رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر ثبت شده در سال ۱۳۳۰ که دکتر محمد مصدق نخست وزیر وقت ایران و دکتر حسین فاطمی (وزیر خارجه وقت ایران) به مصر سفر کردند. آنها در این سفر به اهرام ثلاثه هم رفتند و از آنجا بازدید کردند.
از میان تمام سفرهای خارجی که دولتمردان ایرانی انجام دادهاند، هیچیک مانند سفر دکتر محمد مصدق به قاهره نبوده است. استقبالی که مردم قاهره از دکتر مصدق کردند در تاریخ معاصر ایران نظیری ندارد. در این سفر که در سال ۱۹۵۱ برابر با آبان ۱۳۳۰ انجام شد بیش از دو میلیون نفر از مردم مصر برای استقبال از دکتر مصدق به فرودگاه آمده بودند و فریاد میزدند «زنده باد مصدق».
غلامحسین مصدق فرزند دکتر محمدمصدق که در سفر آمریکا و مصر همراه پدرش بود در خاطرات خود مینویسد: «هزاران نفر از مردم مصر برای استقبال از پدرم در فرودگاه قاهره اجتماع کرده بودند و باشعار «یحیی مصدق، یحیی ایران» مصدق و هیات ایرانی را خوش آمد میگفتند. به محض پیاده شدن پدرم از هواپیما مردم هلهلهزنان او را از زمین بلند کردند و در یک چشم به هم زدن او را روی دست به طرف اتومبیل بردند.»
روزنامه اطلاعات نیز در گزارش خود استقبال از دکتر مصدق را اینگونه گزارش کرد: «مسافت چهل کیلومتری را برای استقبال از نخستوزیر ایران طی کرده بودند. فشار مردم در فرودگاه هنگام فرود آمدن آقای دکتر مصدق از هواپیما به حدی رسید که جمعیت صفوف پلیس را شکافت و خود را به نزدیکی نخستوزیر ایران رسانیده و فریاد میزدند: خدا نگهدار ایران باشد. رادیو قاهره دیشب اطلاع داد فشار جمعیت استقبالکنندگان با اینکه چندین کیلومتر در داخل و خارج شهر از جمعیت موج میزد به حدی زیاد بود که عدهای به علت ازدحام و فشار جمعیت بیهوش شدند. تظاهرکنندگان پلاکاردهایی در پشتیبانی از مصدق و مبارزهاش بالا بردند و او را «مصدق، عدو [دشمن] الاستعمار» نامیدند»
مطالبی برای مطالعه بیشتر در همین زمینه
ریشههای کودتای ۲۸ مرداد؛ از شکلگیری صنعت نفت تا حصر مصدق
دکتر محمد مصدق؛ سیاستمداری با حامیان و مخالفان سرسخت
دکتر حسین فاطمی؛ سیاستمدار آزادیخواهی که تیرباران شد
تصویر رنگی به جا مانده از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
داستان ملی شدن صنعت نفت ایران / اعتراضاتی که به یک مطالبه ملی انجامید
به گزارش رویداد۲۴ دکتر مصدق هفت ماه پیش از این سفر موفق به ملی کردن صنعت نفت ایران شده بود و کمتر از یک ماه پیش از سفر به قاهره، به نیویورک رفته بود تا در شورای امنیت سازمان ملل درباره حقوق ملی ایران سخنرانی کند. سفر وی به نیویورک موفق بود و بازتاب گستردهای در رسانههای جهان داشت. به همین دلیل نخست وزیر مصر از دکتر مصدق دعوت کرد که در راه بازگشت به ایران چند روز در مصر توقف کند و مهمان مصریها باشد.
مردم مصر در آن ایام درگیر مناقشهای با بریتانیای کبیر بودند و میخواستند کانال سوئز را ملی اعلام کنند. به همین دلیل موفقیت دکتر مصدق برایشان بسیار امیدوارکننده و الهامبخش بود.
درگیری مصر و بریتانیا بر سر مساله کانال سوئز در زمان سفر دکتر مصدق بسیار بالا گرفته بود و در حال بدل شدن به یک درگیری نظامی بود. در چنین شرایطی حضور دکتر مصدق در مصر جز تشدید احساسات ضدانگلیسی مردم به چیز دیگری تعبیر نمیشد؛ به همین دلیل بود که نه دولت انگلستان میخواست این سفر نابهنگام انجام شود و نه مخالفان دکتر مصدق در مجلس شورای ملی. استدلال نمایندگان مخالف مصدق این بود که مصر با انگلستان در حال جنگ است در حالی که ما با انگلستان در حال مذاکره هستیم و با آن دولت در جنگ نیستیم و مصدق نباید در این شرایط به مصر برود.
این نگرانی کاملا بهجا بود و در واقع بریتانیاییها با دیدن تاثیر مصدق بر جنبشهای ضداستعماری تصمیم به کودتا علیه وی گرفتند. «آنتونی ایدن» وزیر امور خارجه وقت انگلستان که در سالهای بعد نخستوزیر بریتانیا شد، در خاطرات خود مینویسد: «مصر درپایان جنگ جهانی دوم کاملاً آرام بود، ولی حوادث اخیر ایران (ملی شدن صنعت نفت) آن کشور را آشفته و خروشان کرده بود و این آشفتگی از «شط العرب» تا «نیل» را در بر گرفته بود و مصدق پیر با پیژاما و تختخواب آهنیاش به صورت یک چهره جسور و تهدید آمیز درآمده بود، بدین ترتیب سفر مصدق به مصر در آن شرایط بحرانی اقدامی تهدیدآمیز علیه منافع انگلستان شمرده میشد.»
