ژاپن چگونه ژاپن شد؟
رویداد۲۴ علیرضا نجفی: شاید خاطرتان باشد که در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی رسانههای دولتی مدام از تبدیل شدن ایران به «ژاپن جهان اسلام» میگفتند. جالب است که این مساله مختص مقطع پس از انقلاب نبوده است. بیش از ۱۱۰ سال پیش «ناصرالملک» از رجال نامدار دوران قاجار که چند سال هم در دوران احمدشاه نایبالسلطنه بود، در کوران انقلاب مشروطه نامهای به آیتالله طباطبایی نوشت و توضیح داد راه سعادت ملت این است که ما هم همان راهی را برویم که امپراتور ژاپن رفت و گفت: «امروز برای سرمشق مللِ غافل و خوابآلوده هیچ نمونه بهتر از ژاپون نیست.»
این مساله نشان میدهد که رویای «مانند ژاپن شدن» بیش از صد سال است در دولتمردان ایران وجود دارد، اما شگفت آنکه امروز بیش از اینکه مانند ژاپن باشیم، به کره شمالی شباهت داریم. اما ژاپن چگونه ژاپن شد؟ در این گزارش نشان داده شده چه اتفاقی افتاده که ژاپن عقبافتاده امروز به کشوری مهم و اثرگذار تبدیل شد.
عوامل متعددی در مدرن شدن سریع و شگفتانگیز ژاپن دخیل بودند. ژاپن تا نیمه قرن نوزدهم ساختاری فئودالی و بسیار بسته داشت. بهگونهای که هیچ فردی از خارجی حق ورود به ژاپن را نداشت و این کشور در انزوای کامل از جهان به سر میبرد. در دهه پنجاه قرن نوزدهم آمریکا با ناوهای جنگی حملهای نظامی به ژاپن ترتیب داد تا این کشور را وادار به معامله تجاری با جهان کند. همزمان بریتانیا نیز در پی حمله به ژاپن بود و این مساله ژاپن را ناگزیر به مواجهه با جهان خارج کرد.
در پی این اتفاقات مردم ژاپن اکثر فئودالها را به قتل رساندند و خواستار تمرکز قدرت در شخص امپراتور شدند. در این مقطع «امپراتور موتسوهیتو» معروف به «امپراتور مِیجی» به قدرت رسید که وی را میتوان پدر ژاپن مدرن نامید.
مِیجی سالهای ۱۸۶۷ تا ۱۹۱۲ به مدت ۴۵ سال امپراتور ژاپن بود (که برابر است با ۱۲۴۶ تا ۱۲۹۱ شمسی، یعنی نیمی از سلطنت ناصرالدین شاه، کل دوران مظفرالدین شاه، دوران محمدعلی شاه و سه سال اول احمد شاه قاچار در ایران)
امپراتور میجی پادشاه ژاپن
مطالبی برای مطالعه در همین زمینه
تاریخ انقلاب چین به رهبری مائو / دهقانان چگونه توانستند شهرها را تصرف کنند؟
انقلاب یا اصلاحات تدریجی؟/ دو ایده بزرگ تغییرات اجتماعی چه خاستگاهی دارند؟
به قدرت رسیدن خمرهای سرخ در کامبوج
اصلاحات امپراتور میجی در ژاپن
میجی تا سال ۱۸۶۹ شورشیانی را که هرکدام در گوشهای از کشور حکومت میکردند سرکوب کرد و یک دولت مقتدر مرکزی بهوجود آورد. همچنین روابط خارجی گستردهای با اروپا و آمریکا ایجاد کرد. امپراتور میجی تغییرات بسیاری در ژاپن ایجاد کرد. برای مثال، یک نظام بانکداری مدرن تأسیس کرد که امروزه هم از آن استفاده میشود. فانوسهای دریایی، بنادر، راهآهن و شبکه تلگراف احداث کرد و استخراج معادن را توسعه بخشید، همچنین نظام آموزشی نوین و اجباری به وجود آورد، حکومتی مقتدر با وزارتخانههای مختلف، کابینه، قانون اساسی و مجلسی به نام «دیت» و نیز نظام قضایی امروزی را تشکیل داد.
