رویداد۲۴ نازآفرین جمشیدی: زندگی امروز مانند گذشته نیست همه میخواهند بیشتر بدانند تا بتوانند بهتر و شادتر زندگی کنند. درواقع زندگی پرمشغله و پر از عذاب و رنج این روزگار راهی جز چنگزدن به دانش روان را برای ما نمیگذارد.
برای نمونه به تربیت فرزندان در گذشته و امروز دقت کنید. پدر و مادرهای این دوره مدام تلاش میکنند فرزندان بهتری تربیت کنند از هزار و یک راه و ترفند روانشناسی و مشاوره کمک میگیرند تا شاید بتوانند آسیب کمتری به فرزندانشان بزنند آسیبی که خود ازسوی پدر و مادرشان بسیار دریافت کردهاند آن هم به شکل غیرعمد. هیچ پدر و مادری نمیخواهد به فرزندانش آسیب بزند، اما این کار را از روی ناآگاهی انجام میدادند.
اینکه بتوانیم روانشناس خوبی پیدا کنیم تا با او در مورد خودمان و زندگیمان گفتگو کنیم هم کار چندان سادهای نیست.تازه اگر بتوانیم چنین کسی را هم پیدا کنیم مستلزم صرف وقت و هزینهی بسیار زیادیست که شاید همهی ما نتوانیم از عهدهی آن برآییم. در اینجا شاید بهترین راهکار چسبیدن به کتب روانشناسی باشد که خوشبختانه کم هم نیستند کتبی که میتوانند راه درستتری را به ما بیاموزند.
به گزارش رویداد۲۴ شاید به جرات بتوان گفت که زندگی مدرن امروز چیزی جز افسردگی برای بشر نداشته است و همان آسایشی هم که در ظاهر به او هدیه داده چیزهای ژرفی را از او و درونش دزدیده است. امروز مردم باید صبح تا شب کار کنند تا بتوانند همان آسایشی که دنیای مدرن به آنها داده داشته باشند چیزی که هرگز تمامی ندارد. مصرفگرایی هدیهی نابههنجار این مدرنیته است.
همانگونهکه اشاره کردیم کتب روانشناسی بسیارند، اما اینکه بتوانیم بهترین آنها را گزینش کنیم تا در دام روانشناسی زرد هم گرفتار نشویم آسان نیست.
در ادامه با ما باشید تا فهرستی از بهترین کتب روانشناسی را با هم مرور کنیم.
انسان از دیرباز بهدنبال معنا و خدا و یک چیزی ورای خود بوده است شاید اصلا خدا را هم اینگونه برای خود آفریده باشد.
زندگی بدون معنا برای آدمی پوچ است و انسان از پوچی فرار میکند. او نمیخواهد نیست و نابود شود برای همین است که مدام در اندیشهی دنیایی فرای این دنیاست.
انسان به دنبال مفهومی محکم برای زیستن است. یزی که سبب ادامه دادن زندگی و تحمل تمام رنجها، مشقتها و ناراحتیها است. این مهم میتواند شخصی از بستگان و آشنایان، توانایی فرد در انجام کارها و امور خود در مقیاس خرد و کلان و یا حتی خاطراتی در ذهن او باشند.
دکتر «ویکتور فرانکل» کتاب روانشناسی «انسان در جستجوی معنا» را با تکیهبر همین نگاه و بر بستر تعریفشدهی این نیاز انسان مدرن نگاشته است. او که تجربه حضور در اردوگاههای کار اجباری آشویتس و نیز تجربه از دست دادن پدر، مادر، همسر و برادرش را در همان دوره داشته است، با درک عمیقی از فشار، درد، رنج و فقدان، معتقد بود اختلالهایی که فرد دچار آنها میشود ناشی از عدم توانایی او در یافتن معنایی برای زندگی است. روشی که دکتر فرانکلین در این کتاب پیشگرفته تاکید بر آینده و توجه به آن در کنار معنا و هدفی است که چشمانداز پیش روی انسان تعریف میکند. او «ارادهی معطوف به معنا» را محرکی قوی برای انسانها برمیشمرد و به قدرت این انگیزه در پیش بردن روزگار افراد باورمند است. این کتاب جزو بسیاری از فهرستهای معرفی کتاب پرفروش فارغ از ژانر قرار دارد.
این کتاب به شما نمیگوید اگر مرا بخوانید شاد و موفق و خوشبخت خواهید شد، اما به شما میآموزد چگونه ذهنتان را آزاد و افکارتان را مدیریت کنید.
