رویداد۲۴ موسسه فرهنگی رسانهای اوج در سال ۱۳۹۰ تاسیس شد. نهادهای نظامی مثل سپاه هیچگاه حضور حرفهای در عرصه فرهنگ و هنر نداشت، از ابتدای دهه نود ضرورت تبلیغ و ترویج دیدگاههای خود در قالبی کاملا حرفهای را درک و به همین خاطر به تاسیس موسسه اوج اقدام کردند.
سال ۱۳۹۸ یکی از مهمترین سالهای فعالیت اوج در عرصه سینما بود؛ چه آنکه در این سال پروژه فکری خود در عرصههای مختلف را در قالب چهار فیلم سینمایی عرضه کرد و در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآورد تا نشان دهد آینده فرهنگی ایران با توجه به بودجه فراوان و قدرت سیاسی که حامی آن است در دستان این موسسه است.
اوج که فعالیت سینمایی این موسسه را با ابراهیم حاتمیکیا آغاز کرده بود و با کمک او پروژه سیاسی خود در سینما پیش برده بود امسال هم با همراهی این کارگردان خروج را به جشنواره فیلم فجر عرضه کرد.
همکاری حاتمیکیا با موسسه اوج با فیلم بادیگارد شروع شد. بادیگارد درباره یک محافظ چهرههای سیاسی بود که بعد از مشکلی که در کار برایش پیش میآید، مامور محافظت از یک جوان نخبه ایرانی در عرصه هستهای میشود؛ جوان نخبهای ریشههایش به آرمانهای انقلاب اسلامی گره خورده و نماد همان جوان تراز نوین هسته سخت قدرت است.
بیشتر بخوانید: تازه نفسها در سینما/ چرا موسسه اوج تاسیس شد
به گزارش رویداد۲۴ اوج در سال ۱۳۹۶ پروژه دیگری را به حاتمیکیا سپرد؛ فیلمی درباره بیان ضرورت حضور نظامی در سوریه برای مبارزه با داعش. در به وقت شام هم جوان تراز نوین انقلاب اسلامی به کمک پدر خود که کهنه سربازی آرمانخواه است میرود تا ایران را از شر داعش محافظت کند. پیام موسسه اوج در این فیلم هم واضح است: تنها سپاه قدس و جوانان حامی آن هستند که میتوانند و این جسارت را دارند که خاک ایران را برابر دشمنان حفظ کنند و هر مسیری غیر از این مسیر عین انحراف از آرمانهاست.
اوج در سومین همکاری خود در سال ۱۳۹۸ با ابراهیم حاتمیکیا پروژه دیگری را به او سپرد. هدف این بار انتقاد از دیدگاههای حسن روحانی و دولت او بود. جریان منتقد دولت از مخالف برجام و سیاستهای روحانی بود و فیلم اوج به نحوی به معنای خروج از دولت روحانی بود؛ خروجی که نماد آن قیام علیه دولت بود.
در سال انتخابات مجلس و سالهای پایانی دولت حسن روحانی فیلم خروج باید فیلمی با اهمیت دانست؛ چه آنکه در مرحله اول با پیروزی محمدباقر قالیباف، سنگر مجلس فتح شد و حالا نوبت سنگر دولت است که باید به دست یک کهنه سرباز قدیمی مثل رحمت فیلم خروج که این بار جوان طراز نوین انقلاب اسلامی را در راه حفظ امنیت کشور فدا کرده، فتح شود.
اوج، اما در کنار علاقهاش به مسائل روز سیاسی کشور و فیلم ساختن درباره این مسائل امسال نشان داد به تاریخ معاصر ایران خصوصاً تاریخ پرابهام دهه شصت هم علاقهمند است؛ به همین خاطر امسال در قالب فیلم لباس شخصی به سراغ تاریخ معاصر ایران رفت.
لباس شخصی داستان مقابله اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران با حزب توده است. در فیلم لباس شخصی ضمن پرداختن به موضوع نفوذ که از حوزههای مورد علاقه مدیران موسسه اوج است، به لزوم آتش به اختیار بودن نیروهای امنیتی در زمانهایی که سیستم با آنها همراهی نمیکند، اشاره میکند. بدون اینکه فجایع تاریخی مثل قتلهای زنجیرهای را که محصول این قبیل اقدامات است را در نظر بگیرد. اما پیام مشخص موسسه اوج در فیلم لباس شخصی به موارد قبلی محدود نمیشود. در پایان این فیلم و از زبان یکی از اعضای دستگیر شده حزب توده میشنویم که شناسایی ناخدا بهرام افضلی پایان کار اطلاعات سپاه نیست و اعضای این نهاد باید به دنبال لباس شخصیهایی باشند که در قالب روشنفکران و هنرمندان خودشان را مخفی کردهاند.
