رویداد24- استاد دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است برخلاف آنچه که حکایت از موفقیت سیاست های بازدارندگی اسرائیل در تقابل با دولت ها دارد در تقابل با گروههای غیر دولتی، چندان موفق نیست چراکه شاهد شکل گیری و قدرتمند شدن بسیاری از بازیگران مانند حزب الله و گروههای جهادی مثل حماس هستیم و اسرائیل نمی تواند آن رفتاری را که در مقابل سیاست های تهاجمی اعراب داشت در مقابل این گروهها هم داشته باشد هرچند واکنش های جدی از خود نشان می دهد.
به گزارش گروه بین الملل
رویداد24، مجید رضا مومنی در نشست علمی-تخصصی با موضوع " آینده روابط امنیتی اسرائیل در منطقه خاورمیانه" که توسط پژوهشگاه مطالعات جهان و در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد با ارائه سخنرانی در موضوع "افول قدرت بازدارندگی اسرائیل در منطقه" ضمن اشاره به تعاریف بازدارندگی و عناصر آن، بیان کرد: بازدارندگی یک استراتژی اجبار محور است یعنی استفاده هدفمند از تهدید به زور برای اعمال نفوذ در انتخاب های استراتژیک طرف مقابل. د
وی در ادامه افزود: در بازدارندگی متعارف و هسته ای، سه عنصر قابل درک و شناسایی است: 1- توانایی: توانایی فیزیکی طرفین برای اعمال خسارات قابل قبول در هنگامیکه ممکن است طرف دیگر، قصد عدول از خواسته ها و منافع دیگری را داشته باشد -2- اعتبار: منظور توان پرستیژی یک طرف روابط بازدارندگی است که اگر تهدید یا هشداری می دهد این هشدار و تهدید، چندان پوچ و خالی هم نباشد-3-ارتباط: طرفین رابطه بتوانند به یکدیگر این پیام را به صراحت انتقال بدهند که اگر قصد عبور از برخی خطوط قرمز و یا اعمال ممنوعه را داشته باشی می تواند خسارات سنگینی را به همراه داشته باشد.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی ضمن بیان تحولات فراوان صورت گرفته در استراتژی بازدارندگی گفت: شاید در دوران جنگ سرد هنگامیکه صحبت از استراتژی بازدارندگی می شد منظور بازدارندگی میان قدرت های بزرگ بود اما بعد از پایان جنگ سرد، شاهد تحولاتی هستیم که لایه های پیچیده و پنهانی از تعاملات بین کشورها رخ داده که فراتر از آن روابط گذشته بین قدرتهای بزرگ است بنابراین استراتژی وارد مرحله نوینی می شود و این تحول باعث می شود تعاریف و تقسیم بندی های نوینی از بازدارندگی ارائه شود تاجائیکه شخصی به اسم «پائول» روابط بازدارندگی نوین را در قالب پنج تقسیم بندی ارائه می دهد: 1- روابط بازدارندگی در بین قدرت های بزرگ-2- روابط بازدارندگی بین دولت های تازه هسته ای شده-3- بازدارندگی موسع(موسع به معنی اینکه بین کشورهای دارای توانمندی هسته ای و دولت های منطقه ای که دارای سلاح های کشتار جمعی هستند)-4- بازدارندگی بین دولت های هسته ای و بازیگران غیر دولتی-5- بازدارندگی دسته جمعی.
مومنی روابط بازدارندگی اسرائیل را مشمول موارد 3 و 4 تقسیم بندی مذکور دانست و در ادامه، فرض های موجود برای دکترین امنیت ملی اسرائیل را تشریح کرد. وی گفت: اولین فرض آن است که اسرائیل خودش را دائما در معرض تهدید کشورهای همسایه می بیند و بقای خودش را همواره در تهدید کشورهای همسایه فرض می گیرد. دوم اینکه اسرائیل خودش را در مقایسه با کشورهای همسایه از لحاظ کمّی، در موضع ضعف می بیند. سوم اینکه این رژیم برای تامین امنیت ملی خود و بقای خود نمی تواند به جامعه بین المللی متکی باشد. چنانکه ما مشاهده کرده ایم که بارها جامعه بین المللی و سازمان های بین المللی، قطعنامه و رای هایی علیه اعمال اسرائیل صادر کرده اند.لذا اسرائیل سیاست بازدارندگی خود را بر این فرض ها دنبال می کند.
این استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین الملل بیان کرد: بازدارندگی اسرائیل در دو چارچوب زمانی کوتاه مدت و بلند مدت قابل فهم است. کوتاه مدت به این معنی که اسرائیل سعی می کند همواره در اذهان کشورهای عربی، شکست های قبلیشان را برجسته کند و آن را به عنوان ضعفی برای آنها مطرح کند و میل آنها را به انجام جنگ های دراز مدت و خاص محدود کند. در دراز مدت سعی می کند تصوری را در بین کشورهای عربی منطقه به عنوان قدرتی که رو به افزایش است، ایجاد کند. عملا اسرائیل با استفاده از این ظرفیت ها توانسته در حوزه جنگ های متعارف و غیر متعارف، همواره برتری را در حوزه بازدارندگی در مقابل خصوصا کشورهای عربی بدست بیاورد و این بازدارندگی تاحدی موفق هم بوده است.
