صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 07
کد خبر: ۳۸۲۹۶۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۱ - ۱۷ شهريور ۱۴۰۳

نامه فعالان سابق دانشجویی به وزیر بهداشت؛ فضا را باز کنید

جمعی از اعضای ادوار انجمن‌های اسلامی و شورای‌های صنفی و نشریات دانشجویی در نامه‌ای خطاب به محمدرضا ظفرقندی از وزیر جدید بهداشت خواستند که فضای دانشگاه‌ها را باز کند.


رویداد ۲۴ | جمعی از اعضای ادوار انجمن‌های اسلامی و شورای‌های صنفی و نشریات دانشجویی در نامه‌ای خطاب به محمدرضا ظفرقندی از وزیر جدید بهداشت خواستند که فضای دانشگاه‌ها را باز کند.

 متن کامل این نامه به همراه اسامی امضاکنندگان در پی می‌آید:

هُوَالقادِر

جناب آقای دکتر ظفرقندی

وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی

امروز بیش از هر زمان دیگری با شرایطی دشوار مواجه هستیم و دست‌وپنجه نرم می‌کنیم که بیش از همیشه طعم واقعی عبارت کلیشه‌ایِ «شرایط حساس کنونی» را می‌چشیم. آن‌چه که در همه‌ی جوامع متمدن با عبارت «حقوق شهروندی» یاد می‌شود برای دانشجویان علوم پزشکی کشور به آرزو بدل شده است. از سویی حقوق حداقلی دانشجویان در کمیته‌های انضباطی پایمال، و ازسوی دیگر تمامی روزنه‌های فرهنگ، اندیشه و مطالبه‌گری به روی آنان بسته شده است. در روز‌هایی که فرهنگ جامعه‌ی ایرانی روزبه‌روز تغییر می‌کند و نسل جدید فرزندان این کشور و آیندگان سلامت این سرزمین با نگاهی متفاوت و منشی نوین به دانشگاه آمده‌اند که با گذشتگان خود تفاوت دارند، راهکار انتخابی مدیران فرهنگی کشور، چیزی جز انکار تغییرات و عدم پذیرش آنان نبوده است. انکاری که فضای فرهنگی دانشگاه‌ها را به بی‌مصرف‌ترین و کم‌مخاطب‌ترین فضای دانشگاه تبدیل کرده است.

ما به عنوان فعالان فرهنگی دانشجویی سابق دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور با وجود تکثر و تنوع فعالیت‌ها و اندیشه‌هایمان نسبت به یک‌دیگر، دغدغه‌مندانه گردهم آمده‌ایم تا شاید با حمایت شما بتوانیم از پارگی این ریسمان حیاتی که اکنون به مو رسیده است، جلوگیری نماییم، زیرا سوگ‌مندانه فضای فرهنگی دانشجویی دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور این‌روز‌ها مبتلا به یأس و ناامیدی است و نیاز به جراحی عمیق و مراقبت دل‌سوزانه دارد.

در ادامه‌ی این نامه به تفصیل سرفصل‌های مختلف فرهنگی و دانشجویی وضعیت این روز‌ها را شرح می‌دهیم تا علاوه بر ثبت در تاریخ، بتواند روشن‌گر و راه‌گشای حل مشکلات باشد.

فضای فرهنگی دانشگاه‌ها:

در سال‌های اخیر معاونت‌های فرهنگی دانشجویی دانشگاه‌های علوم پزشکی با حضور پرشمار معاونان و مدیرانی روبه‌رو شده است که در بهترین حالت از فرط بی‌اطلاعی از حوزه‌های فرهنگی تن به هر اقدام دستوری می‌دهند. بخش اعظم مدیران این حوزه بدون هیچ‌گونه سابقه‌ی قبلی فرهنگی و صرفاً با داشتن کارنامه‌ی امنیتی یا شبه‌امنیتی انتخاب شده‌اند، مدیرانی که بیش از آن‌که اعتمادآفرین و توسعه‌گرا باشند، تفرقه‌انداز و پرونده‌ساز هستند.

