رویداد۲۴ شیوا سپهری: محمدرضا باهنر را باید یکی از چهرههای حلقه کرمان به شمار آورد. اگرچه او با چهرههای دیگر این حلقه که مهمترین آنها آیتالله هاشمی رفسنجانی و دیگر چهرههایی چون اسحاق جهانگیری، حسین مرعشی و... فاصله زیادی در مشی سیاسی دارد اما همگی خصلت مشترکی دارند و آن توانایی به کار بستن نفوذ سیاسی از طریق لابیهای متعدد است. همگی با چهرههای مهم پیوند نزدیکی دارند و البته گاهاً در تنشهای سیاسی راه سکوت را انتخاب میکنند تا در جدالهای سیاسی آسیب نبینند. باهنر نیز اهل استان مسئولپرور کرمان است و راه و رسم سیاستورزی را به خوبی میداند.
محمدرضا باهنر از سیاسیون شناخته شده است. او که به جریان اصولگرایی وابسته است، با هشت دوره نمایندگی مجلس در بین اهالی سیاست رکورددار نشستن روی صندلی مجلس است. او به لحاظ سیاسی یکی از نزدیکان طیف علی لاریجانی، رئیس پیشین مجلس محسوب میشود. لاریجانی در مجلس پیشین با اتحاد اصلاحطلبان و راست معتدل توانست کرسی ریاست مجلس را از آن خود کند و محمدرضا باهنر در تمام سالهای نمایندگیاش یکی از حامیان جدی علی لاریجانی در پارلمان بوده و در کنار او به عنوان رئیس مجلس به لابیگری پرداخته است. باهنر «لابیمَن قهار» است که ۲۸ سال نماینده مجلس بوده و از مجلس دوم تا مجلس نهم بدون وقفه بر کرسی بهارستان نشسته است؛ البته به جز مجلس ششم که اصلاحطلبان توانستند اکثریت را در مجلس بگیرند و باهنر نتوانست به مجلس راه یابد. او برادر محمدجواد باهنر نخست وزیر سابق ایران است که در دهه ۶۰ ترور شد و از آن دست چهرههای اصولگرا است که به فعالیت تشکیلاتی اعتقاد دارند و آن را به صورت جدی پیگیری میکنند.
جامعه اسلامی مهندسین از سال ۶۷ تاسیس شد و باهنر دبیر کلی آن را برعهده دارد؛ حزبی که به لحاظ مشی سیاسی نزدیک به جامعه روحانیت مبارز است. اگرچه این حزب را نمیتوان چندان حزب قدرتمندی دانست، اما به هر حال طی این سالها با جذب لابیهای قوی از جمله لاریجانی که طیف معتدل اصولگرایان را تشکیل دادهاند، موفق شده در قدرت نقش مهمی بازی کند. اگرچه این حزب در انتخابات سال ۱۴۰۰ که اجماع بر سر کاندیداتوری ابراهیم رئیسی شکل گرفت، حمایت خود را از رئیسی اعلام کرد اما پس از انتخابات عملاً از معادلات قدرت حذف شد و این روزها باهنر عصر عسرت خود در قدرت را میگذراند. اولاً در دو مجلس پیشین مجبور شد صندلی پارلمان را واگذار کند؛ دوماً با کمرنگ شدن نقش لاریجانی از قدرت فاصله گرفت.
درحالی که این روزها بحث انتخابات کم کم در کشور داغ میشود، محمدرضا باهنر یکی از اشخاصی بود که توصیه عجیبی به اصلاحطلبان داشت که عملاً رنگ و بوی تهدید داشت. محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و عضو مجمع تشخیص مصلحت گفته بود: «من جبهه اصلاحات را نصیحت میکنم که به صندوق رأی بازگردند. حتی برخی از سران این جبهه به این جمعبندی هم رسیدند که تنها راه حیات در عرصه سیاسی صندوق رأی است. با لشکر کشی در خیابان و اغتشاش راه به جایی نمیبرند. خارجیهای گردن کلفت به جایی نرسیدند و اینها هم در این صورت رقیب خود را نظام تعریف کرده و خارج از نظام خواهند بود. در این صورت دیگر باید جوابگوی هسته سخت نظام باشند. اما اینکه فلان شخص را قبول نداشته باشند اشکال ندارد. داخل نظام به رقابت و ارائه برنامه بپردازند، اما اینکه دنبال تحریم باشند خروج از نظام است.»