یکی از قسمتهای جالب سفر دکتر مصدق به قاهره دیدار با روزنامهنگاران و روشنفکران مصر بود. مصدق در روز دوم سفرش به جشنی که اتحادیه روزنامهنگاران مصر برایش ترتیب داده بودند رفت و با استقبال پرشور روشنفکران و روزنامهنگاران مصری روبرو شد. در این جشن روشنفکران شاخصی همچون سلامه موسی و کمال الشناوی به ستایش حرکات او و موضع قویاش علیه امپریالیسم دست زدند.
همچنین «فکری اناطه پاشا» رئیس اتحادیه مطبوعات مصر که از نویسندگان و ناطقان مشهور مصری بود پشت میکروفون قرار گرفت و نطق پرشوری به زبان عربی ایراد کرد که مورد تأیید عموم قرار گرفت.
اناطه پاشا ضمن نطق خود خطاب به دکتر مصدق گفت: «مطبوعات مصر برای شناسایی شما منتظر امروز نشده بلکه در واقع از همان لحظهای که شما در میدان مبارزه میهن خود شروع به مبارزه کردید، این شناسایی آغاز گشت. ملت مصر شما را قبل از آنکه به دیدن ما بیایید شناخته و نامتان را در قلب خود حک کرده است. شما نفت دارید و ما کانال سوئز و امپریالیسم تصور کرده است میتواند این دو را به عنوان سلاحهایی بر ضد ملتهای ما به کار برد. تخلیه کانال سوئز نه تنها هدف مصریها بلکه هدف کلیه کشورهای عربی، ایران، هند و پاکستان است و برای آنکه دفاع مشترک مؤثری به عمل آید باید قوای این کشورهای برادر مجتمع گردد.»
نکته جالب درباره استقبال روشنفکران مصری شعر سید قطب در ستایش مصدق بود که در روزنامه الاهرام منتشر شد. سید قطب در آن زمان از سردمداران مبارزه با استعمار بریتانیا بود و فردی ناسیونالیست به حساب میآمد. ولی بعدتر گرایشهای بنیادگرایانه پیدا کرد و از پدران اسلامگرایی شد.
وی در شعر خود استقبال از دکتر مصدق را اینگونه بیان میکند: «این شرق است، بگذار همه بدانند! / همچون شیری جهیده متحد شده / و مثل طوفان به پا خاسته / در غریو خون میتپد / در خشمی دوزخی میجوشد / شعلههای سیاه پرتاب میکند / به سوی مجرمان و مستبدان / جهت زندگی به پستی نیست / که همیشه به سوی شرف و افتخار است / مصدق، اولادِ زندگی، ای مرد شریف / قهرمان شرق مسلمان / معتمد و محافظ هوشیار / در مقابل قدرت دزد مجرم / تو آن مشعل فتحی که خود برافروختی / با نفت و با قلب به وجد آمده خودت / تو زیستی و نزد دزدان دریایی آنها، آتش شرق و نفت سوزانمان را آوردی»
یک سال بعد از این سفر، افسران ناسیونالیست مصر علیه سلطنت «ملک فاروق» کودتا کردند و با قدرت گرفتن جمال عبدالناصر راه برای ملی کردن کانال سوئز هموار شد. نهایتا جمال عبدالناصر که همواره متاثر از دکتر مصدق بود در سال ۱۹۵۶ موفق به ملی کردن کانال سوئز شد. علاقه مردم مصر به دکتر مصدق تا اندازهای بود که خیابانی در قاهره به نام وی ثبت شد.
مصریها پس از برکناری و کودتا علیه مصدق نیز همواره خبرهای مربوط به وی را پیگیری میکردند. برای نمونه میتوان به روزنامههایی چون المصری و اخبارالیوم اشاره کرد که تا مدتها اخبار کودتا و سرنوشت مصدق را به بحث میگذاشتند. یکی از نخستین روزنامههایی که پس از کودتای ۲۸ مرداد با آیتالله کاشانی آن مصاحبه کرد روزنامه اخبارالیوم قاهره بود.
خبرنگار مصری روزنامه اخبارالیوم که مسئول مصاحبه با کاشانی شده بود علنا گرایشی مصدقی داشت و چندبار کاشانی را عصبانی کرد. خبرنگار از آیت الله پرسید «آیا انگشتهای خارجی در سرنگونی مصدق دخیل بوده است؟»
آیتالله کاشانی نیز چنین جواب داد: «وضع خوب است و خطر برطرف شده، مصدق راه را گم کرده و مستحق این عاقبت بود. او برای کشور کاری نکرد. نه یک خرابی را تعمیر کرد، نه خیابانی را افتتاح کرد، نه خزانه را نجات داد و نه ملت را متحد ساخت. حتی در مورد نفت که او ادعا داشت صاحب فکر ملی ساختن نفت میباشد، اگر این اتحادی که من در صفوف ملت به وجود آوردم نبود، نفت هرگز ملی نمیشد. اما در مورد انگشتهای خارجی، تا آنجا که من میدانم چنین چیزی نبوده. مصدق علیه شاه شورید و موقعیت و نفوذ شاه را بین مردم فراموش کرد. شاه چهار ماه قبل میخواست مصدق را عزل کند، ولی من وساطت کردم تا اینکه وارد این نبرد شدیم و پیروز شدیم.»
این بیانات برای مصریها بسیار عجیب بود. مصدق برای مردم مصر یک قهرمان الهامبخش بود، ولی در ایران دشمنانی همچون آیتالله کاشانی داشت. جمال عبدالناصر که جنبش ضد استعماری مصر را رهبری کرد، با اینکه تحت تاثیر شدید دکتر مصدق قرار داشت، همواره مراقب بود که دچار سرنوشت وی نشود.