الف) کانون‌های فرهنگی؛ نماد تکثر سلایق

در سال‌های نه‌چندان‌دور دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور با داشتن تنوع بالایی از کانون‌های فرهنگی در حوزه‌های مختلف، فضایی پویا و رقابتی داشتند و تئاتر، ادبیات، موسیقی و سینما جزء جدایی‌ناپذیر فضای دانشگاه‌های ما بودند، اما اکنون سخن گفتن از موسیقی و فعالیت آن حرام مطلق است. آسیب‌های اجتماعی و پرداختن به آن خط قرمز امنیتی تعریف می‌شود. هنر متعالی تئاتر هم گناهی نابخشودنی و فرصتی برای لذت‌های مختلط و غیرانسانی تلقی می‌شود. بسیاری از کانون‌های فرهنگی و هنری به‌علت عدم استقبال دانشجویان در کاندیداتوری و عدم مشارکت در انتخابات کانون‌ها به حد نصاب نرسیده و غیرفعال می‌شوند و متعاقباً بدلیل عدم حمایت‌ها و کارشکنی‌ها ۹ مجمع تخصصی کانون‌های فرهنگی وزارت بهداشت نیز منحل شده‌اند، البته لازم به ذکر است که کانون‌های فعال دانشگاه‌ها نیز مورد هجوم طیف خاصی از نیرو‌های نزدیک به مدیران و معاونان قرار می‌گیرند تا مبادا غیر از معتمدان آنان، دانشجویان دیگری در فضای دانشگاه‌ها فعال باشند.

ب) نشریات دانشجویی؛ رسانه‌های محلیِ فراموش‌شده

تعداد نشریات دانشجویی فعال در دانشگاه‌های بزرگ علوم پزشکی کشور به تعداد انگشتان دست نمی‌رسد. در بسیاری از دانشگاه‌های کوچک‌تر نیز هیچ نشریه‌ی دانشجویی وجود ندارد. از یک‌سو تخصیص بودجه‌ی پایین و گرانی کاغذ و چاپ و از سوی دیگر نگاه امنیتی به نشریات دانشجویی ما را به این نقطه‌ی صعب رسانده است. در سال‌های قبل از دولت سیزدهم، جشنواره‌ی نشریات دانشجویی با حضور پرتعداد نشریات دانشجویی چاپی، نشریات الکترونیک و کانال‌ها و صفحات مجازی برگزار می‌شد، اما حالا هیچ خبری نه از آن نشریات و نه از آن جشنواره‌های پرشور و انگیزه‌بخش است. قایق نشریات دانشجویی نیز به سرنوشت کشتی مطبوعات کشور دچار شده و به گِل نشسته است. صفحات و کانال‌های مجازی که به‌طور قانونی به‌عنوان نشریات دانشجویی شناخته می‌شدند، به‌صورت غیررسمی از ذیل نشریات خارج شده‌اند و صدور مجوز آنان با مشکل مواجه شده است. نشریات و رسانه‌های مجازی که کوچک‌ترین انتقاد یا مخالفتی با فضای فرهنگی دانشگاه‌ها کرده‌اند، به‌صورت غیرقانونی و در فرآیندی عجیب به‌جای ارجاع به «شورای ناظر بر نشریات دانشگاه یا وزارت بهداشت» به کمیته‌های انضباطی ارجاع می‌شوند و نویسندگان و مدیران مسئول آن‌ها به محکومیت‌های متفاوتی ازجمله محرومیت از تحصیل با درج در پرونده دچار می‌شوند.

ج) جشنواره‌های فرهنگی و قرآنی؛ فرصت بلوغ استعداد‌ها

جشنواره‌های فرهنگی «سیمرغ» و جشنواره‌ی قرآنی سال‌ها به همت معاونت فرهنگی دانشجویی وزارت بهداشت با حضور هنرمندان شاخص کشور برگزار می‌شد و محفلی برای کسب تجربه، رشد و بلوغ دانشجویان هنرمندی بود که در سال‌های بعد وارد کادر بهداشت و درمان کشور می‌شدند. این جشنواره‌ها به واسطه‌ی توسعه و پرشورسازی کانون‌های فرهنگی زمینه‌ساز ارتقاء فرهنگی هنری دانشجویان و کادر درمانی آینده و تبدیل بخشی از دانشجویان آن‌روز‌ها به هنرمندان، برنامه‌سازان تلویزیونی و فعالان فرهنگی، ادبی و قرآنی شناخته‌شده‌ی امروز کشور و ورود این دانشجویان سابق به فضای حرفه‌ای فرهنگ و هنر این مرزوبوم شدند. این جشنواره‌ها شور و نشاط مؤثری را به جامعه‌ی فرهنگی دانشگاه‌های علوم پزشکی تزریق می‌کردند که محصول آن مشارکت چندهزارنفری دانشجویان در جشنواره‌ها بود. این‌روزها، اما به بهانه‌های واهی تنها پوسته‌ای بی‌معنا از این جشنواره‌ها برجای مانده است که نه‌تن‌ها برگزارکنندگان و داوران آن تخصص چندانی ندارند بلکه دانشجویان نیز مشارکت بسیارکمی در آن دارند و بی‌سبب نیست اگر بگوییم که هویت این جشنواره‌ها غصب شده است.