او ساختار فئودالی را در ژاپن از بین برد و فئودالهای باقیمانده را به فرمانداران محلی تبدیل کرد. همچنین «نظامیان سامورایی» را از بین برد و یک ارتش مدرن را جایگزین آنها کرد. مدرنسازی ارتش ژاپن نیز بسیار سریع اتفاق افتاد. «یاماگاتا آریتومو» سامورایی سابق و فرمانده ارتش جدید ژاپن در سال ۱۸۶۹ به اروپا رفت و در آنجا آموزش نظامی دید و دستاوردهای غرب را در ژاپن پیاده کرد.
نظام وظیفۀ عمومی در سال ۱۸۷۳ برقرار شد. نتایج این نوسازی نظامی خیرهکننده بود: شکست چین (۱۸۹۵)، شکست روسیه (۱۹۰۵) و اشغال مناطق گسترده در آسیای شرقی و اقیانوس آرام. در پایان جنگ جهانی اول، ژاپن توانسته بود بخش قابل ملاحظهای از سرزمینهای آسیایی را تصرف کند و کنترل تایوان، کره و چندین جزیره دیگر را به دست گیرد.
به گزارش رویداد۲۴ مهمترین اقدام میجی در ۱۸۷۱ رخ داد و در طی آن سال نظام طبقاتی کهنه «توکوگاوا» که مرز بین کسانی را که «ارباب»، «سامورایی»، «کشاورز»، «پیشهور» یا «بازرگان» بودند دقیقا مشخص میکرد و حقوق جداگانهای برای هر یک در نظر میگرفت، ملغی کرد.
تصاویری از ژاپن در صد سال پیش
هیات اعزامی ژاپن به اروپا
میجی از پیشرفت غرب آگاه بود و به همین دلیل تعداد چشمگیری دانشجو به خارج اعزام کرد که تا آنجا که ممکن است کسب دانش کنند. یکی از این هیاتها، به ریاست «ایواکورا» و «کیدو» که در مجموع شامل چهل و هشت عضو بود به مدت دو سال (۱۸۷۳ـ۱۸۷۱) از ایالات متحده و اروپا دیدن کرد و به مطالعه نهادهای حکومتی، دادگاهها، سیستم زندانها، مدارس، فعالیتهای صادراتی ـ وارداتی، کارخانهها، کشتیسازیها، گلخانهها، معادن و دیگر مؤسسات پرداخت.
اعضای هیات، پس از بازگشت، خواستار اصلاحات داخلی شدند تا ژاپن به پای غرب برسد. به مدد این دانش گردآمده از خارج و نیز شور و حرارتی که دولت در جهت پیشبرد اصلاحات به خرج میداد، ژاپن با شتابی برقآسا شروع به پر کردن شکافی کرد که آن را از کشورهای صنعتی جدا میساخت.
دولت بودجه برنامههای عظیم سازندگی شامل ساخت کشتی های جنگی، بندرگاهها، فانوسهای دریایی، کارخانهها، جادهها، راههای آهن، و شبکههای تلگرافی را تأمین میکرد. یک نمونه بارز پیشرفت سریع این برنامهها ساخت راهآهن بود. یک راهآهن کوتاه که توکیو را به یوکوهاما، واقع در چند مایلی جنوب غربی پایتخت، متصل میساخت، در ۱۸۷۲ تکمیل شد و تا سال ۱۸۸۰ سالانه بیش از دو میلیون مسافر را جابجا میکرد. در ۱۸۸۱ ژاپن حدود ۱۲۲ کیلومتر خط آهن قابل استفاده داشت.
میجی هدف اقدامات خود را دستیابی به «تمدن» میدانست. وی علنا اعلام کرده بود که ژاپنیها باید «آدم» بشوند و برای این مهم باید سراسر مدرن شده و آیین تجدد را فرابگیرند. این امر مستلزم یادگیری فلسفه، قانون، الگوهای رفتاری و نیز علم و صنعت غرب بود.
ژاپنیها طی دویست سال انزوای ملی عطش فراوانی برای دانستن درباره دنیای اسرارآمیز غرب پیدا کرده بودند. پس از سال ۱۸۶۰، آنها عزم کردند که این کمبود را جبران کنند. این آزادی -که با موجی از روی آوری به آنچه «ابزارهای نو» نامیدهاند همراه بود- اکنون به غذا، پوشش، موسیقی، هنر و تقریبا همه جنبههای زندگیِ غربی گسترش مییافت.
