رویداد۲۴ حسن بهشتی پور، کارشناس سیاست خارجی در روزنامه اعتماد نوشت: خبرهایی که در مورد پیشنهاد آمریکا در خصوص توافق موقت منتشر میشود، بدون آگاهی کامل از جزییات این پیشنهاد، چندان قابل تحلیل نیست. مادامی که طرح را مطالعه نکنیم و دقیقا متوجه نشویم که چه چیزی قرار است بر اثر این طرح رد و بدل شود، نمیتوان به درستی در مورد منافع یا مضرات آن اظهارنظر کرد.
برای مثال گفته شده است که ایران غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم را متوقف کند و در مقابل امریکاییها هم بخشی از داراییهای ایران را آزاد کنند که به نظر میرسد ۷ میلیارد دلار دارایی مسدود شده ایران در کره جنوبی مدنظر باشد. به صورت کلی میتوان دو رویکرد نسبت به چنین پیشنهادی داشت.
رویکرد نخست این است که اگر واقعا بخشی از تحریمهای اساسی ایران مثل فروش نفت و تحریم بانک مرکزی برداشته شود، ولو اینکه به صورت موقت و تعلیق باشد، کمکی به اقتصاد ایران میشود و باید از چنین پیشنهادی استقبال کرد.
رویکرد دوم این است که معتقد است اصولا اقتصاد ایران با توافق موقت سامان نمیگیرد، چراکه سرمایهگذاران به توافق موقت بها نمیدهند، بلکه باید توافق همهجانبهای به دست بیاید تا سرمایهگذاری اطمینان داشته باشد که دستکم در ۴-۵ سال پیشرو با مشکل اساسی مواجه نخواهد شد. سرمایهگذار دیدگاه بلندمدت و آیندهنگرانه دارد و نمیتواند بر اساس شرایط موقت و ناپایدار اقدام کند. در این رویکرد دوم نباید از چنین طرحی استقبال کرد و باید به این فکر بود که ببینیم چگونه میتوان به یک توافق همهجانبه و پایدار و بلندمدت برای حل و فصل مساله تحریمها رسید که برای ایران نواقص و کمبودهای برجام را نداشته باشد و در عین حال مزایای برجام را دربر بگیرد.
بیشتر بخوانید: کارشناس مسائل بینالملل: راهی جز مذاکره نیست؛ هزاربار مذاکره کردن بهتر از یک لحظه جنگیدن است
در مورد توافق احتمالی با غرب در مورد پرونده هستهای ایران، چیزی که چندان اهمیت ندارد، اسم توافق است. برجام یا توافق رفع تحریمها یا هر اسم جدیدی که برای آن انتخاب شود، زیاد مهم نیست. مهم محتوای توافق است.
در حال حاضر آنگونه که میتوان از عملکرد دولت سیزدهم برداشت کرد نه دولت سیزدهم چندان تمایلی به احیای برجام دارد و نه طرف امریکایی برجام ۲۰۱۵ را میپسندد و چیزی فراتر از برجام یا به قولی برجام پلاس میخواهند. در طرف ایران هم افرادی که مسوولیت مذاکرات را بر عهده دارند، مدتها مبلغ این بودند که برجام توافقی ناقص است و اسم مذاکرات خودشان را مذاکرات برای رفع تحریمها گذاشتهاند. من معتقدم که اسمها چندان اهمیتی ندارند، بلکه نتیجه مهم است.
باید یک تعیین تکلیف اساسی و پایدار در مورد پرونده هستهای ایران و مناسبات بینالمللی اقتصادی و تجاری ایران انجام شود. توافق موقت نمیتواند اقتصاد ایران را سامان دهد. چنین توافقی میتواند به شکل یک داروی مسکن عمل کند، اما نمیتواند مشکل را اساسا حل کند.
کسانی که به رویکرد نخست معتقد هستند، میگویند که با توافق موقت ممکن است اقتصاد ایران بتواند یک تنفس انجام دهد و پس از آن با ساماندهی جدید تحریمها کم اثرتر شوند. اما رویکرد دوم معتقد است که باید به یک توافق همهجانبه و پایدار رسید تا بتوانیم سرمایهگذاری خارجی و برنامههای همکاری بلندمدت اقتصادی با کشورهای خارجی انجام دهیم.
رسیدن به یک توافق پایدار و بلندمدت، بدون مذاکره مستقیم با امریکا امکانپذیر نیست. من همواره تاکید کردهام که مذاکره مستقیم با امریکا ضروری است. در چند سال گذشته هم به ما ثابت شده است که اروپاییها عملا به تنهایی کاری پیش نمیبرند و جز اینکه مسیر توافق طولانیتر بشود، هیچ اثری نداشتهاند. بهترین و منطقیترین راه این است که ما مستقیما با خود امریکا وارد مذاکره شویم که هم توان هستهای خودمان را بالا ببریم و هم توان اقتصادی.