رویداد۲۴ نازنین رضایی: «در میان ما سه نفر عاشقانههای بسیاری هست که تا مرگم پیش من خواهد ماند و آن را عریان نخواهم کرد. امیدوارم آن روز زودتر برسد. هیچ از چند و چون پرواز اوکراین نمیدانم و میروم که آن چشمان درخشان را به خاک بسپارم. توان پاسخگویی به هیچ پیغامی را ندارم و راهی هیچستانم، مرا ببخشید.» حامد اسماعیلیون دیماه ۱۳۹۸
تا پیش از سانحه شلیک به هواپیمای اوکراینی، حامد اسماعیلیون به عنوان یک نویسنده شناخته میشد که رمان مینوشت اما پس از آن ماجرا، معادلات تغییر کرد و اسماعیلیون ابتدا به یک چهره «دادخواه» و سپس به یک «اپوزیسیون برانداز» و یک فعال تمامعیار سیاسی تبدیل شد که برای سرنگونی نظام مستقر در ایران فعالیت میکند.
حامد اسماعیلیون متولد ۲۱ اسفند ۱۳۵۵ در کرمانشاه است. پدر و مادر او اهل شهر اراک در استان مرکزی بودند و به دلیل شغل پدرش برای زندگی به کرمانشاه رفتند و اسماعیلیون دوران کودکی و نوجوانی خود را در کرمانشاه گذراند. او از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۹ در رشته دندانپزشکی در دانشگاه تبریز تحصیل کرد. او مدتی در استانهای گلستان و مازندران زندگی کرد و کمی بعد برای کار و زندگی به تهران مهاجرت کرد.
حامد اسماعیلیون سال ۱۳۷۹ با پریسا اقبالیان ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دختری به اسم «ریرا» بود. «ریرا» در زبان فارسی معنای «هشدار، هان و بیدارباش» را میدهد و یک نام مازندرانی است. نام «ریرا» در یکی از اشعار نیما یوشیج استفاده شده است: «ریرا، صدا میآید امشب/ از پشت کاچ/ که بندآب/ برق سیاه تابش تصویری از خراب/ در چشم میکشاند/ گویا کسی ست که میخواند…»
«ریرا» دختر حامد اسماعیلیون در ماجرای هواپیمای اوکراینی، با مادرش مسافر پرواز بودند که در ۹ سالهگی در این واقعه جان باخت. پریسا اقبالیان نیز دندانپزشک بود که در دوران دانشگاه، همکلاسی حامد اسماعیلیون بود.
حامد اسماعیلیون تا پیش از از ماجرای شلیک به هواپیمای اوکراینی، به عنوان نویسنده شناخته میشد. مشهورترین اثر او کتاب «آویشن قشنگ نیست» بود که توسط نشر چشمه چاپ شده است. «قناریباز»، «دکتر داتیس»، «گاماسیاب ماهی ندارد»، «توکای آبی»، «تابستانی با پنج تیر»، «خاطرات بریده صدراعظم»، «در این خانه برف میبارد» و «نباید نوشته میشد» مهمترین رمانهای اسماعیلیون هستند.
کتاب آویشن قشنگ نیست مجموعه شش داستان مستقل اما کاملا به هم مرتبط هستند. اسماعیلیون درباره این مجموعه داستان میگوید «ابتدا این کتاب هفت داستان داشته، اما اجازه انتشار هفتمین داستان او را ندادند. هفتمین داستان این کتاب درباره شخصیتی به اسم وحید است که قصد مهاجرت داشته، اما به توصیه پدرش که کارمند یک وزارت دولتی بوده در ایران ماندگار میشود و میکوشد تا با همرنگ شدن با آدمهای همکار خود، به شخصیتی قابل پذیرش توسط نظام تبدیل شود.»
این داستان در فضای حمله به کوی دانشگاه تهران روایت شده و همچون دیگر داستانهای این مجموعه اشاراتی نیز به جنگ ایران و عراق داشته است. به گفته اسماعیلیون این مجموعه داستان با ۲۵ مورد سانسور مواجه شده است.
اسماعیلیون پس از «آویشن قشنگ نیست» کتاب دیگری تحت عنوان «قناریباز» منتشر کرد که این کتاب هم متشکل از چند مجموعه داستان است. اما یکی دیگر از آثار مهم وی کتاب «دکتر داتیس» است که در سال ۱۳۹۱ چاپ شد. این رمان روایت زندگی دندانپزشک جوانی به نام «داتیس الماسی» است که پس از اتمام تحصیل در دانشگاه تبریز و گذران دوره طرح در شمال کشور، میان دو راهی ادامه تحصیل یا طبابت، دومی را انتخاب میکند.
در کتاب داتیس چنین میخوانیم: «من داتیس الماسی در راه پر فراز و نشیب جستن علم یا پر کردن جیبها با کمال شرمندگی و در اوج عرقریزان روح، دومی را، بله، دومی را انتخاب کردم. نقطه.»
