رویداد۲۴ میثم سعادت: عصر جدید اصلاحات، از خرداد ۷۶ آغاز شد. زمانی که گروههای مختلف سیاسی، سید محمد خاتمی را به ریاست جمهوری ایران رساندند؛ سه جریان کارگزاران سازندگی، خط امام و جریان دفتر تحکیم وحدت. اما این ائتلاف عمری طولانی نداشت. سعید حجاریان درباره منشا این اختلافات میگوید «اصلاحطلبان برخلاف اصولگرایان چندان قیمپذیر نیستند و هر کدامشان، ایده و عقیده مستقل دارند. این ایدهها بعضاً سالم و بعضاً با اغراض سیاسی آمیخته است و بخشاً با آلودگیهایی همراه است. در میان جناح راست، گوش شنوا از بالادستشان بیشتر است، مانند شورای دوم تا چهارم که میدیدیم برون خموش و درون پر غوغا بود. اما برعکس، اصلاحطلبان آنچه را دارند، روی دایره میریزند و به همین دلیل، گزک به جناح رقیب میدهند تا این اختلافات را آگراندیسمان (بزرگنمایی) کنند و استفاده خود را ببرند. در کنار این موارد، مشتی خنّاس هم با لطایفالحیل (حیلهورزی) سعی در برهم زدن آرامش دارند و از هر کاهی، کوه میسازند و البته، ابزارش را هم دارند.»
از همان ابتدای کار در شورای تهران بین گروههای مختلف اختلافاتی ایجاد شد و استعفای عبدالله نوری و ترور حجاریان باعث شد در نبود چهرههای موثر، این اختلافات بیشتر و بیشتر شود. این اختلافات در نهایت شورای شهر تهران را به انحلال کشاند و تجربه تلخی را به جریان اصلاحات تحمیل کرد.
روی دوم اختلاف در انتخابات مجلس ششم رقم خورد. جبهه مشارکت تازه تاسیس حاضر نبود هیچ کدام از گزینههای لیست محافظهکاران را راهی مجلس کند و این به معنای عبور از هاشمی بود. همین استراتژی، اختلاف مشارکت و کارگزاران را رقم زد. به خصوص اینکه لیست محمدرضا خاتمی برنده انتخابات تهران شد و هاشمی از مجلس استعفا کرد.
از طرفی آرمان خواهی جوانان دفتر تحکیم وحدت و قسمتهای مدرن جنبش اصلاحات، باعث شد در انتخابات ۸۰، گروهی شعار عبور از خاتمی را مطرح کنند و علم تحریم انتخابات را به دست بگیرند. به این ترتیب اسفند ۸۱ و در انتخابات شوراها، دهها طیف و گروه اصلاح طلب لیست انتخاباتی مجزا منتشر کرده بودند و جامعه شهرنشین، تمایل به تحریم داشت.
مجلس هفتم فرا رسید. زمانی که همه موثرین فراکسیون جبهه مشارکت رد صلاحیت شده بودند و در عوض جریان خط امام به اندازه کافی نیرو برای حضور در انتخابات داشت. این بار این مشارکت بود که پرچم تحریم به دست گرفت و این جریان خط امام بود که با کارگزان سازندگی لیستی منتشر کردند و البته شکست خوردند.
شکست ۸۱ درس عبرت نشد و همه اختلافات، به بهار ۸۴ رسید. کارگزاران قویترین و ثروتمندترین کمپین تبلیغاتی را برای هاشمی به راه انداختند. مشارکتیها با شعار آزادی و دموکراسی به سراغ دانشجویان و اقلیتها رفتند و صدها مراسم سخنرانی در سراسر کشور برگزار کردند. مهدی کروبی با شعار ۵۰ هزار تومان سعی داشت جریان خط امام را احیا کند و محسن مهرعلیزاده دل به جوانان اهل ورزش و استانهای آذری زبان داشت و در این میان دفتر تحکیم وحدت و نیروهای رادیکال، جدیتر از همیشه پرچم تحریم را در دست گرفته بودند. برنده رقابت این ۵ گروه محمود احمدی نژاد بود.