حضرت‌عالی نیک می‌دانید که این قبیل فعالیت‌های فرهنگی نه‌تن‌ها به پویایی و نشاط دانشگاه‌ها کمک بلکه دانشجویان را آماده‌ی ورود به دنیای پیچیده‌ی روابط انسانی می‌کند. حتماً به یاد دارید که بخشی از بهترین مدیران سابق کشور نتیجه‌ی همین فضای پویای دانشجویی و فرهنگی بوده‌اند. روح جمعی و فرهنگی دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور مسخ شده است و دانشجویان دیگر نه‌تن‌ها تمایلی به مشارکت ندارند بلکه حتی روزنه‌ای امیدبخش نیز برای مطالبه‌گری فرهنگی پیدا نمی‌کنند. شاید استاد سخن، سعدی شیرازی بهتر بتواند احوال این روز‌ها را توصیف کند ꓼ از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود!

تشکل‌های دانشجویی:

تشکل‌های دانشجویی نمونه‌ی کوچک و تمرینی بزرگ جهت تحزب و همکاری در جهت خیر عمومی هستند که بطن دانشگاه را تبدیل به مرکزی جهت پرورش فکری و توسعه‌ی شخصیتی دانشجویان می‌کنند و شهروندان آینده‌ی این این سرزمین را رشد می‌دهند. تشکل‌های دانشجویی فرصتی برای کادرسازی و تربیت و معرفی مدیران شایسته در جهت توسعه میهن‌مان در زمینه‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هستند.

الف) تشکل‌های ممنوع‌الکار!

در سه‌سال گذشته گویی وارد زمستان سرد و سخت و طاقت‌فرسای تشکل‌های دانشجویی شده‌ایم به‌گونه‌ای که از حدود بیش از ۴۰ تشکل دانشجویی فعال، اکنون کم‌تر از ۱۵ تشکل فعال وجود دارد و همان‌ها نیز در این سال‌ها با شدیدترین محدودیت‌ها مواجه بوده‌اند و در عمل اجازه‌ی هیچ‌گونه فعالیتی ندارند. شاید شما تصور کنید که این توصیف صرفاً درباره‌ی تشکل‌های به‌اصطلاح غیرهمسو صادق باشد، اما حیرت‌انگیز است که حتی بسیاری از تشکل‌های به اصطلاح همسو نیز به‌دلیل عدم استقبال دانشجویان از فضای موجود در تشکل‌ها در عمل غیرفعال شده و به تشکل‌های کاغذی تبدیل شده‌اند. احیا و بازسازی تشکل‌های متعدد از هم‌پاشیده در سراسر کشور می‌تواند یکی از مهم‌ترین گام‌های بهبود فضای فرهنگی و دانشجویی کشور باشد.

ب) حاکمیت قانون؛ تنها راه نجات

جناب‌عالی به‌خوبی می‌دانید که بی‌قانونی سم مهلکی برای از پا درآوردن یک جامعه است. تعلیق شفاهی تشکل‌های دانشجویی به‌صورت غیرقانونی بدون برگزاری حتی یک جلسه در هیئت منصفه‌ی دانشگاهی یا شورای ناظر بر تشکل‌ها، جلوگیری غیرقانونی از حضور اعضای تشکل‌ها در دانشگاه، بستن دفاتر تشکل‌ها، لغو مجوز نشریات و رسانه‌های تشکیلاتی، پرونده‌سازی و برچسب‌زنی سیاسی و امنیتی به اعضای شناخته‌شده‌ی تشکل‌ها بدون مستندات قانونی و طولانی‌کردن روند اداری صدور مجوز‌ها تنها بخشی از ظلم فاحش و غیرقانونی معاونان فرهنگی دانشجویی سراسر کشور و مدیران آنان بوده است. این افراد تمرد از قانون را تبدیل به ابزار سرکوب و درنتیجه سکوت و سکون تشکل‌ها کرده‌اند. ایجاد فرآیند‌های زمان‌بر و چالش‌زایی که نیاز به مجوز انواع نهاد‌های داخل و خارج دانشگاهی پیدا کرده است نیز یکی دیگر از ترفند‌های رایج این نامدیران است. پس از شما می‌خواهیم حتی یک‌قدم از اجرای بی‌چون‌وچرای قانون و حاکمیت قانون عقب‌نشینی نکنید که خروجی آن چیزی جز تداوم ظلم بر جوانان کشور نیست. این مدیران و معاونان پای نهاد‌های خارج دانشگاهی را به درون دانشگاه گشودند و به‌جای آن‌که حامی دانشجویان و حریم دانشگاه باشند، خود نقش شاکی را ایفا کردند.

