سامان صیدی حتی یک خراش به کسی نینداخته است/ تمام چیزی که از پرونده میدانیم فیلم تلویزیون است
رویداد۲۴ محمد اسماعیل بیگی در گفتگو با خبرنگار با ایلنا، درباره آخرین وضعیت موکل خود سامان صیدی معروف به «سامان یاسین» و ابهامات در پرونده وی گفت: من از طریق الکترونیکی با اختیاری که «سامان صیدی» به مادرش داده بود توانستم امضای وکالتنامهاش را بگیرم، اما با این وکالتنامه مرجع قضایی من را تا این لحظه نپذیرفته است. با مراجع قضایی صحبتهایی را داشتهام آنها هم قولهای مساعدی را دادهاند مبنی بر اینکه تلاششان را انجام دهند که پرونده در اختیارمان قرار بگیرد تا بتوانیم آن را مطالعه و دفاعیات خودمان را تقدیم دادگاه کنیم.
این وکیل دادگستری بیان کرد: اولین مسئله این است که ما دسترسی به پرونده نداشتیم، کل اطلاعاتی که ما داریم فیلم پخش شده از تلویزیون و حکم ابلاغ شده به وکیل (تسخیری) پرونده است که متاسفانه آن تصویری که میگویند «سامان صیدی» است، بسیار تار است و نمیتواند ثابت کند که این آدم واقعا موکل من باشد و تطبیق از طریق تصویر واقعا امکانپذیر نیست.
وی ادامه داد: «سامان صیدی» در صحنهای از تظاهرات دستگیر نشده است، گویا فردا یا پسفردای تظاهرات، ۴ یا ۵ صبح در خانه یکی از دوستانش دستگیر میشود. نکته بسیار مهم دیگر که در پرونده وجود دارد و میتواند واقعا محاربه نباشد این است که سامان حتی یک خراش به یک انسان نینداخته است؛ نه در فیلم، نه در پرونده و نه در حکمش هیچ اقدامی علیه جان مردم و ماموران انجام نداده است.
اسماعیل بیگی اظهار داشت: باید تاکید کنم در مورد فیلم مذکور علاوه بر اینکه تار است یک ابهامی که برای ما وجود دارد این است که این آتش گلوله جنگی است یا خیر و به دلیل اینکه کارشناس این قضیه نیستم نمیتوانم اظهارنظر دقیقی داشته باشم از همین رو خواهش میکنم که کارشناس امر، فیلم را مورد بررسی قرار دهد تا ابتدا مشخص شود فیلم مذکور تعلق به «سامان صیدی» دارد و نکته دیگر اینکه خود فیلم واقعی است یا خیر؛ زیرا «سامان صیدی» در تلویزیون میگوید من اسلحه را از پنجره به بیرون انداختهام، اما فیلمی که نشان دادند این بود یک آدمی در کوچهای میدود اصلا ماشینی وجود ندارد که بخواهد اسلحه را به بیرون پرتاپ کند.
بیشتر بخوانید: چرا برای پسر وزیر پیشین اطلاعات، محمود کریمی مداح و مشاور سعید مرتضوی، حکم «محاربه» صادر نشد؟
وی یادآور شد: شعبه ۱۵ متاسفانه وکیلی را غیر از وکلای تبصره ماده ۴۸ آئیین دادرسی کیفری که برخلاف قانون است، نمیپذیرد، زیرا قانون میگوید وکلای تبصره ماده ۴۸ آئین دادرسی کیفری باید در زمان دادسرا باشند، اما هنوز ما را هم نپذیرفتهاند.
این وکیل دادگستری خاطرنشان کرد: در مرحله دادسرا سامان در زندان اوین و در بندهای امنیتی این زندان بود، در بندهای امنیتی میگویند وکیل باید از دادگاه نامه بگیرد تا زندان اجازه وکالت گرفتن بدهد، دادگاه هم که کلا ما را نمیپذیرفت که بخواهد اجازهای بدهد. حتی من آن زمان هم چندین مرتبه که به دادگاه و زندان مراجعه کردم موفق نشدم، تا بعد که حکم آمد و به وکیل تسخیری ابلاغ شد. وکیل تسخیری هم دفاعیاتش را کرده بود و به خانواده اعلام کرد، خانواده مجددا به من مراجعه کردند و گفتند حکم صادر شده است و در مرحله تجدیدنظر است و از آنجایی که نگاه من به قضات دادگاه دیوان عالی کشور نگاه مثبتی است و آنها را انسانهای فرهیختهای میدانم، دوست داشتم پرونده را در دیوان کشور مطالعه کنیم و بعد دفاعیات خودمان را ارائه دهیم تا حداقل جان یک انسان اگر بیگناهیاش ثابت شود، حفظ شود و انشاءالله بالای دار نرود.
سامان صیدی متولد ۱۳۷۷ فرزند تیمور بهاتهام محاربه از طریق کشیدن سلاح کلت کمری و شلیک سه عدد تیر هوایی به اجتماع و تبانی بهقصد اقدام علیه امنیت کشور محکوم شده است.
با هیاهو چیزی درست نمیشه
یکی از آشناها اخیرا بازداشت شد . فقط بخاطر شعار دادن و بس
میگفت :
اولش ۵ نفری اینقدر به سر و کله م مشت زدن که کل انرژیم خالی شد و بعد ۵ دقیقه به ضعف شدید و تشنگی کُشنده مبتلا شدم .
هر چی التماس میکردم آب بهم نمیدادن . فُحش میدادن . بردن یه بازداشتگاه و اونجا لختمون کردن ۲۱ نفر بودیم . فقط شورت پامون بود . ۵ ساعت تو سدما لرزیدیم و بعد به سالت خیلیها دستشویی داشتن ولی بهشون اجازه نمیدادن و مرتب فُحش میدادن
به هر کی التماس میکردم که کاری نکردم هی به همدیگه حواله م میدادن . آخرش با هر کی حرف زدم دیدم فایده نداره و قصدشان تحقیره بی خیال شدم .... تو کلانتری و امنیت پشت سر هم کاغذ و صورتجلسه میذاشتن جلوم و داد میزدن امضا کن وقتی میگفتم بذارین بخونمش . میزدن تو سرم و فحش میدادن و تهدید میکردن و زورکی، نخونده ازم امضا میگرفتن .
تا لحظه ی باز جویی چند بار تو دلم رو خالی کردن . یکی میگفت آزاد میشی بعد دو دقیقه یکی دیگه میومد میگفت کو ......ت پاره س و از این بد و بیراهها نثار همه مون میشد .... خلاصه تو ۲۴ ساعت به اندازه ی تموم عُمر بهم استرس وارد شد ....