به گزارش رویداد۲۴ بعد از انتخابات ۸۴، دوران جدیدی بین اصلاح طلباتن شکل گرفت. دورانی که میتوان آن را دوران ائتلاف نامید. دو سر جریان اتلاف، دو حزب بزرگ اصلاح طلب بودند. کارگزاران سازندگی از یک سو و جبهه مشارکت از سویی دیگر توانستند در انتخابات مجلس هشتم و شورای سوم، لیست مشترکی منتشر کنند و از همه مهمتر در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ از نامزدی میرحسین موسوی حمایت کنند. در این دوران شیخ مهدی کروبی نیز، گلایهمند از اتفاقات ۸۴، پایه حزبی جدید را بنا نهاد که در شوراها همسو، اما در مجلس متفاوت از جریان ائتلاف بزرگ، در انتخابات شرکت کرد. با این حال انتخابات ۸۸، فاصلهای چهار ساله در فعالیتهای اصلاح طلبان ایجاد کرد.
در انتخابات سال ۹۲، دیگر نه از احزاب بزرگ اصلاح طلب خبری بود و نه احزاب کوچک، جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین منحل اعلام شده بودند و کارگزاران و اعتماد ملی هم فرصت فعالیت نداشتند. در این سالها تقریبا کنگره هیچ حزب مطرحی برگزار نشد و کنش اصلاح طلبان به دفتر سید محمد خاتمی و گروه مشاوران او محدود شد. با این حال هوشمندی دفتر او و دستور خاتمی باعث انصراف عارف و پیروزی حسن روحانی شد.
در همان انتخابات، انتخاب اعضای شورای شهر هم برگزار میشد. در انتخابات شورای شهر، شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، نقش محوری را ایفا کرد و نیمی از اعضای لیست وارد شورای شهر تهران شدند.
در سال ۹۴، اصلاح طلبان دست به ابتکاری تازه زدند. این بار ترکیبی از شورای هماهنگی و شورای مشاوران، یک تشکیلات جدید به نام شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان تشکیل دادند که با حضور احزاب و چهرههای موثر جریان اصلاحات بود. با حداقل اختلاف، لیست مشترک بیرون آمد.
در سال ۹۶، این لیست تکمیلتر شد و توانست در سراسر کشور، به لیست مشترک با سایر گروههای اصلاح طلب برسد. احزاب اصلاحطلب همگی هم از حسن روحانی حمایت کرده بوند. البته قرار نگرفتن نام افرادی مثل سرخو، تندگویان، حکیمی پور و اسماعیل دوستی در لیست نهایی اصلاح طلبان، موجب انتشار چند لیست موازی، اما ضعیف شد. در نهایت اصلاح طلبان از این پیچ تاریخی نیز به سلامت گذشتند.
بعد از سال ۹۶ نیز، طیف معتقد به ائتلاف در حزب اعتماد ملی (به رهبری الیاس حضرتی و ابراهیم امینی و محمدجواد حق شناس)، در انتخابات درونی حزب به پیروزی رسید. هرچند جناح اقلیت قصد دارد در تشکیلات جدیدی به نام جمهوریت فعالیت خود را از سر بگیرد، اما به نظر میرسد جریان اصلاح طلب حالا در بزرگترین دوران ائتلاف خود قرار دارد.
به طور مشخص دو گروه وضعیت فعلی شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان را نمیپسندند؛ یکی منتقدان و دیگری سهم خواهان. منتقدان به نوع انتخاب اعضای شورای عالی نقدهای جدی دارند که نمود آن در نامه اصلاح اصلاحات به سید محمد خاتمی دیده شد. در مقابل سهم خواههان نیز دنبال آن هستند که در لیستهای انتخاباتی، نامهایی را به جریان اصلاح طلب تحمیل کنند. گروهی از همین افراد به دنبال علم کردن شورای هماهنگی مقابل شورای عالی بودند. در شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب، در نبود اعضای حقیقی، هر حزب مستقل از تعداد اعضا و اثرگذاری، فقط یک رای دارد. ابوالحسنی، رئیس دفتر سیاسی حزب اعتماد ملی میگوید برخی احزاب در حال ایجاد شکاف در جریان اصلاحات بوده و تلاش میکنند با ایجاد نهادهای موازی، شورای سیاستگذاری را ضعیف کرده و برای این شورا بحران مشروعیت ایجاد کنند.