مشکل امتیاز برای گرفتن پروانه طبابت، داتیس را به شهرکی در حاشیه تهران میکشاند، شهرکی به نام ساسنگ که نمیتوانید در نقشه تهران پیدایش کنید و به اصطلاح زیر پونز قرار دارد، چون نقشه را که باز میکنی نمیبینیاش. آنجا که منطقه هجده تمام میشود اثر «سین»اش پیداست، اما باقی ساسنگ میافتد بیرون.»
رمان «داتیس» شامل هفت فصل است که پنج سال زندگی و کار داتیس در شهرک ساسنگ را روایت میکند. فصلها با عناوین ابر، آفتاب، باران، تگرگ، رنگینکمان، برف و مهتاب نامگذاری شدهاند که احتمالا بیانگر تغییراتی هستند که در موقعیت راوی در ساسنگ رخ میدهد. هیات داوران گلشیری، رمان «داتیس» را به عنوان رمان اول سیزدهمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری انتخاب کرد و این رمان به چاپ سوم هم رسید.
بیشتر بخوانید: حامد اسماعیلیون و تلاش برای زنده نگه داشتن یاد قربانیان هواپیمای اوکراینی
از میان کتابهای اسماعیلیون یکی از جنجالیترین و پرفروشترین کتاب او را میتوان رمان «گامسیاب ماهی ندارد» دانست. اتفاقات این رمان از سال ۱۳۵۸ آغاز و تا سال ۱۳۶۷ ادامه دارد. این کتاب روایتی از درگیریهای نیروهای سپاه و سازمان مجاهدین خلق است. برخی مخالفان و منتقدان حامد اسماعیلیون، او را به خاطر نوشتن این کتاب، چهره نزدیک به سازمان مجاهدین خلق معرفی کردند.
طبیعتا سخت بتوان به خاطر نوشتن یک کتاب و شرح یک داستان که در خیال رخ داده، موضوع عضویت یا سمپات بودن یک سازمان سیاسی را به یک نویسنده نسبت داد. با این حال به جز ماجرای کتاب «گاماسیاب ماهی ندارد»، اتفاق دیگری رخ داد؛ ماجرا از این قرار بود که چد وقت پیش اسماعیلیون در صفحه توییتری در حال جمع کردن امضا بود تا بر پایه آن، مردم به طرح اخراج سفرای ایران از کشورهای دیگر بپیوندند.
گفته میشد که نویسنده این پتیشن فردی به اسم «کاوه شهروز» از طرفداران سازمان مجاهدین خلق بوده است. بر همین مبنا، برخی مخالفان اسماعیلیون گفتهاند این ارتباط دلیلی است که اسماعیلیون با سازمان مجاهدین ارتباط دارد.
خود حامد اسماعیلیون درباره ارتباط با سازمان مجاهدین چنین گفته است: «من هیچ باور مذهبی ندارم، بنابراین نمیتوانم تعلقی به سازمان مجاهدین خلق داشته باشم.»
زندگی حامد اسماعیلیون را میتوان به قبل و بعد از سانحه شلیک به هواپیمای اوکراینی تقسیم کرد. او ابتدا به یک «دادخواه» و سپس به یک «فعال سیاسی» تبدیل شد. پس از انتشار خبر سانحه، اسماعیلیون مصاحبهای با بی.بی.سی فارسی داشت که در آن میگوید: «امیدوارم این حادثه به دلیل نقص فنی بوده باشد، چون این میتواند به من آرامش دهد.»
اسماعیلیون همچنین ابراز امیدواری کرد که «مقامات جمهوری اسلامی نهایت همکاری را برای کشف علت واقعی حادثه داشته باشند و درباره جعبه سیاه براساس استانداردهای بینالمللی رفتار شود.»
پس از گذشت ۷ روز از واقعه در صفحه فیسبوک خود نوشت: «امروز روز هفتم است. وقت آن است که این صفحه را ترک کنید، بعد از هفتم دیگر کسی حوصله زاری ندارد. همه میروند و زندگی در جریان است اما این مرد تا ابد خون گریه خواهد کرد.» و مدتی بعد «انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز پیاس ۷۵۲» را تشکیل داد و خودش سخنگوی انجمن شد.
با تاسیس انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز پیاس ۷۵۲، حامد اسماعیلیون کمپینی بینالمللی با عنوان «آسمان ایران امن نیست» به راه انداخت که برخی از نهادهای کانادایی با او همکاری کردند. این کمپین زمانی به راه افتاد که هنوز تکلیف ماجرا مشخص نشده بود و در حالی که تمام ابعاد واقعه مشخص نشده بود، در آن کمپین خواهان تحریم آسمان ایران شده بودند. هرچند کمپین به سرانجام نرسید، اما این موضوع آغاز اختلاف با اسماعیلیون بود و برخی از منتقدان او را به این متهم کردند که به جای دادخواهی، مسیری را انتخاب کرده که به جای نظام سیاسی، مردم ایران را به دردسر میاندازد؛ از جمله اینکه «تحریم آسمان ایران» میتوانست برای بخشی از مردم ایران که به سفرهای خارجی میروند، دردسر ایجاد کند.
