رویداد۲۴ | برخلاف تصور رایج، بردهداری از دوران باستان در ایران وجود داشت. مورخان به وجود بردهداری در دورهی هخامنشیان و ساسانیان شکی ندارند. اما در دوران پیش از اسلام بردهداری رواج گستردهای نداشت و نسبتا محدود بود. در دورانهای بعد، به ویژه پس از حملهمغولها به ایران، بردهداری در ایران بیشتر رواج پیدا کرد و به مناطق گوناگون گسترش یافت. جهانگردان اروپایی که در دوران صفویه به ایران سفر کرده اند، اغلب در سفرنامهها خود از تعداد بالای بردگان در ایران ابراز تعجب میکنند. البته به این نکته نیز اشاره میکنند که در ایران با بردگان رفتار بدی نمیشود. در هر حال از دوران میانه به بعد، بردهداری در ایران رواج یافت. در ایران مردان برده را «غلام» و «زرخرید»، بردگان رنگینپوست را «کاکاسیاه» و زنان را «کنیز» یا «کنیزک» میخواندند.
ایرانیان خود نیز در مواردی قربانی عمل زشت بردهداری میشدند. برای مثال طی جنگهایی که پس از دوران صفویه با مناطق و ملل قفقاز انجام میشد، ایرانیان را به بهانهی اینکه شیعه هستند و کافر به حساب میآینده به بردگی میبردند. در اواسط قرن سیزدهم، هنوز بسیار پیش میآمد که هزاران اسیر جنگی ایرانی یکجا در بازار فروخته میشدند. در بخارا، عدهای از اینان که نزد صاحبانشان قدر و ارج داشتند و آزاد میشدند، به مناصب رسمی هم میرسیدند، اما عدهای دیگر، که کمقدرتتر بودند، به خیل بردگانی میپیوستند که بیشترین بار کار کشاورزی در خانات خیوه بر دوش آنان بود.
بیشتر بخوانید: کوروش کبیر ؛ اسطورهای برای جعل ایدئولوژیک تاریخ
بردهداری در دوران قاجار نیز وجود داشت. در این دوران، اغلب بردگان مردان سیاهپوستی بودند که از دو منطقهی حبشه و شهر زنگبار تانزانیا به بازار شیراز آورده میشدند. مرگ و میر زیاد آنها در ایران مانع از آن میشد که در جمعیت کشور جمعیت چشمگیری داشته باشند. براساس نوشتهی دانشنامهی ایرانیکا، «بردگان معمولا از دو طریق به ایران میآمدهاند. یا حجاج ایرانی در موسم حج آنان را از مکه خریداری نموده و از طریق شامات و عراق به ایران میآوردند و یا برده فروشان آنها را از راه خلیج فارس به سواحل جنوبی کشور انتقال میدادهاند. ورود بردگان به ایران در دوران صدارت امیرکبیر، سالانه بین دو تا سه هزار نفر گزارش شدهاست. این بردگان به سه گروه بمبئی، نوبهای و حبشی تقسیم میشدهاند.»
زنانی که به بردگی گرفته میشدند نیز یا از خانوادههای فقیر داخل ایران خریداری میشدند و یا اهل مناطقی همچون گرجستان و قفقاز بودند که به ایران آورده میشدند. علاوه بر بردگان وارداتی، بردههای داخلی نیز وجود داشتهاند که معمولا از خانوادههای بلوچ خریده و یا دزدیده میشدهاند. برای بردگان مذکر نامهایی همچون «مبارک» و «فیروز» و یا طبق مثل مشهور «کافور» انتخاب میشد. برای کنیزها نیز نامهای «غنچهدهان»، «زعفران» و یا «صنوبر» معمول بود. از بردگان در کارهای خانگی یا عیش و عشرت، نظام، امور اداری یا کارهای یدی استفاده میکردند و خواجهها نگهبان حرم بودند. هدف عمده اعیان ایران در خرید برده، نمایش ثروت خویش بود. هر چه تعداد نوکران و بردگان کسی بیشتر بود، مهمتر بهنظر میرسید. از این گذشته، همسران بزرگان برای انجام امور اندرون خواستار کنیز بودند. گروهی از بردگان نیز که توان بدنی بالایی داشتند به خدمت ارتش سران قاجار درمیآمدند.
گروهی از مردان برده نیز «خواجه» خوانده میشدند. وظیفه خواجهها نگهبانی از «ناموس» مرد، یعنی زنان او، بود. خواجهها پیش از ورود به ایران، اخته میشدند و غالبا در سنین پایین خریداری میشدند. براساس اسناد تاریخی فقط در حرمسرای ناصرالدین شاه قاجار بیش از نود نفر خواجهی وجود داشت. از سالهای دههی پنجاه قرن نوزدهم میلادی، دولت بریتانیا به ایران فشار آورد که تجارت برده را ممنوع کند. با فشارهای بینالمللی، به تدریج تجارت برده در ایران محدود شد، اما بردهداری تا دوران حکومت رضاشاه همچنان وجود داشت.
نهایتا در سال ۱۳۰۷ هجری شمسی، مجلس شورای ملی قانون منع بردهداری را تصویب کرد که بدین قرار بود: «هر کس انسانی را بهنام برده خرید و فروش کرده یا رفتار مالکانه دیگری نسبت به انسانی بنماید یا واسطه معامله و حمل و نقل برده بشود، محکوم به یک تا سهسال حبس تادیبی خواهد گردید.»