رویداد۲۴ سعید شمس: «ایران و اسرائیل» نزدیک به ۵ دهه است که روی دو خط موازی حرکت میکنند. در واقع فضای موجود به گونهای است که کمتر کسی نقطه پایانی بر این فضای تنازعی متصور است. یکی از سوالات این است که اگر بنا بر جنگ نظامی باشد، آیا اسرائیل توانایی حمله به ایران را دارد؟ سیدجلال ساداتیان نماینده سابق مجلس و سفیر پیشین ایران در انگلستان در گفتوگو با رویداد ۲۴ درباره این موضوع صحبت کرده است. ساداتیان معتقد است شرایط و قدرت ایران به گونهای است که هیچگاه جنگ ایران و اسرائیل هیچگاه مورد نظر جمهوری اسلامی نیست.
* حمله نظامی اسرائیل به ایران چقدر محتمل است؟
اسرائیل به تنهایی حریف ایران نمیشود. برای اینکه اگر موفق هم شود ضرباتی به ایران وارد کند، متقابلاً ضربات سختتری دریافت خواهد کرد. همچنین باید گفت اسرائیل برای این کار پشتیبانیهای لازم را نیاز دارد و آن پشتیبانیها باید به خصوص از ناحیه اروپا و قدرتهای غربی باشد که هیچ کدام از آنها تمایلی به افزایش تنش و ایجاد تنش در خاورمیانه ندارند. به همین دلیل وقتی اسرائیل در سوریه به پایگاههای ایران حمله کرد و ایران متقابلاً جوابهایی داد، درگیری آمریکاییها با ایران محدود به همانجا شد زیرا آنها خیلی تمایلی به اینکه این درگیریها را افزایش بدهند ندارند.
از گذشته وضعیت دو طرف همین بوده است؛ در دوره دموکراتها همین بوده و خانم کلینتون به اسرائیل هشدار میداد که دست از پا خطا نکند. این موضوع مربوط به زمانی بود که اسرائیل مایل بود که به ایران حمله کند و آمریکایی را درگیر این کار بکند اما آمریکا این تمایل را نداشت.
در دوره جمهوریخواه هم ترامپ هم بدش نمیآمد ضرب شستی به ایران نشان بدهد. در آن شرایط اسرائیل مقداری جسور شده بود و به تعبیرعامیانه دم در آورده بود و نتانیاهو هم بیشتر تهدید میکرد. با این حال در آن موقع هم آمریکای دوره ترامپ که علاقهمند به این بود که مقداری با ایران قلدری و قدرت خودش را بیشتر نشان بدهد او احتیاط کرد و مسئله حمله نظامی به ایران را انجام نداد زیرا فکر میکرد متحدانش در منطقه در معرض خطر قرار دارند و میتوانند توسط کسانی که از طرف ایران نیابتی کار میکنند یا حتی خود ایران لطماتی ببینند. در واقع دنبال این بودند که مسائلشان با ایران را به یک شکل دیگری حل بکنند.
البته اسرائیل از ایران احساس خطر میکند چون ایران صریحا شعارهای حذف و نابود شدن اسرائیل را مطرح میکند. حالا متقابلاً زیانهایی متوجه ایران بابت این شعارها شده است و میشود اما ایران در قالب مقاومت سعی دارد خود اسرائیل را هم مهار بکند تا او بیشتر از این نتواند دست خودش را به سمت ایران دراز کند.
* ساختار سیاسی ایران درباره تبعات و پیامدهای اختلاف چه فکری میکند؟ یعنی چگونه هزینه-فایده میکند؟
موضوع شاخ و شانهِ کشیدن ایران برای اسرائیل را باید به نوعی تعبیر ایدئولوژیک کرد چون ایران از همان ابتدا اسرائیل را به رسمیت نمیشناخت و او را «غاصب سرزمینهای فلسطینی» میدانست و میداند و شعارش را در این زمینه مطرح میکند و اگر زورش برسد بیش از این برای اسرائیل ایجاد مشکل میکند.
به لحاظ منطقی و استدلالی هم این است که حتی پا درمیانیهایی که آمریکاییها در کمپ دیوید کردند، باز این بدعهدیهای اسرائیل بو؛ یعنی حتی وقتی دو دولت توافق کردند، باز اسرائیل این کار را انجام نداد. همچنین عدم ساخت شهرکهای یهودینشین را با اینکه تعهد کرده بودند، ادامه داد که همه این موارد در راستای لجبازی حتی با ایران و حتی آمریکاییها بود. در نتیجه آمریکاییها هم خیلی تمایل نداشتند در میدان اسرائیل بازی کنند.
در گذشته گفته میشد اسرائیل آمریکا را کاملاً گروگان خودش گرفته است اما در دولتهای اخیر آمریکا یا دستکم در دو سه دوره اخیری که ما شاهد آن هستیم میبینیم که آمریکا یک مقدار عاقلانهتر عمل میکنند و سعیشان بر این است که ابزار دست اسرائیل و سیاستمداران تندرویی که بر سر کار میآیند، نباشند؛ ولو اینکه قدرت لابی اسرائیل (آیپک-AIPAC) در آمریکا و تاثیرات آن بر انتخابات آمریکا غیرقابل انکار است و آنها هم قدرتی دارند و تحت فشار میگذارند، اما در نهایتاً همانطور که گفتم دولتمردان آمریکایی تلاششان بر این بوده که در میدان اسرائیل بازی نکنند.
