رویداد۲۴ | زینب غبیشاوی: چندروزی از سقوط دمشق و فرار بشار اسد از سوریه به روسیه میگذرد. معارضینْ سوریه را در اختیار دارند و یک نخست وزیر را هم برای دوران گذار و ضبط و ربط امور و انتقال قدرت، انتخاب کردهاند. جولانی به دستگاههای دولتی اعلام کرده تا فعالیتهای عادی خود را ادامه دهند و از کشورهایی که سفارت خود را در این کشور مجدد باز کردهاند تشکر کرده است. اما سوالی که اینجا ممکن است مطرح شود این است که بشار اسد چرا سقوط کرد و این سقوط چه تاثیری در آینده منطقه دارد؟ در همین رابطه جهانبخش محبینیا، استاد علوم سیاسی دانشگاه در گفتگو با رویداد۲۴، به تحلیل این اتفاق میپردازد که در ادامه میخوانید:
جهانبخش محبینیا، استاد دانشگاه در تحلیل سقوط بشار اسد، میگوید: «این اتفاق هم به عنوان بخشی از مقاومت و هم به عنوان واقعیتی در حوزه نظام سیاسی که در جرگه دیکتاتورها طبقهبندی میشد، شروع تحولات و دگرگونیهای پیشبینیناپذیری است. در حوزه مسائل نظامی-سیاسی در جهان، به ویژه در مناطق عقبمانده و در حال توسعه، تصورم بر این است که در واقع این اتفاق جرقهای است که از زیر خاکستر جنبش بهار عربی به وجود میآید، اما نه بخش دموکراتیک آن، بلکه در بخش سلفی و سنتی آن. در این اواخر و بعد از قضایای بهار عربی، داعش و سقوط موصل، طالبان و سقوط کابل، سقوط دمشق و فرار بشار اسد را اگر در نظر بگیریم، مدتی بعد البته نه به این زودیها، از این نوع سقوط و بروزها خواهیم داشت که ویژگیهای انقلاب و جنبش قرن بیست و یک را نخواهند داشت، بلکه یک پدیده آنارشیستی و نظمشکن است، که ویژگیهای خاص خود را دارد و هرگز منجر به توسعه و دموکراسی نخواهند شد بلکه به سمت استبداد بیشتر میروند.»
او میگوید: «در کنار این تحلیل، مجموعه عواملی هم برای سقوط بشار اسد موثر است. سقوط اسد حداقل تا دو دهه آینده کشورهای منطقه را مشغول و تحت تاثیر قرار خواهد داد. مجموعه اثرات، اثرات منفی در حوزه اقوام، تشدید منازعات برونمرزی، دموکراسی و … خواهد بود. بازهم تاکید میکنم این شورشها، کودتاها و انقلابها در ادبیات سیاسی قابل تفسیر نیست.»
بیشتر بخوانید: جزئیات جدید از فرار بشار اسد | اسد چطور مشاوران و بستگانش را هم فریب داد؟
محبی نیا با تشریح این وضعیت میگوید: «مددی که از تحلیلهای نظمشکن میگیریم این است که این کشورها با عدم ثبات واقعی مواجه هستند. اوضاع اقتصادی در کشورهای منطقه بسیار وحشتناک است. نهادهای اطلاعاتی-نظامی منطقه تحلیلهای بسیار ضعیف و در برخی از مواقع آسیبزننده ارائه میدهند. این نهادها از تحلیل شرایط عاجز هستند و دچار یک فوبیای تحلیل شدهاند، یعنی زمانی که این تحلیلها را برای روسا و رهبران خود میبرند، آنها از دردناک بودن این تحلیلها، به سمت فرافکنی روی میآورند که مثلا مقصر اصلی مشکلات آمریکا یا ایران، ترکیه و غیره است. یک مشکل بزرگی که به عنوان یک مولفهای از این سقوط میتوان تحلیل کرد، فقدان قانونی جابجایی قدرت است. زمانی که قدرت برای دهها سال در دست یک فرد میماند، قبیلهگرایی و قومگرایی در سیاست و کشور رشد میکند و این شرایط برایشان غیرقابل تحمل میشود.»
این تحلیلگر سیاسی با بیان اینکه شکاف مذهبی، قومی و استفاده ابزاری از ناسیونالیسم، دین و مذهب هم نه تنها حلال مشکلات نیست، بلکه آن عقدههای قانونی و اجتماعی را به هم پیوند میدهد و برای نظم و قانون و حکمرانی مصیبت درست میکنند، گفت: «یکی دیگر از عوامل، غرور کاذب رهبران است. از اسرائیل و سوریه گرفته تا ترکیه و سایر کشورها. نکته اساسی دیگر که در تحلیلهای کشور دیده نمیشود، این است که بشار اسد در میان تطمیع در بین کشورهای عربی ، آمریکا و اسرائیل و همچین تهدید گرفتار شد. به جای اینکه بتواند درست تصمیمگیری کند، دچار ترس شد. یعنی نه توانست دست از آن تطمیع بردارد و نه توانست با جدایی از مقاومت، تهدید را قبول کند. متاسفانه اسد را هم اسرائیل و آمریکا تهدید میکردند. کارشناسان هم تحلیل درستی نداشتند و به جای اینکه او را به عنوان رییس جمهور معرفی کنند، او را یک ابزار میدیدند.»
