صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 16
کد خبر: ۳۶۹۹۹۴
تاریخ انتشار: ۰۵:۲۶ - ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

ماجرای گروگان‌گیری سفارت ایران در لندن

در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ سفارت ایران در لندن توسط گروهی که خواستار جدایی استان خوزستان از خاک ایران بودند اشغال شد و تعدادی از دیپلمات‌ها و مردم عادی گروگان گرفته شدند. در این گزارش به چرایی و چگونگی این رخداد می‌پردازیم.

رویداد ۲۴: در جهان پیشامدرن انسان‌ها خود را به‌واسطه قبایل و مذاهب مختلف هویت‌یابی می‌کردند و تقسیم کار نیز آنقدر گسترده نبود که گروه‌های مختلف برای همکاری و تحرک اجتماعی، نیاز به هویتی فراتر از قوم و مذهب داشته باشند. اما یکی از اقتضائات دوران مدرن، تشکیل دولت ملی بود و ملت‌هایی که امروز در سراسر جهان وجود دارند اساسا در دوران جدید به وجود آمده اند. در دولت ملی یا همان دولت-ملت، مرز‌های سیاسی حکومت با مرز فرهنگی یکی هستند؛ و هدف از ملت‌سازی، ایجاد نوعی حس همبستگی و هویت جمعی است که بر هویت قومی، قبیله‌ای و زبانی اولویت دارد. برای مثال کسانی که پیش از انقلاب مشروطه هویت جمعی خود را مبتنی بر گروه‌های قومی، مانند ترک و لر و بختیاری درک می‌کردند، پس از انقلاب و با بدل شدن ایران به دولت-ملت خود را به عنوان «ایرانی» هویت‌یابی کردند. اما ملت‌سازی، با وجود تمام فوایدی که داشته، همواره بر سطحی از خشونت استوار بوده و عمدتا با سرکوب گروه‌های قومی و مذهبی حاصل شده است.

روند تبدیل شدن ایران به دولت-ملت، مانند بسیاری از کشور‌های دیگر، روندی توام با خشونت بود که در جریان آن اقوام و گروه‌های اتنیکی از حقوق خود محروم شدند. آنچه این خشونت‌ها را تشدید می‌کرد ایدئولوژی دولت (پهلوی اول) بود؛ نوعی ایدئولوژی ناسیونالیستی که مبتنی بر باور‌های اسطوره‌ای و «آرایایی‌گرایی» بود. در این میان، اقوام عرب هدف بیشترین توهین و تحقیر نژادی بودند و در گفتمان رایج پان‌ایرانیستی، در برابر اقوام «آریایی» معرفی می‌شدند و به عنوان نماد توحش و عقب‌ماندگی مورد حمله قرار می‌گرفتند. این گفتمان ضد انسانی و غیرعلمی به حدی رایج بود که در آثار روشنفکران آن دوران نیز دیده می‌شد. نویسندگانی که در پی نقد دین و ریشه‌یابی علل عقب‌ماندگی ایرانیان بودند، به دلیل شناخت اندک از تفکر عصر مدرن و ساده‌سازی مسائل تاریخی و اجتماعی، به نوعی گفتمان «خاص بودن نژاد آریایی» روی آوردند که تبعات آن هنوز هم ادامه دارد.

اما گفتمان ناسیونالیستی مختص ایران نبود. در جهان عرب نیز شکلی از ناسیونالیسم ستیزه‌جو پاگرفت که با ایده‌های نژادپرستانه همراه بود و می‌توان آن را ناسیونالیسم پان‌عربیستی نامید. دوران اوج قدرت هر دوی این گرایشات ناسیونالیستی، در دهه شصت و هفتاد میلادی بود؛ دورانی که محمدرضاشاه پهلوی در پی احیای تمدن کوروش کبیر بود و دیکتاتور‌های جهان عرب در پی رهبری جهان عرب بودند. صدام حسین نیز از ابتدای رسیدن به قدرت چنین سودایی را در سر می‌پروراند. به تعبیر دیلیپ هیرو، ایدئولوژی «پان‌عربیستی» صدام حسین ریشه در پیچیدگی‌های قومی و مذهبی عراق داشت. به‌ویژه حلقه تکریتی‌های اطراف صدام مملو از نفرت نژادی و فرهنگی از ایرانیان، که آن‌ها را عجم می‌خواندند، بود. ناسیونالیست‌های عراقی می‌گفتند عجم‌ها دشمنان تاریخی اعراب هستند و با وجود شکست و خفت در صدر اسلام، قرن‌ها ایستادگی کرده‌اند و توفق اعراب را به چالش کشیده‌اند. صدام حسین می‌خواست به قهرمان جهان عرب بدل شود و ناگزیر بود شیاطینی خلق کند و بگوید نهضت جهان عرب توسط آنان در خطر است.


