رویداد۲۴ الهام عندلیب مقدم: «عبدالعزی بن عبدالمطلب» ملقب به «ابولهب»، عموی ناتنی پیامبر و از جمله دشمنان رسول الله بود. پدرش «عبدالمطلب» و مادرش «لبنی» از قبیله «بنی خزاعه» بود.
در اینکه چرا عبدالعزی را ابولهب میخواندند اختلاف نظر است.
برخی بر این باورند که عبدالمطلب، به خاطر زیبایی صورت و سرخی دو گونه او همانند شعله آتش، او را ابولهب نامیده است؛ برخی دیگر معتقدند این تعبیر کنایی، با توجه به آیه سوم سوره مسد «سَيَصْلي ناراً ذاتَ لَهَبٍ؛ به زودی در آتشی زبانهدار میسوزد»، اشاره به جهنمی بودن او دارد و خداوند او را به این کنیه خوانده است؛ و برخی دیگر او را صاحب فرزندی بهنام لهب دانستهاند.
بیشتر بخوانید: حضرت سلیمان که بود؟
از زندگی ابولهب پیش از ظهور اسلام اطلاعات چندانی وجود ندارد؛ بر اساس برخی منابع تاریخی، ابولهب یکی از متولیان بتها در مکه بود و برخلاف پدر و اجدادش که یکتاپرست بودند، از راه بتها زندگی و امرار معاش میکرد. او به قدری در جهل به سر میبرد که زمانی که امور «بت عزی» را بر عهده داشت، به مردم میگفت که اگر عزی در برابر خدایی که محمد معرفی میکند پیروز شود، من هم به دلیل خدماتی که به او کردهام در امان خواهم بود. همچنین از آیه دوم سوره مسد «مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ؛ دارايى او و آنچه اندوخت، سودش نكرد» چنین برمیآید که ابولهب احتمالا مانند اغلب قریشیان به بازرگانی مشغول بوده و دارای ثروت بوده است.
همسر ابولهب، «ام جمیل»، دختر «حرب بن امیه»، خواهر ابوسفیان و عمه معاویه بود.ابولهب پسرانی به نامهای عتبه، معتب، عتیبه و لهبو دخترانی به نامهای دره، عزه و خالدهداشت.
عتبه و عتیبه با دختران پیامبر رقیه و ام کلثوم ازدواج کرده بودند.
در مورد عتیبه یا لهب آمده که او به پیامبر جسارتی کرد و پیامبر نیز او را نفرین نمود. پس از آن در سفری تجاری، در حالی که بین کاروانیان خوابیده بود، شیری او را کشت، بدون این که به دیگران صدمهای بزند. پسران دیگر ابولهب، عتبه و معتب، در فتح مکه مسلمان شدند و در جنگهای حنینو طائفشرکت کردند. این دو از معدود کسانی بودند که در جنگ حنین از اطراف پیامبر پراکنده نشدند.
به گزارش رویداد۲۴ وقتی دره دختر ابولهب مسلمان شد و به مدینه هجرت کرد، زنان مدینه او را به خاطر پدرش مسخره میکردند. او از آنان نزد پیامبر شکایت کرد و رسول الله آنها را از آن کار بازداشت.
پس از اینکه محمد (ص) به دنیا آمد، قبل از دایهاش حلیمه، کنیز ابولهب، «ثویبه»، مدتی پیامبر را شیر داد. روایت است ثویبه بیشتر از چند روز نتوانست به محمد (ص) شیر دهد، زیرا ابولهب و همسرش از این موضوع باخبر شده و مانع این کار شدند. سالیان بعد، پیامبر از ابولهب خواست تا ثویبه را به او بفروشد تا آزادش کند، اما ابولهب قبول نکرد. پس از هجرت پیامبر به مدینه، ابولهب خود ثویبه را آزاد کرد.