میجی هزاران مستشار از اروپا و آمریکا به ژاپن دعوت کرد. آمار این مستشاران حیرتانگیز است: تا سال ۱۸۹۹ حدود ۳.۰۰۰ مستشار، در همۀ زمینهها از هنر و موسیقی گرفته تا امور نظامی و اقتصادی و پزشکی. این مستشاران وظیفه داشتند روند مدرنسازی ژاپن را تسریع کنند. بین ۱۸۶۸ تا ۱۸۸۹ نام ۲۶۹۰ مستشار خارجی دیده میشود: ۱۱۲۷ بریتانیایی، ۴۱۴ آمریکایی، ۳۳۳ فرانسوی، ۲۵۰ چینی، ۲۱۵ آلمانی و ۹۹ هلندی. بخش بزرگی از بودجۀ سالانۀ ژاپن صرف حقوق این مستشاران میشد. آنها باید هم انتقال فناوری میدادند و هم ژاپنیها را تعلیم میدادند تا جایگزینشان شوند.
اما مدرنسازی فقط در زمینه اقتصادی و فرهنگی نبود. همزمان با افزایش تعداد تحصیلکردگان یک جنبش دموکراسیخواهی گسترده در کشور ایجاد شد و احزاب مختلف فعالیت خود را در کشور آغاز کردند که در نتیجۀ این جنبش در سال ۱۸۸۹ نوعی نظام مشروطه در ژاپن شکل گرفت که بیشتر شبیه «مشروطه آلمانی»ها بود.
«ایتو هیروبومی» که پیشنویس قانون اساسی ۱۸۸۹ را تهیه کرد، یکی از مهمترین دولتمردان اوایل عصر مدرن بود که برای نوشتن قانون اساسی سالها به سراسر اروپا سفر کرده و با تیم تحقیقاتی خود ساختار سیاسی و قانونی ملل مختلف را مطالعه کرده بود.
«میلتون میر» در کتاب معروفی که درباره تاریخ ژاپن نوشته است به شهرت رسیدن ایتو را چنین شرح میدهد: «ایتو که از طایفه دونپایه سامورایی چوشو برخاسته بود، با پیمودن سلسله مراتب اجتماعی به اوج قدرت رسید. در جوانی تمایل پرشوری به بوشیدو (اصول سلحشوری) داشت. از آموزگارانش، از جمله یوشیدا شوین که طرفدار وامگیری عقاید دستچین شده از غرب بود، خصلتهای خویشتنداری و وفاداری را به ارث برده بود. ضرورت کسب دانش غربی را نیز درک میکرد. او در سال ۱۸۶۳ با یک کشتی انگلیسی به اروپا رفت و پس از بازگشت، پیشگام طرفداری از آشتی با غرب شد. در دوران بازگشت میجی، او به یک عضو مهم هسته اُلیگارشی حکومتی تبدیل شد. نخستین مقامش در اداره جدید امور خارجی بود و بعدا به وزارت دارایی و صنعت، و سرانجام به نخستوزیری رسید. در ۱۸۷۰، در دومین سفرش به غرب، به ایالات متحده رفت. ایتو طی ۸۴ ـ۱۸۸۲ در رأس یک هیئت عالی برای مطالعه قوانین اساسی برای سومین بار به غرب سفر کرد. او به ویژه متاثر از بیسمارک بود و قانون اساسی را بر اساس مدل بیسمارکی آن تهیه کرد.»
امپراتور میجی در سال ۱۹۱۲ درگذشت و در مدت زمان حکومت خود ژاپن را به یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان بدل کرد. او را میتوان یک مدرنیست رادیکال نامید که ضرورت مدرن شدن کشورش را درک کرد و در پی متمدن کردن آن برآمد.
اگر يه شي.... در انجا بود مثلاً بنام سنسي سوباسا تاچيوانا با نوچه هاش مدرنيته را زمين ميزد!!!
این سوال مهمتر است.
نتیجه اینکه کشورهایی مثل ما نیاز به یک دیکتاتور خیراندیش دارند تا یک نظام دموکراتیک