تاریخ انتشار: ۱۰:۱۰ - ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

درگیری‌های خرداد ۱۳۵۸ در خرمشهر

پس از وقوع انقلاب در بسیاری از استان‌های ایران آهنگ جدایی نواخته شد و گروه‌های مختلف برای خودمختاری با حکومت جدید انقلابی درگیر شدند. یکی از تلخ‌ترین این درگیری‌ها در خرمشهر اتفاق افتاد که آن را چهارشنبه سیاه خرمشهر می‌نامند.

چهارشنبه سیاه

رویداد۲۴: ایران و عراق در فاصله سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۴ اختلافات مرزی و ژئوپلتیک فراوانی داشتند. این اختلافات باعث شده بود که عراق از گروه‌های اتنیکی و جدایی‌طلبی که در استان خوزستان ایران فعال بودند حمایت کند و ایران نیز در مقابل، از گروه‌های کرد مخالف صدام حمایت مالی و تسلیحاتی می‌کرد. پس از توافقنامه ۱۹۷۵ الجزایر، تحریکات مرزی دو فروکش کرد و ایران و عراق تا پایان حکومت پهلوی رابطه دوستانه‌ای با یکدیگر داشتند. اما پس از وقوع انقلاب و تضعیف دولت مرکزی، گروه‌های جدایی‌طلب ساکن ایران فعالیت گسترده‌ای را با کمک و پشتیبانی دولت عراق آغاز کردند. معروف‌ترین این گروه‌ها عبارت بودند از «جبهه دمکراتیک خلق عرب اهواز» و «گروه خلق عرب مسلمان». آن‌ها در ابتدا خواهان حقوق اتنیکی خود، مانند تحصیل به زبان عربی و انتصاب مسئولان عرب برای ادارات دولتی در خوزستان، بودند. اما با متشنج شدن فضای سیاسی و آغاز درگیری‌های خیابانی، علنا خواستار جدایی خوزستان از ایران شدند.

گروه‌های جدایی‌طلب دوهفته پس از پیروزی انقلاب فعالیت‌های علنی خود را آغاز کردند. شیخ شبیر خاقانی که مرجع شیعه مشهوری در خرمشهر بود در روز‌های نخستین انقلاب مسئول حفظ مرز‌های شهر شده بود و بنا به دستور وی همه مناطق مرزی خرمشهر اعم از زمینی و دریایی تا اطلاع ثانوی بسته بود و کنترل مرز‌ها را به عشایر عرب ساکن نوار مرزی خرمشهر محول شده بود. شیخ شبیر که با قبایل عرب خوزستان روابط حسنه‌ای داشت، کمیته‌های برای ساماندهی به امور شهر ایجاد کرد که این کمیته‌ها اغلب دارای تمایلات ناسیونالیستی بودند و برای مثال دستور دادند هر کس که عضو کمیته است لباس محلی بپوشد. از طرف دیگر، نمایندگان سپاه پاسداران در خرمشهر، معتقد بودند که این گروه‌ها تجزیه‌طلب هستند و خواستار انحلال کمیته‌ها بودند. کمیته‌ها در نهایت منحل شدند، ولی تنش میان جبهه دموکراتیک خلق عرب و نیرو‌های مرکز ادامه پیدا کرد و بدل به درگیری مسلحانه شد.

مجموعه درگیری‌هایی که در سال ۱۳۵۸ در خوزستان رخ داد، بیش از همه چیز با اقدامات افراطی دریادار سیداحمد مدنی که از طرف دولت موقت به عنوان به عنوان استاندار خوزستان برگزیده شده بود و به گفته اطرافیانش معتقد بود تمام اعراب را باید سلاخی کرد. مدنی که مدتی بعد از این دوران به جاسوسی متهم شد و به آمریکا گریخت، درست زمانی که درگیری‌ها در خوزستان رو به پایان بود سخنرانی کرد و چنین سخنانی گفت: «هر نیرویی را که ضدانقلابی بود درهم می‌شکنیم و هیچ حوصله تلاش‌های ضدانقلابی را نخواهیم داشت. خلع سلاح را ما در خوزستان به این صورت عمل می‌کنیم که سلاح را از دست آدم‌های غیرمسئول در بیاوریم و آن را فقط در اختیار کسانی که پاسداران انقلاب اسلامی هستند و مؤمن به انقلاب اسلامی می‌گذاریم.»


