رویداد۲۴| به گزارش روزنامه خراسان، ساعت ۲۰:۳۰ هفدهم دی، جسد مردی در صندلی عقب یک دستگاه پراید نقرهای درون علفزارهای حاشیه جاده کنویست مشهد کشف شد که بررسیهای مقدماتی نشان داد جسد مربوط به مرد۴۰ سالهای به نام «محمد-ج» است که طبق نظر پزشکی قانونی آثاری از خفگی در زیر گلویش نمایان بود و حدود ۳۶ ساعت از مرگ وی میگذشت. همچنین ادامه تحقیقات شبانه در محل کشف جسد، حکایت از آن داشت که مالک خودروی پراید نقرهای «محمود-ج» (مقتول) است؛ بنابراین بررسیهای پلیس در حالی با فرضیههای متفاوتی آغاز شد که بسیاری از فرضیههای جنایی در همان ابتدا با استنادات دقیق علمی و تجربی کنار گذاشته شد.
یکی از فرضیههای قوی در این ماجرا، موضوع زورگیری و سرقت از راننده پراید بود که طبق تحقیقات گاهی در یکی از تاکسیهای اینترنتی فعالیت میکرد، اما فرضیه مذکور با این دلایل رد شد چراکه هیچ لوازمی به جز گوشی راننده سرقت نشده است وحتی داشبورد خودرو نیز دست نخورده باقی مانده بود! از سوی دیگر با توجه به اهمیت این پرونده پیچیده جنایی و با دستور سرهنگ محمدرضا فدائیان (رئیس پلیس آگاهی مشهد) چندگروه اطلاعاتی و عملیاتی از کارآزمودهترین افسران جنایی با هدایت مستقیم سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمدآگاهی) وارد عمل شدند و بررسیهای فنی را در شاخههای مختلف پلیسی ادامه دادند.
هنوز ۲۴ساعت بیشتر از این ماجرای وحشتناک نگذشته بود که افکار کارآگاهان بر جنایت با انگیزه اختلافات خانوادگی متمرکز شد چراکه آنها همزمان با رصدهای اطلاعاتی به سرنخهایی از معاشرت «محمود» (مقتول) با جوانی به نام «جواد-ع» رسیدند که از دوستان وی بود وبعد از کشف جسد نیز مدام در تماس با همسر مقتول ابراز نگرانی میکرد. به همین خاطر کارآگاهان به طور بسیار نامحسوس زن ۳۳ ساله مقتول را زیر نظر گرفتند و با رعایت اصول روان شناختی با وی رفتار میکردند چراکه او در جایگاه یکی از شاکیان پرونده به پلیس آگاهی رفت و آمد داشت. کارآگاهان با طرح فرضیه زورگیری توسط مسافرنماها، وی را وادار به واکنشهای رفتاری میکردند و هر بار ظن آنان به اطلاع همسر مقتول از ماجرای جنایت بیشتر میشد تا این که در روند تحقیقات پلیسی، جلسه تحلیلی جرم با اسناد و مدارک موجود برگزار شد و قطعات پازل جنایت در علفزار در کنار یکدیگر قرارگرفت. طولی نکشید که گروه عملیاتی به سرپرستی سروان آرمین منفرد (افسرپرونده) وارد عمل شدند و صبح روز گذشته با هماهنگی قاضی خاکشور، در حالی به سراغ زن۳۳ساله مقتول رفتند که او به همراه پدرشوهرش به شعبه ۲۵۸دادسرای عمومی وانقلاب مراجعه کرده بود تا مجوز ترخیص پراید مقتول از پارکینگ را دریافت کند
این زن جوان که انتظار دیدن کارآگاهان در دادسرا را نداشت وبسیار سعی میکرد مانند همیشه خونسردی خود را به عنوان یکی از شاکیان حفظ کند، در پاسخ به سوال کارآگاه نجفی که پرسید گوشی تلفن تان کجاست؟ ناگهان رنگ از چهره اش پرید و در میان بهت و ناباوری گفت:به نگهبانی دادسرا تحویل دادهام! ولی کارآگاهان که از قبل موضوع را بررسی کرده بودند، با این جمله دیگر تردیدی نداشتند که با جنایت خانوادگی روبه رو شدهاند و همسر مقتول نیز نقش مهمی در وقوع قتل دارد! به همین دلیل آنها اصرارکردند تا گوشی تلفن را به کارآگاهان تحویل دهد، اما او بلافاصله مدعی شد منظورم این بود که گوشی را دم در نگهبانی به برادرم تحویل دادم تا اگر کسی تماسی گرفت پاسخ بدهد! ولی خیلی زود مشخص شد که زن جوان سیم کارت دیگری دارد وحقیقت ماجرا را پنهان میکند و به احتمال زیاد «جواد-ع» نیز برای اطلاع از روند دادرسی در اطراف دادسرا حضور دارد! این گونه بود که گروهی از کارآگاهان در اطراف خیابان کوهسنگی مستقر شدند و با شگردهای خاص پلیسی طوری رفتار کردند که ناگهان مرد۳۱ سالهای با مشاهده زن جوان، کلاهش را بر سرکشید و ماسک بهداشتی را بر دهان زد تا شناسایی نشود و در همین حال به طرف صحن حیاط یکی از بیمارستانهای اطراف حرکت کرد. در این شرایط خیلی زود افسران زبده اداره جنایی با راهنماییهای سرهنگ جواد بیگی (رئیس اداره جنایی آگاهی) اطراف این مرکز درمانی را به طور نامحسوس قرق کردند و در حالی حلقههای قانون را بر دستان «جواد-ع» حلقه زدند که بهت زده فریاد میزد مرا اشتباه گرفتهاید؟ من کاری نکردهام! ...
ولی دیگر همه چیز برای کارآگاهان مانند سناریویی تکراری روشن بود. به همین خاطر هر دو متهم به پلیس آگاهی انتقال یافتند و مورد بازجوییهای تخصصی قرارگرفتند. اگر چه آنها نیز مانند همه مجرمان تلاش میکردند تا وانمود کنند که بی گناه هستند، اما وقتی اسناد انکارناپذیر را روی میز افسر پرونده دیدند دیگر دست از قصه پردازی برداشتند و به قتل «محمود-ج» با انگیزه اختلافات خانوادگی اعتراف کردند. زن ۳۳ساله که زیر لامپهای روشن اتاق بازجویی، اشک میریخت در یک لحظه با ابراز ندامت از وقوع چنین حادثه وحشتناکی گفت:من به یک ازدواج اجباری تن دادم و به همین دلیل با آن که پسری نوجوان و دختری خردسال دارم، مدام با همسرم درگیر بودم و با یکدیگر اختلاف داشتیم. حتی به او پیشنهاد دادم تا منزلی را که به نام من سند زده است به خودش بازگردانم تا حاضر به طلاق شود ولی هیچ وقت به جدایی از من راضی نشد! تا این که ماجرای اختلافات خودمان را با «جواد» (متهم دیگر) در میان گذاشتم. او از دوستان شوهرم بود وبا یکدیگر معاشرت داشتند. این بود که نقشه قتل شوهرم را طراحی کردیم و منتظر فرصت ماندیم تا این که پانزدهم دی زمانی که پسر ۱۳سالهام در بیرون از خانه بود دو عدد قرص را درون استکان چایی حل کردم و به او خوراندم سپس «جواد» به خانهام آمد و با شالی که به دستش دادم، شوهرم را در همان حال خواب آلودگی خفه کرد، بعد هم جسد را درون پراید خودش گذاشتیم و به جاده کنویست بردیم تا چنین وانمود کنیم که او هدف زورگیری مسافرنماها قرارگرفته است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، «جواد-ع» (متهم۳۱ ساله) نیز گفت:من با آن که دو فرزند داشتم، اما از همسرم جدا شدم و هنوز ازدواج نکردهام. وقتی همسردوستم ماجرای اختلافات زندگی اش را برایم بازگوکرد من هم در ارتکاب قتل با او همراه شدم و با بستن شال دور گردن «محمود» او را خفه کردم. بعد ازآن وقتی جسد را در میان علفزارها و درون خودرو رها کردیم گوشی تلفن را هم برداشتیم و در مسیر حرکت بیرون انداختیم ... تحقیقات بیشتر درباره ابعاد دیگر این جنایت هولناک با دستور محرمانه قاضی وحید خاکشور (قاضی ویژه قتل عمد) همچنان ادامه دارد.