۳. حقوق دانشجویی:

متأسفانه طی سه‌سال گذشته شاهد بروز طیف عظیمی از مشکلات دامنه‌دار برای دانشجویان در دانشگاه‌های سراسر کشور بوده‌ایم که تا امروز اثرات آن‌ها دیده می‌شود. به‌دنبال تغییر گسترده و ناگهانی و غرض ورزانه آیین‌نامه‌ی انضباطی دانشجویان، موج بزرگی از تعلیق‌ها، تبعید‌ها و احکام سنگین به بهانه‌های واهی علیه دانشجویان در اقصی‌نقاط کشور شکل گرفت.

الف) تغییر قوانین؛ ابزاری برای سرکوب گسترده

تغییرات آیین‌نامه‌ی مذکور به‌نحوی بود که امکان اعمال نظرات شخصی بر احکام صادره را برای مدیران دانشگاهی بیش از پیش فراهم کرده و دانشجویان را از اطلاع نسبت به روند پرونده و مستندات آن محروم ساخته است. دانشجویانی که فریاد حق‌طلبی را سر می‌دادند، از روی خصومت و یا برای تسویه‌حساب‌های شخصی و به جهت برخورد‌های ایدئولوژیک درگیر آرای بسیارسنگین ازسوی کمیته‌ی انضباطی دانشگاه‌ها و هم‌چنین وزارت بهداشت شده‌اند. لازم است یادآور شویم که شورای مرکزی کمیته‌ی مزبور با سنت‌شکنی و خلاف رویه‌ی همگانی، برای نخستین‌بار و وفق آیین‌نامه‌ی جدید در بسیاری از موارد اقدام به تعمیق احکام و سنگین‌ترکردن آن‌ها کرده است به‌طوری‌که برخی دانشجویان تا چهار ترم از حضور در دانشگاه منع، به دانشگاه‌های دیگر تبعید و یا حتی اخراج شده‌اند. با وجود اصل برائت در صدور احکام، شورای مرکزی وزارت بهداشت بدون کوچک‌ترین اغماضی و با شدیدترین تصمیمات و بدون در نظر گرفتن تناسب میان جرائم و احکام صادره، با دانشجویان برخورد کرده و موجب نارضایتی بیش از پیش و از بین بردن فضای پویا و مطالبه‌گرایانه در دانشگاه‌ها شده است.

ب) حراست؛ بلای جان فرهنگ

هنوز بسیاری دانشجویان از تحصیل در دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر کشور محروم هستند که توقع به‌جا و قانونی آن‌ها از حضرت‌عالی لغو احکام صادره و بررسی شفاف و به دور از غرائض شخصی پرونده‌ها است. در حال حاضر هیچ دانشگاهی را نمی‌توان یافت که در بدو ورود دانشجویان کیوسک‌های حراست و گشت حجاب با بهانه‌های واهی و تنگ‌نظرانه آرامش و احساس امنیت را از دانشجویان سلب نکنند. پاک هویداست که چنین رفتار‌هایی نه‌تن‌ها موجب گسترش فرهنگ در سطح دانشگاه نشده بلکه به‌دلیل ورود استرس و احساس عدم امنیت موجب تضعیف هرچه بیش‌تر پیوند ذهنی و احساسی دانشجویان با چنین موضوعاتی شده است.

۴. فضای صنفی دانشگاه‌ها:

بی‌شک حق تصمیم‌گیری از دیرباز تاکنون یکی از مهم‌ترین آرمان‌ها برای مردمان این سرزمین بوده است. انقلاب مشروطه که یکی از نقاط عطف تاریخ ایران بوده برای احقاق این حق رخ داده است و با تورق کتاب‌های تاریخ این سرزمین کهن می‌بینیم که تمامیت‌خواهان و مستبدان در هر برهه‌ای از تاریخ تلاش نموده‌اند این حق مسلم را از مردم سلب کنند که دانشگاه و جنبش دانشجویی نیز همواره در این هماورد با آن‌ها حضور داشته است.

