رویداد۲۴ علیرضا نجفی: در روزهای پایانی سال ۱۳۵۹ مذاکرات نهادهای بینالمللی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق اوج گرفته بود. ابتدا شورای عالی دفاع ایران طرح صلح سازمان کنفرانس اسلامی را رد کرد. دو روز بعد نیز عراق اعلام کرد تا زمانی که ایران حقوق عراق را به رسمیت نشناسد، حتی از یک وجب خاک ایران عقبنشینی نخواهد کرد.
عراق در روزهای ۲۸ و ۲۹ اسفند ماه با یک حمله برنامهریزیشده تلاش کرد سوسنگرد را اشغال کند تا دست برتر را در مذاکرات داشته باشد و ایران را مجبور به پذیرش خواستههای خود کند. حمله عراق ناموفق بود و صدام حسین در برابر این ناکامی دستور حمله موشکی به شهر اهواز را صادر کرد که یکی از نخستین حملات ارتش عراق به غیر نظامیان بود. لحن دولتمردان عراقی در این مقطع چنان گستاخانه شده بود که «طارق عزیز» معاون نخست وزیر عراق، در کنفرانسی خبری اعلام کرد: «حالا دیگر برای ما اهمیتی ندارد که ایران تجزیه شود.»
از طرف دیگر طرفین درگیر در فصل بهار نمیتوانستند عملیاتهای نظامی بزرگ انجام دهند. دلیل این امر ذوب شدن برفهای رشته کوههای قفقاز و سرازیر شدن سیل در رودخانههای دجله و فرات بود. این رکود در جنگ باعث آشکار شدن اختلافات بین رهبران سیاسی و نظامی عراق شد اما لفاظی سیاسی بدون دستاورد عینی، معنی ندارد. در همین اثنا ارتش ایران عملیات اچ ۳ را طراحی کرد و معادلات صدام را به هم زد.
عملیات اچ ۳ برای بدست آوردن برتری هوایی ایران طراحی شد. تلاش نیروهای ایرانی در ماههای ابتدای جنگ بیشتر دفاعی و به منظور متوقف کردن پیشرفت ارتش عراق بود. از هواپیماهای اف ۵ و اف ۴ نیز بیشتر برای انهدام تانکها و نیروی زرهی دشمن استفاده میشد. اما نیروی هوایی ایران قابلیت انجام مانورهای گستردهتری داشت و باید از آن استفاده میشد.
«سرهنگ فریدون ایزدستا» از افسران ارشد وقت در معاونت عملیات نیروی هوایی در مصاحبهای که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، در این باره گفته «ما از عملیات دفاعی به تهاجمی روی آورده بودیم و حالا ذهنیت همه افراد درگیر باید تغییر میکرد.»
فرماندهی نیروی هوایی ارتش ایران با سرهنگ جواد فکوری بود. فکوری میخواست به هر قیمت ایران برتری هوایی را به دست بیاورد و یکی از اهداف مورد نظر او و دیگر فرماندهان نیروی هوایی، «پایگاه هوایی الولید» بود. پایگاههای هوایی الولید عراق، موسوم به اچ-۳ مجموعهای از پایگاههای هوایی مرتبط در استان الانبار عراق هستند که در غرب این کشور و در نزدیک مرز اردن قرار دارند.
فاصله زیاد این پایگاهها با خاک ایران به این معنی بود که برای حمله به آن جنگندههای ایرانی باید از فراز مرکز عراق و نزدیکی بغداد و پدافند هوایی آن پرواز و در آسمان دشمن سوختگیری میکردند. این عملیات در عمل ممکن نبود و به همین خاطر ارتش عراق بخشی از تجهیزات و هواپیماهای نظامی خود را برای در امان ماندن از حملات ایران به آنجا منتقل کرده بود.
