رویداد۲۴ | مهسا زرگری: در این مقاله، به سراغ "تذکره الأولیاء" اثر عطار نیشابوری میرویم. در این کتاب، عطار نیشابوری به گردآوری احوال و کردار بزرگان و عرفا پرداخته و از هر یک گزیدهای کوتاه ارائه کرده است. بسیاری از صاحبنظران، این اثر را یکی از بهترین منابع برای دسترسی به عبارات ناب و ارزشمند عرفانی میدانند. به حدی که حتی اگر از فضای متون مذهبی و عرفانی دور باشید، احتمالاً بخشهایی از گفتارهای ارزشمند ابوسعید ابوالخیر را شنیدهاید.
فریدالدین عطار نیشابوری، یکی از بزرگترین عارفان و شاعران ایران در پایان قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری بود. او در دوران جوانی به سفرهای گستردهای در جهان اسلام پرداخت و پس از بازگشت به زادگاهش نیشابور به جمعآوری آموزههای صوفیان و تحقیق در علوم مختلف پرداخت.
اگرچه اطلاعات مشخصی از آموزشهای عطار در دست نیست، اما میدانیم که در ابتدا به فراگیری فقه، تفسیر و حدیث پرداخته بود. او قصد نداشت اسرار طبیعت را کشف کند و تنها زمانی به بیان دانش خود دست میزد که میخواست نکات علمی را در قالب داستان ارائه دهد.
عطار آثار گستردهای از خود به یادگار گذاشته است که شامل چهار منظومه، دیوان اشعار و مختارنامه میشود. شیوه نگارش وی در غزلیات و قصاید تفاوت چندانی ندارد و همگی با زبان نمادین به بیان تجربیات معنوی میپردازند.
در سال 618 هجری، هنگام حمله مغول به نیشابور، عطار توسط سربازان کشته شد و آثار وی نیز سوزانده شد. اما بخشی از این آثار قبل از این واقعه به دیگر شهرها منتقل شده بودند و به دست ما رسیدهاند.
می گوید که پس از قرآن و اخبار رسول صلیاللّهعلیهوآلهوسلم هیچ سخنی برتر از سخنان مشایخ طریقت نیست، و او با این اعتقاد و بنا به درخواست دوستان به مطالعه احوال و سخنان آنان پرداخته و این کتاب را تألیف کرده است. وی در نقل سخنان مشایخ، به شرح آن سخنان نمیپردازد مگر برای رفع شبهه .
بیشتر بخوانید: آرش کمانگیر کیست؟
او توجه دارد که اولیا روش و دیدِ یکسان ندارند، اما چون آنان را در راه حق میداند، هریک را در جای خود میستاید. به همین دلیل، امام ششم شیعیان، حضرت صادق علیهالسلام، را در کنار چهار امام اهل سنت میبینیم.
و از آن چهار تن، امام شافعی به صراحت زبان به ستایش اهل بیت رسول میگشاید و میگوید که اگر ستایش آل محمد خلاف سنّت است، بگذار که جن و انس مرا گمراه بدانند.
به گزارش رویداد۲۴ شیوهٔ نگارش عطار در "تذکره الاولیا" تقریباً یکسان است. او هر بخش را با عنوانی مشابل "ذکر حبیب عجمی" یا "ذکر اویس القرنی" آغاز میکند. "ذکر" به معنای یاد و تذکره نیز به همین معناست: یادی از بزرگان. در ادامه، عطار هر شخصیت را در چند جملهی موزون توصیف میکند.
این سبک نگارش هنوز هم در متون مختلف - اعم از جدی و طنز - مورد تقلید قرار میگیرد و نمونههایی از آن در آثار معاصر دیده میشود.
کتاب "تذکره الاولیا" بارها ویرایش و منتشر شده است. دو بخش نقلشده از ویرایش استاد محمد استعلامی است. اخیراً، دکتر شفیعی کدکنی در سال ۹۸ نسخهای گرانبها و مفصل (۱۷۷۹ صفحه) از این اثر را منتشر کرده است. اگرچه خرید این نسخه برای همه صرفهپذیر نباشد، اما میتواند انتخاب مناسبی برای هدیه دادن در کنار آثار کلاسیک مشهور باشد.
پس از مقدمه، هر باب تذکرة الاولیاء با عباراتی مسجع اوصاف هریک از اولیا را بیان میکند. این سرآغازهای مسجع و کوتاه، گرچه خالی از تکلف نیستند، اما پس از آنها، نثر کتاب بسیار ساده و روشن و استوار میشود؛ به طوری که نمونه تکاملیافته نثر پارسی خراسان است. البته در مواردی که مطالب را عیناً از کتابهایی چون ترجمه رساله قُشَیریّه آورده، از نثر آن ترجمه و منابع مشابه پیروی کرده است. وی در ترجمه سخنان مشایخ از زبان عربی نیز همان سادگی و روشنی را مراعات کرده است.
در بعضی از دستنویسهای تذکرة الاولیاء ــ که چندان معتبر نیستند ــ کاربردهای خاص دستوری و شکلهای متفاوتی در صرف افعال مشاهده میکنیم که با زبان ادبی خراسان در قرنهای پنجم تا هفتم همانند نیست. شاید این موارد از تغییرات کاتبان باشد. اما این کاربردهای خاص در نسخه معتبر مورخ ۶۹۲ کتابخانه پیرهدایی ترکیه، و نسخه مورخ ۷۰۱ کتابخانه ملی تهران وجود ندارد.
عطّار در سرگذشت هر عارف، تمام نقلها و روایتهایی را که درباره زندگی او در منابع در دسترس خود خوانده و به نظر او درست آمده، آورده است. اما بیش از آنکه به صحت روایات دقت کند، به تأثیر تربیتی و ارشادی آنها توجه دارد. با توجه به اینکه مؤلف به گفته خود از کودکی دوستدار اهل طریق بوده است، میتوان گفت که او همواره شرح حالات و سخنان عارفان بزرگ را میخوانده و مطالب بسیاری را از آنها به خاطر میسپرده است. در واقع، مأخذ او محدود به چند کتاب مشخص نیست. مطالعه تذکرة الاولیاء و مقایسه مطالب آن با منابع دیگر صوفیه نیز نشان میدهد که عطّار به مهمترین آثار فارسی و عربیِ مقدّم بر تذکرة الاولیاء دسترسی داشته و از آنها مطالبی برگرفته است.
در ادامه بخشی از متن تذکره الاولیاء را هم از نسخهٔ تصحیحشدهٔ ایشان نقل میکنیم:
پس فاروق گفت: «مرا وصیّتی کن.» گفت: «یا عُمَر! خدای را شناسی؟» گفت: «شناسم.»
گفت: «اگر بهجز از خدای هیچکس را نشناسی تو را بِهْ.»
گفت: «زِدنی، زیادت کن.»[= باز هم برایم بگو]
گفت: «یا عُمَر! خداوند تو را میداند؟» گفت: «میداند.» گفت: «اگر بهجز از خدای، تو را هیچکس نداند تو را بِه.»
گفتند: «چونی؟» گفت: «چگونه باشد کسی که بامداد برخیزد و نداند که تا شبانگاه خواهد زیست یا نه؟»