وضعیت فعلی شورای عالی سیاستگذاری، البته منتقدان جدی دارد. به طور کلی چند نقد جدی به شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان وارد شده بود. نقدهایی که باعث شد جریان اصلاحات به فکر تجدید نظر در ساختار سابق شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان بیفتد. این تغییرات گرچه هنوز نمود بیرونی نداشته است، اما بحثهای آن در محافل اصلاح طلبی جدی پیگیری شده است.
نقش مردم
یکی از انتفاداتی که به ساختار فعلی شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان مطرح میشود، کمرنگ شدن نقش مردم، به طور مشخص بدنه جریان اصلاح طلب، در تصمیمات شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان است. اکثریت قریب به اتفاق احزاب اصلاح طلب از زمان تاسیس یک دبیرکل داشتهاند و همین ترکیب، طی این سه دهه در راس هرم تصمیم گیری اصلاح طلبان قرار داشتهاند.
در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان نیز پیش بینی برای نقش آفرینی مردم هنوز نشده است. چنانچه وقتی سال ۹۲ گفته شد حسن روحانی در نظرسنجیها بیشتر از محمدرضا عارف، رای و حامی دارد، کسی نتوانست مستندی برای این ادعا بیاورد. گرچه بعدا مشخص شد این ادعا صحیح بوده است، اما لااقل محمدرضا عارف هنوز به نتیجه آن نظرسنجیها مشکوک است و حس میکند ریاست جمهوری از او گرفته شده است.
به گزارش رویداد۲۴ مصطفی تاجزاده میگوید «همانطور که میگویم در حاکمیت باید نمایندگان اکثریت باشند، در درون طیف اصلاحطلب هم همین را میگویم. نمایندگان اصلاحطلب هم باید از شهرستانها باشند هم تهران. از سوی دیگر حزبی که یک نفره است و فقط سهم خواهی میکند با حزبی که طی سال فعالیت دارد، کلاس و جزوات آموزشی، روزنامه و سایت دارد باید سهم متفاوتی داشته باشد. شخصیتهای حقیقی عضو شورای عالی نیز باید با رأی و خواست بدنه اصلاحات انتخاب شوند. اما مشکلی داریم این است که فضا را برای ما امنیتی کردهاند، مثلاً اجازه برگزاری کنگره سراسری به اصلاحطلبان نمیدهند؛ به همین دلیل عملاً امکان تشکیل پارلمان اصلاحات از آنها سلب شده است. میگویند شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان غیرقانونی است و هر کسی عضوش شود، به جرم اقدام علیه امنیت ملی محکوم میشود. در چنین فضایی نمیشود پارلمان تشکیل داد. البته اصل ایده خوب است و باید حتماً اتفاق بیافتد، اما بر اساس شرایط کنونی نمیتوان. به محض اینکه فرصت شود باید پارلمان اصلاحات را تشکیل داد. البته وزارت کشور به عنوان متولی امر احزاب مشکلی با شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان و نیز تشکیل پارلمان اصلاحات ندارد.»
در واقع نهاد شلوغ در جریان اصلاح طلب، شاید بتواند اقبال عمومی را در انتخاباتی مثل ریاست جمهوری مشخص کند، اما برای سیاستگذاریهای کلان، با چالشهای جدی مواجه خواهد شد.