«هنر شفاف اندیشیدن» به شما نشان میدهد که چطور ممکن است افکارتان به بیراهه برود. از تفکر برمبنای دانستههای از پیش تعیین شده بگیرید تا عناصری مثل حسادت و انحرافهای اجتماعی باعث میشود که شیوه تفکری یک نفر اشتباه از کار دربیاید. این کتاب در اصل ستونهای هفتگی روزنامهای در آلمان بود که بعد جمعآوری شد و به شکل یک کتاب منتشر شد.
اگر جزو طرفداران عادل فردوسیپور هم هستید که باید بگوییم این کتاب را او برگردان کرده است.
عادل فردوسیپور در مقدمه کتاب نوشته است: «تصور کنید در زمین فوتبال هیچ خطایی اتفاق نمیافتاد. آن وقت واژهای به نام پنالتی، اخطار و اخراج هم معنا نداشت. اشکها و لبخندها محو میشدند و زیبایی فوتبال هم رنگ میباخت. آدمها شبیه رباتهای برنامهریزی شدهای بودند که وظیفهشان بردن بدون کوچکترین اشتباه بود. حالا تصور کنید در این جهان پهناور که هزاران زمین فوتبال را در خود جای داده، قرار میشد هیچ انسانی دچار خطا و اشتباه نشود؛ آیا جهان بهتری داشتیم؟ جنگافروزیها به پایان میرسید؟ جرم و جنایت از صفحه روزگار محو میشد؟ انسانها با همدیگر روابط بهتری برقرار میکردند؟ پاسخ به این پرسشها و پیشبینی جهانی که هرگز تجربهاش نکردهایم، کار دشواری است؛ اما آنچه قابل پیشبینی است، آن است که هر چه بیشتر خطاهای خود را بشناسیم، رویکرد بهتری به زندگی خود خواهیم داشت. از آنجا که خطاهای بشری در طول حیاتش از الگوهای مشابهی پیروی میکنند، امکان شناختن آنها نیز امری ممکن است.»
در نگاه نخست همه دوست دارند بهترین باشند و این یعنی کمالگرایی، اما اقعیت این است که این صفت میتواند آسیبهای جدی به شما بزند. اما کمالگرایی چیست و چگونه در انسان ایجاد میشود؟ کمالگرایی، در دنیایی پر از ناکاملیها، همچون تلهای است که انسان را گرفتار توهم برتر بودن کرده و او را از قدمی به جلو برداشتن، باز میدارد. شاید فکر کنید ایدهای آرمانی است، اما فقط فکری بازدارنده است. فکر برتر بودن و در حد کمال بودن، آن چنان ذهنتان را اسیر خود میکند که از ترس آن که نتوانید آنچه در ذهن دارید را در حد کمال اجرا کنید، حتا گامی هم در آن مسیر بر نمیدارید. این طرز فکر، همان مانعی است که نویسندهی این کتاب و یا بسیاری از افراد را برای سالها در یک نقطه نگاه داشته است.
کتاب چگونه کمالگرا نباشیم؟ به تک تک دغدغهها و موانع فکری یک کمال گرا میپردازد و برای هر کدام، چندین راهحل آسان و عملی ارائه میدهد؛ انتظارات غیرواقعی، نشخوار ذهنی، نیاز به تایید شدن، نگرانی از ارتکاب اشتباه و غیره، از جمله محدودیتهای ذهن یک کمالگراست.
بیشتر بخوانید: مهارتهایی که تا پیش از ۴۰ سالگی باید بیاموزید
نخستین امر مهم شناخت خود و دانستن این است که چگونهاید. اینکه بدانید مشکلتان، کمالگراییست و نگرشتان را نسبت به چگونگی انجام کارها تغییر بدهید (طرز فکر دوگانه به جای قیاسی)، همان راهحل کلیدیست که نگرانی از ارتکاب اشتباه را در وجودتان از بین میبرد.
با راهکار تنظیم معیارها، میتوانید اعتماد به نفس تان را بالا ببرید و با انجام حرکت شورشی، نیاز به تایید را در وجودتان میکشید تا راه زندگی خود را آنگونه که خاص خودتان است، برگزینید و لذت دستیابی به موفقیت با برداشتن گامهایی آهسته، اما پیوسته را فدای ایدهی پوچ کمالگرایی نکنید.