مومنی با توجه به مورد سوم تقسیم بندی پائول در رابطه با روابط بازدارندگی نوین، بازدارندگی اسرائیل را به دو دسته "بازدارندگی متعارف" و "بازدارندگی نامتعارف" تقسیم کرد و گفت: منظور از متعارف، سلاح ها و جنگ هایی است که به صورت معمول و سنتی بوده و نامتعارف استفاده از ابزارها و سلاح های پیشرفته همانند هسته ای و شیمیایی است. برای بررسی بازدارندگی متعارف، به اولین جنگ اسرائیل و کشورهای عربی در سال 1948 اشاره می کنیم. جنگی که منجر به پیروزی اسرائیل می شود. در این جنگ، اسرائیل کمک زیادی از کشورهای غربی نمی گیرد و تا حدودی روی پای خود می ایستد. در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1967، اسرائیل بازدارندگی قابل توجهی را بدست می آورد و عملا قدرت های بزرگ از اسرائیل حمایت می کنند و از لحاظ تجهیزات نظامی هم حمایت های ویژه ای را از اسرائیل انجام می دهند. در جنگ «یوم کیپور» در اکتبر 1973، اسرائیل بخش های عظیمی از سرزمین های اعراب مانند بلندی های جولان و صحرای سینا و نوار غزه را تصرف می کند و موجب تقویت بازدارندگی اسرائیل می شود. در بررسی دستاورد طرفین در جنگ های انجام شده، اسرائیل موفق تر بوده است و بازدارندگیش تقویت شده است.
مومنی منابع نابرابر اسرائیل و اعراب را عاملی دانست که موجب شده است همواره اسرائیل به دنبال افزایش تجهیزات نظامی و کیفیت نیروی انسانی و کسب فناوری باشد و لذا متمرکز بر ابعاد تجهیزات نظامی همچون سلاح هسته ای شده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی خط قرمز های سیاست بازدارندگی اسرائیل که نقض آنها منجر به ورود به جنگ مستقیم می شود را اینگونه بیان کرد: 1- تجمع تهدید آمیز نیروهای عرب (از قبیل جنبش های مبارز در مرزهای اسرائیل)، 2- استفاده و نقل و انتقال منابع آب (مربوط به آبهای مورد استفاده در اسرائیل که منشا خارجی دارند مانند آب های بلندی های جولان) -3- توانایی تولید سلاح کشتار جمعی در منطقه (به طور مثال در مورد ایران، تلاش های فراوانی کرد و یا تاسیسات تولید سلاح هسته ای در عراق را مورد حمله موشکی قرار داد).
مومنی در رابطه با موضوع بازدارندگی نامتعارف اسرائیل، این نوع از بازدارندگی را به دو دسته "هسته ای" و "شیمیایی و بیولوژیک" تقسیم کرد و گفت: توجیه اسرائیل برای تولید سلاح هسته ای -که البته هرگز هم نمی پذیرد که کشوری دارای سلاح هسته ای است- پیشرفت اعراب در علم و فناوری است که می تواند خطری برای اسرائیل باشد.توجیه دیگر آنست که اسرائیل نمی تواند ضمانتی را از سوی جامعه جهانی برای خودش کسب کند.
وی ادامه داد: سیاست های هسته ای اسرائیل را نیز می توان به دو دسته تقسیم کرد: 1- سیاست های مبهم هسته ای که علت اساسی آن، تقویتی است برای توان بازدارندگی اسرائیل.کشورهای منظقه می دانند اسرائیل دارای توانمندی هسته ای است اما از میزان آن، اطلاعی ندارند در ذهنشان تصوری را ایجاد می کند که در صورت حمله، با پاسخی نابود کننده مواجه خواهند شد. 2- سیاست ضربه دوم هسته ای. اسرائیل می داند اگر وارد جنگ با کشورهای منطقه بشود شاید اگر در بحث هسته ای هم با هم به یک توازنی برسند آنگاه به جنگ متعارف برمی گردند و اگر چنین شود اسرائیل به دلیل وضعیت کمّی خود، بیشترین ضربه را متحمل خواهد شد و حتی پیش بینی می کنند که موجب از بین رفتن موجودیت اسرائیل شود لذا اسرائیل، زیر دریایی های پیشرفته ای با قابلیت حمل کلاهک های هسته ای ساخته است که می توانند از دریا، ضرباتی را به کشورهای عربی وارد کنند.