الف) تضاد منافع؛ ریشه‌ی حذف شورای صنفی

در شرایطی که حق فعالیت اصناف، احزاب و گروه‌ها برای تعیین سرنوشت خویش و مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها از حقوق ابتدایی و اساسی تمامی اقشار جامعه است، دانشگاه نیز به عنوان پیشران تحولات جامعه از این قاعده مستثنی نیست. تشکیل شورای صنفی دانشجویان از ملزومات مدیریت دموکراتیک دانشگاه است. این نهاد مدنی از آن‌جایی که با منافع قدرت‌طلبان و تمامیت‌خواهان در تضاد بوده است، در دوره‌های مختلف درگیر تلاش برای بقای خود بوده و مادامی‌که آن‌ها قدرت را به دست داشتند از هیچ تلاشی جهت نابودی و تضعیف نهاد‌های مدنی و صنفی فروگذار نکردند. همین تفکر منجر به انحلال یا استحاله‌ی این شورا و نگارش آیین‌نامه‌ای محدودکننده شد که در عمل، با این اقدام دانشجویان را از مدار مشارکت در تصمیم‌گیری خارج نمودند.

ب) تغییر گسترده‌ی آیین‌نامه‌ی؛ راهکار همیشگی

شوربختانه شورا‌های صنفی که زمانی مهم‌ترین بازوی انتقال خواسته‌های دانشجویان بودند با استقرار دولت سیزدهم و اقدامات رادیکال و عجیب مدیران وزارتی مبتنی بر تفکر حذف دانشجویان از چرخه‌ی تصمیم‌گیری‌ها در وزارت بهداشت و به‌ویژه معاونت فرهنگی دانشجویی و همچنین از روند حاکم بر دانشگاه‌ها حذف شدند. مقبولیت، محبوبیت و مشروعیت و هم‌چنین نقش دانشجویان در تصمیم‌گیری‌ها در شورا‌های صنفی قابل تحمل نبود و دست به تغییر گسترده‌ی آیین‌نامه‌ی این شورا زدند. کار به جایی رسید که وزارت بهداشت با حذف شورای دستیاران در عمل شورا‌های صنفی را استحاله کرده و سپس با عدم اجرای صحیح آیین‌نامه نیز پرونده‌ی شورا‌های صنفی دانشجویان را بست. حذف دانشجویان از روال تصمیم‌گیری عایدی جز افزایش نارضایتی دانشجویان از سیستم دانشگاه را نداشت و این طرد و حذف در نهایت رضایت دانشجویان از کیفیت امور آموزشی، پژوهشی، رفاهی و امور حقوقی دانشجویان را به‌صورت چشم‌گیری کاهش داد.

جناب دکتر ظفرقندی!

از شما انتظار داریم با اقدامات عملی هم‌چون انتصاب افراد شایسته و توان‌مند در معاونت‌ها به‌خصوص معاونت فرهنگی دانشجویی و هم‌چنین احیای نهاد‌های دانشجویی مانند تشکل‌های دانشجویی، اتحادیه‌ها، شورا‌های صنفی و تقویت فضای فرهنگی دانشگاه‌ها با محوریت کانون‌های فرهنگی، انجمن‌های علمی، نشریات و جشنواره‌های کشوری، نقش دانشجویان را در تصمیم‌گیری‌ها پررنگ کرده و قدم بزرگی در بهبود شرایط دانشجویان و ایجاد احساس تعلق آنان بردارید. فراموش نکنید حقوق صنفی، سیاسی و فرهنگی هر دانشجو از مهم‌ترین حقوق شهروندی اوست. عده‌ای دانشگاه را که روزگاری قرار بود کارخانه‌ی انسان‌سازی باشد به مکانی برای انسان‌سوزی بدل کرده‌اند و گوشه‌ای به تماشا نشسته‌اند و چرتکه می‌اندازند تا شاید در پوشش «وفاقِ ملّی» به انسان‌سوزی‌های خود ادامه دهند. ما عمیقاً و وثیقاً و دقیقاً از شما مطالبه داریم که این قبیل افراد را زیر پرچم «وفاقِ ملّی» راه ندهید.

