رویداد۲۴ رایان حسینی: «در نظر مردم عوام محقق بود که قاجاریه از اولاد بنیامیه میباشند و این عقیده به حدی در مردم رسوخ دارد که میگویند خنجری که با آن سر حضرت سیدالشهدا (ع) را بریدهاند به ارث رسیده است به خانواده علاءالدوله و الیوم در خانه علاءالدوله است.» ناظمالاسلام کرمانی
«الگوی سیاسی دینی انقلاب ایران شهادت امام حسین به دست یزید خلیفه غاصب سنی در سال ۶۸۰ میلادی در کربلا بود. این واقعه بزرگ، تاریخی ارائهدهنده الگوی مطلوب تاریخی شیعیان است. نمادی از ظلم و طغیان رنج و شهادت جهاد بر ضد حکام خودسر و بیعدالتی اجتماعی این نبردی است میان ظالم و مظلوم در این نبرد ستمدیدگان برای جنگ با بیعدالتی اجتماعی و سیاسی حکام خودکامه و ظالم به پاخاستهاند. الگوی شهادت امام حسین به ایده انتظار فرج امام زمان پیوند خورد و شیعیان اثنی عشری ایران یک خط دوازده امامی را برای رهبری سیاسی دینی جامعه ترسیم کردند. شیعه معتقد است که ظهور امام زمان موجب پایان دادن به ظلم و فساد و اعاده عدل و داد خواهد شد همچنین جامعهای که پر از ظلم و جور شده است با جامعهای پر از قسط و عدل جایگزین خواهد شد در واقع در اواخر دهه ۱۹۷۰ بار دیگر الگوی مبتنی بر اتحاد طبقات با این گفتمان یکپارچه شد.» یان ریشار/ تاریخ معاصر تشیع
عزاداری محرم بهطور سنتی برای ثواب اخروی و گرفتن حاجات دنیوی بود. بنابر آنچه از گزارشهای تاریخی میتوان فهمید، عزادارى محرم حتی در جهت رفع وبا، طاعون و گرانى نیز بوده است. به عنوان نمونه در سال ۱۲۷۱ هجری شمسی که وبا در ایران و تهران شایع شد، مردم براى نجات از این بیماری مهلک جلسات مفصل عزادارى برپا کردند.
عینالسلطنه در این زمینه مىنویسد: «وبا در اغلب بلاد ایران به شدت مشغول قتل است. روزى شش صد نفر و پانصد نفر کمتر نمىکشد. همهمه و اضطراب مردم طهران طورى شده که به نوشتن برنمىآید. دو، سه مرتبه خلق طهران با علما و سادات به امامزاده حسن و امامزاده على مصلى رفته و دفعه متجاوز از بیست هزار نفر بودند. صدقه و روضهخوانى و بذل و بخشش به شدت زیاد شده است. روضهخوانى و خیرات به حدى در تهران و شمیرانات زیاد شده که چه نویسم. آش امام زین العابدین (علیه السلام) در تمام کوچهها و گذرها طبخ مىشود. دستهجات سینهزن متصل در گردش است تمام مردم زاهد و عابد شدهاند.»
اما در دوره مدرن و بهویژه با وقوع انقلاب مشروطه، عزاداری محرم نیز کارکردی فراتر از حاجت گرفتن و ثواب اخروی یافت و کارکردهای سیاسی و اجتماعی یافت. اگرچه استفاده سیاسی از عزاداری محرم پیشتر از انقلاب مشروطه نیز وجود داشت و حداقل میتوان به دو مقطع از آن اشاره کرد.
در دوران صفویه از عزاداری محرم به عنوان حربهای تبلیغاتی علیه امپراطوری عثمانی و دشمنان شاهان صفوی استفاده میشد. شاه اسماعیل صفوی علاوه بر شعارهای سیاسی، دستور داده بود شعارهایی با محتوای لعن ابوبکر، عمر و عثمان بر سراسر شهرها نقش کنند. شاه اسماعیل دشمنان خود را یزیدی و کافر و... مینامید و خود را خادم ائمه اطهار و جانشین آنها ترسیم میکرد.
