خواب دکتر محمد مصدق در جلسه دادگاه
رویداد۲۴ تصویر ثبت شده در تالار آینه کاخ سلطنت آباد در جریان جلسه رسیدگی به اتهامات دکتر محمد مصدق در دادگاه نظامی به ریاست سرلشگر مقبلی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
مصدق در جریان یکی از جلسههای دادگاه روی شانه وکیل تسخیریاش خوابید. در جلسات دیگر سرش را روی میز میگذاشت و میخوابید. این اقدام او برای این انجام میشد که نشان دهد دادگاه از پیش تصمیمش را گرفته و توجه او تغییری در روند دادگاه ایجاد نمیکند.
ابراهیم گلستان که در این دادگاه حضور داشته، روایتی از خواب مصدق در جلسات رسیدگی را تعریف کرده که دادستان در حال قرائت کیفرخواست آیهای از قرآن خواند و مصدق همانطور که خوابیده بود و سرش روی دستانش بود، جمله را تصحیح کرد و گفت اشتباه خواندی و درستش اینگونه است.
پس از کودتا علیه دکتر مصدق، او و نزدیکترین یارانش مثل دکتر شایگان و دکتر حسین فاطمی دستگیر شدند. آنها به اتهام اقدام علیه سلطنت محمدرضا شاه پهلوی محاکمه شدند و در نهایت دکتر مصدق تبعید شد و دکتر فاطمی تیرباران شد. سایر متهمان نیز به زندان محکوم شدند.
بیشتر بخوانید: ریشههای کودتای ۲۸ مرداد؛ از شکلگیری صنعت نفت تا حصر مصدق
به گزارش رویداد۲۴ رسیدگی به اتهامات مصدق در ۳۵ جلسه در تالار آئینه کاخ سلطنتآباد برگزار شد. دادگاه نظامی برگزار شد؛ این در حالی بود که مصدق هیچگاه نظامی نبود. ظاهرا به خاطر استقلال قوه قضاییه، هیچ دادگاهی حاضر به محاکمه مصدق نشده بود و شاه به ناچار برای آنکه دادگاه در کنترل او باشد، محاکمه را در دادگاه نظامی برگزار کرد.
اتهامات دکتر مصدق در این دادگاه توسط تیمسار امیرحسین آزموده قرائت شد. سرلشکر نصرالله مقبلی رئیس دادگاه بود و سرتیپها حمید شیروانی، محمود افشارپور، محمدعلی خزاعی و تیمور بختیار اعضای هیأت رئیسه دادگاه بودند.
دادگاه مصدق را به اتهام اقدام علیه سطنت محکوم کرد. در کیفرخواست مصدق اینگونه آمده است: «سوءقصد به منظور برهم زدن اساس حکومت و ترتیب وراثت تاج و تخت سلطنت و تحریص مردم به مسلح شدن بر ضد قدرت سلطنت»
دادگاه معتقد بود دکتر محمد مصدق در روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ در مقام نخستوزیر فرمان عزل خود را از نخستوزیری که توسط محمدرضا پهلوی صادر شده بود مورد قبول قرار نداده و به اجرا نگذاشته بود» با این حال مصدق ابتدا صلاحیت دادگاه نظامی را برای رسیدگی به این پرونده رد کرد و سپس گفت: ««فرمان عزل مجلس روز ۲۲ مرداد بوده و تا روز ۲۵ مرداد مجلس وجود داشته. شاه هنوز با انحلال مجلس هفدهم موافقت ننمودند و استعفای نمایندگان هم در جلسه علنی قرائت نشده است. پس مجلس وجود داشته و شاه در حضور مجلس نمیتواند نخستوزیر را عزل کند.»
در اتهام دیگر به مصدق گفته شد به فرمان شاه بیاعتنایی شده و دستخط او نادیده گرفته شده است. مصدق پاسخ داد: «من آن شب دستخط عزل را نگاه کردم. دیدم اول امضا شده و بعد نوشته شده. معلوم بود از آخرش، که کلمات نمیرسید و گشاد گشاد نوشته بود تا به امضا برسد. چرا دستخطی که صدور آن ۲۲ مرداد است، ساعت یک بعد از نصف شب روز ۲۵ مرداد ابلاغ کردهاند؟ لذا در اصالت فرمان مشکوک شدم. تردید در اصالت فرمان سبب شد که اینجانب از پیشگاه ملوکانه توضیحاتی بخواهم. پس از تحقیق معلوم شد اول وقت یکشنبه از کلاردشت به رامسر و از آنجا رهسپار بغداد شدهاند که این عمل نیز در جامعه، فرار تلقی شد.»
جلیل بزرگمهر در کتاب «مصدق در محکمه نظامی» مینویسد: «گفتگوهای دادگاه مصدق بسیار تراژیک بود. نخستوزیر ایران بارها در طول دفاعیات خود خشمگین میشود، فریاد میزند و بارها میگرید. حال آقای رییس دادگاه، خیال میکنید من دیوانه هستم. همهاش که نمیشود روی ماده صحبت کرد. والله اگر شما حکمی بدهید و بگویید «نفهمیدم» مسوول هستید. اگر کسی محتاج نباشد که کاری انجام ندهد و انجام بدهد، خلاف وجدان رفتار کرده. من باید شما را روشن کنم. شما باید وجدان خود را قاضی کنید. آدم بیغرض از حرف کسی رنجش حاصل نمیکند. باید گذاشت اگر یک نفر درد دارد یا بغض دارد، بگوید.
پس آدم بیغرض، آدمی که میخواهد در مقابل وجدانش شرمنده نباشد جلوی حرف کسی را نمیگیرد و این آدم با کمال ملایمت، صبر و حوصله میکند. امروز همه دنیا منتظر این هستند که ببینند این دادگاه چه حکمی میدهد. برای شما همچو روزی پیش نیامده و شاید هم پیش نیاید که با دادن یک رای میتوانید یک خدمتی به مملکت بکنید. شایسته نیست که دنیا بگوید، حریف ما بگوید با دست چهار نفر افسر ما را مغلوب کرد. این امر برای شما شایسته نیست.»