بیشتر بخوانید:صدام حسین چگونه گروه‌های تجزیه‌طلب را علیه ایران سازماندهی می‌کرد؟


علاوه بر این گرایشات ایدئولوژیک، ایران و عراق در فاصله سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۴ اختلافات مرزی و ژئوپلتیک فراوانی داشتند. مجموع این مسائل باعث شده بود که عراق از گروه‌های اتنیکی و جدایی‌طلبی که در استان خوزستان ایران فعال بودند حمایت کند و ایران نیز در مقابل، از گروه‌های کرد مخالف صدام حمایت مالی و تسلیحاتی می‌کرد. پس از توافقنامه ۱۹۷۵ الجزایر، تحریکات مرزی دو فروکش کرد و ایران و عراق تا پایان حکومت پهلوی رابطه دوستانه‌ای با یکدیگر داشتند. اما پس از وقوع انقلاب و تضعیف دولت مرکزی، گروه‌های جدایی‌طلب ساکن ایران فعالیت گسترده‌ای را با کمک و پشتیبانی دولت عراق آغاز کردند. معروف‌ترین این گروه‌ها عبارت بودند از «جبهه دمکراتیک خلق عرب اهواز» و «گروه خلق عرب مسلمان» که در سال ۱۳۵۸ میان آن‌ها و سپاه پاسداران مجموعه درگیری‌هایی خیابانی رخ داد و به چهارشنبه سیاه خرمشهر معروف شد.

این درگیری‌ها بیش از همه چیز با اقدامات افراطی دریادار سیداحمد مدنی، که از طرف دولت موقت به عنوان به عنوان استاندار خوزستان برگزیده شده بود، تشدید و بحرانی شد. وی بار‌ها گفته بود تمام اعراب را باید سلاخی کرد و به انحای گوناگون به بزرگان طوایف خوزستان توهین کرده بود. در نتیجه درگیری‌های سال ۵۸ خوزستان، ۵۰ نفر کشته و ۴۰۰ نفر مجروح شدند. تعدادی از فعالین سیاسی عرب نیز بلافاصله پس از این وقایع اعدام شدند و با بسته شدن تمام راه‌های مسالمت‌آمیز، نوعی خصومت پایدار میان گروه‌های سیاسی-اتنیکی عرب و حکومت ایران پدید آمد و این گروه‌ها دست به اقداماتی مانند بمب‌گذاری و حملات تروریستی بردند. پس از ماجرای چهارشنبه سیاه خرمشهر، یکی از اولین اقدامات این گروه‌ها گروگان‌گیری در سفارت ایران در لندن بود.

در روز دهم اردیبهشت سال ۱۳۵۹، شش مرد مسلح به سفارت ایران در شهر لندن یورش بردند و با اشغال ساختمان سفارت، ۲۶ نفر را به گروگان گرفتند. این گروه شش نفره خود را «گروه الشهید» می‌خواندند. آن‌ها پس از اشغال سفارت با بخش جهانی بی‌بی‌سی تماس گرفتند و خواسته‌هایشان را مطرح کردند: «آزادی ۹۱ شهروند عرب از زندان‌های عربستانِ خوزستان.» مهاجمان اعلام کردند که دولت ایران ۲۴ ساعت مهلت دارد این ۹۱ نفر را آزاد کند و با هواپیما به لندن بفرستد و «وقتی هواپیما به لندن رسید، ما همراه گروگان‌ها به پایتخت یک کشور عرب در خاورمیانه پرواز خواهیم کرد و در آنجا گروگان‌ها آزاد خواهند شد.»

