صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 15
کد خبر: ۱۸۴۰۴۴
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۹ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۸
تعداد نظرات: ۲ نظر

ریشه‌های تاریخی انقلاب مشروطه در ایران

انقلاب مشروطه ایران پس از مجموعه تلاش‌هایی به وقوع پیوست که مبارزان، روشنفکران و مردم انجام دادند تا در نهایت باعث شود در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ مظفرالدین شاه قاجار فرمانی امضا کند که به فرمان مشروطه شهرت داشت. هرچند پس از مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه با آن مخالفت کرد، اما مبارزات ادامه داشت تا اولین مجلس شورای ملی ایران تشکیل شد و نخستین قانون اساسی ایران نیز به تصویب رسید.

رویداد۲۴ علیرضا نجفی: «به دنبال جنبش روسیه به سال ۱۹۰۵، انقلاب دموکراتیک سرتاسر آسیا را فراگرفت. جهان سرمایه داری و جنبش سال ۱۹۰۵ روسیه سرانجام روسیه را از خواب بیدار کرد. صد‌ها میلیون از ساکنان این قاره که در اثر رکود دوران قرون وسطی کوبیده و مهجور شده بودند، از خواب غفلت بیدار شدند و به سوی زندگی نوین و پیکار به خاطر به دست آوردن ابتدایی‌ترین حقوق انسانی و دموکراتیک گام نهادند.» ولادیمیر ایلیچ لنین بیداری در آسیا

انقلاب مشروطه مهم‌ترین رخداد سیاسی تاریخ ایران معاصر است. با این رخداد عظیم سیاسی بود که ایرانیان به اهمیت وضع قانون برای جلوگیری از سقوط کشور به ورطه فساد و تباهی پی بردند. کوشش روشنفکران و مبارزان مشروطه خواه نه تنها آینده و تاریخ کشور را دستخوش تغییرات سیاسی گسترده کرد، بلکه عصر جدیدی از تجدد فرهنگی و اجتماعی را در افق‌های فکری و فرهنگی ایرانیان گشود.

ریشه‌های انقلاب مشروطه چه بود؟

به گزارش رویداد۲۴ ریشه بیداری ایرانیان عوامل متعددی بود. از زمان شاه عباس صفوی، ایران دیگر هیچگاه شکوه و قدرت تاریخی نداشت و دوران قاجاریه دوران فترت و فساد بود. این در حالی بود که اروپا به سرعت در حال پیشرفت و ترقی بود.

احمد کسروی در تاریخ مشروطه ایران می‌نویسد: «از سال ۱۱۵۷ که کریمخان زند درگذشت تا سال ۱۲۱۲ که فتحعلیشاه بدرود زندگی گفت، پنجاه و اندی سال بود و در این مدت کم در اروپا تکان‌های سختی پیدا شد و داستان‌های تاریخی بی مانندی از شورش فرانسه و پیدایش ناپلئون و جنگ‌های پیاپی آن و جنبش توده‌ها و پیشرفت فن جنگ و پدید آمدن افزار‌های نوین و مانند این‌ها روی داده و در نتیجه آن‌ها دولت‌های نیرومند ایجاد شدند. کشور ایران از آن تکان‌ها و دیگرگونی‌ها بیبهره و ناآگاه مانده و راستی آن است که نه پادشاهان قاجاری و نه سرجنبانان توده، از آن تکان‌ها سر در نمی‌آوردند و ناآگاهانه با شیوه‌ کهن خود به سر می‌بردند.»

مطلبی که بر این ادعای کسروی مهر تایید می‌نهد، جنگ‌های فتحعلیشاه با روس‌ها و جنگ ناصرالدین شاه و محمد شاه با انگلیسی‌ها بود که در تمام موارد به صورت تحقیر آمیزی شکست خوردند و قرارداد‌های ترکمنچای، گلستان و معاهده ننگین پاریس را به ملت ایران تحمیل کردند.

این سلسله جنگ‌ها نخستین برخورد واقعی ایران در برابر تمدن غرب بود. عباس میرزا نخستین کسی بود که از ظهور این قدرت شکست ناپذیر دچار بهت و حیرت شده و غرب شدن غرب برایش مسئله شده بود. او متوجه شده بود که رخدادی در غرب به وقوع پیوسته که ایرانیان حتی از درک آن عاجزند، چه رسد به مقابله با آن. به همین دلیل به صرافت نوخواهی افتاد و بستر اعزام نخستین گروه از جوانان ایرانی به فرنگ برای تحصیل دانش نوین را فراهم کرد.

جنگ در مقابل ارتش منظم روسیه به ایرانیان نشان داد که ارتش نوین از سلسله مراتب نظامی تشکیل می‌شود و برای تحقق این نظم سلسله مراتبی به بوروکراسی کارا و نظام حقوقی و قضایی نیاز است.

