله درسته بخش اول و دوم متن شما با هم متفاوته این روزها همه عصبی و شتابزده رفتار میکنن منم
ناشناس
۱۰:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
لعنت الله علی القوم الظالمین .
ناشناس
۱۰:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
دیگر همه چیز عیان است....
Reza
۱۰:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
نمی‌دونم مسئولینی که از این وقایع باخبرند چطور دارن زندگی می‌کنن؟! میشه این حجم از ظلم و بی عدالتی رو دید و ساکت بود؟؟
پاسخ ها
ناشناس
۲۳:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
چرا نمیشه لقمه حرام چشمها وگوشها را کر وقلبها را سیاه می کند ! روز عاشورا چقدر امام حسین به گوش سپاه کوفه خواند اخرش هم فرمود می دانید چرا حرفهایم برقلبهایتان بی اثر است چون شکمهایتان از لقمه حرام پر شده !
ناشناس
۱۰:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
اینها تمام بااسم دین واسلام دارند به ملت روامی کنند دراینده دیگه ازدین واسلام ازکشور رخت خواهدبست
نظرات شما