رویداد۲۴ به برادر محسن (رضایی) و سرهنگ (علی صیاد) شیرازی اطلاع دادیم، آمدند در جلسه شرکت کردند. مطالب را گوش کردند. برادر محسن (رضایی) گفت. استخاره کردیم، این آیه آمد که خداوند میفرماید ما به کافران مهلت نمیدهیم و بهشت را پیش روی مومنان قرار دادیم. قرار شد بروند و عمل کنند.» در یادداشت روز بعد باقری میخوانیم: «عملیات شب گذشته انجام شد که ناموفق ماند.» شهید حسن باقری مرداد سال ۱۳۶۱
عملیات بیتالمقدس در خردادماه سال ۱۳۶۱ به اتمام رسید و حاصل آن آزادسازی شهر خرمشهر و برتری همهجانبهی ایران بر عراق بود.
هاشمی رفسنجانی از زمان عملیات فتحالمبین دریافته بود که به زودی خرمشهر آزاد خواهد شد و مسئله ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر ذهنش را مشغول ساخته بود. به همین دلیل مسئله ورود به خاک عراق را با آیتالله خمینی مطرح کرد. هاشمی در خاطرات ششم فروردین سال ۱۳۶۱، زمانی که هنوز عملیات فتحالمبین پایان نیافته، مینویسد: «احمدآقا آمد و گفت: امام با ورود ما به خاک عراق موافق نیستند و تشکیل شوراى انقلاب عراق در ایران را هم صلاح نمیدانند.» در واقع آیتالله خمینی درابتدا مخالف ادامه جنگ پس از آزادسازی خرمشهر بود، اما تعدادی از فرماندهان نظامی و سیاستمدارانی، چون هاشمی رفسنجانی، رضایت ایشان را برای ادامه جنگ جلب کردند.
دو هفته پس از آزادسازی خرمشهر، ارتش اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد و صدام حسین که شکست سختی متحمل شده بود، از این فرصت استفاده کرد و گفت اکنون با حمله اسرائیل به لبنان، دولت عراق خواهان صلح با ایران و اتحاد مسلمانان علیه اسرائیل است. ایران نیز نامهای به دبیرکل سازمان نوشت و برای پذیرش آتشبس چند شرط اساسی گذاشت. در این شروط علاوه بر پرداخت خسارت کامل به ایران، دولت عراق میبایست عذرخواهی کرده و راه را برای رسیدن رزمندگان ایرانی برای رسیدن به سوریه و جنگ با اسرائیل باز میکرد. هاشمی رفسنجانی نیز در مصاحبهای که روز ۲۲ خرداد ۶۱ در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد، رسما به شرط ایران برای پایان جنگ اشاره کرد و گفت «چون ما به اسراییل راه نظامی نداریم عراق باید به ما راه بدهد تا بتوانیم نیروهای زرهیمان را به سرعت به سوریه برسانیم.» رژیم عراق با این دو شرط موافق بود و پذیرفته بود که اجازه بدهد نیروهای ایران ازر طریق عراق به سوریه بروند، اما شروط دیگری نیز از طرف ایران مطرح شده بود که عبارت بودند از الف) «تاسیس حکومت اسلامی در عراق» و ب) «برکناری صدام» که طبعا عراق این شروط را نمیپذیرفت.
پیر رازوکس در کتاب مفصل خود مدعی میشود که «ادامه جنگ ایران و عراق پس از فتح خرمشهر بیش از همه به نفع اسرائیل و بلوک غرب بود.» وی با اشاره به جمله «مناخیم بگین» نخست وزیر وقت اسرائیل که گفته بود در جنگ ایران و عراق «برای هر دو طرف آرزوی موفقیت میکنم»، میگوید «اسرائیل و سپس بلوک غرب میخواستند با فرسایشی شدن جنگ هر دو طرف ایرانی و عراقی که دشمنان اسرائیل و غرب بودند به مرور ضعیف و ضعیفتر شوند و همچنین بازار فروش اسلحه نیز کساد نشود.»