مطالبی در این زمینه برای مطالعه بیشتر
تاریخچه پیدایش آیین قمهزنی در ایران
عزاداری ماه محرم در دوران قاجار چگونه انجام میشد؟
خوانش دکتر علی شریعتی از واقعه کربلا چه تاثیری بر جامعه مذهبی ایران گذاشت؟
ریشههای عزاداری ماه محرم در فرهنگ و تاریخ ایران
محمدرضا شاه پهلوی در مراسم عزاداری ماه محرم
به گزارش رویداد۲۴ در دوره فتحعلى شاه نیز که ایران و روسیه وارد جنگ نظامی شدند، روحانیون شیعه علیه روسیه تزاری که نماد کفر بود حکم جهاد صادر کرده و از مجالس عزاداری در جهت ترغیب افراد برای رفتن به جبهه جنگ استفاده کردند.
جهانگیر میرزا، فرزند عباس میرزای نایب السلطنه، درباره این دوران مینویسد: «چون ماه محرم ۱۲۴۲ داخل شد، براى تعزیه جناب سیدالشهدا تکه بسته، علماى اعلام و مجتهدین ذوى الاحترام مثل جناب آخوند حاجى ملامحمد نراقى و جناب آخوند ملا محمد دامغانى بعد از ذکر مصیبت حضرت سیدالشهداء لشکریان منصور را به جهاد ترغیب فرموده، شورى در میان لشکر منصور مى انداختند؛ و دسته دسته و فوج فوج لشکریان اسلام از مجلس وعظ برخاسته به خدمت نایب السلطنه عباس میرزا آمده اظهار شوق و تعهد یورش و بى باکى را از کشته شدن وکشتن مى کردند.»
عزادارى محرم در اواخر عصر قاجار کمرونق شده بود و دلیل آن را تاثیر «عقاید فرنگی و سستى در عقاید مردم» ذکر کردهاند. برای مثال اعتمادالسلطنه مترجم مخصوص ناصرالدین شاه در توصیف عزادارى محرم در این ایام مینویسد: «اولا مجالس روضه را خیلى کم دیدم. ثانیا تکایایى هم که بسته بودند بىرونق و بىاسباب، جمعیت در کوچهها بسیار کم، روى هم رفته فرنگى بازى عقاید را سست کرده است.»
با اوج گرفتن نهضت مشروطیت عزادارى محرم نیز از رونق خاصى برخوردار شد. در این سالها «تکیه دولت» تعمیر شد و مراسم سوگوارى در اغلب شهرهای بزرگ با شکوه هر چه تمام برگزار شد.
با سیاسی شدن فضای عزاداریهای محرم، شعارهایی برای لعن و نفرین دولتمردان وضع شد که از روایات مذهبی واقعه عاشورا استفاده میکرد و همچنین «ثنوینگری» تاریخی فرهنگ ایران باستان را نیز در دل خود داشت.
مفاهیم ثنوی که در ایران باستان ریشه داشتند، در قرون اسلامی به مفاهیم شیعی برگردانده شده و به حیات خود ادامه دادند. در این دوران مردم شاهان و دولتمردان قاجار را با امویان یکسان میانگاشتند و روحانیون و مبارزان مشروطه را با علویان.
آنها در شعارهایشان محمدعلی شاه را یزید و شمر زمانه خطاب کرده و مبارزه با این ظالم جائر را تا پای جان ترویج میکردند. تشبیه افراد به یزید و شمر و همچنین تشبیه مکانها به صحرای کربلا مؤید نشانگر تاثیر واقعه کربلا در گفتمان سیاسی است.
در گزارشی از اوضاع نابسامان تبریز در گیرودار نهضت، اینگونه آمده است که «زمانی که تبریز به تسخیر قشون سلطنتی درآمد، گروهی از زنان شهر نامهای به عینالدوله فرمانده قشون سلطنتی نوشتند و او را متهم کردند به اینکه همراه با محمدعلی شاه و به شیوه یزید در صحرای کربلا مانع رسیدن آب و غذا به مردم شهر میشود تا مقاومت آنها را در هم بشکند.»
