صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

شنبه ۳۰ تير ۱۴۰۳ - 2024 July 20
کد خبر: ۳۴۶۳۹۷
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۰ - ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
تعداد نظرات: ۶ نظر

دیدار ناصرالدین شاه و ملکه ویکتوریا

ناصرالدین شاه در سفر خود به اروپا و لندن با ملکه ویکتوریا ملکه وقت انگستان دیدار کرد. از اتفاقات عجیب اینکه هیات همراه ایرانی قاشق چنگاه‌های طلای کاخ باکینگهام را دزدیده بودند!

رویداد۲۴ علیرضا نجفی: ملکه ویکتوریا بیش از ۶۳ بر امپراتوری بریتانیا حکومت کرد و پس از الیزابت دوم طولانی مدت‌ترین دوران حکومت تاریخ بریتانیا را دارد. دوران سلطنت ملکه ویکتوریا را «عصر ویکتوریایی» اروپا می‌نامند. دوران زمامداری او مصادف بود با اوج انقلاب صنعتی و یکه‌تازی اقتصادی و نظامی بریتانیا در جهان. معروف بود که مستعمرات بریتانیای کبیر به قدری گسترده است که آفتاب در این سرزمین هیچگاه غروب نمی‌کند.

ایرانیان با وجود اینکه در زمان ملکه ویکتوریا تحت سیطره و استثمار بریتانیا بودند، همواره مرعوب قدرت و عظمت امپراتوری وی بودند. البته در آن زمان قدرت و سیاست تحت سیطره پارلمان بود و نقش ملکه تا حد زیادی تشریفاتی شده بود اما برای ایرانیان که به‌جز حکومت مطلقه سلطنتی شکل دیگری از حکومت نمی‌شناختند ملکه همه‌کاره انگلستان بود.

نخستین توصیف مکتوبی که از عصر حکمرانی ملکه ویکتوریا در دست داریم به سفرنامه «میرزا صالح شیرازی» مربوط می‌شود. میرزا صالح می‌نویسد: «چون در این عصر که سلطنت پادشاهی این عصر به او متعلق است، ترقی عظیمی در دولت و عظمت و شوکت دولت‌خواه در انگلستان و فرنگستان روی داده و همچنین علوم و صنایع و بدایع این ولا به اعلی مرتبه رسیده، علی الخصوص علم کمستری که از اول دنیا الی حال کیمیا و یا دواسازی به این نوع ترقی نکرده [بود] و غرض بنده از نگارش تاریخ سلاطین طریق ترقی این ولا بوده نه تاریخ، پادشاهان به این سبب، آنچه در این، داده مفصلاً مینویسد و از اشخاصی که مطالعه کنند امید عفو تقصیرات به تفصیل این رساله است.»

سفر ناصرالدین شاه به انگلستان

ناصرالدین شاه نیز که در سفر نخست خود به فرنگ از بریتانیا دیدن کرد، در مواجهه با ملکه ویکتوریا حالتی مرعوب داشت. وی که در اندرونی و دربار خود برای روس و انگلیس خط و نشان می‌کشید، با دیدن عظمت دولت و دربار ویکتوریا از خود بی‌خود شد و در موقع خداحافظی دست ملکه را بوسید، امری که مایه حیرت دربار بریتانیا شد.

ناصرالدین شاه در خاطرات دیدار نخست خود از کاخ باکینگهام می‌نویسد: «در صبح از خواب برخاسته، رفتیم برای قصر ویندزور که مقر ملکه ویکتوریای انگلیس است. دم قصر زیر پله پیاده شدیم، ملکه تا زیر پله استقبال کرد، پایین آمده دست ملکه را گرفتیم، بازو دادیم رفتیم بالا. ملکه برخاسته به دست خودشان نشان به ما زده و حمایلش را انداخت. نشانی که دادند مکلل (مزین) به الماس بود. خلاصه نشان را با تعظیم زیاد گرفته نشستیم. من هم نشان و حمایل اختراعی آفتاب را مکلل به الماس با نشان تصویر خودم به ملکه دادم، او هم با کمال احترام قبول کرد و زد به خودش. الماس کوه نور را در لندن تراشیده برلیان کرده‌اند، ملکه سنجاق سینه کرده به سینه می‌زند. روزی که به ویندزور برای وداع ملکه رفته بودم به سینه‌اش زده بود، بسیار الماس خوبی است.»


مطالبی برای مطالعه بیشتر در همین زمینه

پوشش مدرن در چه دوره‌ای به ایران آورده شد؟

قدیمی ترین نوحه ضبط شده در دوره قاجار

پوشش زنان قاجار

خوشامدگویی تزار روسیه به مظفرالدین شاه

میرزا رضا کرمانی ؛ قاتل آخرین شاه مقتدر

آذین بندی سنت پطرزبورگ به مناسبت سفر مظفرالدین شاه


ناصرالدین شاه حدود بیست نفر از اطرافیان خود را در این سفر همراه برده بود؛ حتی قهوه‌چی مخصوص دربار را تا برای شاه قلیان چاق کند. در طول اقامت مهمانان ایرانی ۳۳ قلم از اموال کاخ باکینگهام که اکثرا کارد و چنگال و یک بشقاب طلا و یک سس‌خوری بودند، گم شدند!

ناصرالدین شاه در سومین و آخرین سفر خود به فرنگ نیز بنا داشت از بریتانیا دیدار کند اما ملکه ویکتوریا برای وی دعوت‌نامه ارسال نکرده بود. نهایتا با پادرمیانی سفرا کاخ باکینگهام دعوت‌نامه‌ای برای شاه فرستاد تا پس از سیزده سال دوباره از بریتانیای کبیر دیدن کند.