خلبانان ایرانی دو بار تلاش کرده بودند از طریق مرکز عراق به پایگاه الولید حمله کنند. بار اول به خاطر بدی هوا و بار دوم به علت خطر لو رفتن این عملیات لغو شده بود. اما «سرهنگ بهرام هوشیار» فرمانده گروه جنگهای الکترونیک نیروی هوایی و «سرهنگ فریدون ایزدستا» طرح دیگری داشتند که به اجرا گذاشته شد.
عملیات در ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ اجرا شد. هشت فروند هواپیمای فانتوم اف۴ با بارگیری کامل و حداکثر سوخت ممکن به فرماندهی «سرگرد فرجالله براتپور» به همراه دو فروند هواپیمای رزرو از پایگاه سوم شکاری نوژه در شهر همدان برخاستند. «سرهنگ قاسم گلچین» فرمانده پایگاه با پافشاری در این عملیات شرکت کرد و در کنار لیدر دسته پرواز، سرگرد براتپور پرواز میکرد.
همزمان با پرواز فانتومها، سه فروند هواپیمای اف۵ در یک مانور انحرافی از پایگاه دوم شکاری تبریز برای حمله به تاسیسات عراق در کرکوک به پرواز درآمدند. برای پشتیبانی هوایی عملیات نیز دو فروند هواپیمای اف۱۴ بر فراز مرز ایران و عراق گشتزنی میکردند.
یک هواپیمای سی۱۳۰ سری اچ نیروی هوایی معروف به «خفاش» که برای جنگهای الکترونیک طراحی شده بود و یک پست فرماندهی عملیات هوایی مستقر در یک هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ هم به پرواز درآمدند تا با شنود مکالمات نیروهای عراقی آماده پاسخگویی به دفاع احتمالی دشمن باشند.
فانتومهای نیروی هوایی پس از بلند شدن از همدان، بر فراز دریاچه ارومیه سوختگیری کردند و سپس در نزدیکی مرز ترکیه با پرواز در ارتفاع ۱۵۰ پایی (۵۰ متر) خود را به مرز ایران و عراق رساندند.
«سرتیپ دوم منوچهر طوسی» که در آن زمان با درجه سرگردی در دسته اول پروازی میکرد، در مستندی درباره این عملیات میگوید: «پرواز در آن ارتفاع کم بر فراز کوههای پر برف مثل اسکی کردن بود» اما فانتومهای ایرانی توانستند بر فراز منطقه مرزی عراق با ترکیه سوختگیری دوم را با موفقیت انجام دهند. آنها سپس با تغییر مسیر به طرف جنوب چرخیدند تا با پرواز بر فراز بیابانهای غرب این کشور خود را به پایگاههای الولید برسانند.
ارتش عراق منتظر فانتومهای ایرانی نبود و پدافند هوایی آن غافلگیر شد. وقتی جنگندههای ایرانی به پایگاه الولید رسیدند عراقیها آسوده مشغول کارهای روزمره بودند و توپهای خود را به سوی ایران نشانه رفته بودند. هواپیماهای ایرانی از پشت سر به آنها رسیدند و تجهیزات عراقی را به آتش کشیده و به خاک ایران برگشتند.
ستاد مشترک ارتش ایران پس از این عملیات از انهدام ۴۸ فروند هواپیمای عراقی در پایگاههای الولید خبر داد. اما طرف عراقی در پاسخ اعلام کرد که در این پایگاهها هواپیمایی نداشته و تنها یک فروند هواپیما از دست داده است که علنا دروغ بود و در واقع این عملیات موفقیت آمیز یکی از موفقترین عملیاتهای دوربرد هواپیماهای فانتوم در تاریخ جنگهای هوایی بود.
عراق همچنین مدعی شد هواپیماهای جنگی ایران را که به سمت سوریه پرواز کردند و پس از ۶۷ دقیقه در آسمان عراق ظاهر شدند، با رادار ردیابی کرده است. اما دمشق هرگونه همکاری با تهران را در زمینه ایجاد پوشش هوایی برای جنگندههای یا دادن اجازه برای سوخت گیری در سوریه تکذیب کرد.