گاه حتی تشبیه حاکمان ظالم به یزید و شمر نیز کافی نبود و آنها را بدتر از یزید و شمر و خولی مینامیدند. برای مثال در نامه حزب اجتماعیون عامیون ایران اینگونه میخوانیم: «ای اهالی ایران، ای فقرای کاسب ایران جمع شوید. اتفاق نمایید. خودتان را از دست این حاکمان خودمختار ظالم جبار لامذهب بیدین خلاص نمایید. بر ریشه این بدتر از مرتدان کربلای معلی تیشه بزنید. ما اهالی ایران که در قفقاز ساکن هستیم از هر جهت حاضر شدیم تا در موقع، خود را به راه دولت و ملت فدا بکنیم.»
تاثیر گفتمان مشروطه بر عزاداری عاشورا به گونهای بود که تمام مفردات آن را متاثر میکرد. به تعبیر «چلکوفسکی» خاورشناس لهستانی، تکیه عزاداری برای مشروطهخواهان مانند سنگر بود.
گزارشی که ادوارد براون که در جریان بستنشینی مشروطهخواهان در سفارت بریتانیا نقل میکند نیز تاییدی بر این ادعاست: «شاید صحنه در شبها دیدنیتر بود. تقریبا در هر چادر یک روضهخوان بود. به واقع تابلو درخور تحسینی به وجود میآمد. در این چادرها شنوندگان دایرهوار مینشستند و روضهخوان در یک طرف قرار میگرفت و ذکر مصیبت امام حسن و امام حسین را میگفت.»
خلاقانهترین وجه سیاسی کردن مراسم محرم مصادف ساختن آن با «اعتصابات» بود و در واقع هم از حیث ایدئولوژیک و هم از حیث اقتصادی به قدرت مرکزی ضربه میزد.
ژانت آفاری درباره این مساله مینویسد: «نخستین سلسله اعتصابهای کسبه در مشروطه به طور استراتژیکی برای ماه محرم اسفند ۱۲۸۳ در نظر گرفته شده بود، یعنی زمانی که دستههای مذهبی در خیابانها سرازیر میشدند. در این بوته انقلاب، مراسم مذهبی معنای سیاسی جدیدی مییافت. مصیبت کربلا، مبارزه ظلم و عدالت تعبیر میشد و به مردم گوشزد میشد که مسئولیت تاریخیشان را در دفاع از علما و رهبران ملی که سخنگوی مردم بودند فراموش نکنند.»
در انقلاب ۵۷ نیز عزاداری محرم با گستردگی هرچه بیشتر در جهت مبارزه با حکومت محمدرضاشاه به کار میرفت. علاوه بر تاثیر گفتمانی خوانش سیاسی از واقعه کربلا بر افکار انقلابیون که توسط افرادی چون علی شریعتی و صالحی نجفآبادی انجام شده بود، هیاتهای مذهبی محلی برای تشکل انقلابیون بود.
محمدرضاشاه نیز مانند شاهان قاجار در جریان انقلاب ۵۷ میان مخالفان مذهبیاش که وجههای به اندازه شمر و یزید منفور داشت و آیتالله خمینی در نقطه مقابل وی از محبوبیتی افسانهای برخوردار بود.
در واقع الگوی ثنوی تفکر ایرانی-شیعی در اینجا نیز با قوت تمام تکرار شد. «نیکی کدی» ادعا میکند که جهان برای ایرانیان به عنوان محیطی بد و شر پدیدار میشود که قرار است توسط رهبران منجی به جایی خوب تبدیل شود.
از منظر وی ایرانیان در حالت عادی مردم کاری به سیاست ندارند و آن را حقیر میدانند، ولی با ظهور یک رهبر کاریزماتیک که نماد خیر در برابر شر است همه به دنبال وی قیام میکنند.