«درب پله پیاده شدیم، ملکه توی راه‌پله جلوی در ایستاده بود، به همدیگر دست داده بازو به بازوی ملکه داده رفتیم توی اطاق. امین‌السلطان، ملکم‌خان، پرنس واطن‌برغ، دختر ملکه زن همین پرنس، ایشک آقاسی، ملکه توی اطاق بودند. با ملکه خیلی صحبت کردیم، احوال‌پرسی کردیم. اظهار مهربانی زیاد کرد. بعد دختر ملکه رفت یک سینی دست گرفت آورد پیش ملکه، یک قابی توی سینی بود ملکه برداشت باز کرد، توی آن یک نشان الماس برلیانی بود که وسط آن صورت خود ملکه بود و بسیار خوب و شبیه ساخته بودند. ملکه دو دستی آن نشان را به ما داد و گفت: «برای یادگار به شما می‌دهم.» ما هم خیلی اظهار مسرت و مهربانی از این کار کردیم. بعد ملکه نشان را گرفت و به دست خودش به گردن ما انداخت.»

میل عجیب ناصرالدین شاه به دیدار با ملکه و استقرار در کاخ باکینگهام به رغم خصومت دیرینه با بریتانیا بسیار عجیب می‌نمود. جالب است که حتی وقتی ملکه ویکتوریا در سال ۱۹۰۱ فوت کرد، بسیاری از ایرانیان عزادار شدند. توجه به شماره ویژه روزنامه حبل‌المتین در این زمینه راهگشاست. روزنامه حبل‌المتین از نشریات معروف تاریخ ایران است.

احمد کسروی در تاریخ مشروطه ایران درباره این نشریه و علت تاثیرش می‌نویسد: «این روزنامه گفتار‌ها درباره گرفتاری‌های سیاسی ایران می‌نوشت و دلسوزی‌ها و راهنمایی‌های بسیار می‌کرد، و در پیشامد وام از روس‌ها گفتار‌های تندی چاپ می‌کرد و به همین انگیزه چهار سال از آمدن آن به ایران جلوگیری شد و بار‌ها پیشنهاد حکومت قانون و حکومت مشروطه نمود، و مردم دلبستگی بسیار به این روزنامه پیدا کردند، و نویسنده آن سید جلاالدین کاشانی به نیکی شناخته بود ولی راستی را از سودجویان بوده، و به هر کجا که سودی برای خود امید می‌داشته کوشش به نیکی توده و کشور را فراموش می‌کرده. ما در روزنامه اش چاپلوسی‌های فراوان می‌یابیم.»

کسروی در ادامه اشاره می‌کند که حبل‌المتین از هرکس که پولی به نشریه می‌داد تعریف می‌کرد. از مسلمانان مشروعه‌خواه تا سوسیالیست‌ها و حتی مردم ژاپن! از مقطعی به بعد نیز عین الدوله با تطمیع سردبیر تماما این نشریه را در اختیار گرفت. اما حبل‌المتین پیش از انقلاب مشروطه چنین وضعیتی نداشت و از هواداران آزادی به حساب می‌آمد. ملکه ویکتوریا حدود چهار سال پیش از انقلاب مشروطه ایران فوت کرد و روزنامه حبل‌المتین و بسیاری از شعرا و نویسندگان ایرانی در عزای مرگ ملکه متن نوشته و شعر سرودند.

روزنامه حبل‌المتین در ژانویه ۱۹۰۱ ویژه نامه‌ای برای مرگ ملکه ویکتوریا منتشر کرد و او را به عنوان «ملکه اسلام‌پناه» یاد کرد. در این شماره می‌خوانیم: «حادثه عظمی که فوت ملکه اسلام‌پناه ویکتوریا بود امت را داغدار کرد. یوم شنبه گذشته شهر کلکته به حالتی بود که در این مدت مدید ندیده بودم. نمونه قیامت می‌نمود. تمام دکاکین مسدود و از سیاهی زغال تا سپیدی نمک احدی را مسیر نمی‌شد.»

همچنین حدود پنجاه شعر در رثای ملکه ویکتوریا منتشر شد که در یکی از آن‌ها چنین می‌خوانیم:

«ای عزیزان نوحه‌ای خوانم به آواز حزین
بر وفات ملکه ویکتوریا، یعنی کویین

ایمپرس آف ایندیا شاهنشه عالی جناب
آنکه مثلش در جهان پیدا نگردد بعد از این

شهریار کامکار و تاجدار نامدار
افتخار ملک و ملت صاحب تخت و نگین»

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱۳
ناشناس
۰۱:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۰
ناصرالدین میرزا بدون استخراج و فروش نفت و گاز و مس و ...کشور را اداره میکرد و ادعایی هم نداشت .
علی
۲۱:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۴
اصلاح کوچه و بازاری که یک مرد کاسه گدایی برای ملکه اش میگیرد.....
ناشناس
۲۰:۰۱ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۲
چه حکایت آشنایی ؛ در حال حاضر ارباب پوتین جای ملکه ویکتوریا رو کرفته
ونوس
۱۸:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۲
از ترسو و مرعوب نفرت دارم
پاسخ ها
ناشناس
۰۱:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۰
شجاعت به جفتک اندازی نیست. سیاست آدم عاقل میخواهد.
ناشناس
۱۱:۴۷ - ۱۴۰۲/۰۵/۳۱
خوب ملکه ویکتوریا شبیه زنان دربارش بوده شاید به این دلیل باشه
نظرات شما