وقتی محمد (ص) هشت ساله بود، عبدالمطلب که در بستر مرگ بود، فرزندان خود را جمع کرد و آنها را به سرپرستی محمد وصیت نمود. ابولهب برای سرپرستی داوطلب شد، اما عبدالمطلب به او گفت: «شر خود را از او باز بدار» و سرپرستی محمد را به عموی دیگرش ابوطالب سپرد.
در هنگامه بعثت پیامبر، ابولهب به همراه عدهای، غزالی طلا که عبدالمطلب به کعبه هدیه کرده بود دزدید. پس از دستگیری دزدان، دست آنان که در دزدی نقش داشتند قطع شد، اما ابولهب به قبیله خزاعه گریخت و داییهایش مانع قطع دست او شدند.
پس از نبوت رسول الله، ابولهب تنها کسی از خاندان محمد (ص) بود که به پیامبر ایمان نیاورد و به دیگر تیرههای قریش پیوست. او به دشمنی با ایشان پرداخت و به شیوههای مختلف پیامبر و یاراش را مورد آزار و اذیت قرار میداد. شهرت او در تاریخ اسلام به همین دلیل است.
ابولهب برای جلوگیری از نفوذ کلام پیامبر، ایشان را دروغگو خطاب میکرد. او معجزات پیامبر را سحر میدانست و ایشان را ساحر، شاعر و کاهن میخواند و همواره با بدگویی از پیامبر مانع تبلیغ اسلام میشد.
همچنین گاهی به دنبال پیامبر راه میافتاد و ایشان را با سنگ میزد و یا بر سر پیامبر شکمبه و خاشاک میریخت. این اعمال ابولهب، باعث خشم بنیهاشم میشد.
هنگامی که قریشیان، بنی هاشم و مسلمانان را در شعب ابی طالب در محاصره اقتصادی قرار دادند، ابولهب نیز با قریشیان همراه شدو جزو کسانی بود که عهدنامه تحریم را امضا کرد. همچنین او به همراه سران قریش تصمیم به قتل شبانه پیامبرگرفت.
ابولهب در جنگ بدر شرکت نکرد. در برخی منابع دلیل عدم شرکت او، بیماری ذکر شده است. در برخی دیگر آمده است که خواب خواهرش «عاتکه» دختر عبدالمطلب که شکست مکیان را پیشبینی کرده بود باعث عدم حضور او در این جنگ شد. ابولهب به جای خود «عاص بن هشام بن مغیره» را فرستاد که دینی بر گردن او داشت و به همین خاطر بدهکاری او را بخشید.
همسر ابولهب، ام جمیل، نیز همواره در آزار و اذیت پیامبر تلاش میکرد. در پی آزار و اذیت ابولهب و همسرش و نفرین پیامبر بر آنها، «سوره مسد» در نکوهش رفتارهای او و همسرش نازل شد.
با نزول این سوره، دشمنی ابولهب با پیامبر و اسلام بیشتر و رسما با سران مشرک قریش همدست شد. همسرش نیز پسرانش را به طلاق دادن دختران پیامبر مجبور کرد.
پس از نزول این سوره، ابولهب بیش از ده سال زنده بود، اما ایمان نیاورد و مشرک از دنیا رفت. آیات دیگری از قرآن نیز درباره ابولهب نازل شده است.
در مورد دلایل دشمنی ابولهب با پیامبر چند مورد ذکر شده است:
ابولهب، پس از حدود هفت روز بعد از جنگ بدر که به شکست مشرکان انجامید، بر اثر بیماری پوستی از دنیا رفت. فرزندانش از ترس سرایت بیماری، جنازهاش را در بالای مکه کنار دیواری گذاشته و از دور بر او سنگ میریختند تا مدفون شد.
«ابن بطوطه»، یکی از بزرگترین جهانگردان تاریخ، در سفرنامه خود از قبری بیرون از مکه یاد میکند که منسوب به ابولهب بوده و مردم بر آن سنگ میزدند.
«ابنجبیر»، جهانگرد اهل اندلس، از دو قبر در سمت چپ باب العمره خبر میدهد که منسوب به ابولهب و همسرش بوده است.