ما به‌عنوان کسانی‌که روز‌های خوب عرصه‌ی فرهنگی دانشجویی تحت سامان مدیران گذشته و طعم تلخ روز‌های حضور معاونان و مدیران ضد فرهنگی و ضد دانشجویی اخیر را چشیده‌ایم، شما را به انتخاب مدیرانی جوان و متخصص در حوزه‌ی فرهنگ، مدبر در امور دانشجویی، شجاع در تصمیم‌گیری و توان‌مند در ارتباط با نسل جدید توصیه و تشویق و ترغیب می‌کنیم.

احقاق حقوق دانشجویان و اصلاح روند قهری برخورد در شورای مرکزی کمیته‌ی انضباطی وزارت بهداشت از خواسته‌های حداقلی ماست و این هشدار جدی را اعلان می‌کنیم که وضع تمامی قوانین و دستورالعمل‌ها اگر همراه با انتصاب نیروی معتقد و متعهد و متخصص در میان‌رده و پایین‌رده نباشد، نقش بر آب است و هم‌چون گذشته بهبودی در کار نخواهدبود و شعله‌ی امیدی که این روز‌ها از خاکستر سربرآورده به خاموش خواهد شد و منتج به یاس مضاعف جوانان و دانشجویان می‌شود.

وَالسَّلَامُ عَلَی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَی

اسامی امضاکنندگان:

علیرضا اشرفی

یاشار صادقی

ودود نوروزی

محمد مسلمی

علی پروهان

امین اله ریگی

امین گودرزی

سپیده روشنی

صادق آرامش

محمدحسن طاهری

توماج خسروی

مجید ترابی

محمدحسین پورحسینی

صدرا ریاحی

معین ریاحی

علی اکبر احمدی

سید محسن حاجی سیدتقیا

مرتضی عبدی

علیرضا عبدی

امیراحسان دلیر

دانا ملک زاده

محمدمحمدی بلبلان آبادی

سیدسروش عظیمی

بهناز ظاهری

حسین امین نسب

محمد امیری

حسین عزیزیان

زهرا کوهسار

علی الهی شیروان

نیما شاهین فرد

ایمان یوسفی

ابوالفضل باقریان نصرآبادی

مهران احمدبیگی

ماهان عبادی

متین محمد امینی

سالار عبدالحسین زاده

رضا سیلاوی

پوریا عابدی اصل

سید محمود فلسفی

ایزد محمدخواجه

سیامک اشرفی برزیده

حمیدرضا محسنی

مجید سلیمیان

علی نصراللهی زاده

علیرضا دهقانی

علی کشاورزی

پارسا مجاهد

قاسم قاسمی

پدرام پاشا

میلاد ایمانزاده

ذبیح الله محقق

یاسمین نامه

رضا محمدپور

حسام مرادنژادی

علی طالبی

سیدعلی ذوالفقاری

امیرحسین عطاران

محمدعلی امینی اصفهانی

سیدرامتین سید مرندی

شهین دبستانی

امین عظیمی

سهیلا سپیده دم

محمد رضایی

مریم مهدی پور

علی کریمی راد

زهرا اسدی

حسین غلام زاده

حسین امین

محمد مطلب زاده

ملیکا زهرایی

زهرا کرمی نژاد

محمد جواد قانچیان

بهرام نصیری

محمدحسین جلودار

درنا آزادی

حسین مهرافروز

سید علیرضا موسوی

محمدرسول شفیعی

احمد سوری

عارفه بیرانوند

علی امام جمعه

فاطمه احمدی

سعید غیاث آبادی فراهانی

محمدامین خادمی

بهاره هادیزاده

سپهر امیری

امیرطا‌ها علوی

رسول مرکزی

مجید فرجی

محمد شبیری

امیر وقفچی

حسین نظری

علی بدلانی زاده

مصطفی سنجری

نوید یوسف نیا

سید محمد موسوی

یاسین افرا

محمدامین عزیزی

محمدرضا طیبی

شایان اشرف ور

کوروش دستپاک

کامیاب کریم پور

مصطفی سیدمیررمضانی

عرفان عظیم پور

امیرحسین عسکرپور

محمد علی خندان

وحیدرضا سیاوشان

حامد زارع احمدآبادی

علی شوشتری

محمد حیدری

علیرضا کمالخانی

آرمین دهقانیان

حسین بهمنی کوخدان

محمدامین ناظری

محمدسالار یکانی

خاطره امرایی

امیر باقری

فاطمه ورشابی

عطیه عسگری

علی علوی

پوریا خورشیدیان

فاطمه خزایی

زهرا قلاوند

علیرضا سامی

شهریار قیصری

علی امیری

شهلا زارعی

نظرات شما