در این عملیات حدود ۸۰ درصد از توان هوایی عراق منهدم شد و صدام حسین که بسیار شگفتزده شده بود فرماندههان نیروی هوایی عراق را برکنار کرد. عراق تا یک سال پس از آن نتوانست نیروی هوایی خود را بازسازی کند و همین موضوع زمینهساز پیروزی ایران در عملیاتهای موفق زمینی شد؛ عملیاتهایی که نهایتا باعث آزادسازی خرمشهر و مناطق اشغال شده ایران شد.
در پی این عملیات، صداوسیمای ایران برای اولین بار «مارش پیروزی» که در واقع مارش ارتش در سالهای پیش از انقلاب بود را همزمان با اعلام خبر حمله به پایگاه الولید پخش کرد. مارشی که در ماههای پس از آن نوید دهنده آزادی بستان، شکستن حصر آبادان و آزادی خرمشهر و دیگر عملیاتهای موفق شد.
خلبانان و پرسنل شرکت کننده در این عملیات دو روز بعد با آیتالله خمینی دیدار کردند و از آنها تقدیر شد. اما صداوسیما حتی حاضر به پخش مصاحبه با خلبانان شرکت کننده در این عملیات نشد. سرتیپ دوم ابراهیم پوردان که با درجه ستوان دومی در این عملیات شرکت کرده بود، گفته بود «گفتند در اول مصاحبه نگفتهاید بسمالله الرحمن الرحیم و قابل پخش نیست!»
مطالبی برای مطالعه بیشتر در همین زمینه
جنگ ایران و عراق چگونه آغاز شد؟
نقش نیروی دریایی ارتش در جنگ ایران و عراق چه بود؟
نیروی هوایی ارتش چگونه در جنگ، ایران را نجات داد؟
عملیات مروارید؛ شاهکار نیروی دریایی ارتش
شروط ایران برای پایان جنگ با عراق
سقوط فاجعهآمیز هواپیمای فرماندهان ارشد جنگ
عملیات ثامن الائمه؛ نخستین پیروزی بزرگ ارتش ایران
بیمهری به فرماندهان این عملیات مهم و متهورانه از نقاط تلخ تاریخ جنگ است. به گزارش رویداد۲۴ فرار بنیصدر و رجوی با استفاده از یکی از هواپیمای نیروی هوایی، باعث اعتراضات جدی به سرهنگ جواد فکوری شد. او از فرماندهی نیروی هوایی و وزارت دفاع ملی کنارهگیری کرد و به ستاد مشترک ارتش منتقل شد.
سرهنگ قاسم گلچین بعد از انتصاب سرهنگ معینپور به فرماندهی نیروی هوایی، از فرماندهی پایگاه سوم شکاری کنار گذاشته شد و پس از چند ماه به همراه دیگر تصفیهشدگان از نیروی هوایی کنار گذاشته شد. سرهنگ گلچین به فعالیت در بخش خصوصی مشغول شد و به آلمان مهاجرت کرد.
سرهنگ بهرام هوشیار معاون عملیات نیروی هوایی شد، ولی نهایتا در سالهای بعد از این سمت کنارهگیری کرد. همچنین بسیاری از خلبانان شرکت کننده در عملیات اچ ۳، مانند ستوان محمدرضا آذرفر، سرگرد محمود خضرایی، سروان غلامعباس رضایی خسروی و ستوان محمدعلی اکبرپور سرابی در سالهای بعد در جبهه جنگ شهید شدند.
عملیات اچ ۳ پیامدی داشت که کمتر به آن توجه میشود. با کاهش شدید توان هوایی عراق، ارتش اسرائیل که از مدتها پیش اعلام کرده بود در حال رصد فعالیتهای هستهای عراق است، تصمیم به نابودی «نیروگاه اتمی اوسیراک» یا «تموز» در عراق گرفت. صدام حسین از دشمنان سرسخت اسرائیل بود.
