رویداد۲۴: پیروزی خاتمی یکی از اتفاقات غیر منتظره دهه هفتاد بود و بسیاری از ناظران داخلی و خارجی را شگفتزده کرد. اغلب منتخبان دهه شصت از حمایت آیت الله خمینی برخوردار بودند. اگر حمایت آیتالله خمینی نبود، بنی صدر هیچ گاه رئیس جمهور نمیشد. حتی زمانی که بنی صدر میخواست برای انتخابات ثبت نام کند، به دیدار آیتالله خمینی رفت و در برگشت از آن دیدار کاندیداتوری خود را اعلام کرد تا این پیام را به همه برساند که نظر امام درباره نامزدی او مثبت است. عزل و نصب مقامات اجرایی و سیاسی در کشور با نظر آیتالله خمینی صورت میگرفت. اگر وی در یک سخنرانی از کسی، ولو به صورت تلویحی، حمایت میکرد برگزیده شدن او امری قطعی بود.
در دهه هفتاد، آیتالله خامنهای به عنوان رهبر بعدی ایران به صورت مستقیم از کسی حمایت نمیکرد. در دهه هفتاد شرایط تغییر کرده بود. نامزد اصلی جناح چپ در انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری میرحسین موسوی بود که با کنارهگیری او، سیدمحمد خاتمی پا به عرصهی انتخابات گذاشت. خاتمی وزیر ارشادی بود که یکی از دلایل اصلی استعفایش از وزارت ارشاد در سال ۷۱، فشارهایی بود که از ناحیهی سخنان رهبری بر او وارد میشد.
با ورود خاتمی به میدان، به زودی دوگانهای میان نماینده راستها یعنی ناطق نوری و نماینده چپها یعنی سیدمحمد خاتمی شکل گرفت. خاتمی با شعار اصلاحات در انتخابات حاضر شد و کسی تصور نمیکرد تایید شود؛ چرا که طیف راست حتی با وزیر فرهنگ بودن خاتمی مشکل داشت چه برسد به رئیس جمهور شدن او. هاشمی رفسنجانی درباره این موضوع چنین مینویسد: «رهبری دو انتخاب دارند. یکی ایجاد رقابت جدی برای گرم بودن انتخابات و شرکت وسیع مردم، که ممکن است در این فرض، رئیسجمهور دلخواه از انتخابات بیرون نیاید و راه دیگر که به دنبال رقابت جدی نباشیم... رهبری باید یکی از این دو سیاست را برگزینند.»
نهایتاً صلاحیت خاتمی تایید شد و تصمیم بر آن شد که انتخاباتی پرشور برگزار شود. با توجه به گمنام بودن خاتمی، گمان میرفت رقابت را به ناطق نوری واگذار کند. نظر آیتالله خامنهای نیز به ناطق نوری متمایل بود. وی در دیدار با کارکنان صدا و سیما گفته بود: «مگر میشود به کسی نظر نداشت. من گمان نمیکنم کسی به قدر من، این آقایان نامزدها را بشناسد. من برخی را از دوران مبارزه و برخی دیگر را از آغاز پیروزی انقلاب میشناسم، بنابراین انتخاب اصلح امری طبیعی است.» پس از این سخنان، مهدویکنی با روزنامه ابرار مصاحبهای کرد و گفت حدس میزنیم نظر آقا، جناب ناطق نوری باشد. محسن رفیقدوست نیز در خاطراتش مینویسد: «همه میدانستیم نظر مقام معظم رهبری آقای ناطق است.»
بیشتر بخوانید: بازخوانی حادثه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ / رهبران اصلاحطلب درباره حادثه کوی دانشگاه چه گفته بودند؟
جریان راست این سخنان رهبر انقلاب را تفسیر کردند و این رفتار باعث شد انصار حزب الله نیز از ناطق حمایت کنند و این امر باعث شد که مردم به خاتمی متمایل شوند. سیدمهدی طباطبایی در خاطراتش روایت کرده است: «به نقاط مختلف کشور سفر کردیم و علما را دعوت میکردیم که از آقای ناطق حمایت کنند. حتی حوزه علمیه هم وارد شد. آقای قرائتی در برنامههای تلویزیونی خودش اشارههایی داشت، آقای جوادی آملی هم در تیزر تلویزیونی به همراه چند تن دیگر از بزرگان برای تایید شخصیت آقای ناطق صحبت کرد، اما این یک کشتی بود که هرچه بیشتر به آن آویزان میشدیم، بیشتر غرق میشد. یعنی هر چهقدر به این کشتی وزنه آویزان میکردیم، سنگینتر میشد. من چند روز مانده بود به انتخابات متوجه این نکته شدم.»
با توجه به تحولات عظیم اجتماعی در جامعه و اقبال طبقه متوسط به دموکراسی و آزادی، محبوبیت خاتمی روز به روز بیشتر میشد و جریان راستگرا از احتمال پیروزی وی نگرانتر میشدند. علی لاریجانی، رئیس صداوسیما، در آن زمان به جبهه راستگرایان تعلق داشت و نگران موفقیت خاتمی و تحولخواهان بود. هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز شنبه ۶ اردیبهشت ۷۶ مینویسد: «عصر دکتر [علی]لاریجانی، [رئیس سازمان صداوسیما]آمد. نتیجهی افکارسنجی انتخابات را آورد که نشان میدهد، به موازات پایین آمدن شانس آقای ناطقنوری، شانس آقای خاتمی بالا میرود؛ اظهار نگرانی نمود و از من استمداد کرد.»
نگرانی آنها بیهوده نبود؛ سید محمد خاتمی با اکثریت آرا در انتخابات پیروز شد و مردم به افراطیون «نه» گفتند. پیروزی خاتمی به اندازهای برای راستگرایان گران تمام شد که حتی عدهای از آنها پس از انتخابات نزد رهبری رفتند و خواستار ابطال انتخابات شدند. بیست میلیون نفر از حدود سی میلیون شرکت کننده به خاتمی رای داده بودند و جامعه خواستار تغییر بود. آرای خاتمی حدود دو برابر منتخب دوره پیش بود و حدود ۴ میلیون رای بیش از کل مشارکت سال ۷۲ تنها به خاتمی رسید.
این یکی از بزرگترین شکستهای جریان راستگرا بود. هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ نوشته که احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، به او گفته «نیازی به تبلیغ زیاد و رقابت و وسعت حضور مردم در پای صندوقهای رای نیست.» و گفت «کاش این کار در انتخابات ریاستجمهوری سال ۷۶ هم نشده بود. کاش مردم نمیآمدند.»