این استاد دانشگاه با تاکید بر این که تا ۲۵ سال آینده، سقوط بشار اسد اثرات نامیمونی به جا خواهد گذاشت و ایران را هم به شکل نگرانکنندهای درگیر خود خواهد کرد، تصریح کرد: «اگر به سخنرانی بایدن توجه کنید، خوشحالی خود از سقوط اسد را ابزار میکند اما سریعا اعلام میکند که ما این نگرانی را داریم که نکند داعش بر سر کار بیاید و زندانهایی که پر از داعشی هستند باز شود. پیامدهای سقوط بشار اسد که یک نظم کوچک منطقهای در حال فروپاشی را نشان میدهد، میتواند اثرات بسیار بزرگی را برجای بگذارد. لنین میگفت برخی مواقع یک هفته میگذرد و به اندازه ۴۰-۵۰ سال از آن اتفاق بیرون میآید و بلعکس. اکنون این موضوع هم از آن هفتههایی است که به اندازه ۳۰ الی ۴۰ سال از آن مسئله منطقهای و جهانی آزاد میشود.»
نماینده پیشین مجلس میگوید: «احتمال بسیار زیادی وجود دارد که سوریه دچار جنگ داخلی میان علویها، کردها، اعراب، مهاجرین و …شود. جنگ داخلی برای سوریه بسیار محتمل است و حتی میتواند به سمت تجزیه هم برود. تجزیه سوریه به ۴ و یا ۵ کشور، میتواند پای تمام قدرتهای بزرگ منطقهای و جهانی را به آنجا باز کند که در این شرایط، پای ایران، اسرائیل، ترکیه، عربستان، روسیه، آمریکا و دیگر کشورها هم به آنجا باز میشود. اگر سوریه به سمت تجزیه برود، یک منازعه غیر قابل مهار میان ایران و ترکیه ایجاد میشود. چرا که ایران و روسیه توسط اکراد حتما از اردوغان یک انتقام بسیار سخت خواهند گرفت.»
محبی نیا با بیان این موضوع که پیامد بعدی این اتفاق این است که اسرائیل حتما شروع خواهد کرد تا در بین مرز لبنان و سوریه یک حضور دائمی اما با نام موقت داشته باشد، تا حزب الله را در یک محاصره کامل قرار دهد، گفت: «در همین چندروز هم دیدیم که اسرائیل ارتش سوریه را به طور کامل با بمبارانهای متعدد نابود کرد. سوریه در جنگهای گذشته و جنگ با معارضین آسیب جدی ندید اما این چندروز ارتش ، مراکز نظامی، معادن، تجهیزات و… کاملا نابود شده است. امروز شادترین روز برای اسرائیل است و جالب است نتانیاهو در گفتگویی که داشت با یک حیلهگری خاصی میگوید برای امنیت منطقه دست به چنین کاری زدیم تا این تجهیزات به دست داعش نیفتد. از همین رو میگویم این جنگ کاملا پیچیده است.»
او در ادامه میگوید: «اکنون اروپا از اینکه در خاورمیانه یک دولت داعشی بر سر کار بیایید و امنیت منطقه تحت تاثیر قرار بگیرد، کاملا نگران هستند و من کاملا به آنها حق میدهم. یک نگرانی دیگری که وجود دارد این است شورشیها و معارضین که من آنها را مولود دواعش مینامم، حتی با آمریکا و اسرائیل در سوریه دچار یک درگیری بزرگی شوند و آن زمان دیگر شرایط بسیار عجیبتر و پیچیدهتر خواهد شد. از این اتفاقات دو تفسیر اشتباهی در کشور میبینم. یک تفسیر غلطی است که صداوسیمای ایران ارائه میکند و گویی که هیچ اتفاقی رخ نداده است و همه تقصیرها بر عهده بشار اسد است. بشار اسد قطعا در این حوزه مقصر است، اما نهادهای اطلاعاتی، دیپلماتیک بسیار خوش خیال ماهم در اینجا باید پاسخگو باشند.در این شرایط میبینیم که چقدر جای حاج قاسم عزیز خالی است و گفتمان حاج قاسم در این حین گم شد و بدین ترتیب یک ضربه بسیار بزرگی را دریافت کردیم و انگار نه انگار که اتفاقی رخ داده است.»
این استاد دانشگاه با انتقاد از اینکه برخی با عناوینی مانند استاد دانشگاه و جامعهشناس، با بیبیسی و رادیو فردا و … گفتگو میکنند و همه دانستنیهایشان را کنار میگذارند و با یک هوچیگری میگویند انشاالله ملت ایران هم شانس پیدا کند و سرنوشتی مانند سوریه پیداکند، گفت: «واقعا عجیب است، فضا باید در صداوسیما و سایر رسانهها باز شود تا موضوعات به صراحت مطرح شود تا دیگر برخی اینگونه از شانس صحبت نکنند. کدام شانس و اقبال؟ همه این ها بدبختی و گرفتاری است. البته که من نسبت به بیتجربگی، بیتوجهی به مردم و جنبشها، نداشتن آزادی بیان، اقتصاد خراب توسط بشار اسد در سوریه حرفهای زیادی دارم اما صبر کنند و ببینند شرایط بعد از اسد به چه سمت و سویی پیش خواهد رفت. نگاه به تحولات منطقه و جهان در ایران دچار یک کج فهمی است و صاحبان قدرت، صدا وسیما و حتی اپوزیسیون هم فهم درستی از مسائل ارائه نمیکنند و دور از جان مردم، گویی میخواهند سرنوشت مردم را قمار تغییر دهند.»