رویداد۲۴| صدام خیال میکرد که ارتش عراق سریعاً استانهای جنوبی ایران را تصرف خواهد کرد. مقاومت گردان تکاوران نیروی دریایی ارتش در کنار نیروهای سپاه و داوطلبان باعث شد تصرف خرمشهر ۳۴ روز طول بکشد. بعد از خرمشهر توجه ارتش عراق متوجه آبادان شد. پیش از اشغال خرمشهر بود که محاصره نظامی آبادان آغاز شد. در واقع در نوزدهم مهر جاده اهواز-آبادان به دست نظامیهای عراق افتاده بود و در جریان حصر آبادان دهها غیرنظامی در آبادان اسیر شده بودند. جاده ماهشهر-آبادان هم ۲۳ مهر توسط ارتش عراق مسدود شد. یکی از اسیران مشهور در دوران جنگ را باید محمد جواد تندگویان، وزیر نفت ایران دانست. او در نهم آبان در این جاده به اسارت عراقیها در آمد. تلاش عراق برای تصرف آبادان از طریق عبور از رود بهمنشیر در نهم آبان شکست خورد و پس از آن مهاجمان سعی کردند با تنگتر کردن حلقه محاصره و گلوله باران مستمر این شهر، مدافعان آن را وادار به تسلیم کنند.
پیر رازو در کتاب کتاب جنگ ایران و عراق مینویسد: «در جبههها به بن بست کشیده شده بود. عراقیها پس از پیروزیهای اولیه شان در موضع دفاعی قرار گرفته بودند. خسته بودند و امید داشتند حکومت ایران با آتش بس موافقت کند.»، اما ایران به چنین خواستهای تن نداد.
نیروهای مسلح ایران در طی سه عملیات تلاش کردند شکستن محاصره آبادان تلاش کرده بودند. بار نخست در سوم آبان ۱۳۵۹ تلاش ارتش و نیروهای مردمی برای عقب راندن عراقیها از اطراف آبادان ناموفق بود. بار دوم عملیات توکل با هدف عقب راندن نظامیان عراقی تا مرز شلمچه به اجرا گذاشته شد که به رغم موفقیت اولیه و به اسارت گرفتن ۸۰۰ سرباز عراقی، در نهایت با بازگشت سربازان ایرانی به مواضع اولیه خود به پایان رسید. اما تلاش سوم موفقیتآمیز بود: عملیات ثامنالائمه.
بیشتر بخوانید: عملیات کمان، نخستین واکنش ارتش ایران به تجاوز ارتش عراق
ثامنالائمه در ساعت یک بامداد پنجم مهر ۱۳۶۰با رمز «نصرمنالله و فتح قریب» آغاز شد. پیش از آن تمام منطقه توسط نیروهای ایرانی شناسایی شده بود. رحیم صفوی در خاطراتش مینویسد: «نیروهای ما منطقه را وجب به وجب میشناختند؛ طوری که هنگام عبور از زیر لولههای نفت میدانستند با عبور از چند لوله دیگر به موضع مورد نظر میرسیم.» لشکر ۸۸ خراسان که از نیروهای مهم ارتش بود مسئولیت اصلی عملیات را بر عهده داشت؛ لشکری ورزیده که حتی در دوران انقلاب نیز تمرینهایش را رها نکرده بود. نیروهای جهاد سازندگی در کنار ارتش به راستی در این عملیات شاهکار کردند. برای این عملیات اعضای جهاد سازندگی که حدود ۱۵۰۰ نفر بود به صورت شبانهروز کار کردند و برای ساختن ۱۰۰ کیلومترمحل مناسب برای استقرار نیروهای ایرانی، جاده و پناهگاه تلاش کردند. این نیروها در پایان عملیات نیز ۲۰ کیلومتر خاکریز ساختند.
با آغاز عملیات عدهای از رزمندگان مسئولیت انهدام پلهای کارون را بر عهده گرفتند که عراقیها نتوانند نیروی پشتیبانی ارسال کنند. در آن ایام شرکت نفتیها هم در طی غروب روز قبل از آغاز عملیات، مقداری نفت سیاه را بر روی پخش کردند تا بتوان فردا صبح در عملیات آن را آتش زد. این اقدام میتواند باعث دشوار شدن پشتیبانی برای عراقیها و ایجاد رعب و وحشت شود.
نیروهای رزمنده ما از چندین جبهه شروع به شبیخون کردند. این شکل از شبیخون در آغاز عملیات نیروهای عراقی را سردرگم کرد. علت اصلی این بود که تا آن وقت عراقیها تنها از یک جبهه با ایرانیها جنگیده بودند. لایههای نفت روی کارون را پوشانده بود، با اینحال اشتعال نفت سیاه روی کارون برخلاف برنامه اصلی به جای اینکه صبح آغاز شود. دو ساعت پس از نیمه شب رخ داد. این بود که در روز عملیات دودی سیاه آسمان را فراگرفتو همین امر فرآیند امدادرسانی را برای ایرانیان دشوار کرد. البته با وزش باد کار امدادرسانی سادهتر شد و دود سیاه عراقیها را کلافه و وحشتزده کرد.
حمله رزمندگان ایرانی به جبهه شرق کارون باعث شکسته شدن حصر آبادان شد. این نخستین پیروزی بزرگ ارتش ایران را صدام حسین ابتدا انکار کرد و آن را یک عقبنشینی تاکتیکی مینامید. اما نهایتا با قبول شکست تعدادی از فرماندهان ارشد عراقی را اعدام کرد. گاردین در شرح عملیات ثامنالائمه چنین نوشت: «این شکست برای عراق بیش از یک عقب نشینی ساده و شکستی نظامی و سیاسی است.»
صدام میخواست «صورت ایرانیها را در گل فرو» ببرد؛ اما ایرانیان با عملیات ثامنالائمه او را سر جایش نشاندند.
50 شهر
3000 روستا
آتش و خون
حق دفاع
خونخواهی
غیرتمندی و شرف
جام زهر
عدالت حرف خدا اجرا نشد
ايرانيان ستمدیده بود
عدالت حق ایران بود
حرف خدا درست بود