در این سلسه تحقیر‌های تاریخی بسیاری از قرارداد‌های استعماری بر ایران تحمیل شد، سلسله‌ای از امتیازات تجاری و دیپلماتیک که کاپیتولاسیون نامیده می‌شدند. ایران به دلیل موقعیت استراتژیک جغرافیایی و منابع غنی طبیعی جذابیت ویژه‌ای برای امپریالیسم داشت و کشور عملا بین قوای روس و انگلیس تقسیم شده بود.

مهمترین ابزار استثماری روسیه تزاری بریگاد قزاق در تهران بود که در سال ۱۸۷۹ بنابر درخواست شاه در تهران تشکیل شده بود. بریگاد قزاق به تنها یکان رزمی منظم و با انظباط در ایران تبدیل شد و نقش مهم گارد سلطنتی را بر عهده گرفت. چنین بود که دولت تزاری دارای موقعیت استواری در تهران شد.

مهمترین رقیب روسیه تزاری دولت امپریالیستی انگلستان بود که بار‌ها به ایران حمله نظامی کرده و به اشغال نواحی مرزی ایران پرداخت. بریتانیا با شعبات بانک شاهی، کمپانی نفت، شرکت‌های راه و کشتیرانی، تلگرافخانه‌ها و نمایندگان دیپلماتیک نفوذ سیاسی خود در ایران را تثبیت کرد.

نفوذ بیگانگان در ایران شامل بلژیکی‌ها نیز می‌شد که در مراتب بلندپایه دولت ایران مشغول به کار بودند. مشهورترین این اشخاص مسیو نوز بلژیکی بود که به منظور سامان دادن به امور گمرک استخدام شده بود که به زودی به عنوان رئیس گمرک و سپس وزارت پست برگزیده شد.

همچنین ریاست خزانه و اداره امور گذرنامه به او واگذار شد و او در عمل خواسته‌های دولت‌های روس و انگلیس را اجرا می‌کرد و اقداماتش به سود آن‌ها بود.

اگر چه میان فئودال‌های داخلی و امپریالیست‌های خارجی اتحاد و پیوند مستحکمی ایجاد شده بود، اما حضور بیگانگان و استثمار منابع کشور برای بسیاری از مردم ایران خوشایند نبود. شورش‌های دهقانی علیه فئودال‌های مدام افزایش می‌یافت و قلم روشنفکران علیه شاه و دولتمندان می‌چرخید. امتیاز‌هایی که ناصرالدین برای تامین هزینه سفرهایش به اروپا به دول بیگانه داده بود باعث خشم و خروش توده‌ها شده. مشهورترین این امتیاز‌ها امتیاز توتون و تنباکو بود که با ایستادگی مردم لغو شد.

کسروی می‌نویسد: «این امتیاز ایران را بسیار زیانمند بود. زیرا فروش همگی توتون و تنباکوی کشور، چه در درون و چه در بیرونبه یک تن انگلیسی سپرده می‌شد. مردم این حساب را نمی‌دانستند، ولی از آنکه بیگانگان پا به درون کشور می‌گشایند بیمناک می‌بودند. سپس هم برایشان سنگین می‌افتاد که توتون و تنباکویی را که می‌کارند به یک بیگانه با بهای کمی بفروشند و سپس با بهای بسیار بازخرند.»

کشمکش‌هایی که بر سر جریان امتیاز توتون و تنباکو در ایران رخداد نخستین تکان سیاسی در توده مردم بود و پیروزی در آن احساس قدرت و انرژی به توده‌ها می‌بخشید. در این میان، اما گروهی از طبقه بورژوا تعدادی کارخانه در ایران تاسیس کردند و به منظور حمایت از تولید داخلی در مقابل رقابت خارجی شرکت سهامی ایجاد کردند. آن‌ها همچنین تعدادی کتابخانه در تهران و تبریز تاسیس کردند و هزینه انتشار روزنامه‌های اصلاح طلب را فراهم کردند. قتل ناصرالدین شاه امید تازه‌ای به آن‌ها داد و نوید بخش پایان استبداد بود. به تعبیر آبراهامیان «گلوله قاتل فقط به زندگی ناصرالدین شاه پایان نداد؛ این گلوله در واقع پایان نظم کهن بود.»

پیشرفت آموزش و فزونی روزنامه‌ها نیز در تحولات تاریخی منتهی به مشروطه دخیل بودند. میرزا حسن رشیدیه مدارس جدیدی به سبک اروپایی همراه با شیوه نوین آموزش تاسیس کرد و مطبوعات در تبعید، نشریه‌هایی مانند قانون و حبل المتین به ترویج مفاهیم نو پرداختند.

