صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

شنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۳ - 2024 September 28
کد خبر: ۳۸۴۳۴۷
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۱ - ۲۸ شهريور ۱۴۰۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد:

تصویری دیده نشده از اعطای نشان به سیدحسین نصر توسط تیمسار ازهاری

سیدحسین نصر یکی از آن چهره‌هایی است که نشان از سرشت پر از تناقض تاریخ معاصر ما دارند. از طرفی فردی ضدتجدد و مخالف توسعه بود، اما همزمان رئیس دانشگاه آریامهر (شریف) شده بود؛ از طرفی به دنبال «حکومت اسلامی» بود، از طرف دیگر ریاست دفتر فرهنگی فرح پهلوی را بر عهده داشت.

رویداد۲۴ | سیدحسین نصر یکی از نزدیکان محمدرضاشاه پهلوی و همسرش فرح پهلوی بود و به جرات می‌توان گفت درمیان دانشگاهیان و متفکران دوران پهلوی دوم، نزدیکترین فرد به خاندان سلطنتی به حساب می‌آمد. وی در دوران حکومت محمدرضاشاه بر مشاغل رده بالای فرهنگی تکیه زد و تاثیری عمیق بر فضای فرهنگی و اجتماعی آن دوران داشت؛ تاثیری که از افکار «ارتجاعی» (خود نصر چنین وصفی را برای افکارش می‌پذیرد!) او ناشی می‌شد. نصر فردی غرب‌ستیز بود، و هنوز هم هست، و مدام از بازگشت به خویشتن و احیای سنت سخن می‌گفت. از منظر وی مظاهر تکنولوژی و تمدن جدید، «شیطانی» هستند و علوم مدرن از بیخ و بن اشتباه و باطل‌اند. او در خاطراتش ادعا می‌کند یکی از افتخاراتش این است که از کامپیوتر استفاده نمی‌کند و تا می‌تواند از مظاهر تکنولوژی دوری می‌کند. نکته عجیب، اما این است که در دوران پهلوی دوم، حسین نصر با چنین عقایدی رئیس دانشگاه صنعتی شریف شده بود!

حسین نصر نوه‌ی شیخ فضل‌الله نوری بود. وی از نوجوانی برای تحصیل به آمریکا رفت و در رشته‌های فیزیک و فلسفه تحصیل کرد. در بازگشت به ایران نیز وارد ساختار قدرت شد و گفتمان سنت‌گرایی را در کشور رواج داد. نخستین اعتراض وی نیز علیه تحصیل علوم عقلی و مدرن جهان در مراکز علمی کشور بود: «میراث فرهنگی ایران و بعضی کشور‌های آسیایی به مراتب از آفریقا و اروپا و آمریکا غنی‌تر است و نسل امروز به طور منظم از سنت‌های فکری و فلسفی خود بازداشته می‌شود. علوم اجتماعی و جامعه شناسی که در دانشگاه‌های ایران تدریس می‌شود، طرد شده‌ی قرن هجدهم اروپاست. بدبختی ما این است که در خود احساس فقدان سنت فکری میکنیم و سعی داریم تمدن اروپایی را اخذ کنیم؛ تمدنی که خود متزلزل و بی ثبات است.»

نصر از تجدد بیزار و عاشق سنت‌های دینی و شرقی به معنای امور قدسی و الهی بود. بنابرین از لزوم جای‌گزینی علم کهن به جای علم مدرن سخن می‌گفت. وی مدام از «نفوذ» فلسفه‌ی غرب در دنیای اسلام می‌گفت و اصرار داشت که آرمان‌ها و اساس فکری جامعه اسلامی هیچ نسبتی ندارند. نصر به دنبال احیای آن جهان سنتی بود؛ کما اینکه در یکی از نوشته‌های خود چنین می‌آورد: «باید اصول حکمت اسلامی را دوباره احیا کرد و شناخت و شناسانید و با مسائل جدیدی که در عصر حاضر پدید آمده است، با استمداد از این اصول اجتناب‌ناپذیر و ابدی مواجه شد و آن را به صورت مناسبی حل کرد باید اصول را دوباره کشف کنیم و ریشه‌های عمیقی که ما را به متن واقعیت و حقیقت اشیا می‌پیوندد جست و جو کنیم.»

رسول جعفریان درباره نسبت نصر با انقلاب می‌نویسد: «نصر خود همراه انقلاب نبود، اما اندیشه‌های مشترکی با تفکر انقلابی داشت. بر این باور بود که جامعه به تدریج به دین باز می‌گردد. در مشرق زمین نیز وضع نسل پیشین برای تجدد و فرنگی مآبی و بی‌توجهی نسبت به دین و فرهنگ تمدن‌های شرقی، تا حدی با تحولات سالیان اخیر تعدیل شده است و چه بسا افراد تحصیل کرده‌ی این جوامع اکنون در جست و جوی حقایق ادیان خود هستند. معتقد بود در این شرایط وظیفه‌ی علما این است که به زبانی که قابل درک جوانان باشد و بدون این که به هیچ وجه پیام این ادیان را تحریف کنند، گنجینه‌های حکمت و عرفان و دین را در دسترس آنان قرار دهند.» شاید تنها حلقه‌ی وصل نصر و جریان انقلابی رفاقتش با مرتضی مطهری بود، هر چند مرتضی مطهری حتا یک بار هم حاضر نشد در انجمن فلسفه‌ی شاهنشاهی سخنرانی کند. نصر در دوران ریاستش بر دانشگاه آریامهر (شریف) شاگردانی تربیت کرد که همان گرایش فکری را تعقیب می‌کردند. یکی از آن‌ها غلامعلی حداد عادل بود که کتابچه‌ای به صورت کپی با عنوان «دفاع از طب سنتی» با آرم دانشگاه صنعتی آریامهر چاپ کرد که در مقدمه‌‎اش آمده: «در اوایل قرن حاضر وقتی ما با تمدن غربی مواجه شدیم، غالبا یکباره از گذشته‌ی خود بریدیم و با استقبال از این تمدن با خوش‌بینی بسیار به انتظار آینده نشستیم. نور تندی که از افق غرب به چشمان ما می‌تابید همه چیز را تحت‌الشعاع قرار داد.»