انجمن خانوادههای جانباختگان شکایت رسمی علیه جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران در «دیوان بینالمللی کیفری در لاهه» ثبت کرد. به گزارش رویداد۲۴ از اقدامات انجمن جانباختگان هواپیمای اوکراینی، تحریم فرماندهان سپاه پاسداران و برخی مقامات جمهوری اسلامی ازجمله محمدجواد ظریف وزیر خارجه دولت حسن روحانی بود.
انجمن خانوادههای جانباختگان اعلام کرده بود که «محدودیت عدم ورود به کانادا و عدم امکان هرگونه معاملات مالی برای بیش از ۵۰ درصد از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، متشکل از لیست ۱۰ هزار نفره از پرسنل سپاه تنظیم شده است.» با این حال هنوز فهرست این ۱۰ هزار نفر منتشر نشده است.
زمانی که حامد اسماعیلیون کمپین تحریم سپاه را پیش میبرد، در مصاحبهها و سخنرانیهایش میگفت «من سیاسی نیستم». اما برخی اقدامات او کاملا یک چهره سیاسی از او را نشان میداد و این موضوع برای بسیاری از مخاطبانش تناقض به شمار میرفت.
در پاسیخ به سوال عباس میلانی درباره اینکه گفته بود سیاسی نیست، میگوید: «آدمی که سیاسی نباشد در ایران وجود ندارد. ما در ایران سیاسی به دنیا میآییم؛ ما حتی آب خوردنمان هم سیاسی است، اما بحث آدم سیاسی بودن با فعال سیاسی بودن کاملا متفاوت است. فعال سیاسی یعنی شخصی که در ۴۳ سال گذشته در داخل و خارج از ایران با نیمنگاهی به قدرت فعالیت حزبی و تشکیلاتی کرده است؛ بنابراین ماهیت سیاسی بودن با فعال سیاسی کاملا متفاوت است. کاری که ما و خانواده جانباختگان هواپیمای اوکراینی میکنیم یک فعالیت مدنی و دادخواهی است و هیچ نگاهی به قدرت نداریم. ما برای آزادی و عدالت تلاش میکنیم نه چیز دیگری. آن چیزی که فعالان سیاسی و حزبی انجام میدهند دادن برنامه است و ما هم کار سازماندهی و حمایت را انجام میدهیم نه چیز دیگری.»
پس از حادثه تلخ مهسا امینی و آغاز اعتراضات در ایران، حامد اسماعیلیون نیز تغییر کرد و این بار واقعا تبدیل به «فعال سیاسی» شد؛ چنانچه دو تجمع بزرگ ایرانیان خارج از کشور در تورنتو و برلین علیه جمهوری اسلامی با پیگیری او برگزار شد. پلیس کانادا گزارش کرده که در آن تجمع پنجاه هزار نفر در شهر تورنتو حضور داشتهاند و پلیس برلین نیز گزارش کرده حدود ۸۰ هزار نفر در تجمع ۳۰ مهر ۱۴۰۱ حاضر بودهاند.
حامد اسماعیلیون ۹ بهمن ۱۴۰۱ در صفحه توییتری خود از همکاری و توافق با رضا پهلوی خبر داد. این در حالی بود که تا قبل از آن، اسماعیلیون با سلطنتطلبان نزدیکی نداشت. اسماعیلیون درباره این موضوع چنین گفته است: «بنده اصلا اطلاع نداشتم که آقای پهلوی هم در آن مراسم حضور دارند و حس کردم موقعیت مناسبی برای صحبت کردن با ایشان نبوده است. ترجیح میدهم کاری کنم که کمترین تنش را داشته باشد، چون من اصلا برنامهریزی لازم برای صحبت کردن با آقای پهلوی نکرده بودم و بنابراین نمیخواستم حرفی بزنم که بعدها پشیمان شوم. بنده هر کاری انجام میدهم با اعضای انجمن مشورت میکنم؛ نظرات تک تک این افراد برای من مهم است.»
او سرانجام در نهم بهمن ماه در اینستاگرام خود نوشت که «ناگزیریم برای رسیدن به اهدافمان در کنار هم بایستیم و بر سر حداقلها توافق کنیم.» و درخواست کرد که جمهوریخواهان و پادشاهیخواهان و اقلیت و اقوام و مهاجرین و بیخدایان و ... با هم ائتلاف کنند.
حامد اسماعیلیون در حال حاضر با چهرههایی همچون رضا پهلوی، علی کریمی، نازنین بنیادی، گلشیفته فراهانی، شیرین عبادی، مسیح علینژاد و عبدالله مهتدی گروهی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند که برنامههای مختلفی برای براندازی نظام سیاسی در ایران انجام میدهند.
مقامات جمهوری اسلامی البته این گروه اپوزیسیون را فاقد تاثیرگذاری در ایران میداند و آنها را چهرههایی توصیف کرده که خودشان دچار مشکل هستند و نمیتوانند برای مردم ایران کاری کنند.
اونی که مردم خودش را با فانتوم زد ببینید کی بوده..
سپاه در مجموع خادمی خودش را ثابت کرده است..
اتحاد با بمباران کنندگان عشایر با فانتوم ، رسوایی خودش است..