* اختلاف ایران و اسرائیل نقطه پایانی هم دارد؟
در شرایط موجود، نه. اما اینکه در آینده چه اتفاقاتی رخ بدهد، نمیدانیم. اسرائیل با ظرفیتی که الان خودش دارد، یعنی به خاطر مسائل داخلی و درگیریهایی که بین احزابش دارد، با وجود اینکه نتانیاهو دنبال افزایش تنش در مسجد القصی بود اما دیدیم مقاومتهایی در مقابلش شکل گرفت و او را وادار کرد که دست بردارد و نیروهایش را به مسجد الاقصی نفرستد و تنش را کاهش بدهد.
با وجود این که نتانیاهو قلبا تمایل دارد که سرکوب و خشونتش را افزایش بدهد اما دیدیم رقابتهای داخلی و اعتراضات و مقاومتهایی که درون اسرائیل وجود دارد، اسرائیل را تضعیف میکند و موقعیت اسرائیل را به سمت تهدید پیش میبرد. حالا سوال این است که آیا این موارد مجالی برای آینده ایران فراهم میکند که اقدامات خودش را به شکل دیگری ادامه بدهد یا نه؟ همه اینها جای تردید و جای سوال دارد. اما اینکه به لحاظ ایدئولوژیک دولت فعلی و حاکمیت فعلی ایران دنبال نابودی اسرائیل است، تردیدی نیست.
بیشتر بخوانید: چرا اسرائیل و آمریکا حمله به تاسیسات هستهای ایران را شبیهسازی کردند؟
در واقع جمهوری اسلامی هیچگاه درگیری فیزیکی ایران و اسرائیل را خیلی مورد نظر ندارد. اگر یادتان باشد امام روز قدس را که اعلام کرد برای بسیج افکار عمومی دنیا علیه اسرائیل بود که انصافاً الان از این جهت میتوانیم نتیجه بگیریم در دنیا افکار عمومی مقدار زیادی علیه اسرائیل شکل گرفته است. یعنی در گذشته این مقدار آگاهی در بین افکار عمومی دنیا علیه اسرائیل نبود، ولی راهپیمایی روز قدس این تاثیرات را داشت. اما از آن طرف حرکتهایی که گاهی ما انجام دادیم به نفع اسرائیل شد و توانست مظلومنمایی بکند و خودش را در موقعیتهای بهتری قرار بدهد.
* چه حرکتهایی مثلا؟
اینکه موشک هوا کردیم و روی آن نوشتیم «اسرائیل باید از بین برود»؛ اینکه هولوکاست را نفی کردیم و ... این اقدامات آشکارا به نفع اسرائیل شد و توانست جلب افکار عمومی دنیا را داشته باشد. اما از آن طرف وقتی در روز قدس راهپیماییهای صورت میگیرد و مظلومیت فلسطینیها بیان میشود و از تجاوزکاری اسرائیل گفته میشود، افکار عمومی دنیا به خصوص مسلمانان را در اقصی نقاط دنیا و حتی در کشورهای غربی برمیانگیزد. از این جهت این راهپیمایی خیلی موثر است اما از آن طرف نوع اقدامات و تندرویهایی که با فشارهای دیگری که در داخل کشور مطرح میشد، باعث میشد اسرائیل مظلومنمایی بکند و جلب حمایت دنیا را داشته باشد.
* در عناد میان ایران و اسرائیل، ایران بیشتر نقش دارد یا اسرائیل؟
آنچه ایران به عنوان «از بین بردن و نابودی اسرائیل» مطرح میکند، به نفع اسرائیل است. اما آنچه در ظالم بودن اسرائیل و تجاوزکاری اسرائیل از طریق افکار عمومی دنیا تبلیغ میکند، باعث میشود بخش قابل توجهی از دنیا را نسبت به تجاوزکاری اسرائیل جلب کند.
این دو را اگر بتوانیم درست تفکیک کنیم، متوجه میشویم که که باید در قبال اسرائیل استراتژیای در پیش گرفت که تجاوزکاری، ظلم و خشونت اسرائیل را به دنیا نشان میدهد. آن وقت این اسرائیل است که محکوم میشود. ما مادامی که اینگونه رفتار کنیم، عملکردی موفقی داریم اما جایی که به سمت نشان دادن جنبه خشونتی رفتیم، اسرائیل سوءاستفاده کرده و گفته اینها علیه من که یکی از کشورهای عضو سازمان ملل هستم، اقدام میکنند؛ که خب این مسئله افکار عمومی را به نفع اسرائیل جلب میکند. اساساً در دهه گذشته همین روش غلط، اعراب را به سمت و سوی اسرائیل مایل کرد. به طوریکه امارات، بحرین و .. با اسرائیل رابطه برقرار کردند.
آیا غرب بخصوص آمریکا اجازه می دهد که کسی به این دژ نزدیک شود!
اگر می شد خود اعراب تا بحال صد بار این دژ را نابود کرده بودن و ما نیز دچار این مصیبت دنیا ستیزی بخاطر همین اسرائیل نمی شدیم!
جالب است که خود اعراب به این نتیجه رسیدهاند که نمی شود! ولی ما هنوز هم بر همین طبل کهنه میکوبیم و منافع ملی مردم را قربانی شعاری می کنیم که هرگز محقق نخواهد شد!