رهبری انقلاب مشروطه

انقلاب مشروطه اساسا حاصل تحولات عظیم جهانی در عصر پساروشنگری بود. در این میان به ویژه انقلاب کبیر فرانسه عصر مدرن را تثبیت کرده و نظام کهن را در هم کوفته بود. حکومت قانون، آزادی، برابری، برادری و بسیاری دیگر از مفاهیم مدرن برای جامعه تحول‌خواه ایرانی جذاب و خواستنی بود.

آرمان‌های انقلاب فرانسه با هجوم ناپلئون تا روسیه تزاری رسیده بود و نتیجه آن انقلاب ۱۹۰۵ روسیه بود. در واقع این مبارزات انقلابیون روس بود که ایده مشروطه خواهی در میان ایرانیان را ایجاد کرد. در سال‌های آغازین قرن بسیتم هزاران کارگر ایرانی در قفقاز و باکو مشغول کار بودند و بسیاری از آن‌ها در اعتصابات کارگری شرکت می‌کردند. هر ساله حدود ۱۰۰ هزار کارگر ایرانی کشور خود را به مقصد امپراتوری روسیه ترک می‌کردند.

بلشویک‌های قفقاز نیز یک سازمان ویژه سوسیال دموکرات برای تبلیغ میان کارگران ایرانی و آذربایجانی ایجاد کرده بودند و قفقاز عملا برای کارگران ایرانی یک مدرسه انقلابی به شمار می‌رفت. کارگران ایرانی که از قفقاز به میهن خویش بازمی‌گشتند مملو از پندار‌های انقلابی علیه سلطنت، فئودال‌ها و همچنین امپریالیسم انگلیس و روس بودند.

از طرف دیگر نفوذ ایده‌های غربی بین شهرنشینان، بازرگانان و نخبگان مذهبی یک طبقه واحد مرفه ایجاد کرد که به تعبیر آبراهامیان بعد‌ها به دلیل نزدیکی اش به بازار و روحانیون طبقه متوسط سنتی نامیده شد. بدین سان همانطور که احمد اشرف در کتاب موانع طبقاتی رشد سرمایه داری در ایران نشان می‌دهد، پیوند سرنوشت ساز میان بازار و مسجد شکل گرفت و در آرایش نیرو‌های سیاسی موثر واقع شد.

فریدون آدمیت سه گروه را در انقلاب مشروطه نقش آفرین و فعال می‌داند و می‌نویسد: «جنبش همگانی و اعتراض عام را سه عنصر اجتماعی به وجود آوردند: ترقی خواهان روشنفکر، علما، وبازرگانان. عنصر روشنفکر نماینده حرکت ترقی و آزادی خواهی بود، تحرک فعلی داشت و زمینه اش از نسل پیش فراهم گشته بود.»

فعالیت عنصر روحانی در آرایش دینی جلوه کرد و ماهیت آن بیشتر انفعالی بود. عنصر تاجر در پی تامین حقوق مالی و جانی بود و مخالف نفوذ اقتصادی بیگانه. وجه نظر کلی آن گروه‌ها در بعضی موارد مشترک بود، در برخی نیز متمایز و در پاره‌ای دیگر به کلی مغایر اما جملگی به درجات از حرکت روشنفکری متاثر گشتند، ورنه جنبشی تحقق نمی‌یافت.

روشنفکران متاثر از عصر روشنگری و متمایل به ارزش‌های عصر جدید غربی طبقه متوسطی را تشکیل می‌دادند که از حاکمیت مردم در مقابل استبداد شاه و حقوق انسانی برابر دفاع می‌کردند. گروه اخیر خواستار تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران بودند و از سه ایدئولوژی اصلی پساروشنگری، لیبرالیسم، ناسیونالیسم و سوسیالیسم دفاع می‌کردند.

به گزارش رویداد۲۴ یرواند آبراهامیان در پژوهش دقیق و روشمند خود درباره جامعه شناسی سیاسی این دوران توضیح می‌دهد که با ورود مفاهیم جدید غربی گرد آوری واژگان جدید نیز لازم بود و این کاری بود که علی اکبر دهخدا و شاگردانش انجام دادند.

واژگانی، چون دموکراسی، اریستوکراسی، فئودالیسم و سوسیالیسم و همچنین مفاهیم تازه‌ی چپ و راست در توسط دهخدا و شاگردانش به جامعه ایرانی معرفی شدند.

آبراهامیان می‌نویسد «آن‌ها همچنین جلای تازه‌ای به واژه‌های کهن دادند و معنای استبداد را از «استبداد مشروع» به «استبداد غیر مشروع»، دولت را از دربار پدرسالار به دولت ملی؛ ملت را از جماعت دینی به ملت؛ وطن را از محله به سرزمین پدری مادری؛ مجلس را از گرد هم جمع شدن و مشورت کردن به پارلمان؛ طبقه را از مفهوم کهن آن به طبقه اقتصادی؛ ترقی را از پیشرفت فیزیکی به پیشرفت تاریخی؛ مردم را از توده مردم به مردم؛ و عدالت را از رفتار متناسب _به معنایی که شاه در حق قشر‌های گوناگون بذل می‌کرد_ به عدالت برابر برای همگان تغییر دادند.»

