رویداد۲۴ هدی کاشانیان: حضرت نوح (ع) پیامبری است که نسب وی با هشت واسطه به حضرت آدم (ع) میرسد. این پیامبر اولوالعزم، عمری طولانی داشت و صاحب چهار پسر بود که تمام انسانهای امروزی به سه نفر از آنان باز میگردند. براساس روایات تاریخی حضرت نوح (ع) صاحب بیانی فصیح، گفتاری روان و منطقی نیرومند بود و صبر و بردباری او در برابر قوم لجوج و بی منطق خود، مثال زدنی است. شیخ الانبیا در چهارصد و شصت سالگی در روز عاشورا، برای هدایت قوم بت پرست خود برگزیده شد و با برشمردن نعمتهای خداوند و بیان وعدههای الهی، به هدایت آنان پرداخت؛ اما قوم نوح، همانند ملتهای گمراه دیگر، با بهانههای بیاساس، از ایمان آوردن به پروردگار فرار میکردند تا این که عذاب الهی بر آنان فرود آمد. آرامگاه این پیامبر بزرگ، در نجف اشرف، در کنار مرقد امیرمومنان، علی (ع) و حضرت آدم (ع) جای گرفته است. این نوشتار، با توضیح مختصری از زندگانی حضرت نوح (ع) و توصیف ویژگیهای او و مردم زمانش، به بیان آیاتی از قرآن در این زمینه پرداخته است.
نوح فرزند نهم از نسل آدم(ع) است. او از نسل لَامک فرزند مَتُّوشَلْخ، فرزند ادریس، فرزند یرْد، فرزند مَهْلَاییل، فرزند قَینَن، فرزند أنُوش بن شیث، فرزند آدم(ع) است. در مورد زمان تولد او اختلاف است؛ در برخی از منابع تولد او همزمان با درگذشت حضرت آدم(ع) عنوان شده است.
بیشتر بخوانید:
به عقیده برخی محل زندگی و تولد او بینالنهرین و شهر کوفه بوده است. نام اصلی او در روایات، عبدالغفار، عبدالملک و عبدالاعلی آمده و علت نام نوح، به دلیل کثرت گریه و نوحه خوانی زیاد او بوده است. نام همسر وی «والیه» و گناه او این بود که در نزد قوم خود، نوح (علیهالسلام) را مجنون معرفی کرد. نام پسران او حام و سام و یافث و نام پسر گناهکارش که در هنگام طوفان نوح غرق شد، کنعان بود.
به گزارش رویداد۲۴ درباره نحوه کشتیسازی حضرت نوح (ع) به علت بعد زمانی زیادی که وجود دارد، چیز زیادی نقل نشده است. اما آنچه که مسلم است شغل نجاری پیش از حضرت نوح وجود داشته است؛ زیرا قبل از ایشان، چوب و استفادههای آن به علت سهولت استفاده از آن، مورد توجه همه بوده است. از بعضی از تفاسیر استفاده میشود که نوح نجار بود و بعد از آن به پیامبری مبعوث شد. بله! ظاهراً ایشان اولین کسی بود که کشتی را به الهام خداوند ساخت.
خدا به او وحی کرد که: «با نظارت و وحی ما کشتی بساز». نوح هم در آن سرزمین، که به هیچ وجه آب در حوالی آن نبود، شروع به ساختن کشتی نمود از طرف خدا به نوح وحی شد که از هر حیوانی یک جفت (نر و ماده) در کشتی سوار کند. همچنین خانواده اش و تمام کسانی که به او ایمان آورده بودند (به غیر از زن خائن و پسرش) به کشتی سوار شدند. هنگام نزول عذاب، نوح به همراه پیروان اندک خود سوار کشتی نوح شد. همه مشرکین در این طوفان غرق شدند. سرانجام عذاب الهی به پایان رسید و کشتی نوح بر کوه جودی قرار گرفت.
در زمان نوح (ع) فساد در زمین شایع گشت و مردم از دین توحید و از سنت عدالت اجتماعى روی گردان شده و به پرستش بتها روى آوردند و خداى سبحان نام چند بت آن روز را که عبارت بودند از «ود»، «سواع»، «یغوث»، «یعوق» و «نسر» در سوره نوح (ع) ذکر کرده است. فاصله طبقاتى روز به روز بیشتر شد و آنهایى که از نظر مال و اولاد قوىتر بودند حقوق ضعفاء را پایمال کردند و جباران، زیردستان را به ضعف بیشتر کشانیده و طبق دلخواه خود بر آنان حکومت کردند. در این زمان بود که خداى تعالى نوح (ع) را مبعوث کرده و او را با کتاب و شریعتى به سوى آنان گسیل داشت تا از راه بشارت و انذار، به دین توحید و ترک خدایان دروغین دعوتشان نموده و مساوات را در بینشان برقرار سازد. در روایات، از کتاب حضرت نوح (ع) با عنوان عام «صحف نوح» یاد شده است و اسم خاصی برای آن ذکر نشده است.
حضرت نوح (ع) نخستین پیامبر اولوالعزم است که دارای شریعت و کتاب مستقل بوده است. به طورى که از آیات مربوط به داستان نوح (ع) برمىآید، آن جناب همواره قوم خود را به توحید خداى سبحان و ترک شرک دعوت مىکرد و به طورى که از دو سوره نوح و سوره یونس، و آیه ۱۹ سوره آل عمران برمىآید، آنان را به اسلام مىخواند و به طورى که از آنان مىخواسته تا امر به معروف و نهى از منکر کنند و آنها را به نماز خواندن و رعایت مساوات و عدالت دعوتشان مىکرده و اینکه راستگو باشند و به عهد خود وفا کنند و از آنها درخواست دوری از فواحش و منکرات را داشت، در واقع آن جناب اولین کسى بوده که به مردم آموزش انجام کارها با نام خدا را داده است.
درباره مدت عمر نوح (ع) پس از پیاده شدن از کشتی، اختلاف است که تا 500 سال هم گفته شده است؛ ولی بالاخره عمر طولانی او هم به پایان رسید. مسعودی مینویسد: زمانی که ملک الموت برای گرفتن جان او آمد، او در زیر نور آفتاب نشسته بود. ملک الموت به او سلام کرد و حضرت نوح (ع) او را شناخت و فهمید که خداوند به او فرمان داده تا قبض روحش کند. در این هنگام نوح گفت: مرا رها کن تا از این جایم که آفتاب است، به جای دیگر منتقل شوم. پس حرکت کرد و به سایه درختی رفت و زیر درخت خوابید و سپس به ملک الموت اجازه داد و او نزدیکش آمد و به او گفت: ای فرزند آدمی که طولانیترین عمر را داشتی! دنیا را چگونه یافتی؟ حضرت در جواب گفت: چیزی از دنیا به یاد نمیآورم؛ جز همین که از آفتاب به سایۀ این درخت آمدم. پس ملک الموت روح او را از بدنش گرفت و فرزندش سام، عهده دار غسل و دفن و نماز بر او شد و قبرش در نجف اشرف کنار حضرت آدم (ع) قرار گرفت.