این استاد دانشگاه توجیه اسرائیل برای سلاح های شیمیایی و بیولوژیک را اینگونه بیان کرد که آنان معتقدند کشورهای منطقه خاورمیانه دارای چنین سلاح هایی هستند به طور مثال استفاده عراق علیه ایران در جنگ هشت ساله و همچنین جنگ مصر و یمن در دهه 60 که از گازهای سمی استفاده شد.لذا همه این سلاح ها در راستای سیاست بازدارندگی اسرائیل است.
مومنی عنوان کرد: در کنار مباحث مذکور، علل محیطی را نیز باید مدنظر قرار داد که منجر به دستاوردهای اسرائیل در قالب بازدارندگی شده است. منظور از علل محیطی، تحولات و اتفاقات منطقه ای و بین المللی است.علل محیطی موثر در این رابطه را می توان اینگونه نام برد: 1- "پیمان کمپ دیوید" که اسرائیل، آن را به عنوان برگ برنده برای خودش تعریف می کند.با این پیمان، اسرائیل مطمئن شد که از ناحیه حملات اعراب در جنوب، محفوظ خواهد بود و تهدیدی جدی و یکدست از ناحیه اعراب اتفاق نخواهد افتاد.2- "انقلاب اسلامی" که تصوری را در میان افکار رهبران اعراب به وجود آورد که انقلاب اسلامی به دنبال صدور ارزشهای انقلاب اسلامی و تغییر و تحول در نظامهای کشورهای عربی است لذا خصومت اعراب و اسرائیل، جای خود را به خصومت اعراب و ایران داد .لذا این هم عاملی بود در موفقیت بازدارندگی اسرائیل.3- "پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام کمونیست". در دوران جنگ سرد،بسیاری از کشورهای عرب منطقه در بلوک شرق قرار می گرفتند و اسرائیل، همواره یک تهدید جدی را برای خود حس می کرد.با پایان جنگ سرد و تبدیل شدن آمریکا به یک قدرت مطلق،روند متحد اعراب،نزول کرد.
مومنی موارد ذکر شده را در قالب مورد سوم تقسیم بندی پائول و در قالب دولت اسرائیل با دولت های منطقه،قابل فهم دانست و گفت: اما از اواخر دهه 80 ،روند جدیدی در منطفه رخ می دهد و آن، قدرتمند شدن بازیگران غیر دولتی است که در قالب مورد چهارم تقسیم بندی پائول قرار می گیرد.برخلاف آنچه که حکایت از موفقیت های اسرائیل در تقابل با دولت ها دارد در این نوع بازدارندگی، چندان موفق نیست چراکه شاهد شکل گیری و قدرتمند شدن بسیاری از بازیگران مانند حزب الله وگروههای جهادی مثل حماس هستیم و اسرائیل نمی تواند آن رفتاری را که در مقابل سیاست های تهاجمی اعراب داشت در مقابل این گروهها هم داشته باشد هرچند واکنش های جدی از خود نشان می دهد چون جنگ به صورت جمعی و در قالب کشور نیست. در جنگ 2008 و 2012، علی رغم اینکه این جنگ ها چندان طولانی نبود و در ظاهر، اسرائیلی ها توانستند ضربات سنگینی را وارد کنند ولی نتیجه آن جنگ ها،به نفع گروههای مبارز لبنانی و فلسطینی بود. واکنش افکار عمومی به این جنگ ها باعث شد در برهه ای از زمان،حتی اروپایی ها اقدام به تحریم کالاهای اسرائیلی کردند و عملا جایگاه اسرائیل در نظام بین الملل زیر سوال رفت.لذا روند بازدارندگی اسرائیل، تحت تاثیر قرار گرفت.
مومنی با طرح بحث "جنگ مشروع" به گزارش "ریچارد فالک" اشاره کرد و گفت: وی به عنوان مخبر سازمان ملل -که اجازه ورود به اسرائیل به او نمی دهند- بیان می کند«اگر فلسطینی ها بتوانند با همین شرایط، خودشان را نگه دارند و وارد جنگ نشوند اسرائیل، خود به خود منزوی می شود و ناچار می شود بسیاری از قطعنامه ها و روند صلح را بپذیرد.»منظور از جنگ مشروع، جنگ افکار عمومی است که امروز اسرائیل را به جایی رسانده است که افکار عمومی جهان، آن را یک کشور ظالم که حق فلسطینی ها را پایمال کرده است می دانند. لذا به صورت خودکار، اعمال و رفتار اسرائیل، خود به خود باعث کاهش بازدارندگی اسرائیل شده است که دلیل آن هم، ورود بازیگران غیر دولتی و قدرتمند شدن بازیگرانی همچون حماس و حزب الله است به گونه ای که اسرائیل، قطعنامه آتش بس سال 2009 را به صورت یک طرفه می پذیرد.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی در پایان سخنانش گفت: همانطور که انقلاب اسلامی، تحولی بود که باعث افزایش بازدارندگی اسرائیل در منطقه شد فضای پسابرجام می تواند تاثیر بگذارد بر کاهش جایگاه اسرائیل و خصوصا قدرت بازدارندگی که بدست آورده است.