بیشتر بخوانید: احسان نراقی؛ از نظریه‌پردازان حزب رستاخیز، مشاور ساواک و متفکر ضدمدرنیته


نصر تحت تاثیر سهروردی، و خوانش هانری کربن از سهروردی، غرب را محل تاریکی و ظلمت می‌دانست. مهرزاد بروجردی در کتاب روشنفکران ایرانی و غرب می‌نویسد: «سهروردی در رساله الغربت الغربیه از سفر دشوار معنوی‌ای حکایت می‌کند که فرد باید برای کسب دانش باطنی و رهایی و سعادت انجام دهد. اما این سفر معنوی سیر معمولی صعودی نیست، بلکه در سطحی افقی انجام می‌گیرد. سهروردی با بهره گیری از نمادسازی جغرافیایی می‌گوید شرق (خاستگاه خورشید) نماینده نور، خرد و معنویت است، حال آنکه غرب (جایی که خورشید غروب می‌کند) نماد تاریکی، مادیت و ضدمعنویت است.» نصر از این تمثیل نتیجه می‌گیرد که آدمی باید برای بازگشت به خاستگاه الهی خویش همه وابستگی‌های مادی و آرزو‌های جسمانی را رها کند. اما خود نصر در زندگی شخصی و حرفه‌ای هیچگاه از «وابستگی‌های مادی و جسمانی» گذر نکرد. از منظر نصر و دیگر سنت‌گرایان تمام مظاهر تکنولوژی و تمدن جدید شیطانی و باطل‌اند؛ حتی دستاورد‌های پزشکی نوین نیز در گفتمان نصر نفی‌می‌شود. او در کتاب جهان‌بینی اسلامی و علم جدید از لزوم جایگزینی طب و داروشناسی سنتی-اسلامی با پزشکی مدرن می‌گوید و حتی پایه‌گذاری ریاضیات و فیزیک اسلامی-سنتی را خواستار است. نصر هیچگاه نمی‌گوید تمام این علوم و سنن از یادرفته چگونه باید احیا شوند و به چه نحوی قرار است با سنت و منابع اسلامی صرف جهان کنونی را اداره کرد. نکته عجیب، اما این است که نصر با چنین پشتوانه نظری رییس دانشگاه صنعتی شریف می‌شود که تماما با علوم غربی و فنی و مهندسی سر و کار دارد.

فعالیت‌های نصر در دانشگاه صنعتی آریامهر به «بومی سازی» فناوری و اسلامی کردن علوم انسانی محدود نمی‌شد. روز‌های ریاست او مصادف بود با انقلاب ایران و نصر برای سرکوب انقلابیون تمام سعی و تلاش خود را به کار بست. نصر در مصاحبه‌اش با جهانبگلو می‌گوید: «روزی یکی از پیمانکاران گفت دکتر نصر من فکر می‌کردم شما عارف هستید. اما نمی‌دانستم عارفی قداره‌بند هستید. من هم گفتم دوست عزیز مگر سرگذشت تصوف را نخوانده‌اید و نشنیده‌اید در بسیاری از بزرگترین جنگ‌های تاریخ اسلام، صوفیان بر پشت اسب نشستند و در نبرد شرکت جستند. شما جنبه دیگر این داستان را نخوانده‌اید.»

دکتر نصر هیچ گاه نسبت به مخالفانش گشاده نظر نبوده و همواره چه در نظر و چه زمانی که متصدی امور عملی بود از سرکوب دگراندیشان و مخالفانش استقبال کرده است. او در کتاب اسلام و تنگنا‌های انسان متجدد می‌نویسد: «دوران کنونی دوران جاهلیت جدید است که بت‌های مکاتب باطل در آن باید از بین بروند.» وی از بودجه عمومی کشور در جهت ترویج و نشر کتب و عقاید ارتجاعی خود استفاده می‌کرد و این ریخت و پاش‌های ایدئولوژیک در شرایطی صورت می‌گرفت که میلیون‌ها نفر در کشور زیر خط فقر و بدون امکانات زیستی اولیه زندگی می‌کردند. نصر هیچ گاه مبتنی بر اندیشه‌ها و نوشته‌های خود زندگی نکرد و همواره از تمام مزایای جهان مدرن و به صورت فرصت‌طلبانه‌ای از دیوانسالاری برای قدرت‌های سیاسی و بودجه‌های فرهنگی مختلف بهرمند شده است. اما مردم ایران همچنان درگیر تبعات ایده‌ها و اقدامات او و مریدانش هستند.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
بختیاری
۱۴:۳۵ - ۱۴۰۳/۰۷/۰۶
نخالف تجدد بود ولی عاشق آمریکا بود.
ناشناس
۱۸:۵۹ - ۱۴۰۳/۰۶/۲۹
بلاخره نفهمیدیم نصرخوب بود یا بد احتمالا این مقاله رو حدادعادل. کیف کش فرح نوشته تا اظهار فضل کنه
نظرات شما