بیشتر بخوانید:آنچه درباره اعدام‌های دهه ۶۰ باید بدانید


مدنی همچنین پس از انحلال کمیته‌ها نزد شیخ شبیر آمد و خطاب به او گفت: «هرکس نغمه تجزیه‌طلبی در این استان ساز کند به شدت او را سرکوب می‌کنیم. برای حفظ امنیت و انتظامات شهر با توجه به محدودیت پرسنل شهربانی قرار است عده‌ای از جوانان پاسدار به استخدام دولت در آیند و انتظامات شهر را با ضوابط نظامی به عهده بگیرند.» این گفته‌ها خطاب به مرجع تقلید مردم خرمشهر خشم بسیاری از گرو‌ها را در پی داشت و شیخ شبیر در اعتراض اعلام کرد که شهر را ترک خواهد کرد، اما آیت‌الله خمینی و آیت‌الله طالقانی با فرستادن پیام از وی دلجویی کردند و مانع این کار شدند.

وقایع فروردین ۱۳۵۸

در فروردین ماه سال ۱۳۵۸جبهه دموکراتیک خلق اهواز یک راهپیمایی علیه توافق مصر و اسرائیل به راه انداخت که با ورود نیرو‌های نظامی به صحنه به خشونت کشیده شد و تعدادی کشته و مجروح شدند. تقابل بین اعضای سپاه و جبهه خلق اهواز رو به افزایش بود که آیت الله شبیر خاقانی دوباره ورود کرد و به دولت مرکزی هم قول داد که گروه‌های مسلح سلاح‌هایشان را تحویل خواهند داد. در همین حال مدنی دوباره مصاحبه کرد و چنین گفت: «هر نیرویی را که ضدانقلابی بود درهم می‌شکنیم و هیچ حوصله تلاش‌های ضدانقلابی را نخواهیم داشت. خلع سلاح را ما در خوزستان به این صورت عمل می‌کنیم که سلاح را از دست آدم‌های غیرمسئول در بیاوریم و آن را فقط در اختیار کسانی که پاسداران انقلاب اسلامی هستند و مؤمن به انقلاب اسلامی می‌گذاریم.»

نهم خرداد ۱۳۵۸ و جنگ خیابانی

اگرچه این سخنان تحریک‌کننده بودند، ولی شیخ شبیر بر سر قول خود ماند و در جهت صلح و خلع سلاح کوشش کرد. اما در نهم خرداد ماه اتفاقی افتاد که شعله درگیری‌ها را دوباره روشن کرد. انقلابیون می‌گفتند «خودروی پیکانی در خرمشهر حرکت کرده و تیر هوایی شلیک کرده است و این نوعی تهدید سپاهیان به حساب می‌آید. این کار را نیز جز جبهه خلق کسی نمی‌تواند انجام دهد.» دریادار مدنی نیز با همین بهانه مهلت ۲۴ ساعته خلع سلاح را نقض کرد و دستور حمله به کانون فرهنگی خلق عرب در خرمشهر را داد.

سه نفر در این حمله کشته شدند و خلق عرب نیز در مقابل به سنگربندی در خیابان‌ها پرداخت و جنگ خیابانی دو گروه در خیابان‌های خرمشهر آغاز شد. در این درگیری‌ها حدود ۵۰ نفر کشته و ۴۰۰ نفر مجروح شدند. مردم خرمشهر نیز در مقابل مسجد جامع خرمشهر تحصن کردند و خواستار احقاق حقوق خود شدند. حکومت در تقابل مسلحانه جبهه خلق را شکست داد و صادق خلخالی به خرمشهر اعزام شد تا احکام اعدام برای آن‌ها صادر کند. این اتفاق و آغاز جنگ ایران و عراق که در جهان عرب به قادسیه صدام معروف شده بود، باعث دشمنی گروه‌های اتنیکی با نظام تازه تاسیس شد. با بسته شدن تمام راه‌های گفتگو، هر کدام از این گروه‌ها در سال‌های بعد به نوعی با حکومت ایران درگیر شدند و اقداماتی، چون بمب‌گذاری و حمله به مراسم رسمی حکومت تا امروز هم ادامه دارد.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: تصاویر تاریخی
نظرات شما