رویداد۲۴ نازآفرین جمشیدی: از جشنها و مناسباتی که برای ما ایرانیها اهمیت زیادی دارد شب چله است. در این شب که درازترین شب سال است اگرچه این مدت یک دقیقه است اما همان هم برای ما جایگاه بالایی دارد.
شب چله از کهنترین جشنهای ایرانیست ین جشن در ۹ آذر ۱۴۰۱ ثبت میراث جهانی شده است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکره شمالی که مصادف با انقلاب زمستانیست گرامی داشته میشود.
به گزارش رویداد۲۴ در این شب معمولا در خانه بزرگ فامیل جمع میشوند و خوراکیهای خاص این شب مانند سبزی پلو با ماهی و انار و آجیل و هندوانه میخورند و از کنار هم بودن نهایت استفاده را میبرند و لذت میبرند و به اصطلاح گل میگویند و گل میشوند.
یکی از رسوم در این شب زیبا خواندن شاهنامه و شعر بهویژه گرفتن فال حافظ است ضمن اینکه شنیدن خاطرات بزرگان فامیل هم خالی از لطف نیست و در این شب بههرروی هر کس از هر دری سخن میگوید و در تلاش است شب خوبی برای دیگران فراهم کند.
شب یلدا یکی از جشنهای مهم و باستانی در ایران است که آخرین شب پاییز (۲۱ دسامبر) برگزار میشود. فلسفه شب یلدا به دوران باستان باز میگردد و به عنوان نمادی از نور و روشنایی در مقابل تاریکی و سرمای زمستان به شمار میرود. این جشن به مناسبت فرارسیدن نزدیکترین روز به تعطیلات زمستانی و آغاز دوره بازگشت نور و گرمای آفتاب است. در این جشن، آتشکدهها روشن میشدند، مردم با هم شعر میخوانند و خوراکهای خاصی مثل آجیل و سمنو و انار و ... میخورند. این جشن همچنین به عنوان نمادی از تغییر فصل و بازگشت نور و گرمای آفتاب به شمار میآید و در فرهنگ ایرانیان جایگاه ویژهای دارد.
اگر شما هم برای این جشن برنامه دارید با ما همراه باشید چراکه برایتان گلچینی از اشعار این شب را جمعآوری کردهایم.
روز رویش، چون برانداخت نقاب از سر زلف/ گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست
باد آسایش، گیتی نزند بر دل ریش / صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
مهره مهر چو از حقه مینا بنمود / ماه من طلعت صبح از شب یلدا بنمود
بر رخ تو کآفت جان من است / از شب یلدا سپه آوردهای!
هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را
صحبت حکام ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید جو بو که بر آید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست. نور ز خورشید جوی بو که برآید
با زلف تو قصه ایست ما را مشکل / همچون شب یلدا به درازی مشهور
شب هجرانتای دلبر شب یلداست پنداری/ رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
صحبت حکام ، ظلمت شب یلداست / نور ز خورشید خواه، بو که برآید
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی/ که از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا
غمی از عشق دربارهٔ شب یلدا. دختر شبهای سرد ماه دی/خو گرفت با شعر تو در ماه دی/ حرف دل را از دلت تو پس زدی/ غم به روی غم، غمی را پس زدی/ من به دنیای تو مجذوبم هنوز/ به دیار قلب تو، حس دارم هنوز
شب هجرانتای دلبر، شب یلداست پنداری / رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
هنوز با همه دردم امید درمان است / که آخری بود آخر شبان یلدا را
شب یلداست هر تاری ز مویت، وین عجب کاری/ که من روزی نمیبینم، خود این شبهای یلدا را
چه عجب گر دل من روز ندید/// زلف تو صد شب یلدا دارد
شام هجران تو تشریف به هرجا ببرد / در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد
آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن. / صد شب یلداست در هر گوشهٔ زندان مرا
من از روز جزا واقف نبودم / شب یلدای هجران آفریدند
هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک. / کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود
بیشتر بخوانید: آمادهشدن برای میهمانی خانوادگی
بر من و یاران شب یلدا گذشت/ بس که ز زلف تو سخن رفت دوش
اشک خود بر خویش میریزم چو شمع *با شب یلدا درآویزم چو شمع * چشم جان را سرمهاش اعمی کند. روز روشن را شب یلدا کند.
دور است کاروان سحر زینجا
شمعی بباید این شب یلدا را
نور رایش تیره شب را روز نورانی کند
دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند
دور است کاروان سحر زینجا / شمعی بباید این شب یلدا را
شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهارزندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان ازسنت ایرانیان است
شب یلد ا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه، هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب
شب یلدا زحزن و غم مبراست
بساط شادمانیها مهیاست
شب یلدا بیا روشن روان شو
به نزد شاعران همزبان شو
شب یلدا شب سال استای دل
مرا در انجمن، شعراست محمل
شب یلدا بلند است و یگانه
نمیگیرد دلم هرگز بهانه
شب یلدا کنار دوستان باش
برای ما گلی ازبوستان باش
شب یلدا به آجیل و ترانه
بساط میوهها در کنج خانه
شب یلدا، انار و هندوانه
غذا سبزی پلو، ماهی بهانه