بیشتر بخوانید:نقش ابوالحسن بنیصدر در جنگ ایران و عراق چه بود؟
درحالی که ایران شروط عجیبی برای اتمام جنگ گذاشته بود، تلاشهای بینالمللی برای پایان دادن به جنگ درجریان بود. شورای امنیت نیز برای خاتمه دادن به جنگ قطعنامه ۵۱۴ را صادر کرده بود. البته مداخله سازمان ملل و کشورهای همسایه اثرگذار نبود، چرا که در فضای انقلابی آن روزها کمترین اعتقادی به سازمان ملل و نهادهای بین المللی وجود نداشت. برای مثال علیاکبر ولایتی، وزیر خارجه وقت ایران، سازمان ملل را چنین خطاب کرد: «وقتی تمامیت و یکپارچگی ارضی کشور ما از سوی مزدوران عراقی در معرض تهدید قرار گرفته بود سازمان ملل متحد کجا بود؟» همچنین «سعید رجایی خراسانی» نماینده وقت ایران در سازمان ملل متحد، چنین واکنشی به قطعنامه ۵۱۴ نشان داد: «آیا شما منتظر آن بودید ما بجنگیم و خودمان را به مرزها برسانیم و سپس هر کدام با دیگری خداحافظی کرده و راه خودمان را برویم؟» مدتی بعد عراق اعلام کرد به صورت یکجانبه آتشبس را قبول میکند. اما ایرانیها به دلیل بدبینی به صدام حاضر به پذیرش آن نشدند.
فرماندهان ایرانی معتقد بودند کلید پایان جنگ تهدید بصره است. بصره نزدیکترین و مهمترین شهر عراق در مرز بود و دومین شهر مهم عراق که بیشتر منابع نفتی عراق در آن قرار داشت و ایران با فشار آوردن بر بصره میتوانست صدام را در موضع ضعف قرار دهد. بنابرین تصمیم اولیه ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بر اساس یک استدلالی نظامی گرفته شده بود، اما مسایل سیاسی و ایدئولوژیک به مرور بر این تصمیم سایه انداخت و هدف نیروهای ایرانی از «پیشروی و رسیدن بالای سر بصره و استقرار نیروهای دفاعی»، به «فتح بصره»، «نجات شیعیان عراق» تغییر کرد. ایران در ۶ سال بعدی به مناطقی رفت که برخی از آنها هیچ ارتباطی با استدلال نظامی مطرحشده برای ادامه جنگ نداشت و مسائلی، چون رسیدن به کربلا و رفتن به قدس مطرح شد. همچنین پس از فتح خرمشهر و ادامه جنگ، نتیجه اغلب عملیاتهای تهاجمی ایران شکست بود. دیلیپ هیرو در کتاب طولانیترین جنگ مینویسد: «برخلاف تصور مسئولان ایرانی نه تنها دولت صدام حسین پس از حمله ارتش ایران به بصره سقوط نکرده و تسلیم نشد، بلکه دست بالا را نیز بهدست آورد. محبوبیت شخص صدام پس از تغییر صحنه جنگ و با تبلیغات ملیگرایانه افزایش یافت. صدام تا جایی از این تبلیغات استفاده کرد که پیشنهاد برگزاری رفراندوم در هر دو کشور ایران و عراق را داد که بدین وسیله مشخص شود چه کسی از محبوبیت بیشتری نزد مردم خود برخوردار است. صدام یک روز بعد اعلام کرد که ایران نه به دنیال سرنگونی شخص او، بلکه خواستار کنترل کل عراق است. در ۱۳ نوامبر نیز تظاهرات عظیمی در بغداد برگزار شد و حدود ۴ میلیون نفر در آن شرکت کردند.»
زمانی که عملیات بیت المقدس به اتمام رسید و خرمشهر آزاد شد، تنها بیست ماه از آغاز جنگ میگذشت. با ادامه جنگ، این زمان پنج برابر شد و دو کشور تا تابستان ۱۳۶۷ با یکدیگر جنگیدند. ایران پس از فتح خرمشهر، بهجز یک استثنا، پیروزی بزرگ دیگری بهدست نیاورد. طرفداران ادامه جنگ مدعی میشوند دلیل ادامه جنگ این بود که حتی پس از آزادی خرمشهر بسیاری از اراضی ایران در اشغال عراق بود که البته این استدلال چندان خرسندکننده نیست. در انتهای جنگ و در زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸، اراضی اشغالی ایران به ۲۶۰۰ کیلومتر رسید و نسبت به خرداد ۱۳۶۱ حدودا دو برابر شد.
و
نيرنگ صدام
صدام فریبکار
............
دهه 80
صدام پلید دار مجازات آویخته شد