یکی دیگر از کتب جالب و خوبی که در فهرست ما قرار دارد باشگاه پنج صبحیهاست. کتاب باشگاه پنج صبحیها داستانی خیالی، اما الهامبخش است. در این داستان با زندگی یک هنرمند، یک کارآفرین و یک سرمایهدار آشنا میشویم. این افراد هم کدام در زندگی خود مشکلاتی دارند و در تلاش هستند تا با گفتگو با یکدیگر و یافتن راه حل، مشکلاتشان را به نوعی حل کنند.
همانگونه که شاید حدس زده باشید و از نام کتاب هم مشخص است، رابین شارما به شما کمک میکند تا سحرخیز شوید. حتما این جمله معروف «سحرخیز باش تا کامروا شوی» را به یاد میآورید.
اگر به زندگی نوابغ، غولهای تجارت و افراد موفق هم نگاه کنیم، میبینیم که این افراد هم سحرخیزی را به عنوان یکی از دلایل موفقیتشان بیان میکنند. رابین شارما در کتاب باشگاه پنج صبحیها با بیان یک فرمول ساده به مخاطبانش کمک میکند تا صبح زود از خواب بیدار شوند.
سحرخیزی قرار است منبع الهامی برای شما باشد تا روزی که پیش روی خود دارید، با کمک آن برنامهریزی کنید و بچینید. با استفاده از راهکارهایی که در این کتاب و از میان گفتگوها بیان شده است، شما ابزاری برای خلاقیت پیدا میکنید و در عین حال آرامش را هم به دست میآورید.
اگر به دنبال تغییرید این کتاب بهترین گزینه برای شماست.
طرفداران عادل فردوسیپور شاد باشند که کتابی دیگر از برگردانهای خوب او در فهرست امروز مطلب ماست. کتاب هنر خوب زندگی کردن کتاب هنر خوب زندگی کردن راهنمای کامل خوب زندگی کردن یا آموزش خوب زندگی کردن در چند ساعت و چند دقیقه نیست، بلکه مانند جعبهابزاری ذهنی این امکان را در اختیار ما قرار میدهد تا در موقعیتهای چالشبرانگیز، انتخابهای بهتری داشته باشیم و از زاویهی متفاوتتری به مسائل نگاه کنیم. گاهی نیاز است بر اسب سرکش احساسات لگام بزنیم؛ گاهی برای پیشرفتن باید غرور و خودپسندی از جایگاه کنونیمان را دور بیندازیم و یا در ناکامیها از سرزنش کردن بیرحمانهی خود بپرهیزیم و در هر دو مورد نقش تصادفات ژنتیکی و جبر جغرافیایی را در آنچه هستیم، در نظر بیاوریم. این مجموعهی ارزشمند برآمده از دانش و پژوهش و زندگی دوبلی است. او پیشاز اینکه این بسته را به خوانندگان پیشنهاد دهد، آن را در رویارویی با چالشهای ریز و درشت زندگانی خود آزمودهاست. زندگی امروز و در آوار مشکلات رنگبهرنگ آنقدر سخت شده که جایی برای کوچکترین قضاوتی باقی نماند؛ در سختیها خوب زندگی کردن، هنر میخواهد.
زندگی به اندازهای دشوار است که یک کتاب شاید بتواند اندکی از سختیاش را بگیرد پس بد نیست آن را آزمایش کنیم.
ماجرای مرگ و از دست دادن و حتا پیر و مردن خودمان برای همهی ما دشوار است. اصلا چه کسیست که با مرگ مشکل نداشته باشد؟
در این کتاب داستان بهراستی درباره مرگ و زندگی است. داستان زیبایی که شرح خاطرات جالب زوج درمانگر، اروین یالوم و همسرش مریلین یالوم است و با نگاه به پایان زندگی نوشته شده است.
روانشناسی مادیگرا، شاید همیشه مرگ را نادیده بگیرد و یا کوشش کند از آن فرار کند. اما نویسندگان این اثر با شجاعت با مسئله پیری و مرگ که در پی آن میآید روبهرو شدهاند و در یادداشتهایی کوتاه زندگی خود را نوشتهاند و البته ما را هم با خود همراه کردهاند.
زندگی که به این مرحله نزدیک میشود و باید متناسب با آن تغییر کند. این کتاب را باید اثری ممتاز در این زمینه دانست چراکه از نقش پختگی و تجارب انسانی صحبت میکند و دیدگاهی شاید کمی متفاوت از دیدگاه جامعه را به ما بدهد.