اعضای حقیقی شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، منصوب سید محمد خاتمی هستند. حال مشخص نیست در صورت عدم حضور خاتمی، تکلیف جریان اصلاحات چه خواهد شد؟ در واقع این ترکیب برای دورانی که سید محمد خاتمی به هر دلیلی امکان یا علاقه به نقش آفرینی در عرصه سیاست را نداشته باشد، چاره اندیشی نکرده است.
در بیانیه پایانی کنگره اخیر کارگزاران سازندگی نیز آمده بود «سران جبهه اصلاحات، به مانند مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی باید خویش را فراجناحی و ملی بدانند و به هیچ حزب سیاسی خاصی محدود نشوند. جبهه اصلاحات هرگز نباید و نمیتواند به یک حزب بسته تبدیل شود، اما میتوان با تعمیق تجربه نهادهایی مانند شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب و دیگر جمعهای مشورتی به سوی ساختاری فراگیر، قانونی و دموکراتیک پیش رفت.»
این نظر البته منتقدانی هم دارد. به گزارش رویداد۲۴ محمد نعیمی پور عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت از جمله افرادی است که معتقد است در هر ساختاری، باید نقشی ویژه برای سید محمد خاتمی قائل بود: «هسته اصلی اصلاحات باید تشکیل شود و یکی از کارویژههای آن تشکیل پارلمان اصلاحات باشد نه این که با محوریت شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بخواهد پارلمانی تشکیل شود. بعد از تشکیل هسته اصلی اصلاحات باید پارلمان اصلاحات به عنوان سازمان اجرایی فراگیر ایجاد شود. هسته اصلی اگر تشکیل شود باید با محوریت آقای خاتمی باشد و بدون ایشان هر پروژه اصلاحطلبانهای ابتر است.»
در ساختار شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، برای نیروهای همسو با جریان اصلاحات، جایگاهی تعریف نشده است. از نیروهای ملی مذهبی تا نهضت آزادی و از رهبران جنبش سبز تا بزرگان جبهه مشارکت و از فعالان دانشجویی تا فعالان صنفی معلمان و کارگران، در ترکیب شورای عالی حضور ندارند.
جواد امام مدیرعامل بنیاد باران درباره پارلمان اصلاحات میگوید «در حال حاضر در سطح کشور شخصیتهای اصلاح طلب مؤثر زیادی هستند که عضو هیچ یک از احزاب اصلاح طلب نیستند، ولی تأثیر زیادی در جامعه و در میان اصلاح طلبان دارند. طبعاً اگر قرار است پارلمان اصلاحات تشکیل شود باید همه این شخصیتها را نیز نمایندگی کند. ملاحظات مختلفی ممکن است مانع حضور آنها در احزاب شده باشد، اما وقتی بحث پارلمان مطرح میشود طبعاً باید چنین پارلمانی آنها را هم نمایندگی کند. احزاب نمایندگی کننده همه اقشار اصلاح طلب شاید نباشند. اقوام و مذاهب و سلیقههای مختلف اصلاح طلب نیز لزوماً توسط احزاب نمایندگی نمیشوند، اما طبعاً پارلمان اصلاحات باید همه آنان را نمایندگی کند.»
مسئله بعدی، این است که شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان تا امروز برای نظارت بر نامزدهای معرفی شده برنامه مدونی نداشته است. در حالی که به نظر میرسد بدنه اصلاح طلبان از عملکرد عارف رضایت چندانی ندارند همچنان ریاست شورای عالی بر عهده او گذاشته شده است. وقتی انتقادها مطرح میشود، شورای عالی سکوت را به اظهار نظر ترجیح میدهد.
در حالی که احزاب بزرگی مثل اتحاد ملت و کارگزاران در سراسر کشور دفتر دارند و اعضا و هواداران خود را ساماندهی میکنند، احزابی هستند که کمتر از انگشتان یک دست عضو دارند و البته در بزنگاههایی مثل انتخابات، با تکیه بر توان رسانهای مخالفان اصلاحات مثل صدا و سیما، قصد اثرگذاری و سهم خواهی در انتخابات دارند.
