ورزشگاه امجدیه مهمترین ورزشگاه ایران تا پیش از ساخته شدن استادیوم آزادی بود، اما جالب اینکه مهمترین برنامهها و میتینگهای سیاسی در این استادیوم برگزار شده است؛ از جمله مراسم استقبال از ملکه الیزابت یا حضور هواداران شاپور بختیار و محمدرضا شاه پهلوی و همچنین میتینگ سازمان مجاهدین خلق.
جنگ جهانی دوم اگرچه بیشترین خسارات به کشورهای درگیر جهان زد اما برخی از کشورهای دیگر تلاش کردند پس از جنگ با روحیه همکاری گسترده و دقیق و همچنین با انگیزه بالا دست به بازسازی کشور بزنند. در آلمان چنین اتفاقی رخ داد و زنان آواربردار نقش مهمی در انگیزه بازسازی آلمان ایفا کردند.
در سال ۱۳۶۰ گروهی مائوئیست که معتقد به مشی مسلحانه و مبارزه با جمهوری اسلامی بودند، به قصد تصرف آمل و شهرهای دیگر، در جنگهای آمل موضع گرفتند تا پاسگاههای سپاه و بسیج را تصرف کنند و شهر به شهر پیش بروند. این ماجرا که توسط سربداران آمل آنجام شد، به واقعه آمل شهرت پیدا کرد؛ واقعهای که به سرعت با آن مقابله شد و اعضا دستگیر و اعدام شدند.
زندانیان سیاسی دوران پهلوی یکبار در آبانماه و دور دوم در بهمن ماه سال ۵۷ آزاد شدند. برخی تحلیلگران میگویند آزادی زندانیان خون تازهای بود که به رگهای انقلاب جاری شد.
قانون لغو حجاب که به کشف حجاب مشهور شد در دوره سلطنت رضا شاه پهلوی تصویب شد. از منظر شاه، زن و مرد باید شبیه فرنگیهایی که در اروپا دیده بود میشدند؛ اما حقوق اساسی و تحولات ساختاری اروپا در زمینههای مدنی ابدا مورد عنایت شاه نبود و او صرفا ظاهر قضیه را میدید.
ژنرال مارشال دوگل رئیس جمهور فرانسه در دوره حکومت محمدرضا شاه پهلوی به ایران آمد. تصاویری تاریخی از این سفر را ببینید.
مدارس آمریکایی مموریال نخستین بار در تبریز تاسیس شد و در برخی شهرهای ایران نیز شعبههایی راهاندازی کرد. در دوره رضا شاه این مدارس تعطیل شد تا به زعم او، مدارس داخلی تقویت شوند.
مسئله حجاب از ابتدای انقلاب تا کنون به محل اختلاف بخشی از شهروندان با حکومت شد. رویداد۲۴ در این گزارش موضع گروههای مختلف سیاسی اعم از چپگرا، ملیگرا و اسلامگرا را نسبت به حجاب اجباری بررسی کرده است.
در دورهای در ایران روحانیون مخالف سرسخت آموزش زبان خارجی بودند و آن را حرام میدانستند. استدلال آنها این بود که هر چه از غرب میآید، کفر است و نباید به آن تن داد.
محاکمه آدولف آیشمن از مقامات بلندپایه حزب نازی، چند سال بعد از جنگ جهانی دوم انجام شد. در دادگاه همه منتظر دیدن چهرهای مخوف بودند اما مردی معمولی و گاه بذلهگو مواجه بودند که معتقد بود باید از او تقدیر شود. هانا آرنت در کتاب «محاکمه آیشمن» به تحلیل این مسئله پرداخت که چگونه جنایتکاران ایدئولوژیک، به شکلی عادی جنایت میکنند و همچون مردم معمولی هم زندگی میکنند.
مهاتما گاندی از مبلغان مبارزه خشونتپرهیز بود. او از روشی به نام «ساتیاگراها» استفاده میکرد که به نوعی روزهداری تا پای مرگ بود.
حکومت پهلوی برای نشان دادن قدرت خود به انقلابیون، تجمعاتی برگزار میکرد و آنها را «خودجوش» میخواند. مهمترین تجمعات خودش! در استادیوم امجدیه و اصفهان برگزار شد!
آیت الله طالقانی از روحانیون محبوب نسل اول انقلاب بود که با القابی همچون «پدر طالقانی» نیز یاد میشد. عکس معروف او در مجلس خبرگان قانون اساسی با نام «اندوه پدر» ثبت شده است.
نخستین راهپیمایی گسترده مردم علیه حکومت پهلوی در روز ۱۳ شهریور انجام شد که البته تبعات سنگینی داشت و به کشتار ۱۷ شهریور ختم شد. این اتفاقات البته به بهمن ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب ختم شد.
بررسی شعارهای انقلاب از لحاظ فرهنگی و سیاسی نشان میدهد که در ذهن ایرانیان نسبت به دیکتاتوری چه میگذشته است. ایرانیان شاه و سلطنت را نماد ظلمت ستم میدانستند و اعتقاد داشتند با خروج شاه و بازگشت امام دوران سرد زمستان به پایان خواهد رسید و معنویت از دست رفته بازخواهد گشت.
دولت ازهاری پیشنهادی بود که برای حل بحران به شاه داده شد و با آن موافقت شد. قرار بود رئیس یک دولت نظامی بتواند با اتکا به ابهت درجهها و قدرت ارتش در دل معترضان ترس بیندازد اما آنچنان که تاریخ گواهی میدهد نتیجه برعکس شد.
انقلابیون ایران در سال ۵۷ برای جلب حمایت ارتش، به تاسی از انقلاب میخکی در پرتغال، به سربازان گلهای میخک اهدا میکردند تا به لوله تفنگ خود نصب کنند.
با ظهور فاشیسم در ایتالیا، جنبشهای آزادیخواهانه به شدت سرکوب میشدند و پارتیزانهایی که در «اتحاد علیه فاشیسم» میجنگیدند، یکی پس از دیگر اعدام میشدند. با این حال هر قدر اعدامها افزایش مییافتند، شدت مقاومت نیز بیشتر میشد.
شاه تصور میکرد قدرتی معنوی وی را بر تخت قدرت نگه خواهد داشت و تظاهراتکنندگان را عدهای قلیل و کمشمار خوانده بود. اما زمانی که از کشور خارج میشد، تعداد معترضان کف خیابان به حدود دو میلیون نفر رسیده بود و کمتر از یک ماه پس از خروج شاه از ایران، حکومت پهلوی توسط «معترضین حقیر و اندک» سقوط کرد.
ماشالله قصاب از اوباش محلات تهران بود که پس از انقلاب حفاظت از دیپلماتهای سفارت آمریکا به او سپرده شد. اگرچه او از آنجا اخراج شد اما جذب دیگر گروههای انقلابی شد و در آن نهادها نیز به اقدامات خود ادامه داد.