برای صدام که در پی رهبری جهان عرب بود، دشمنی با اسرائیل وسیله خوبی برای محبوبیت و ماندگاری در قدرت حساب میشد. وی بارها وعده نابودی اسرائیل و آزادی فلسطین را داده بود و تا پایان حکومت خود از هیچ اقدامی برای حمله به اسرائیل فروگذار نکرد.
در خرداد ماه سال ۱۳۶۰ جنگندههای اف۱۶ اسرائیلی عملیات را آغاز کردند. شرح این ماجرا را از کتاب سوداگری مرگ، نوشته «کنت تیمرمن» که کتاب مورد علاقه راویان رسمی تاریخ جنگ است میآوریم. بر اساس نوشته تیمرمن «خلبانان اسرائیلی هم مهارتی فوقالعاده داشتند و هم به زبان عربی مسلط بودند. آنها هنگام پرواز بر فراز اردن با لهجه عربی عربستان سعودی با یکدیگر صحبت میکردند و به ماموران برج مراقبت اردن گفتند گشتیهای سعودیاند که راه را گم کردهاند. وقتی به حریم هوایی عربستان وارد شدند، لهجه خود را تغییر دادند و وانمود کردند خلبانان اردنی هستند. آنها نهایتا وقتی به هدف نزدیک شدند تقریبا با هیچ مقاومتی روبرو نشدند و نیروگاه اتمی اوزیراک عراق را نابود کردند.»
همین رخداد به تبلیغات و پروپاگاندای ارتش بعث علیه ایران دامن زد. به تعبیر مرتضی منطقی در کتاب «تاریخ تبلیغات در جنگ هشت ساله» ایرانیها عراق را دشمن صهیونیستی مینامیدند، اما تبلیغات عراقیها درباره این موضوع حساب شدهتر بود. دستگاه تبلیغاتی عراق جنگ را توطئهای بینالمللی که با مشارکت آمریکا، اسرائیل و ایران علیه عراق طرحریزی شده است عنوان میکردند! این در حالی بود که ایران دشمن درجه یک اسرائیل به شمار میرفت اما صدام در تبلیغات خود جوری وانمود میکرد که گویا ایران و اسرائیل علیه عراق برنامهریزی کردهاند!
بعثیها به عراقیها میگفتند دست ایران و اسرائیل در یک کاسه است و کوروش با یهودیان مهربان بوده و این سیاست تا امروز در ایرانیها هست و ایرانیها امروز هم در خدمت اهداف صهیونیستها هستند و طرح حمله به عراق را با اسرائیلیها ریختهاند!
کافی است به نطق صدام حسین به مناسبت لغو قرارداد الجزایر توجه کنیم: «استعمار در دورانهای گذشته تمام وسایل خود را علیه ما به کار گرفت. بنیاد صهیونیستی در سالهای گذشته در جهت تجزیه میهن عرب و تضعیف قدرتهای امت عرب فعالیت میکرد و ملت عراق به دلیل دفاع از حاکمیت و حیثیت اعراب مورد مورد بغض صهیونیسم قرار گرفت. با تحقق نیافتن توطئه امپریالیستی و صهیونیستی برای تجزیه عراق، اکنون حکومت تهران به تحریک نیروهای امپریالیسم و صهیونیسم قصد غصب سرزمین ما را دارند.»
پس از حمله اسرائیل به اوسیراک، حجم تبلیغات عراقیها بیشتر شد. صدام میگفت حمله اسرائیل در هفتم ژوئن به نیروگاه اتمی در نتیجه اطلاعات و تصاویر مبادله شده و همچنین هماهنگیهای مداوم میان تهران و تلآویو بوده و با این اتفاق همدستی ایران و اسرائیل با هم بیشتر آشکار شده است.
در واقع اینها فقط یک سری دروغ برای تحریک مردم عراق علیه ایران و یا توجیه شکستهای پی در پی ارتش عراق نبود، صدام حسین نیز مانند اغلب دیکتاتورهای جهان دچار پارانویا و تئوری توطئه بود و باور نمیکرد خلبانان ایرانی به تنهایی موفق شدهاند ناوگان هوایی ارتش عراق را منهدم کنند.