چهره‌های مشهور انقلاب مشروطه

مطرح شدن این مفاهیم و رواج واژه‌های نو مطالبات نو ایجاد می‌کردند و ابزار تحلیلی مناسبی برای روشنفکران ایجاد می‌کرد. نخستین روشنفکران مهم و تاثیرگذار مشروطه میرزا ملکم خان، آخوندزاده و طالبوف بودند. روح تلاش و مبارزه روشنفکران دوره مشروطه را در نوشته‌های آخوندزاده می‌توان دید که او را بخاطر نمایش نامه‌هایش «مولیر شرق» می‌نامیدند. او در یکی از نوشته‌هایش به ملت ایران می‌نویسد: «ای ایرانیان! اگر می‌توانستید منافع آزادی و حقوق بشر را دریابید شما هرگز بردگی و فروتنی را نمی‌پذیرفتید؛ شما به آموختن دانش‌ها می‌پرداختید و انجمن‌های سری بنا می‌کردید و با یکدیگر متحد می‌شدید که خود را از استبداد مستبدین رها سازید.»

این طنین آزادی خواهی و خواست استقلال ایرانیان را می‌توان در نوشته‌های میرزا ملکم خان دید. ملکم خان روزنامه قانون را در لندن و به زبان فارسی منتشر می‌کرد و با صراحت مفاهیم تازه آزادی، عدالت، قانون و پارلمان را مطرح می‌کرد.

طالبوف نیز که از از مردم تبریز بود و در جوانی برای کسب علم به قفقاز رفته بود دست به تالیفات بسیار روشنگری زد که از میان آن‌ها کتب «احمد» و «مسالک المحسنین» تاثیر گذار‌تر از مابقی بودند.

طالبوف در کتاب احمد که در غالب گفتگو با پسر فرضی خود نگاشته شده، به بیان ساده و همه فهم علوم جدید می‌پردازد از پیشرفت اروپاییان و پسرفت ایرانیان می‌گوید. علم‌گرایی طالبوف باعث شد تعدادی از روحانیون نیز او را تکفیر کنند؛ طالبوف همزمان بر علیه استبداد و خرافات می‌جنگید.

مستشارالدوله دیگر اندیشمند تاثیر گذار مشروطیت بود که رساله‌ای تاثر گذار به نام «یک کلمه» نوشت و در آن آرمان ملت خود را در یک کلمه خلاصه کرد؛ قانون. ناصرالدین شاه دستور حبس و شکنجه مستشارالدوله را داد و مشهور است که در زندان با همان کتاب یک کلمه آن قدر بر سرش کوفتند که چشمانش آب آورد.

در این میان سفرنامه شخصی به نام محمد علی سیاح، معروف به حاج سیاح، که مرد ترقی خواه و مخالف استبداد شاهی بود در بیداری و آگاهی ایرانیان نقش مهمی ایفا کرد.

خود سلطنت قاجار نیز لزوم ایجاد اصلاحات را به روشنی می‌دید و مظفرالدین شاه می‌کوشید بهانه‌ها را از مخالفین بگیرد. به همین دلیل امین السلطان را از مقام صدراعظمی برکنار کرد و امین الدوله را بجای او نشاند. امین الدوله با تشویق مظفرالدین شاه سعی در ایجاد اصلاحات داشت و، اما اصلاحات جزئی مشروطه خواهان و خلق خروشیده را خرسند نمی‌کرد. آن‌ها خواستار تغییرات رادیکال و اساسی بودند.

منابع:
تاریخ مشروطه ایران/ احمد کسروی/ انتشارات امیر کبیر
ایران بین دو انقلاب/ یرواند آبراهامیان/ نشر نی
مشروطه ایرانی/ ماشاالله آجودانی / انتشارات اختران
تاریخ ایران/ آ گرانتوسکی
انقلاب مشروطه ایران، نیرو‌ها و هدف‌ها/ بیژن جزنی
فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت ایران/ فریدون آدمیت/ انتشارات سخن

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
۰۵:۱۷ - ۱۳۹۸/۰۵/۱۸
از شما مسئولین محترم رویداد ۲۴ استدعا دارم که این صفحه روشنگر و جذاب رو ادامه بدید.اگر از رویداد ۲۴ مطلبی ماندگار شود همین چهره ها و رویداد های تاریخی هستند که مدتی ست به انتشار آنها همت گماشتید.واقعا بی نظیر است این صفحه، با مطالب پر مغز و آموزنده
ناشناس
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۵/۱۵
فوق العاده بود
نظرات شما