این خواسته برای دولت بریتانیا غیر ممکن به نظر می‌رسد. چرا که پس از گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در تهران رابطه ایران و بریتانیا سرد شده بود. همچنین تنها یک سال از نخست‌وزیری مارگارت تاچر رهبر محافظه‌کار بریتانیا می‌گذشت. خانم تاچر سیاست خود را «عدم نرمش مقابل تروریسم» اعلام کرده بود. در جریان این گروگانگیری ثابت شد خانم تاچر رهبر انعطاف‌پذیری نیست. تاچر از همان لحظه اول پیامی روشن به وزیران و فرماندهان نیرو‌های امنیتی داد و گفت که «هیچ‌یک از خواسته‌های آن‌ها عملی نشود». همچنین به نیرو‌های ویژه ارتش دستور داد خود را برای عملیات آماده کنند. این در حالی بود که پلیس تلاش می‌کرد کانال مذاکره را باز کند و وزارت خارجه بریتانیا با ایران و کشور‌های عربی تماس می‌گرفت. در آن زمان صادق قطب‌زاده وزیر خارجه ایران بود. او هر گونه مذاکره با گروگانگیر‌ها را در رد کرد و گفت «دیپلمات‌های ایرانی آماده شهادتند.». همچنین تظاهرات‌کنندگانی که درمقابل سفارت تجمع کرده بودند شعار می‌دادند: «دیپلمات زندانی، شهادتت مبارک.»

گروگان‌گیری شش روز طول کشید و در طی این شش روز محوطه مقابل سفارت ایران و بخشی از هایدپارک، آکنده از تظاهرکنندگان هوادار نظام انقلابی ایران بود. درطی این روز‌ها دولت بریتانیا تلاش کرد دولت‌های عرب را واسطه قرار داده و به گروگان گیری پایان دهند، اما موفق نشدند. در روز ششم، سخنگوی گروگان‌گیر‌ها اعلام کرد اگر نتواند با سفیر یک کشور عرب صحبت کند، یک گروگان کشته خواهد شد. در واقع یک ساعت بعد نیز وابسته عباس لواسانی مطبوعاتی سفارت ایران به دست گروگان‌گیر‌ها کشته شد. به دنبال کشته‌شدن عباس لواسانی، مارگارت تاچر دستور داد عملیات پایان دادن به اشغال سفارت ایران، از پلیس بریتانیا به نیروی ویژه هوابرد (اس‌ای‌اس) منتقل شود. تاچر تاکید کرده بود که همه گروگان‌ها باید زنده بمانند و همه گروگان‌گیر‌ها باید کشته شوند. کل عملیات نجات پس از یورش نیروی ویژه به درون سفارت، تنها ۱۷ دقیقه طول کشید. نیرو‌های بریتانیایی به داخل سفارت یورش بردند و با کشتن برق آسای پنج تن از شش گروگان‌گیر، گروگان‌ها را آزاد کردند.

در جریان درگیری نیروی ویژه با گروگان‌گیرها، علی صمدزاده، دیپلمات ایرانی، به دست گروگان‌گیر‌ها کشته شد. همچنین غلامعلی افروز، کاردار و علی دادگر مترجم محلی سفارت، زخمی شدند. از میان گروگان‌گیر‌ها نیز تنها کسی که جان به در برد فردی به نام فوزی بدوی‌نژاد بود که خود را میان گروگان‌ها جا داد و از محل گریخت. اما گروگان‌های آزاد شده در محوطه بیرون سفارت او را شناختند و توسط پلیس بازداشت شد. بدوی‌نژاد در دادگاه اعلام کرد که او را در بغداد فریب داده‌اند و اکنون از آنچه کرده پشیمان است. وی به حبس ابد محکوم شد، اما در نوامبر سال ۲۰۰۸ میلادی پس از ۲۸ سال آزاد شد.

براساس گزارش بی‌بی‌سی، با حمله نیرو‌های ارتش بریتانیا دو تن از گروگانگیر‌ها اسلحه‌هایشان را از پنجره بیرون انداخته و به نشان تسلیم چفیه‌ای سفید تکان دادند. همچنین غلامعلی افروز، کاردار وقت سفارت ایران، می‌گوید «هنگام رسیدن سربازان، دو گروگانگیر دستهای‌شان را روی سرشان گذاشته بودند و سلاحی در دست نداشتند، اما سربازان آن‌ها را به رگبار بستند.» این ماجرا باعث شد مطبوعات بریتانیایی حمله ارتش را «اعدام گروگانگیرها» بخوانند و پرونده‌ای برای تحقیقات در این باره گشوده شود. اما در نهایت همه سربازان تبرئه شدند.

پس از این ماجرا، مارگارت تاچر نامه‌ای به آیت‌الله خمینی نوشت و خواستار این شد که به پاس فداکاری سربازان بریتانیایی برای نجات شهروندان ایران، گروگان‌های آمریکایی آزاد شوند.

 

 

یکی از گروگان‌گیرها پرچم سفیدی را به نشانه تسلیم نشان می‌دهد

نیروهای ویژه در حال حمله به گروگان‌گیرها

نظرات شما