کدی مینویسد: «جنگ خیر و شر که نهایتا منجر به پیروزی خیر میشود مشخصه بارز تفکر ایرانیان است که ریشه در مزداییسم دارد و آنها را از سایر مسلمانان متمایز میکند. جنگ عادلانه بین نیروهای خوبی و عدالت از یک سو و نیروهای شر و استضعاف از سوی دیگر یا از طرف کسانی که از نظر اقتصادی مورد محرومیت قرار گرفته بودند و کسانی که عامل این محرومیتها بودند به دوران قبل از اسلام باز میگردد.»
در زمستان ۵۶ مراسم عاشورا و اربعین کشتهشدگان انقلاب شاهد شعارهای متعددی علیه حکومت پهلوی بود که اغلب بر محور مفاهیم عاشورایی میگشتند. مراسم اربعین از قم و تبریز آغاز شد و به دیگر شهرهای ایران سرایت کرد.
در واقع معترضان با این کار در پی برقرار کردن نوعی مشابهت بین خود و واقعه کربلا بودند. همچنین محرم سال ۵۷ یک میلیون نفر به دعوت آیتالله طالقانی به میدان شهیاد (میدان آزادی کنونی) آمدند.
مهمترین کارکرد تشبیهات عاشورایی تحریک تودههایی بود که اغلب عقاید مذهبی داشتند و همزمان مخالف حکومت شاه بودند. در واقع همین الگو در جریان انقلاب مشروطه نیز وجود داشت.
«جان فوران» در کتاب مقاومت شکننده مینویسد: «توسل شیعه به شهادت و قیام، در برانگیختن مجاهدان به نبرد با قشون شاه و تشویق فدائیان به ترور چهرههای محافظهکار موثر بود و این قبیل افراد مجاهد یا فدایی، مرگ را با شهامت میپذیرفتند.»
پس از پیروزی انقلاب نیز استفاده سیاسی از واقعه کربلا ادامه پیدا کرد. برای مثال آیتالله گیلانی رئیس دادگاه انقلاب پس از صادق خلخالی در محاکمات اعضای گروههایی چون سربداران که وارد جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی شده بودند بارها از تعابیر عاشورایی استفاده میکرد.
مثلا در جریان یکی از این دادگاههای انقلابی که از تلویزیون ایران نیز پخش شد، یکی از اعضای گروه سربداران ادعا میکند صرفا در گروه عضویت داشته و هرگز دست به اسلحه نبرده است.
آیت الله گیلانی نیز در پاسخ به قسمتهایی از زیارت عاشورا اشاره میکند که طبق آن خداوند حتی کسانی را که غیر مستقیم به یزید کمک کردند و برای سپاه او سلاح و سپر ساختند را نیز لعن میکند.
همچنین نام گروههایی مانند «توابین» ریشه در فرهنگ عاشورایی داشت چرا که توابین نام نهضتی بود که پس از واقعه کربلا از کار خود پشیمان شده و علیه یزید شوریده بودند.
در جریان جنگ هشت ساله نیز شهرهای ایران مملو از تصاویر و پوسترهایی بود که جنگ ایران و عراق را به نبرد عاشورا تشبیه میکردند. عبارتی که در بسیاری از پوسترها و بنرهای تبلیغاتی میشد دید «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و کل شهر محرم» بود. این عبارت از آیات و روایات نیست و نخستین بار با سخنرانی دکتر علی شریعتی بر سر زبانها افتاده و پس از آن همهگیر شد و پس از درگذشت شریعتی نیز همچنان استفاده شد.
در واقع شریعتی نقطه اوج سیاسی کردن عزاداری ایام محرم بود و چنین عبارتی به نوعی لب لباب ایدههای وی درباره عاشورا به حساب میآید.