بیشتر بخوانید: غلامحسین کرباسچی کیست؟
بعد از اظهارات چهرههای مختلفی به آن واکنش نشان دادند. عباس عبدی در پاسخ به باهنر به کنایه گفت: «در کشوری که مردم برای خرید پراید حتی با قیمت نجومی، در صف میایستند، چه بلایی سر انتخابات آوردهاید که برای رای دادن مردم، کارتان به تهدید کشیده؟ راه دیگری هم هست، برای عدم شرکت زندان و جریمه تعیین کنید.»
جلیل رحیمی جهانآبادی، نماینده مجلس نیز این توصیه را نقد کرده و نوشته بود: «خلاصه پیشنهاد باهنر به اصلاح طلبان: شما در انتخابات شرکت کنید، بعد شما را رد صلاحیت کنیم اما شما مردم را تشویق کنید تا مشارکت بالا برود چون مردم به حرف ما پای صندوق نمی آیند بعد ما اصولگرایان با خودمان رقابت کنیم و پیروز شویم و شما شکست مفتضحانه خود را بپذیرید و از ما تشکر کنید.»
به گزارش رویداد۲۴ محمدرضا باهنر ۷۲ ساله در سال ۱۳۳۱ در کرمان دنیا آمد. او در خانوادهای با تعداد فرزندان زیاد بزرگ شده است که به لحاظ اقتصادی جزیی از طبقه ضعیف بودند. کودکی باهنر در محله قدیمی با عنوان «محله شهر» که از محلههای قدیمی کرمان بود، گذشته است. باهنر درباره شرایط خانوادگی گفته است: «پدر یک خواربارفروشی خیلی سادهای داشتند. تقریبا تا قبل از انقلاب آنجا کار میکردند، بعد، ولی مغازهشان را تعطیل کردند، چون درآمدی هم نبود و به همین دلیل مرحوم اخوی اوایل انقلاب بود که از پدر خواست کار را تعطیل کنند. ایشان تعطیل کردند و یکی دو سالی بیکار بودند؛ بعد حوصلهشان نکشید و رفتند مغازه دیگری به اصطلاح دم دست یک روستایی کار کردند. تا سال ١٣٧٢ که مرحوم شدند، همانجا کار میکردند.» همسر باهنر، گوهر عبدالرشیدی نام دارد که حاصل ازدواج این دو، ۶ فرزند (چهار دختر و ۲ پسر) است. گوهر عبدالرشیدی در سال 85 وقتی که تنها 52 سال داشت به دلیل ابتلا به سرطان درگذشت. چندین بار شیمی درمانی طی دو سه سال در نهایت کارساز نبود و در نهایت عبدالرشیدی جان باخت. همسرش طی 18 سال عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا بود و مدرک دکتری خود را از دانشگاهی در لندن گرفت.
محمدرضا باهنر در کنار برادرش از چهرههای فعال در دوران پیروزی انقلاب اسلامی بود. او در دوران جوانی در کرمان نقش رابط میان انقلابیون کرمان و محافل و مجالس تهران را بر عهده داشت و در این مدت میان تهران و کرمان دائم در حال رفت و آمد بود.
محمدرضا باهنر برادر شهید محمدجواد باهنر است که در حادثه انفجار دفتر نخست وزیری در کنار شهید رجایی به شهادت رسید. در واقع شهید محمدجواد باهنر و محمدرضا باهنر تنها اعضای سیاست مدار خانواده باهنر هستند. محمدرضا باهنر در توصیف برادرش او را انسانی خالص و ساده زیست معرفی کرده است. البته فاصله سنی این دو برادر زیاد بود و به ۱۸ سال میرسید و بعد از به دنیا آمدنش به دلیل اینکه برادرش به قم مهاجرت کرده بود و به دلیل سختی رفتآمدها کمتر به محل زندگیشان باز میگشت برادرش را کمتر میدید.
باهنر در اینباره تصریح کرد: «در مجموع شاید دوماه بیشتر شهید باهنر را در تمام عمرم ندیدم. اگر الان سیاست مدار هستم و هشت دوره نماینده بودم، به خاطر این برادری شهید محمدجواد بود. روزیکه به عضویت حزب جمهوری درآمدم، کسی من را نمی شناخت و همه مرا برادر ایشان میشناختند. در واقع اسم باهنر برای من «برند» شده بود.»