موسسه اوج ضمن وارونه کردن مفهوم لباس شخصی میکوشد لزوم برخورد با روشنفکران را که از نظر هسته سخت قدرت نفوذی، غربزده و صاحب افکار انحرافی هستند توجیه کند. به بیان واضحتر برای حفظ سیستم سیاسی باید با روشنفکران و هنرمندان غیرهمسو برخورد شود تا مشکلات رفع شود.
لباس شخصی تنها پروژه تاریخی موسسه اوج نبود؛ موسسه اوج به عنوان نهادی که گفتمان هسته قدرت را ترویج میکند وظیفه خود میداند تا درباره جنگ هشت ساله ایران و عراق هم فیلم بسازد و پروژه عقیدتی خود را در قالب آثار جنگی هم بازتاب دهد.
بیشتر بخوانید: آبادان یازده ۶۰؛ ملی گرایی ایرانی در خدمت ایدئولوژی موسسه اوج
آبادان یازده، شصت تنها فیلم جنگی موسسه اوج در سال ۱۳۹۸ بود. فیلمی به ظاهر مهجور، اما در باطن مهم که با زاویه دید جدیدی به مسائل جنگ هشت ساله ایران و عراق میپردازد. آبادان یازده، شصت داستان رادیو ملی نفت ایران در روزهای آغازین جنگ و سقوط خوزستان روایت میکند.
فیلم ضمن اینکه به اهمیت رسانه در سالهای جنگ اشاره میکند سعی میکند گفتمان مقاومت را که به شدت مورد علاقه هسته سخت قدرت است به ملیگرایی پیوند بزند. در آبادان یازده، شصت تیپهای مختلف شخصیتی مثل کارمند ارمنی که اهل نوشخواری است، روشنفکری که رئیس رادیو است، کارمند سادهای که شجریان گوش میکند، محلی سادهای که نیتش کمک است، زن فعال اجتماعی و جوان غیرتمند تراز نوین انقلاب اسلامی همگی در فیلم حضور دارند. حضور آنها زمانی پذیرفته میشود و آنها زمانی موفق میشوند که رادیو و در کنار رادیو خوزستان و ایران را حفظ کنند که گفتمان ارزشی را تبلیغ میکنند.
عجیب بود که موسسه اوج در مدت فعالیت خود در سینما به سراغ روحانیت نرفته بود. شاید، چون ضرورتی در این زمینه احساس نکرده بود، اما حوادث یکی دو سال جامعه ایران در سالهای اخیر که عمدتاً اقتصادی بود و مردم را درباره جایگاه روحانیت دچار شبهه کرده بود باعث شد تا موسسه اوج به صرافت تولید فیلمی درباره روحانیت با محوریت داستانی اقتصادی بیفتد؛ داستانی درباره موسسات مالی اعتباری که در چند سال اخیر جیب ملت را خالی کردند و صاحبان آن متواری شدند، سوژه خوبی برای یک فیلم سینمایی بود تا موسسه اوج به سراغش برود.
بیشتر بخوانید: روز بلوا، فیلمی درباره موسسات مالی اعتباری/ به روحانیت پناه ببرید تا مشکلات حل شود
فیلم روز بلوا داستان عماد روحانی و استاد دانشگاه جوانی است که در موسسه مالی اعتباری پدرزنش در حال فعالیت است و به همین دلیل اسناد بسیاری را امضا کرده است. پلیس به سراغ او میآید و از برادر متواری او میپرسد و مشخص میشود که موسسه مذکور پولشویی میکرده است. عماد بعد از متوجه شدن موضوع بدون هراس از اقدامات پدرزنش پیگیر موضوع میشود، او تنها کسی است که در برابر مردم مقابل موسسه مالی و اعتباری میایستد و به مردم پاسخگو است. او تنها کسی است که زن فقیر جلوی موسسه خودش را آتش میزند عبایش را روی او میاندازد تا از زن محافظت کند.
پیام این فیلم موسسه اوج این است که روحانیت شاید گول بخورد، اما آخرین و تنها پناه مردم است و مردم اگر میخواهند محافظت شوند، همچنان باید زیر عبای روحانیت پناه بگیرند.
موسسه اوج نماد زبان نرم هسته سخت قدرت است و به نظر میرسد در آینده و با توجه به اینکه دولت حسن روحانی به زودی کنار میرود، حاکم مطلق فضای فرهنگی کشور خواهد شد. اوج در تمام این چند سال توانسته به خوبی منویات هسته سخت قدرت را در قالب سینما نمایش دهد و فضای جامعه را برای گذار از تکنوکراتها مهیا کند.