شریعتی در تفسیر این عبارت میگوید: «جنگ موقتاً تعطیل است، ولی خیال نکنید و خیال نکنیم، که فرماندهان این جنگ اینجا مردند و پایان این جنگ است! و تاریخ همواره با این جنگ ادامه پیدا خواهد کرد و آینده همواره شاهد صحنههای دیگر و صحنههای پیوسته دائمی از این مبارزه هست؛ و ای تو! که در یک دوره، در یک نسل آمدهای، این پرچم، پرچم ابوالفضل نیست، پرچمی است که از آغاز تاریخ، در صحنههای گوناگون، دست به دست گشته تا به اینجا رسیده، و این در کنار فرات پایان نپذیرفته، و از مدینه آغاز نشده؛ از بشریت آغاز شده و تا خدا ادامه دارد!»
چنین نگاهی تاثیری ژرف بر انقلابیون ۵۷ گذاشت؛ انقلابیونی که بسیاری از آنها پس از انقلاب و با آغاز جنگ جزو فرماندهان جنگ شده بودند و آشکارا میلی برای خاتمه دادن به جنگ نداشتند.
برای مثال دو نمونه را که جعفر شیرعلینیا در مقالات خود آورده ذکر میکنیم. در سال ۶۵ هاشمی رفسنجانی و فرماندهان سپاه جلسهای داشتند. این جلسه در همان روزی بود که شبش عملیات کربلای ۵ آغاز میشد. هاشمی در جلسه از محدودیتهای کشور برای ادامهی جنگ گفت. ابراهیم محمدزاده، مسئول دفتر سیاسی سپاه، به هاشمی گفت: «امام گفتهاند این جنگ ممکن است بیست سال هم طول بکشد. سپاه هم واقعا میخواهد بیست سال بجنگد... ولو اینکه نهایت این بیست سال جنگ هم کربلا باشد.» هاشمی از او میپرسد: «شما فکر میکنید امام میخواهند ما همینطوری بجنگیم؟» محمدزاده میگوید: «ما اینطوری فهمیدیم. یک ماه و نیم پیش فرماندهان سپاه رفتند پیش ایشان» و «امام فرمودند: شما انشالله میروید کربلا. من هم میآیم آنجا نماز میخوانیم»
نمونه دیگر به سخنان محسن رضایی چند روز پس از سقوط فاو مربوط میشود. بنابر گزارش شیرعلینیا، محسن رضایی در این جلسه پس از مقدمهای درباره فلسفه مبارزه گفت: «انشاءالله این واقعه فاو خیر است. یا باید مثل زمان پیامبر و علی که خود حاکم بودند و همه مملکت را بسیج کردند بجنگیم و یا باید مانند حسینی که حاکم نبود بجنگیم. اکنون ما حاکم هستیم. دلیل ندارد که همه مسئولان در جنگ نیایند و همه امکانات بسیج نشود.»
به یک نمونه از سخنان عاشورایی محسن رضایی و شهید احمد کاظمی توجه کنید:
«تابستان ۶۴ احمد کاظمی از فرماندهان سپاه مشکلات را لیست کرد و گفت باید حل شود.
محسن رضایی: اینها را حل میکنیم.
احمد کاظمی: دو سال است! شما قبل از خیبر گفتید حل میکنید، آخر تا کی؟ برادر محسن بچهها دارند میروند، باید حل شود.
محسن رضایی: الحمدلله که آخرتی هست. آدم باید کمرش را محکم ببندد و الحمدلله که پایان ما عاشوراست.
احمد کاظمی: هر روز عاشورا است، خیبر عاشورا، بدر عاشورا، این عاشورا...
محسن رضایی: اگر این مظلومیت نبود شما میدیدید که تا به حال اسلام از بین رفته بود.»
گذشته از وقایع مستقیم جنگ، مردم در کوچه و خیابان نیز برای شهدای جوان جنگ، که اغلب ازدواج نکرده بودند، حجلهای مانند حجله دامادی بر پا کرده و آن را با آینه، لامپ، گل لاله و پر پرندگان تزیین میکردند. این امر اشارهای به روایت قاسم ابنالحسن در در واقعه کربلا داشت. استفاده سیاسی از واقعه عاشورا به این موارد ختم نمیشود و در اینجا صرفا به تعدادی از آنها اشاره شد.