باهنر از وقتی که به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد توانست خود را برای سمتهای متعددی در قدرت آماده کند. در مجلس دوم زمانی که جوانی بیش نبود، توانست کرسی پارلمان را اشغال کند و خیلی زود مهارتهای سیاستورزی خود را افزایش داد به قسمی که نه تنها هفت دوره توانست به عنوان نماینده مجلس انتخاب شود، بلکه توانست ریاست فراکسیون اکثریت مجلس پنجم و عضو هیئت رئیسهٔ مجالس چهارم، پنجم، هفتم، هشتم و نهم و نیابت رئیس مجالس هفتم و هشتم و نهم را نیز در کارنامه خود ثبت کند. برخی متمایل هستند که او را یکی از گزینههای احتمالی ریاست مجلس در انتخابات 1402 بدانند اما خودش این موضوع را رد کرده است. اگرچه خودش هم قبول دارد که حضورش در قدرت در ابتدا به برادرش شهید محمدجواد باهنر گره خورده بود اما توانست در قدرت خودی نشان دهد و حتی به یکی از لابیمَنهای ماهر در مجلس تبدیل شد که خیلی از مخالفتها علیه جریان متبوعش را در مجلس خنثی میکرد. البته مدیریتش در سازمان مسکن انقلاب اسلامی و معاونت سیاسی استانداری کرمان اولین سمتهای سیاسی او محسوب میشوند. این سابقه پر و پیمان، باهنر را در دسته سیاسیون کارنامهدار ایران قرار داده است.
محمدرضا باهنر را باید یکی از چهرههای شاخص و پر نفوذ اصولگرایی بدانیم. با این حال از مرداد ماه سال ۱۳۹۰ که جبهه پایداری اعلام حضور کرد و تحرکات اعضای این طیف عملاَ جریان اصولگرایی را به قول معروف دوشقه کرد و جدال سنتیها با پایدراری چیها حتی در پارهای از موارد با شدت و حدت بیشتری نسبت به رویارویی جناح راست با اصلاح طلبان داشت.
جریان اصولگرایی پیش از آن نیز کمتر میتوانست در انتخاباتها به وحدت برسد و البته چهره میانجیگری که همه طیفها حرفش را بخوانند، در ان جریان سیاسی وجود نداشت. در بین پایداریچیها چهرههایی چون مرحوم روح الله حسینیان، حمیدرضا رسایی، مهدی کوچکزاده، سیدمحمود نبویان و... که با لیست پایداری به مجلس نهم رسیده بودند، بنا را بر رویارویی شدید با علی لاریجانی گذاشته و در نتیجه محمدرضا باهنر هم از گزند تهمتها و تخریبهای اعضای جبهه پایداری بینصیب نماند که این فضا در رفتار باهنر تاثیری نداشت و او همصدا با لاریجانی، چه در بحث رای اعتماد به دولت اول حسن روحانی و چه در مومضوع برجام همراهی مثال زدنیای با دولت اعتدال و امید داشت. با این حال محمدرضا باهنر که همچنان دبیری جامعه اسلامی مهندسین را هم در اختیار دارد، خودش را در فضای سیاسی چهرهای اصولگرا معرفی میکند.
بیشتر بخوانید: مصطفی میرسلیم کیست؟
اینکه محمدرضا باهنر به عنوان فعال سیاسی و البته نماینده مجلس، از قدرت بالای میانجیگری و لابی کردن برخوردار بود، مسالهای است که دوست و دشمن آن تایید میکنند. به ویژه در روزهایی که در مجالس هشتم و نهم، تندروها عرصه را برای علی لاریجانی تنگ میکردند، این محمدرضا باهنر بود که وارد میدان میشد و شرایط ملتهب را به سمت آرامش هدایت میکرد. به عنوان مثال رفتار باهنر در سال پایانی دوره نمایندگیاش، یعنی باهنر تابستان ۹۳ تا باهنر پاییز ۹۴ تفاوت بسیار بود. در روزی که قرار بود، عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی دولت یازدهم استیضاح شود، باهنر با حمایت علنی از او نشان داد که مرد هشت دوره پارلمان تصمیم گرفته بود، نقشی متفاوت ایفا کند. باهنر در نقط حمایتی خود ار خوندی وی را یکی از وزرای فهیم، مدیر، مدبر، پرکار و استراتژیک کشور خوانده بود و گفته بود: «آخوندی قبل از آنکه محاسنش درآید در جهاد سازندگی شروع به کار کرد و زمانی هم معاون سیاسی وزیر کشور بود و بسیاری از ما او را می شناسیم که مدیر، مدبر و با کیاست و پرکار است.»