محمود صادقی نماینده لیست امید تهران میگوید «برخی از احزاب آنقدر عضو دارند که تعداد آنها در یک ژیان یا فولکس جا میگیرند از آن طرف هم ۳۰ عضو در شورای هماهنگی هستند، اما آیا اساسا ظرفیت ۳۰ حزب را داریم که پیشنهاد ایجاد پارلمان اصلاحات آن هم با ۵۰۰ عضو داده میشود؟»
اشکال دیگر آنجاست که شورای عالی در بعضی قسمتها دست به تخریب احزاب اصلاح طلب زده است. به طور مشخص بعضی نزدیکان سیاسی عارف بدون سابقه روشن سیاسی، در جمع اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان قرار گرفتهاند.
رسول منتجب نیا درباره وضعیت فعلی شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان میگوید همه اینها تلف کردن وقت است، چون به این شوراها نیازی نیست و احزاب باید خودشان فعالیت کنند و در ایام تبلیغات انتخابات با همفکران خود ائتلاف کنند. اکنون با این مباحث مطرح شده فرصتها از دست میرود و شاید همین وقت تلف کردن موجب شود که نیروهای حداقلی برای انتخابات معرفی شوند. در انتخابات سال ۹۴ به دلیل رد صلاحیتها ما ناچار شدیم به حداقلها قانع شویم و من امیدوارم این بار اینگونه نشود که با وقت تلف کردن، ناچار شویم نیروهای حداقلی را انتخاب کنیم.
مجموع نقدها باعث شد تا برخی به دنبال ساز و کار تازهای برای جریان اصلاحات باشند. ساز و کاری که حالا نام پارلمان اصلاحات بر آن نهاده شده است. در مهرماه ۹۷ شورای هماهنگی اصلاح طلبان تصویب کرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان به صورت موقت تا زمان تشکیل پارلمان اصلاحات به کار خود ادامه دهد و ماموریت شورایعالی با تشکیل پارلمان اصلاحات تمام شود.
ایده تاسیس پارلمان اصلاحات به سالهای قبل باز میگردد. البته از سال ۹۴ فرج کمیجانی، دبیر کل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، خیلی جدی این ایده را دنبال کرد و در گفتگو با رسانهها سعی کرد اهمیت تشکیل پارلمان اصلاحات را برای آنان تبیین کند.
قبل از آن نیز به خصوص در سال ۸۷ و زمانی که اختلاف بین سید محمد خاتمی و مهدی کروبی در یک مرحله و بعد بین میرحسین و کروبی در مرحله بعدی به وجود آمده بود، بعضی از فعالان سیاسی معتقد بودند باید با تشکیل نهادی بزرگتر و عمومیتر مثل پارلمان اصلاحات، به جمع بندی نهایی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری رسید.
با این حال پیشنویسی که احزاب شورای هماهنگی تهیه کردهاند، مورد انتقاد احزاب بزرگتر قرار گرفته است. حزب اراده ملت، حزب ندای ایرانیان، حزب مردمسالاری و مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، جدیترین احزابی هستند که از طرح فعلی حمایت میکنند. در این پیشنویس، برای هر حزب ۱۵ نیرو در نظر گرفته شده است و تمام انتقادات بالا که درباره شورای عالی وجود داشت، درباره نهاد جدید هم باقی مانده است. فقط مجمع عمومی را به نهادی هزار نفره افزایش داده که تشکیل آن هزینههای مادی و سیاسی بسیار بالایی خواهد داشت.
همه این ابهامات تا امروز تشکیل پارلمان اصلاحات را به بن بست کشانده است. اما فرض که پارلمانی هم تشکیل شود و هفتصد نفر چند روز به جمع بندی برسند و لیست واحدی هم منتشر شود. آیا اقبالی به این لیست وجود دارد؟ تحولات نه ماه آینده ایران، پاسخ به این سوال را مشخص میکند، اما حاقل در میانه اردیبهشت ۹۸، جواب به این سوالات، مثبت نیست.