همچنین باهنر در سومین استیضاحی که بازهم پایداریها آن روزها برای کابینه دولت یازدهم تدارک دیده بودند، متفاوت عمل کرد. باهنر این بار در قامت دفاع برآمد و راه را برای ادامه راه وزیر راه هموارتر کرد. او حتی در مخالفت با استیضاح سخن گفت تا مهر تاییدی باشد بر اینکه باهنر از قدرت لابی گری بالایی برخودار است.
محمدرضا باهنر با ۸ دوره نمایندگی مجلس از این نظر رکورددار است. او که در این مدت نمایندگی مردم کرمان و تهران را بر عهده داشته است، در دوره هفتم نایب رئیس حداد عادل بود و در مجلسهای هشتم و نهم هم که علی لاریجانی بود، به جز یکسال، به عنوان نایب رئیس مجلس دوران نمایندگی را میگذارند. بعد از باهنر، احمد ناطق نوری با نمایندگی در دورههای اول و سوم تا هشتم بیشتری دوره نمایندگی را دارد. در واقع او توانسته است با اغلب اصولگرایان معتدلی همچون ناطق نوری ، علی لاریجانی و البته حتی حداد عادل در طیف معتدل قرار نمیگیرد، لابی خوبی را تشکیل دهد و با چندین رییس مجلس به خوبی کار کرده است. شاید این ویژگی تعاملی او است که باعث شده این روزها نامش برای ریاست مجلس مطرح شود و البته مشخص است که جریان جبهه پایداری از بالا آمدن شخصی مثل باهنر به عنوان رئیس مجلس چندان راضی نخواهند بود. باید دید آیا باز هم باهنر میتواند کرسی پارلمان از آن خود کند و بعد از 28 سال به کرسی ریاست نیز دست یابد یا خیر؟
محمدرضا باهنر در گفتگویی که در سال ۱۳۸۸ و زمان دوره هشتم مجلس داشت، گفته بود: «اینکه من را نماینده بشناسند و فکر کنم با نمایندگی در مجلس به جایگاه خاصی رسیدهام، اصلاً درست نیست. من نمایندگی را فرصتی برای خدمت به نظام و مردم میدانم و احتمالاً دوره بعد «مجلس نهم» آخرین حضورم در بهارستان خواهد بود.»
جالب اینجا است که پس از این اظهارات او در شرایطی که برای هیچ کس قابل تصور نبود، در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی ثبت نام نکرد تا بعد از ۳۲ سال عطای نمایندگی مجلس را به لقایش ببخشد. این تصمیم غیرمنتظره با این همراه شد که در اولین انتخاباتی در غیاب او برگزار شد، اصلاح طلبان هر ۳۰ کرسی تهران برنده شدند و حتی با حداد عادل هم بعد از چهار دوره نمایندگی، توسط مردم از پارلمان کنار گذاشته شد. اینکه او در آن دوره حتی برای کاندیداتوری ثبت نام نکرد، نشان میدهد که شمه سیاسی خوبی دارد و قدرت خواندن بازی رقیب و تحلیل تحولات سیاسی کشور را به خوبی دارد.
به هر حال این روزها وارد میدان شده و تلاش میکند راهکارهایی برای پرشورتر شدن انتخابات ارائه کند. طی سالهای پس از انقلاب ثابت شده است که اگر مشاکرت در انتخابات کم باشد، چهرههای رادیکال اصولگرا بیشتر شانس پیروزی دارند. به علاوه باهنر انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 را که مشارکت مردمی در آن کم بود، یک اخطار میداند و معتقد است که باید برای آن کاری شود. او اخیرا نیز در گفتگویی با ایسنا بیان کرده است: «یکی از راههای بالابردن مشارکت این است که فضا باز شود. وقتی میگوییم فضا باز شود نه اینکه فتنهگر و اغتشاشگر و هنجارشکن وارد شوند ولی هستند کسانی که نظام را قبول دارند و فعال سیاسی هستند اما نقد دارند، اصلأ باهنر را قبول ندارند و از دولت فعلی خوششان نمیآید، مثلاً با حزب موتلفه یا جامعه اسلامی مهندسین نمیتوانند کار کنند اما حق فعالیت و حضور و تلاش برای کسب رای دارند.»
هرچه هست محمدرضا باهنر وارد هشتمین سالی میشود که منسب رسمی سیاسی ندارد. در واقع او بعد از آخرین جلسه مجلس نهم، فقط به عنوان عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام در جلسات این مجمع شرکت میکند. البته او در موضوعهای مهم اظهارنظر میکند و همچنان عنوان دبیری جامعه اسلامی مهندسین را هم یدک میکشد.